هایپر مدیا | مرکز جامع خدمات رسانه ها / نگارش روزنامه |
|
|
اندازه فونت |
|
پرینت |
|
برش مطبوعاتی |
|
لینک خبر | جابجایی متن |
|
نظرات بینندگان |
در دوران تأویل انقلاب اسلامی بهسر میبریم
با حجت الاسلام و المسلمین مرتضی ادیب یزدی در هیئت آل یاسین گفت و گو کردیم و زمانی که هتک حرمت برخی را به نام و عزاداران امام حسین (ع) بازگو می کردیم، هیئتی هایی که آنجا نشسته بودند بلند بلند گریه کردند. ادیب یزدی از وعاظ تهران است.
|
همانطور که زمان حيات حضرت امام(ره) در دوران تنزيل انقلاب بهسر ميبرديم، وجود مبارک رسول خدا دوران تنزيل را طي کردند. يعني حقايق انقلاب خودشان را ارايه فرمودند و با آغوش باز تمامي اقشار مردم را پذيرفتند و هرکس مورد پذيرش رسول خدا واقع ميشد، تنها کافي بود شهادتين بگويد؛ پيامبر اکرم او را در شمار مسلمين محسوب ميکردند و خيليها که بعدها معلوم شد ايماني نداشتند، در شمار مسلمين واقع شدند و دليل آن هم اين بود که اسلام سابقهاي در ميان مردم نداشت و پيغمبر اکرم ابتدا به ساکن حرکت کردند. لذا اقتضاء اين بود که پيامبر(ص) براي رسيدن به يک نقطه مطلوب در ميان مردم، يک جاذبه حداکثري براي اسلام و مسلمين ايجاد کنند.
لهذا رسول خدا يک وساطت نظري داشتند و عموم مردم را ميپذيرفتند. حتي در قضيه فتح مکه، پيامبر اکرم(ص) سران کفر را بهراحتي عفو فرمودند و در شمار مسلمين محسوب کردند. حتي هنوز گروهي از آن ها مسلمان نشده بودند و اسلامشان را اعلام نکرده بودند، ولي بعدها آمدند محضر پيغمبر اکرم و راههاي نارفته را رفتند. ولي پيغمبر اکرم که از دنيا رفتند، فصل بسيار سنگين و کمرشکني در تاريخ اسلام آغاز شد و آن دوران تأويل بود. دوران تأويل يعني دوران اميرمؤمنان(ع) که ديگر دوران غربال شدن مردم و برانگيختگي خوبان و دوران سنگين متمايز شدن خوبان از بدان بود.
براي همين روزگار حضرت امير، روزگار بسيار شکننده و جانفرسا و طاقتفرسايي بود. وجود مبارک حضرت امير با چه صبر و بردباري و حکمتي اين روزگار سنگين را گذراندند و دقيقا همين مقاطع در انقلاب ما تکرار شد.
روزگار حضرت امام(ره)، روزگار تنزيل بود و امام بزرگوار به جهتي که انقلاب بتواند جايگاه والاي خودش را پيدا کند و در دلهاي مردم راه يابد و عموم مردم با حقيقت اسلام آشنا شوند، آغوش مبارک خودشان را باز کردند و عموم افراد را پذيرفتند. ولي امام بزرگوار که از دنيا رفتند، بديهي بود که به جهت پيشرفت انقلاب و اعتلاي دعوت اسلام، بسياري از قلوب مکدر و بسياري از قلوبي که نتوانستند در مقابل اسلام تمکين کنند و مشکل داشتند، مشکلاتشان در دوران تأويل انقلاب و رهبري حضرت آيتا... العظمي خامنهاي، کمکم بروز کرد و خودش را نشان داد. دوران تأويل، دوران بسيار جانفرسايي است و تازه در انقلاب ما به برکت بيداري ملت و برکت تجربه خوبي که ملت رشيد ما از تاريخ اسلام و کربلا داشته، دوران تأويل ما به مراتب قابل فهمتر از دوران تأويل علي بن ابيطالب(ع) بود. لکن الان کمکم نشانههايي از بروز پيچهاي دوران تأويل انقلاب را ملاحظه ميکنيم. انسانهاي خودناساخته و انسانهايي که در مقابل حکم خدا نميتوانند تمکين کنند و انسانهايي که بهراحتي تحت تأثير القائات دشمن قرار ميگيرند و انسانهايي که با تصورات واهي و خيالاتي که هيچ مبنا و اساسي ندارد، در رابطه با ايجاد يک جامعه غيرديني و حتي ضدديني به ميدان ميآيند و چراغ سبزهاي دشمن را قبول ميکنند و حاضر ميشوند که با همه وجود خود را در مقابل انقلاب اسلامي قرار دهند. البته حضرت امير(ع) در اين قطعه بسيار انقلابي و جالب در نهجالبلاغه ميفرمايند: «الا و إِن الشيطان قد ذمر حزبه، و استجلب جلبه، ليعود الجور الى اوطانه و يرجع الباطل الى نصابه و ا... ما انکروا على منکرا، و لا جعلوا بينى و بينهم نصفا.» شيطان تمام نيروي خود، سوارهنظام و پيادهنظام را بسيج کرده تا ظلم را به جايگاه سابق خود برگرداند و باطل را به محل نصب خودش برساند. اشاره حضرت امير(ع) به معاويه و همفکران او بود، ولي اشاره بنده در اين مصاحبه به آمريکا و رهروان آمريکاست که تمام پيادهنظام و سوارهنظام خود را بسيج کرده اند تا بتوانند ظلم را به ايران اسلامي برگردانند و پاي شکسته استعمار را به اين مملکت باز کنند. حضرت امير(ع) ميفرمايند که دشمن در اين راستا براي اين که به هدف خودش برسد، به خدا قسم هيچ منکري نشد مگر اين که به من نسبت دادند. انواع و اقسام تهمتها و دروغها را به اميرمؤمنان زدند. هرگز انصاف را بين ما و خودشان رعايت نکردند. اين دقيقا روزگاري است که انقلاب ما دارد تجربه ميکند و ميگذراند. از نظر تحليل تاريخي حق به هيچ عنوان در مقابل باطل تسليم نميشود. حق مسير خودش را ادامه خواهد داد. با مشتي گل نميتوان جلوي خورشيد را گرفت و خورشيد انقلاب اسلامي با بيدارگريهاي امام بزرگوار و هوشياري و دقت و فداکاري مردم، همچنان تابنده خواهد بود. لکن در اين ميانه گروهي هستند که تمکين در مقابل اسلام و انقلاب اسلامي را برنميتابند و من قايل به اين هستم که اين گروه را تقسيم به دو دسته بکنيم. دستهاي هستند که تحت تأثير القائات دشمن واقع شدند و ما اميدواريم که به آغوش انقلاب اسلامي، ملت و ولايت و رهبري برگردند؛ ولي گروهي هم هستند که کاملا توطئهگرانه و با برنامهريزي سرويسهاي امنيتي بيگانه عمل مي کنند و تحت تأثير آن ها به عمله بياجر و مزد دشمنان قسم خورده اسلام و انقلاب تبديل شدند. ما اين دو گروه را با يک چوب نميتوانيم بزنيم. در جنگ نهروان، حضرت امير(ع) پرچم توبه را به دست ابو ايوب انصاري داد و به خوارج نهروان مهلت داد که هر که زير اين پرچم بيايد ما توبه او را ميپذيريم و با او کاري نداريم ولي اگر کسي نيايد، بديهي است که همه وجودش بغض علي ابن ابيطالب است و خوشبختانه از 12 هزار نفر از نهروانيها، 8 هزار نفر توبه کرده و آمدند. 4 هزار نفر به هيچ عنوان زير بار نرفتند که اميرمؤمنان نيز چارهاي جز جنگ با آنان نديدند و با قاطعيت معروفشان ريشه خوارج را کندند. ما الان هم در اين معرکه و مصاف قطعا بايد پرچمداري چون ابو ايوب انصاري داشته باشيم که پرچم تائبين را بالا بگيرد و به آن ها مهلت بدهد و کنار گوش آن ها هم زمزمه بشود از ناحيه عزيزاني که ميتوانند لسان انقلاب و لسان ولايت و رهبري و نظام واقع بشوند و بعيد هم نيست که حتي دستگاه قضايي هم به اين امر بپردازد. پرچم امان براي عزيزانمان که واقعا گول خوردند، بلند کنيم تا بيشتر از اين با اعصاب مردم بازي نکنند و معتقدات مردم را سر به سر نگذارند و تا الان هم اگر تخلفي شده، پيش خداي خود توبه کنند و زير پرچم امان نظام اسلامي بيايند.
اما عدهاي هم هستند که به هيچوجه منالوجوه برنميتابند و مأموريت برخورد با نظام اسلامي را دارند که ما هزاران شهيد عظيم الشأن و بزرگوار را داديم تا اين انقلاب به پيروزي رسيده و يک موي سر يکي از اين شهداي عزيز ما شرف دارد، به خيل انبوه کساني که در خيابان ميآيند و به معتقدات مردم جسارت ميکنند و از حق و حقيقت فاصله ميگيرند.
وقايعي که در روز عاشورا در تهران اتفاق افتاد، بهطور بسيار مشخص، خطکشي فکري معاندين معلوم شد و ما بخت يار هستيم که با مشتي معتقد يا با آدمهايي که قاعده بازي را بلدند، مواجه نيستيم و اين براي جناح حزبا... يک پيروزي بود و معلوم شد ما با کساني طرف هستيم که در مبارزات خودشان قاعدهمند نيستند و رعايت هيچيک از خطوط قرمز را نميکنند. حتي انسانيت را هم زير پا ميگذارند و با آتش زدن پرچم آقا ابا عبدا... و جسارت به ساحت مبارک قرآن در روز عاشورا، قرآن صامت (هيئات و تکايا) به دست مشتي انسانهاي وارونه و گولخورده و بعضا ملعون به آتش کشيده شد. من اين انذار را بکنم که خود قرآن دست انتقامش بيرون خواهد آمد و ريشه آن ها را خواهد سوزاند و بار ديگر تذکر ميدهم که با قرآن و اهل بيت و معتقدات ملت پاک و مظلومي که بيش از 30 سال است که يکتنه و دست خالي در مقابل استکبار و اذناب خونخوار استکبار مبارزه ميکند، نايستد و اگر نميتوانيد باري از روي دوش اين ملت بزرگوار برداريد، خار راه اين ملت هم نشويد وگرنه مردم چارهاي ندارند، جز اين که تصميم نهايي را بگيرند و براي زدودن اين خار راه و مسير، اقدامات جدي را انجام دهند. در هر صورت ما فرزند عاشورا هستيم و مسايل را کمي تحمل ميکنيم، اما اگر قرار باشد که ببينيم همه چيزمان دارد به غارت ميرود، بديهي است که شرعا هم نميتوانيم بيشتر از اين تحمل داشته باشيم.
رفتار نظام اسلامي، رفتار حکيمانهاي بود. اگر اين مماشاتها نبود، اين خطکشيها به اين سرعت خودش را نشان نميداد و ما خوشوقتيم که يک رفتار حکيمانه به مديريت برخورد با اين آشوبها حاکم است و اميدواريم اين رفتار حکيمانه در هر صورت در جايجاي برخورد با اغتشاشگران خودش را نشان بدهد. چون ملت ما اصولا ملت نجيب، شريف و صبور و از عفو و اغماض بيشتر خوشش ميآيد تا برخورد و خشونت. نظام اسلامي نيز چون برخاسته از دل ملت و تودههاي مردم است، بنابراين مماشات امر مبارکي است. چون اولا باطن ملت ما و خواست مقام معظم رهبري را نشان ميدهد، اما در هر صورت اين مماشات هم قطعا حدي دارد.
انقلاب اسلامي داراي خصوصياتي است که آن خصوصيات، خودش اين ناراحتيها و التهابات موقت و گذرا را برطرف خواهد کرد. اولا حضرت امام تعبيري دارند، ميفرمايند که نه آقا رسولا... و نه اميرمؤمنان چنين ملتي نداشتند؛ حضرت امام، ملت رشيد ايران را از مردم مدينه در زمان پيامبر(ص) و از مردم کوفه در زمان اميرمؤمنان(ع)، به مراتب والاتر و بالاتر ميدانستند و واقعا بيداري مردم و بصيرت انقلابي در ميان آحاد مردم يکي از خصوصيات ناب و جانانه اين انقلاب است. و ديگر اين که رهبر معظم و عاليقدر انقلاب يکي از متخصصين جدي در امر انقلابها و تاريخ اسلام هستند و يک بصيرت عميق تاريخي بر نوع رفتار ايشان حاکم است و آن عمق بصيرتي که به جان مبارک حضرت آيتا... العظمي خامنهاي حاکم است، خودش موجبات توفيق و پيروزي را انشاءا... تعالي در برهههاي بعدي براي انقلاب به ارمغان خواهد آورد.
صبر و بردباري در ملت ما يک عادت است، اما بديهي است که هرچقدر مراتب رفتارهاي ناخوشايند از ناحيه اغتشاشگران بيشتر شود، حضور ملت و فرياد نخبگان جديتر خواهد شد.
شايد سکوت بسياري از نخبگان دلالت بر اين ميکند که اصلا اين قضايا را چندان جدي و عميق نميبينند، وگرنه هيچ کدام از نخبگان و بزرگان ما در مقابل جنايات انجام شده، سکوت را جايز نميدانند؛ يا مطلع نيستند يا قضيه را جدي نميبينند. ضمن اين که ما نيازمند نوعي انسجام در ميان نخبگان هستيم در نهادهاي مربوطه مثل نهادهاي روحاني، مثل جامعه روحانيت مبارز، جامعه وعاظ، مبلغين و مدرسين. به صورت روحاني تذکر بدهم در جهت به ميدان کشيدن اساتيد فهيم و عالم دانشگاهي و ساير نهادهايي که با اقشار مردم در ارتباط هستند، تذکر ميدهم که انسجام خودشان را کمکم شکل دهند و اجازه ندهند که دشمن بيشتر از اين بتواند با احساسات مردم بازي بکند و حتما بايد انسجام نيروهاي معارض را از هم پاشيد و اجازه ندهيم که ارتباطات آن ها کاملا برقرار شود و بعضي از نخبگان را هم تحت تأثير اتفاقات و اخبار دروغ خودشان قرار دهند.
بسياري از آحاد مردم از روي صفا و اخلاص خود در مجالس مذهبي شرکت ميکنند و قضيه را گذرا و موقت ميدانند. مردم دارند زندگيشان را ميکنند. اين ها فرياد و جسارتي ميکنند، ولي زندگي مردم را نميتوانند متوقف کنند.
مردم هم دنبال زندگي و رتق و فتق امور شخصي و خانوادگي خودشان هستند. دامن زدن بهطور بسيار جدي به قضيه ممکن است مردم را دچار نگراني کند. نگراني که ممکن است حتي در ارتباطات خصوصي مردم اثر نامطلوب بگذارد و حتي ممکن است آسايش مردم سلب شود. لذا تا جايي که ممکن است ما بايد اجازه دهيم مردم به امور زندگيشان بپردازند و اميدوارم کار به جايي نکشد که لازم شود ما کاملا مردم را بسيج بکنيم.
همانطور که براي زدودن آثار منحوس نظام شاهنشاهي در سال 1357 مردم را بسيج کرديم و سيل خروشان ملت نظام شاهنشاهي را به زباله دان تاريخ انداخت. آن ملت هنوز برپاست و آن مردم هنوز هستند و آن حسين بن علي هنوز باقي است.
قول ميدهم اگر بروم بالاي منبر، ميتوانم بالاي 90 درصد اين مردم را بهراحتي به ميدان تجريش بکشانم و من شکي در اين معنا ندارم که هرکجا برويم، همين است.
اما دلم ميخواهد مردم آسايش داشته باشند، چون همه زير سايه نظام اسلامي زندگي ميکنيم. اميدوارم از اين صبر و بردباري سوء استفاده نشود وگرنه ما زندهايم. ما فرزندان فدايي وجود مبارک رهبري هستيم و به نظام ولايت فقيه اعتقاد قلبي و کامل داريم و معتقديم که ولايتفقيه از ناحيه پروردگار هديهاي الهي است به مردم در دوران غيبت حضرت بقيهالله و اگر کار به آن جا بکشد، قطعا همانطور که مردم جريانات باطل را در طول تاريخ به زبالهدان تاريخ انداختند، چهار تا آشوبگر را هم بهراحتي به زبالهدان تاريخ خواهند انداخت و کسي براي آن ها گريه و زاري نخواهد کرد و آن ها گمان نکنند که جريانهايي راه آن ها را ادامه خواهند داد. راه باطل ان شاء ا... تعالي مردني است و متوقف خواهد شد که قرآن ميفرمايد «ان الباطل کان...»
آشوبگران مقابل امام حسين(ع)
آيت الله سيد هاشم حسيني بوشهري
|
* نايب رييس جامعه مدرسين حوزه علميه قم