هایپر مدیا | مرکز جامع خدمات رسانه ها / نگارش روزنامه |
|
|
اندازه فونت |
|
پرینت |
|
برش مطبوعاتی |
|
لینک خبر | جابجایی متن |
|
نظرات بینندگان |
سخنان رهبری برای همه باید ملاک عمل باشد/جعفر تکبیری
اسحاق جهانگیری، وزیر صنایع و معادن دولت های محمد خاتمی، از جمله افراد اصلاح طلبی است که نقدهایی جدی نسبت به عملکرد دولت در حوزه اقتصاد دارد. البته وی تلاش می کند نقدهای خود را بیشتر به صورت مستقیم و از طریق نامه نگاری به مسئولان برجسته کشور اعلام کند تا از طریق مصاحبه با رسانه ها. نمونه این کار را می توان به ارسال نامه سرگشاده خطاب به احمدی نژاد و اعتراض به آن چه که وی آمارهای غلط قلمداد کرده است، جست وجو کرد. البته با کمی دقت می توان این رویکرد را در مصاحبه های معدود وی نیز دید. از این رو طی گفت وگویی با اسحاق جهانگیری که از اعضای برجسته حزب کارگزاران سازندگی است، به بررسی وضعیت فعلی اصلاح طلبان و نقش آنان در نظام فعلی سیاسی کشور پرداختیم.
با توجه به وقایع رخ داده در کشور و موضع گیری های اصلاح طلبان، وضعیت سیاسی آن ها را چطور ارزیابی می کنید؟ آیا همچنان به عنوان یک جریان سیاسی معتقد به نظام در کشور مطرح هستند یا با بروز این وقایع، به جمع اپوزیسیون پیوسته اند؟
اصلاح طلبان یکی از جریانات ریشه دار انقلاب اسلامی هستند. مهمترین ارزش خود را در پیروی از امام و آرما ن های وی می دانستند و در روزهای نخستین انقلاب، نام خود را جریان پیرو خط امام گذاشته بودند. جرقه های جریان اصلاح طلبی یا همان پیروان خط امام در مجلس دوم زده شد که این گروه اصلاح طلب، ادامه همان جریان قبلی هستند. در طول 30 سالی که از انقلاب اسلامی می گذرد بیش از 25 سال از آن، بار اداره کشور و انقلاب بر دوش اصلاح طلب ها بوده است. لذا چنین جریانی نمی تواند سرنوشت خود را خارج از سرنوشت جمهوری اسلامی ببیند و خود را خارج از محدوده نظام تلقی کند. بنابراین اصلاح طلبان در چارچوب نظام جمهوری اسلامی و علاقه مند به این نظام هستند.
با توجه به تأیید انتخابات از سوی رهبر معظم انقلاب و همچنین طرح شبهاتی از سوی آقایان موسوی و کروبی در همین خصوص، فکر نمی کنید که طرح این گونه شبهات یک نوع خروج سیاسی قلمداد شود؟
ببینید، این اولین باری نیست که در انتخابات شبهه وارد می شود. در بسیاری از انتخابات و در شعبه های مختلف، به خصوص در انتخابات مجلس، ما شاهد ابطال انتخابات توسط شورای نگهبان در شعب مختلف اخذ رای هستیم. به این معنا که با توجه به همه ساز و کارهای پیش بینی شده برای انتخابات، پس از انتخابات در یک روال طبیعی مسئولین به این نتیجه می رسند که آرا در برخی حوزه ها باطل شود. بنده در دور پنجم انتخابات مجلس شورای اسلامی استاندار اصفهان بودم و به خاطر دارم که تقریبا پنج حوزه انتخابیه این استان از جمله خود شهر اصفهان که از مهمترین مراکز سیاسی کشور به حساب می آید، توسط شورای نگهبان باطل شد و دلیلش هم از جانب شورای نگهبان این گونه عنوان شد که «روال انتخابات صحیح نبوده است.» بنابراین این که به انتخابات اشکال وارد بیاید و یا به آن اعتراض شود، به معنی خروج سیاسی از نظام نیست. از طرف دیگر، بنده با مشاهده بیانیه های آقای کروبی و موسوی با قاطعیت می گویم که کمترین تعرض نسبت به نظام و ولی فقیه در آن دیده نمی شود.
یعنی شما معتقدید که صدور این بیانیه ها نقشی در بروز تنش در جامعه نداشته است؟
ببینید، این تنش ها را باید جدای از این مسائل تحلیل کرد. اتفاقاتی که به جهت سیاسی و اجتماعی در کشور به وجود آمده است، اگر فردی را در بروز آن مقصر بدانیم، قطعا در ادامه آن نقشی نداشته است. طبیعی است که در اتفاقاتی به این شکل، جریان ها و گروه های دیگری ورود پیدا کنند و حرکات ساختار شکنانه انجام دهند. خوشبختانه من در بیانیه های مهندس موسوی و آقای کروبی مشاهده کرده ام که این دو تن از حرکت های ساختار شکنانه برائت جسته و از آن دوری کرده اند.
پس با این توضیحات شما آقایان موسوی و کروبی را شروع کننده این قضایا می دانید؟
من در حقیقت این گونه موضوع را مطرح کردم که اگر کسی به انتخابات اعتراض داشته باشد، به معنای خروج از نظام نیست.
ما بارها شاهد اعتراض به انتخابات بوده ایم و حتی افراد تراز اول کشور هم به این موضوع در مجلس ششم اعتراض داشته اند، اما مقامات مسئول کلیت انتخابات را تأیید کرده اند. البته من نماینده این آقایان نیستم که از حرکات آن ها دفاع کنم، اما صادقانه این موضوع را می گویم که آقایان موسوی و کروبی علاقه مند به نظام و وفادار به قانون اساسی می دانم.
شما فکر می کنید با جوی که در جامعه بر علیه اصلاح طلبان به وجود آمده است، آن ها می توانند همان جایگاه گذشته خود در نظام سیاسی کشور را پیدا کنند؟
چرا نتوانند؟ من همیشه معتقد بودم که اصلاح طلبان می توانند به عنوان یک جریان مفید درون نظام بمانند و در رقابت های واقعی حضور پیدا کنند. این وقایع هم اثبات کرد که ما دغدغه هایی درخصوص سیستم انتخابات کشور داریم که باید برطرف کنیم. وقتی که انتخابات به نقطه ای می رسد که چهره های طراز اول کشور که سال ها به این مملکت خدمت کرده و بالاترین پست ها را داشته اند به انتخابات شبهه وارد می کنند، مشخص است که افراد بسیار کوچکتر می توانند اشکالات بزرگتری به انتخابات بگیرند. لذا باید از این اتفاقات درس هایی بگیریم و نارسایی های موجود در سیستم را برطرف کنیم. به نظر من اصلاح طلبان هم می توانند در اصلاح این امور بسیار مفید عمل کنند و هم به عنوان یک جریان در صحنه حضور داشته باشند.
برخی از اصلاح طلبان اخیرا در اظهارنظرهایی اعلام کرده اند که عده ای به دنبال حذف جریان اصلاحات از سیستم سیاسی کشور هستند. شما تا چه حد این اظهارنظرها را قبول دارید؟
من فکر می کنم برخی افرادی که برای خودشان کارآمدی قائل نبوده و توانایی مدیریتی در خود نمی بینند، تنها راه حضور خود در صحنه را حذف رقیب می دانند. حذف رقیب هم در یک رقابت واقعی امکان پذیر نیست و حتما به روش های خشن و تند برای این حذف روی می آورند. به اعتقاد من، نمی توان موضع این افراد درخصوص حذف یک جریان سیاسی را موضع نظام جمهوری اسلامی قلمداد کرد. از روزی که مقام معظم رهبری مسئولیت خودشان را آغاز کرده اند، ما هیچ گاه از ایشان نشنیده ایم که خواستار حذف یک جریان قدرتمند سیاسی مثل اصلاح طلبان باشند.
پس با این تفاسیر، اصلاح طلبان همچنان رهبری را به عنوان فصل الخطاب خودشان قبول دارند؟
اصلاح طلبان از روز شروع مسئولیت مقام معظم رهبری به این سمت، به عنوان حامی در کنار ایشان بوده اند. از زمان این اتفاق دولت آقای موسوی، قوه قضاییه آقای اردبیلی و آقای موسوی خویینی ها، در مجلس سوم جزو خط امام محسوب می شدند و از همان زمان جزو مدافعین رهبری بودند، اما جریان اصلاح طلب معتقد است که اگر حرفی و نقدی به امور دارند باید به صورت شفاف مطرح کنند.
پس چرا اصلاح طلبان دعوت رهبری برای بازگشت آرامش به اجتماع را نپذیرفتند؟
در عدم بازگشت آرامش به جامعه همه مقصر هستند، رسانه ملي نقش خود را خوب ايفا نكرد، مسئولين و مديران بحران خوب بحران را تحليل و تصميمگيري نكردند و متأسفانه مذاكره و تعاملي بين جريانات سياسي و مديران برقرار نشد و جريانات سياسي و احزاب اعم از اصلاحطلب و اصولگرا نقش واقعي خود را خوب ايفا نكردند. بايد با گفتوگو و تعامل به آرامش برسيم و سخنان متعدد مقام معظم رهبري پس از حوادث بعد از انتخابات بايد ملاك عمل قرار بگيرد.
جدای از گرایش های سیاسی، آیا شما معتقد به بروز جنگ نرم بر علیه کشور هستید یا خیر؟
من فکر می کنم جمهوری اسلامی بنا و بنیانش به گونه ای گذاشته شده است که نه جنگ نرم و نه انقلاب مخملی بر علیه آن امکان پذیر نیست. حداقل اگر بخواهیم این جریانات را در داخل نظام دنبال کنیم، چنین چیزی را پیدا نمی کنیم. معمولا انقلاب مخملی در خصوص نظام های مستبد دنیا اتفاق می افتد، اما نظامی که انتخابات دارد، راه اصلاح آن از طریق صندوق های انتخابات می گذرد.
پس شما وقایع اخیر را چطور تفسیر می کنید؟
من فکر می کنم یک اتفاق اعتراضی افتاد و دستگاه های پاسخگو در این خصوص خوب عمل نکردند. با این که از ابتدا بحث معترضین بحث انتخابات بود و به صورت طبیعی برگزارکننده انتخابات وزارت کشور و شورای نگهبان بود، بنابراین باید این دو دستگاه از عملکرد خودشان دفاع می کردند. حداقل در پاسخ به اعتراضات مردم، جوابی شفاف ارائه می کردند. من فکر می کنم در این موضوع اشکالی به وجود آمد و دستگاه ها نتوانستند در مقابل مردم به گونه ای عمل کنند که در واقع آن ها را قانع کنند. بنابراین طبیعی است که پس از مدتی افراطیون و مخالفین نظام بر جریان حاکم شوند و تلاش کنند این جریان را ادامه دهند.
پس شما معتقد به ورود اپوزیسیون خارج نشین به وقایع اخیر هستید؟
صد در صد هستم. چراکه برای مخالفین جمهوری اسلامی بهترین فرصت سوءاستفاده فراهم آمد.
در حال حاضر با توجه به استقرار دولت، اصلاح طلبان خود را معترض دولت می دانند یا منتقد آن؟
دولت آقای احمدی نژاد، در حال حاضر دولت مستقر است. من در حال حاضر نقدهای جدی به دولت طرح می کنم و فکر می کنم که اشکالات اساسی به عملکرد دولت وجود دارد. بالاخره دولت باید در قبال تصمیماتی که اتخاذ می کند، پاسخگو باشد. من معتقدم که دولت در بخش های بین المللی دچار یک رکود در حوزه دیپلماسی شده است و فضای مناسبی به جهت فعالیت های دیپلماتیک در کشور حاکم نیست. در بخش اقتصادی مردم شاهد هستند که حدود 400 میلیارد دلار هزینه شده است و رشد یک درصدی اقتصاد، بسیار منفی است و این به معنای آن است که ما نه تنها رشد اقتصادی نداشته ایم بلکه دولت در تحقق شعارهای خود پیرامون مسائل اقتصادی و عدالت هیچ حرکتی انجام نداده است و وضعیت نگران کننده است. بنابراین اصلاح طلبان نه تنها به وضع موجود نقد جدی دارند، بلکه نسبت به آن معترض هستند.
از دیدگاه شما با برهم زنندگان نظم عمومی چه برخوردی باید صورت بگیرد؟ آیا این موضوع حق نظام هست یا خیر؟
من به عنوان فردی که بیرون از صحنه هستم، نمی توانم بگویم که چطور باید برخورد شود. آن چه که مهم به نظر می رسد این است که هیچ نظامی نباید راضی باشد که حتی با معترضین خودش، برخورد توأم با خشونتی صورت دهد. باید تلاش کند تا جایی که مقدور است شرایطی را به وجود آورد که حرف منتقدین در رسانه ها و مجامع عمومی مطرح شود و پاسخ شفاف به آن داده شود.
هرکاری که از روال عادی خارج شود، قطعا برای طرفین هزینه های زیادی دارد
اصلاح طلبان، نظام و انقلاب را قبول دارند/رحيم زيادعلي
حسين كمالي كه شايعاتي مبني بر كانديداتورياش براي انتخابات دهم رياستجمهوري مطرح بود، چندي پيش در گفتوگويي با خبرگزاري ايسنا بهشدت از تلاش برخي گروهها براي حذف جريان اصلاحات گلايه كرده و گفت: «از چند سال گذشته آرام آرام گفتوگوهايي در جامعه رواج يافت كه حرمت كساني را كه از پايهگذاران انقلاب در كشور ما بودند، به چالش ميكشيد، زير سئوال ميبرد و خدمات آنها را ناديده ميگرفت. اين واقعه تا امروز ادامه پيدا كرده است و من بارها گفتهام كه اين سنت سيئهاي است كه دامان همه را خواهد گرفت و كساني كه امروز مسئوليت دارند را فردا با بيحرمتي كساني كه روي كار ميآيند مواجه خواهد كرد و كساني كه ديروز مسئوليت داشتند و براي اين مملكت كار و تلاش ميكردند را با بيحرمتي برخي كساني كه امروز مسئول هستند مواجه كرده است.» كمالي معتقد است اصلاحطلبان همواره نظام و انقلاب را قبول داشتهاند و حزب متبوعش نيز با نام «حزب اسلامي كار» اصل ولايت فقيه را پذيرفته و آن را در اساسنامه خود گنجاندهاند. اين مسائل باعث شد كه گفتوگويي با حسين كمالي، دبيركل حزب اسلامي كار، انجام دهيم كه از نظر شما ميگذرد.
در حال حاضر وضعيت سياسي اصلاحطلبان را چطور ارزيابي ميكنيد؟ آيا آنها همچنان داخل نظام سياسي كشور هستند يا خود را از اين عرصه خارج ميبينند؟
اصولا كساني كه امروز بهعنوان جريان اصلاحطلب در مملكت نقش دارند، از جمله كساني هستند كه در پيروزي انقلاب اسلامي، در پيروزي در جنگ تحميلي و همچنين اداره كشور در برهههاي حساس نقش عمدهاي داشتهاند و نظام و اسلام را بهطور كامل قبول دارند. البته كساني هم هستند كه از حاشيه و كنار خود را بهنوعي به اصلاحات وصل ميكنند، اما بحث اين مجموعهها كه قصد دارند خود را مرتبط با اصلاحطلبان نشان دهند، بحث متفاوتي است. البته در مقاطع مختلفي هم امكان دارد كه اعتراضات و اختلافاتي وجود داشته باشد، اما نوع بينش افراد متفاوت است. بنابراين هميشه اصلاحطلبان نظام و انقلاب را قبول داشتهاند و خود من حزب متبوعم با نام «حزب اسلامي كار» اصل ولايت فقيه را پذيرفته و آن را در اساسنامه خود گنجاندهايم. بنابراين اگر موقعي اصلاح طلبان با موضوعي مخالفت كردند كه آن را مانع پيشرفت كشور دانستهاند، به اين معنا نيست كه با نظام، انقلاب و رهبري مشكل دارند. در حقيقت آنچه كه امروز وجود دارد اين است كه اختلاف سليقه در بين همه آحاد جامعه وجود دارد. اگر با ديدي مثبت به اين اختلافات دروني نگاه كنيم، ميتوانيم آن را به رحمت براي امت اسلامي تبديل كنيم و در كنار هم با خوشي زندگي كنند و در حقيقت اين اختلافنظرها را به فرصت تبديل كنند، نه به موضوعاتي براي ايجاد چالش كه ميتواند جريانهاي اجتماعي را با خطر مواجه كند. بنابراين در مجموع آنچه كه من در خصوص وقايع اخير فكر ميكنم، اين است كه بروز وقايعي پس از انتخابات نهم رياست جمهوري و در ادامه، انتخابات مرحله دهم آن، به شكلي برگزار شد كه مورد قبول گروههايي نبود. به هر صورت، نوع كار و روشي كه براي برگزاري انتخابات پيش گرفتند، مشكلاتي را بهوجود آورد كه بايد آن را به شكل مناسبتر و منطقيتر حل و فصل ميكردند و اجازه بروز اين اختلافات را نميدادند. امروز هم كه اين اختلافات پيش آمده است، بايد با راه حل منطقي آن را حل و فصل كرد. كتك زدن معترضين و برخورد با خشونت توسط كساني كه اين موضوع را قبول ندارند، هرگز باعث ايجاد رضايت در جامعه و يا باعث افزايش همبستگي اجتماعي نميشود. براي حل و فصل مسائل و موضوعات اجتماعي و سياسي بايد روشهاي عاقلانهتر و مدبرانهتر پيش گرفت.
شما در بين صحبتهاي خودتان اشاره كرديد كه معتقد به اصل ولايت فقيه هستيد، پس چرا دعوت ايشان براي بازگشت آرامش به جامعه را نپذيرفتيد؟
ببينيد، من گفتم كه گروههاي مختلفي از جمله اصلاحطلبان در جامعه وجود دارند كه سلايق مختلفي دارند. من گفتم يكي از همين گروهها حزب اسلامي كار است كه ولايت فقيه را قبول دارد اما چرا شما از اين منظر به اين موضوع نگاه ميكنيد؟ سئوال من اين است كه آيا كسي كه نظام و اسلام و ولايت فقيه را قبول دارد و در سايه آن هر اقدامي كه ميخواهد انجام ميدهد، نبايد صرفا به دليل پذيرفتن اين مسائل از جانب وي به آن اعتراض كرد؟
پس شما با اين صحبت اصلاحطلبان را به دو دسته تقسيم كرديد. كساني كه ولايت فقيه را قبول دارند و كساني كه اين اصل را نپذيرفتهاند. آيا اين موضوع را تأييد ميكنيد؟
من به اين موضوع ورود نميكنم و هيچ پاسخي نميدهم. سئوال شما درخصوص محورهاي ديگري بود و من هرگز به ساز شما نميرقصم و تنها چيزي را ميگويم كه خودم دوست داشته باشم. شما هم سعي كنيد بهزور حرف از دهان من بيرون نكشيد. سئوالات شما هم پيرو همان موضوعي است كه در ابتدا مطرح كردم. سئوالاتي كه قرار نيست مشكل را از راه اصولي مورد بررسي قرار دهد