هایپر مدیا | مرکز جامع خدمات رسانه ها / نگارش روزنامه |
|
|
اندازه فونت |
|
پرینت |
|
برش مطبوعاتی |
|
لینک خبر | جابجایی متن |
|
نظرات بینندگان |
اگر تكرار ميشد.../ فريدالدين حداد عادل
در فرانسه كسي به ژاندارك توهين نميكند؛ دختري كه در لباس پسرانه، براي استقلال كشورش جنگيد و جان خود را از دست داد. اگر به هر دليلي او را مورد تمسخر قرار دهند يا به طنز دربارهاش چيزي بنويسند، پيش از آنكه قانون گريبان فرد خاطي را بگيرد، جامعه او را منكوب ميكند. ظريفي ميگفت در جامع فرانسه كه آثار هنرياش چندان مقيد به پوشيدن لباس نيستند، محال است كسي بهطور رسمي ژانداركي برهنه ترسيم كند. ايتالياييها هم در مورد گاريبالدي همينگونه عمل ميكنند. كسي با شخصيت عامل وحدت ايتاليا، شوخي نميکند. امروزه در هند مهاتما گاندي مقدسترين چهره تاريخ هنديان است. مگر ملتها ميگذارند كسي ميراث معنوي و انساني تاريخشان را به سخره بگيرد.
در قبال مسئله توهين به امام، موضع موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني كه پخش تصاوير مربوط به آن مسئله را حرمتشكني و اشاعه فحشا اعلام کردند از جهات زير درخور تأمل است:
1. دغدغه مؤسسه مبنيبر اينكه نبايد بهگونهاي رفتار كرد كه تصور شود تمام فضاي دانشجويي يا دانشگاهي، در قبال امام موضع منفي دارند، كاملا صحيح است. اگر اتفاقي در دانشگاه رخ بدهد نه الزاما كار دانشجويان است و نه حتما مورد تأييد دانشجويان.
2. در پارهاي مسايل نبايد مشكلات و بيحرمتيها را بهطور عيان بيان كرد، طرح مسئله موضوعات اينچنيني خود خسران بيشتري دارد، ولي تشخيص مصداق در اين زمينه بسيار مهم است. نميتوان از هر مؤاخذهاي صرفنظر كرد، صرفا به اين دليل كه در نفس خود تكرار پليدي و زشتي را به همراه دارد.
3. قداست و حرمت بعضي امور بهدست نيافتني بودن و سنگيني بار تنبيه، در صورت حرمتشکني از آنهاست. اگر گفتيم آري براي ما فصلالخطاب و حياتي است و به هيچ وجه بر سر آن مماشات نميكنيم، بايد بر سر حرفمان بايستيم.
4. اگر امروز در مورد امام سخت نگيريم و مواضع خود را در قبال بيحرمتي به او شفاف نسازيم، فردا با تكرار اين حادثه هيبت و عظمت امام فرو خواهد ريخت. اگر در همين ابتداي امر محكم ايستادگي نکنيم، فردا نميتوانيم قداست امام را پاس بداريم. درست است كه وقوع اين حادثه در تظاهرات طرفداران يك جناح خاص، شايد بهطور ضمني آنها را متهم به همنوايي با مسببين اين اتفاق بكند، ولي چه ايرادي دارد طرفين نزاع با محكوم ساختن صريح اين اقدام، مواضع مشترك خود را به رخ دشمن مشترك بكشند و عناصر افراطي را از خود طرد كنند.
5. اين موضوع فراتر از منازعات ماست، نهتنها چون نخستين رهبر جمهوري اسلامي است بلکه او يك گفتمان و پرچمي براي حيات مجدد اسلام است؛ هيچ ملتي اجازه توهين به پرچم خود را نميدهد.
6. استدلال مذكور هميشه قابل طرح است. اگر نشان دادن بيحرمتيها به امام و پرداختن به آن، سوء استفاده يا قداستشكني است. معني اين حرف اين است كه هيچگاه نبايد با هتاكين به محضر امام برخورد كرد، چون نفس واكنش به بيان مجدد امر قبيح است. آيا چنين استدلالي ضعيف نيست. آيا اين استدلال نفس امر مؤاخذه را بياعتبار نميكند؟
بازتاب
پنجره 23
ظاهر مذهب و مذهب ظاهر/ يوسفعلي ميرشكاك
سيدصادق حسيني (تهران): چندي پيش جناب «يوسفعلي ميرشکاک» که کلامش بيانگر عشق بيکران وي، به مقام والاي ائمه اطهار عليهم السلام است و نمايانگر ارادت وي به درگاه ثقلين، در مجله پنجره نوشتهاي تحت عنوان «ظاهر مذهب و مذهب ظاهر» داشتند که توجه بنده را به خود جلب کرد و در آن نکتهاي را شايسته تذکر ديدم. همچنان که ايزد منان در قرآن فرموده «وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنين»، اميد است خاطر عزيزش را به تذکر خويش نرنجانم. ايشان در نوشته خود که حاوي نکات مثبت بسياري است، بهمنظور ذکر نمونه از آنچه که از آن بهعنوان «حکمت ايماني» ياد ميکند، از آثار مشاهيري چون «ابن عربي» و « قاضي سعيد قمي» ياد کرده است. اما جايگاه رفيع مرحوم قاضي سعيد قمي رضوانا... تعالي عليه قابل مقايسه با ابن عربي نيست؛ هر دو مشهورند، اما اين کجا و آن کجا؟
بنده يقين دارم که هر شيعهاي که به تمجيد از ابن عربي پرداخته و در اين ميدان سخن رانده و يا قلمفرسايي کرده است، از روي تحقيق آثار وي نبوده، بلکه در نتيجه تقليد و شنيدههايي از اين و آن بوده است و چه زيباست کلام نوراني آن امام همام که فرمود، فاصله ميان حق و باطل فاصله ميان ديده و شنيده است.آنکه از نزديک با آثار ابن عربي آَشنايي داشته باشد بهخوبي ميداند که ابن عربي نه تنها از شيعيان نيست، بلکه سني متعصبي است که به چند مورد از اعتقاداتش اشاره ميکنم تا فاصله فاحش ميان او و عقايد شيعه روشن شود.وي در صفحه 163 «فصوص الحکم» تصريح دارد که پيامبر اسلام صلواتا... و سلامه عليه و آله، از دنيا رفت، بدون اينکه وصي و خليفهاي براي خود تعيين کند. در صفحه 110 از جلد يکم «فتوحات مکيه» به بيان افضليت ابيبکر، بعد از پيامبر اسلام صليا... عليه و آله ميپردازد. در صفحه 230-231، جلد سوم «فتوحات مکيه» عصمت اهلبيت عليهمالسلام را مانع ارتکاب معاصياي چون زنا، سرقت و شرب خمر، نميداند.
در صفحه 269، جلد دوازدهم «فتوحات مکيه» وقتي زنان کامل را برميشمرد فقط، از حضرت مريم و آسيه نام ميآورد و هيچ نامي از حضرت خديجه و حضرت صديقه فاطمه زهرا سلاما... عليهما نميآورد.
در صفحه 215، جلد دهم «فتوحات مکيه» از حديث ثقلين فقط يک ثقل آن، يعني قرآن را ذکر ميکند.
در صفحه 280، جلد چهارم «فتوحات مکيه» شيعه اماميه را بهعنوان اهل بدعت و ضلالت، معرفي کرده است.
در صفحه 477، جلد هفتم «فتوحات مکيه» ابوطالب، پدر بزرگوار اميرالمؤمنين علي عليهالسلام را مشرک و معذب در جهنم ميداند.
در صفحه 462، جلد چهارم «فتوحات مکيه» خداوند را داراي جسم و ديدني در روز قيامت ميداند.
در صفحه 274، جلد يازدهم «فتوحات مکيه» متوکل عباسي که آن اهانت بزرگ را به قبر مطهر حضرت سيدالشهداء عليهالسلام کرد و آن زميني که آن قبر شريف در آن قرار داشت به شخم بست را صاحب خلافت ظاهري و باطني الهيه ميداند.
و... که مثنوي هفتاد من کاغذ شود. اميدوارم جسارت مشفقانه بنده، مورد عفو قرارگيرد.
پنجره 23
كميته صيانت از ظهور تا افول/ پيمان زماني
ف. جعفرزاده (تربت حيدريه): انسان احساس ميكند به شعورش توهين شده كه راحت عدهاي دروغ بگويند و ادعاي روشنفكري داشته باشند. كميته صيانت از آرا، بزرگترين فريبكاري بود تا در پس پرده به اهداف شوم خود برسند. مگر در زمان رياستجمهوري خاتمي كه انتخابات نهم برگزار شد، تمام دستاندركاران برگزاري انتخابات اصلاحطلب و دوم خردادي نبودند؟ حتي مگر در دوران اصلاحات هرجا شورش و تجمعي در هر گوشهاي از كشور صورت گرفت، با ريختن خون عدهاي از هموطنان غايله را پايان ندادند؟ پس چه كسي جرئت ميكرد در برگزاري انتخابات نهم، از سوي اصولگرايان بحث صيانت از آراي ملت را پيش بكشد! پس چطور شد كه از صندوق آرا اسم هاشمي رفسنجاني بهعنوان رييسجمهور نهم درنيامد و احمدينژاد گمنام رأي آورد؟ فرق اين فتنهگران با چوپان دروغگو اين است كه آخرين باري كه گفت «گرگ آمد» واقعا راست ميگفت و كسي باور نكرد! اما اينها گوسفندان را خود خوردند و فرياد زدند «گرگ آمد» تا همهجا بگويند ما گفتيم و مردم باور نكردند!
پنجره 24
اين يک اهانت است/ جعفر تکبيري
کاظمي (تهران): با توجه به مطالبي که در اين شماره درباره اهانت به ساحت حضرت روحا... آورديد، اين انتظار از پنجره ميرفت که اين قضيه را از سوي مسئولين قضايي و امنيتي نيز پيگيري ميکرد. تاچه زماني قرار است نسبت به کساني که پس از انتخابات، اصول انقلاب و نظام را زير سئوال برده و نسبت به آرمانهاي حضرت امام بيحرمتي کردند، برخوردي صورت نگيرد؟ مطمئنا محاکمه سران اغتشاشات خواسته همه ايرانيان است.
مشترکين جديد
تهران
سيده سميه نبوي (تهران)
محمدمهدي محمدي دوست (تهران)
علي قديري (تهران)
نرگس فخرايي (تهران)
مريم فيضآبادي (تهران)
شهرستان ها
حسين يزدي (خوزستان)
حسين ملکان (گلستان)
محسن حسيندوست (اهواز)
زهرا باريکبين (قزوين)
فاطمه کريمي (مشهد)
دن کيشوتي براي اصلاحات
در انتخابات رياستجمهوري 1376 در حاليکه از «ميرحسين موسوي» بهعنوان تنها گزينهاي که ميتوانست در برابر «علياکبر ناطقنوري» به رقابت بپردازد ياد ميشد، جناح موسوم به چپ آن روزها و اصلاحطلبان روزهاي بعد که از سر نااميدي براي بازگشت به صحنه قدرت، تلاش مفرطي را براي به صحنه کشاندن موسوي از خود نشان ميداد، با عدم همراهي موسوي و از سر ناچار به «سيدمحمد خاتمي» روي آورد و در رقابتي نفسگير و غيرمنتظره، توانست گوي سبقت را از رقيب سياسي خود بربايد و سيدمحمد خاتمي را بهعنوان ليدر اصلاحات به جامعه ايراني معرفي کند.
با به پايان رسيدن دوره هشت ساله رياستجمهوري خاتمي، اصلاحطلبان باز از سر نياز به تکاپوي گذشته بازگشتند و دوباره خواهان نامزدي موسوي شدند، اما وي همچنان از همراهي سرباز زد و اصلاحطلبان را تنها گذاشت.اما آنچه در انتخابات 1388 رخ داد، برخلاف انتظار بود؛ موسوي در حاليکه اينبار چندان مورد توجه اصلاحطلبان قرار نگرفت و براي بازگشت به صحنه سياست از او درخواست زيادي نشد، با وجود حضور دوباره سيدمحمد خاتمي، وارد صحنه شد و خاتمي را که عزم دوباره خود را براي وارد شدن در ميدان رياستجمهوري جزم کرده بود، مجبور به کنارهگيري کرد.
اينکه ناز و کرشمه موسوي در رقابتهاي سالهاي 1376 و 1384، چگونه به هول و ولايي در سال 1388 تبديل شد، شايد بهزعم برخي به حضور محمود احمدينژاد مرتبط باشد، اما بيشک نياز اين روز اصلاحطلبان بهوجود نامزدي قدرتمند در برابر رقيب، کمتر از دورههاي قبل بود و منطقا و طبق عرف سياسي جامعه ايراني، زمان، زمان بازگشت اصلاحطلبان به عرصه قدرت نبود.
با وجود اين، تنور رقابتهاي انتخاباتي با حضور محمود احمدينژاد و ميرحسين موسوي گرم شد و رقابتي جدي و پرهيجان را براي هر دو طرف رقم زد.آنچه اما در چند روز پاياني رقابت و از پس مناظره مستقيم دو رقيب رخ داد و نشاط سياسي جامعه ايراني را دچار چشمزخم بدخواهان کرد، اگرچه هياهو و جنجالي مستمر را بهدنبال داشت و احمدينژاد را در سکوتي چندماهه فرو برد، اما برخلاف تصور بسياري، بيش از هرچيز، جريان سياسي چپ را دچار مصيبتي کرد که تبعات آن تا سالهاي آينده دامن اين جريان را خواهد گرفت.
بهنظر ميرسد ميرحسين موسوي در روزهاي رقابت انتخاباتي و بعد از آن، همچون «دون کيشوت» دنياي سياستي است که از سر سالها دوري از آن، و با وهمي از گذشته، در بدترين زمان ممکن به صحنه سياست بازگشته و شکست خود را در رقابت به هرج و مرج و آنارشيسمي تبديل کرده که بيش از هرچيز دامن ساير سياستمداران جريان چپ را آلوده ساخته است؛ شکستي که از جنبهاي شخصي، در حال بدل شدن به زمينههاي مرگ يک جريان سياسي مهم در عرصه انقلاب اسلامي است. در اين ميان، تکرويها و خودمحوريهاي «مهدي کروبي» بهعنوان فردي که نشان داده تعامل او با هممسلکيهاي خود تا زماني است که در جايگاه رياست باشد، بهعنوان متممي براي اين رخداد تلقي ميشود.
از اين منظر، آنچه بايد مورد توجه ساير اصلاحطلبان و افراد همراستا با آن قرار گيرد، ضرورت پرهيز از آلوده شده به آنارشيسم سياسي و رعايت بازي قاعدهمند است که ميتواند زمينهساز مجدد گردش قدرت در ميان اصلاحطلبان وفادار به قانون اساسي و نظام جمهوري اسلامي و ساير جريانهاي سياسي مشروع باشد و از مرگ سياسي اين جريان که بيشک دير يا زود با «راديکاليسم سبز» رقم خواهد خورد، جلوگيري کند.بيشک بازگشت به بازي قاعدهمند و سرسپردن به رأي ملت و تبعيت از قانون، و ايجاد فضاي رقابت سالم ميان جريانهاي وفادار به انقلاب اسلامي و به حاشيه راندن جريانهاي تندرو، ميتواند به بازسازي فضايي پرنشاط بينجامد و به پيشرفت ايران در بستر رقابت سياسي درست منجر شود؛ امري که با ظهور آنارشيسم سبز در ماههاي اخير، لطمه خورده و تبعات دامنهداري را براي رهبران، حاميان و احزاب و جريانهاي همسو با آن بهوجود آورده است