هایپر مدیا | مرکز جامع خدمات رسانه ها / نگارش روزنامه |
|
|
اندازه فونت |
|
پرینت |
|
برش مطبوعاتی |
|
لینک خبر | جابجایی متن |
|
نظرات بینندگان |
رسانههای سنتی، انقلابیترین رسانهها
انقلاب اسلامی ایران، پدیدهای شگرف در تاریخ معاصر است که توجه به ابعاد آن میتواند زمینه مناسبی برای مطالعات جامعهشناسی انقلاب باشد. در هر انقلابی، نحوه ارتباط بین انقلابیون و توده مردم در پیشرفت اهداف انقلاب مؤثر بوده است. در جامعهشناسی انقلاب اسلامی نیز عامل ارتباطگیری و پیامرسانی به عنوان یک وسیله مهم در گسترش انقلاب از مرکز به سراسر کشور مورد توجه نویسندگان بوده است. با توجه به شرایط تاریخی وقوع انقلاب اسلامی، رسانه های مختلفی در سطح ایران و جهان حضور داشته اند که آن رسانه ها به دو دسته مهم تقسیم میشوند: رسانه های سنتی و رسانه های جدید. رسانه ها یکی از ابزارهای تبلیغاتی و جایی برای مبارزه با شرایط خفقان آور حاکم بر فضای قبل از انقلاب بودند. اگرچه رسانه ها در آن زمان مانند امروز در دسترس و گسترده نبودند و این رسانه های سنتی بودند که خبر را دهان به دهان و گوش به گوش می رساندند. همین اطلاع رسانی در قالب گروه های کوچک، محله و شهر شکل وسیع تری به خود می گرفت تا جایی که می توان یکی از عوامل موثر در پیروزی انقلاب را نقش رسانه های انقلابی دانست. رسانه ها و ابزارهای تبلیغاتی قبل از انقلاب، مانند تلویزیون، رادیو، سینما، روزنامه، نوار ضبط صوت، منابر و اعلامیه ها بودند. این رسانه ها چند ویژگی بارز داشتند، یکی از ویژگی های آن ها این بود که نسبت به امروز محدودیت هایی داشته و کارایی رسانه های امروز را نداشتند. از دیگر ویژگی این رسانه ها این است که از آن ها می توان به عنوان رسانه های سیاسی نام برد، رسانه سیاسی به آن دسته از ابزار و وسایل ارتباط جمعی گفته می شود که بخش عمده ای از پیام های آن ها محتوای سیاسی دارند. این رسانه ها در دو گروه سنتی و مدرن یا کوچک و بزرگ تقسیم می شوند. منابر و مساجد را می توان رسانه های سنتی، نوار های ضبط صوت را رسانه های کوچک و مطبوعات، فیلم، رادیو و تلویزیون را رسانه های مدرن و بزرگ نامید. با توجه به جو سیاسی قبل از انقلاب و درگیری های سیاسی می توان گفت که این رسانه ها تا حد زیادی و یا کاملا سیاسی بودند.
رسانه هایی مثل تلویزیون، رادیو، سینما و مطبوعات زیر نظر مستقیم رژیم پهلوی بودند و از هرجهت سعی در حفظ و تثبیت حاکمیت این رژیم داشتند و اگر هم می خواستند بر ضد آن ها کار کنند، به دلیل نظارت شدیدی که بر این رسانه ها اعمال می شد، هرگز قادر به چنین کاری نبودند.
سیستم ارتباطی رژیم شاهنشاهی
از زمانیکه جرقه های اولیه قیام مردم در 15 خرداد 1342 در ایران زده شد تا بهمن 1357 دقیقا دو جریان در تقابل درگیری علنی و پنهان با هم بودند. جریان رژیم شاه و نیروهای سرکوب گر آن تمام وسایل ارتباط جمعی از تلویزیون و رادیو گرفته تا مطبوعات را در دست داشتند؛ انحصار رسانه ای دیکتاتوری به گونه ای بود که اولا از نیروهای انقلابی، چهره ای سیاه، ویرانگر و ضدتمدن به جامعه ارائه می کردند و از سوی دیگر، وقایع رخدادهای مهم و سرنوشت ساز که بازتاب آن در میان مردم برای رژیم نتایج مثبتی به بار نمی آورد، به کلی در سکوت سانسور خبری رسانه نادیده گرفته می شد و یا این که با صورتی تحریف شده و مخدوش انتشار می یافت. به طور مثال، هنگامی که امام خمینی در سال 1342 توسط عوامل امنیتی رژیم دستگیر شد، رسانه های وابسته به رژیم هیچ خبری در مورد دستگیری ایشان منتشر نساختند. از طرف دیگر، سیاست های غرب گرای دیکتاتور، فرهنگی را در رسانه ها (به خصوص سینما و تلویزیون) ترویج می داد که تناسبی با عقاید، فرهنگ و دین ملت ایران نداشت. این خود شکافی عمیق میان اعتماد مردم و رسانه های وابسته به دیکتاتوری ایجاد می کرد. زیرا محتوای فرهنگی رسانه های رژیم، غربی، ضد مذهبی و در تقابل با عرفیات و اخلاقیات جامعه مذهبی ایران بود.
ویژگی دیگر نظام رسانه ای شاهنشاهی، یک سویه بودن پیام های ارتباطی بود که به جامعه عرضه می شد. این یک طرفه بودن علاوهبر تضعیف ارتباط عناصر رژیم با مردم، سبب می شد طیف خاصی از نیروهای اجتماعی از آن استقبال کنند که بعضا در بوته حاکمیت دارای نقش و امتیازاتی بودند. یک طرفه بودن جریان ارتباط شامل پیام های آمرانه و سرکوب گرانه بود، و این نه برای مردم خوشایند بود و نه می توانست رژیم را از تجاوز و تعدی رسانه ای بر مردم باز دارد.
رسانه های انقلابی
رسانه هایی که در اختیار نیروهای انقلابی قرار داشت شامل منابر و مساجد، نوارهای ضبط صوت و همین طور اعلامیه ها بودند؛ البته از تاثیر دیوارهایی که به شعارهای انقلابی مزین شده بودند هم نمی توان گذشت. این رسانه ها شامل رسانه های سنتی و کوچک می شوند.
در طول 15 سال حرکت به سوی انقلاب، رهبر تبعیدی انقلاب برای پیشبرد اهداف خود از سیستم ارتباطات سنتی استفاده کردند. از آن جا که انقلابیون هیچ رسانه قدرتمند مدرنی در اختیار نداشتند، برای اصلاح کمبودهای رسانه ای خود، دست به ابتکارات بی سابقه ای زدند.
ویلیام هاکتن، استاد محافظه کار دانشگاه ویسکانسن آمریکا، با در نظر گرفتن تجربه ایران در به کارگیری ارتباطات سنتی در جریان انقلاب اسلامی گفت: «آن چه در ایران روی داد، بی سابقه و حیرت انگیز بود. در ماه های اخیر دو نوآوری ارتباطی دیگر ماشین زیراکس و نوارکاست، نقش با ارزش خود را در کوشش های انقلابی اثبات کرده اند. در ایران انقلاب آیت الله خمینی اولین انقلاب نوار کاست بود. هزاران نوار کاست که از بیانات آیت الله خمینی پر شده بود در مساجد گذاشته می شد و از چشم پلیس پنهان بود. مهم تر این که این ابزارهای کوچک قابل حمل و نقل به دست میلیون ها نفر می رسید که از رادیو و تلویزیون و مطبوعات تحت کنترل دولت گریزان بودند. در همان وقت، موقعی که یک شب نامه انقلابی به طرز مرموزی به یک دفتر در تهران می رسید، منشی های هوادار انقلاب فورا از آن کپی های فراوانی تهیه می کردند و این کار بسیار سریع و مخفیانه صورت می گرفت.»
سیستم ارتباطی انقلاب دارای یک شبکه غیررسمی سازمان دهی شده بود که قلب تپنده آن در محل اقامت رهبر انقلاب (پاریس) بود. شاخه ها و زیرشاخه های آن سراسر ایران را پوشش می داد. طبق برخی آمارها، عملیات شبکه با به کارگیری 200 هزار رهبر مذهبی و 90هزار مسجد، به پیش می رفت. این سیستم در دو سطح فعال بود: هدف اولیه ای که سیستم ارتباطی انقلابیون روی آن متمرکز بود؛ پخش و تکثیر عمومی سخنان، پیام ها و رهنمودهای رهبر انقلاب از طریق نوار کاست و زیراکس بود. امام خمینی(ره) از طریق این اعلامیه ها و نوارها جنبش را در مقاطع مختلف رهبری می کردند؛ با افشای جنایات رژیم و نیز توجه به طرح ها برای آماده سازی مردم، گروه ها را به اتحاد برای ساقط کردن حکومت و پرهیز از تنش و درگیری دعوت می کردند. در واقع امام خمینی همچون یک متخصص ارتباطات سنتی، به رهبری این شبکه ادامه می دادند.
تحلیل محتوای سخنرانی ها، اعلامیه ها و پیام های رهبر انقلاب در نجف، نوفل لوشاتو یا تهران نشان می دهد که ایشان زیرکانه با نشانه گرفتن مشخص شاه و طرح ضرورت سرنگونی رژیم شاهنشاهی و بیان ویژگی های مدل حکومت اسلامی- به بهترین وجه- و حفظ تمام مردم حول گروه مبارزان، رهایی بخش توانستند طرح منسجم خویش را در مورد پیروزی انقلاب اسلامی گام به گام به اجرا گذارند.
منبر، رسانه چهره به چهره
سطح دیگر فعالیت سیستم ارتباطی انقلاب، متوجه گسترش مفاهیم و ارزش های انقلابی در سطوح زیرین جامعه، در قالب سخنرانی های روحانیون مستقر در مساجد و دیگر اماکن مذهبی بود.
شاید بتوان از منابر به عنوان مهم ترین و قدرتمندترین این رسانه ها در زمان قبل از انقلاب اشاره کرد. با این که در آن زمان، رژیم رسانه های بزرگ و مدرن را در اختیار داشت، ولی هیچ کدام قدرت و تأثیرگذاری منابر را نداشته است. روحانیون با سخنرانی های خود علاوهبر این که به سخنرانی های مذهبی و تقویت باورهای مردم می پرداختند، پرده از جنایات رژیم شاه برمی داشتند و مردم را از اوضاع خفقان بار جامعه آگاه می کردند و آن ها را به مبارزه و تظاهرات علیه رژیم دعوت می کردند که واقعا هم مؤثر بودند.
منبر جزو ملزومات اولیه هر مسجد تلقی میگردد. حضور مخاطب در کنار منبر و گوش دادن به وعاظ عملی انتخابی است. بین واعظ و مخاطب رابطه اعتماد وجود دارد. در کنار منبر، سرعت ارتباط زیاد است و ارتباط به طور کامل صورت میگیرد. در برابر منبر، ارتباط چهره به چهره صورت میگیرد. گوینده رسانه منبر، چهره مردمی است و در طی زمان قداست پیدا میکند. این رسانه به دلیل فضای سنتی ـ مذهبی جامعه ایرانی، از قابلیت تأثیرگذاری فراوانی برخوردار بود.
روحانیون با مبدل ساختن مسجد به پایگاه نیروهای انقلابی، در عین حالی که حلقه ای واسط میان رهبری انقلاب و توده ها بودند، خود نیز با شرح و تبیین آن چه مدنظر آیت الله خمینی و در جهت اهداف انقلاب بود، تلاش کردند مردم را رهبری و سازماندهی کنند تا در مواقع ضروری بدون واهمه علیه رژیم به خیابان ها بریزند و حضور رهبر انقلاب در ایران را خواستار شوند.
در واقع منبر به عنوان رسانه عمومی اسلام نقش شگفتی ساز و حماسی را در انقلاب اسلامی ایفا کرد. زیرا سخنرانان روحانی با استفاده از آن به عنوان تریبونی در جهت رساندن صدای انقلاب به گوش ملت ایران استفاده کردند.
از منظر ارتباطی، انتخاب تکنیک سخنرانی و خطابه از سوی انقلابیون، حاوی پیام روشن و آگاهانه ای است. زیرا سخنرانی ها و خطابه ها با برقراری ارتباط نزدیک و بدون خدشه، میان سخنران و مخاطبان می تواند به عنصر تعیین کننده جایگاه ویژه ای ببخشد.
پیامرسانی از طریق رسانه های سنتی (منبر) در دو مقطع مهم با کارویژگی های خاصی صورت گرفت. مقطع اول نهضت، هنوز حضرت امام از ایران تبعید نشده بود و مقطع دوم از تبعید حضرت امام تا پیروزی انقلاب اسلامی را شامل میشود. طیفی از وعاظ در طی این دو مقطع از سال 1341 تا بهمن 1357 در صدد برآمدند با استفاده از رسانه منبر، مشروعیت نظام حاکم را به چالش بکشانند و توانستند افکار عمومی جامعه را به سوی نهضت جلب کنند.
آیتالله طالقانی و حجتالاسلام فلسفی به عنوان دو تن از پیشگامان نوگرای پیامرسانی از منبر نقش به سزایی در آگاهی مردم داشتند.
این دو شخصیت در مقطع قبل از تبعید امام با رویکردی نو از منبر برای پیامرسانی بهره می بردند و حتی علاوهبر آن در رادیو نیز برنامه های تربیتی ـ اخلاقی ارائه میکردند.
موج دوم پیامرسانی نهضت، از تبعید امام تا پیروزی انقلاب بود. مبارزه و پیامرسانی در زمان تبعید رهبری نهضت از طریق مبارزات علنی و مخفیانه تداوم یافت. تلاشهای آیتالله سعیدی به عنوان پیشگام پیامرسانی آموزه های نهضت و حجتالاسلام هاشمینژاد به عنوان پیامرسان نهضت جزو ماندگارترین مبارزات رسانه ای انقلاب است.
نوارهای ضبط صوت و اعلامیه ها
نوارهای ضبط صوت هم یکی دیگر از رسانه هایی بود که آن زمان از آن استفاده می شد. امام خمینی(ره) که آزادی بیان و دسترسی شان به رسانه های جمعی محدود شده بود، برای رساندن پیام شان به مردم و پرهیز از محدودیت های تحمیل شده از سوی رژیم، از «رسانه های کوچک» سود جستند. از تبعیدگاه خود در نجف و سپس در پاریس، پیام ها را با نوار ضبط صوت و تلفن به ایران می فرستادند.
این نوارها بعدا در شمار هزارها تکثیر و در تمام کشور توزیع می شد. در بسیاری موارد، سخنرانی های ایشان روی کاغذ پیاده و برای توزیع انبوه تکثیر می گردید.
از دیگر رسانه هایی که در اختیار نیروهای انقلابی بودند، از اعلامیه ها می توان نام برد که شامل مطالب گوناگون و مربوط به گروه های مبارز مختلفی بودند و هدف واحدی را دنبال می کردند از جمله: دعوت به مبارزه، برملا کردن جنایات شاه و...
مهم ترین اعلامیه های پخش شده مربوط به بیانات و پیام های امام خمینی(ره) بود که توسط گروه های مختلف تکثیر و میان مردم توزیع می شد. گروه ها نیز خود اقدام به نشر مطالب مورد نظرشان به این وسیله می کردند.
با این که رژیم پهلوی رسانه های مدرن و بزرگی را در دست داشت و بر آن ها به طور جدی و دقیق نظارت می کرد و در راستای حفظ حاکمیت خود آن ها را پیش می برد، ولی با این حال نتوانست از این رسانه ها که یکی از مهم ترین و قدرتمندترین ابزارهای هر حکومتی برای نیل به اهداف و حفظ قدرتشان است، استفاده کند ولی در مقابل نیروهای انقلابی با استفاده از رسانه های سنتی و کوچک مثل نوارهای ضبط صوت که قطعا قدرت و کارایی رسانه های حاکمیت را دارا نبودند، توانستند بیشترین تأثیرات را بر مردم بگذارند و حربه های رسانه های حاکمیت را بی اثر کرده و پایه های رژیم پهلوی را متزلزل کنند
شبكه پيامرساني انقلاب/رحيم روحبخش *
يكي از مواردي كه ذهنم را مشغول كرد، اين بود كه چگونه پيامهاي مردمي بلافاصله و بهسرعت در شهرهاي مختلف و حتي در مناطق محروم پخش ميشد. زمانيكه در مركز اسناد انقلاب اسلامي فعاليت ميكردم، بهدنبال پاسخگويي به اين سئوال بودم و سعي كردم در كتاب «شبكه پيامرساني در نهضت امام خميني» اين مسئله را مورد بررسي قرار دهم. نكته جالب اين بود كه در آن زمان رسانهها اعم از روزنامه و راديو و تلويزيون در اختيار دولت بود. با توجه به اسنادي كه وجود داشت در دو مورد اعلاميه و نوار كاست تحقيق كردم. دو گزينه را در اين باره مورد بررسي قرار دادم، يكي اين كه در بيشتر شهرها، گروه منبري شامل روحانيون مبارز، مساجد و حسينيهها را در اختيار داشتند و افرادي كه از آنها بهعنوان وعاظ سياسي نام برده ميشد، سخنرانيهايي را انجام ميدادند. آنها در اماكني نظير دانشگاه، مدارس، مساجد و حسينيهها صحبت ميكردند و كساني كه شنونده بودند، اين مطالب را منتقل ميكردند. اين افراد با هستههاي مركزي در تهران، قم، اصفهان، مشهد و... در ارتباط بودند و در سفرهاي تبليغاتي هم اعلاميهها را با خود ميبردند.
در اين بين، سئوال ديگري در ذهنم نقش بست و آن هم اينكه در اين شرايط چگونه شهرهاي دور افتاده نيز در جريان اين امور قرار ميگرفتند. اين جا بود كه گزينه دوم يعني روحانيون تبعيدي را مورد بررسي قرار دادم و به اين نتيجه رسيدم كه در طول نهضت از سال 42 تا 57 شمار زيادي از روحانيون، به مناطق محروم كشور نظير كردستان، سيستان، مناطق جنوبي و حتي آذربايجان تبعيد ميشدند، اما آرام نميگرفتند. آنها با حضور در مساجد و اماكن مذهبي محل تبعيدشان براي مردم آن منطقه سخنراني و آنها را آگاه ميكردند. آموزههاي انقلاب در اين جلسات مطرح ميشد و همان اتفاقاتي كه در شهرهاي بزرگ رخ ميداد، آنجا نيز بهوقوع ميپيوست. در واقع هسته مبارزي تشكيل شده بود كه خودجوش و غير سازماندهي شده بود.نقش تبعيديها در سال 56 بهدنبال مراسم ترحيم مرحوم سید مصطفي خميني شكل جديتري بهخود گرفت. اين دقيقا عكس حالتي بود كه رژيم شاهنشاهي تصور ميكرد. آنها تصور ميكردند با تبعيد روحانيون به هدفشان ميرسند؛ غافل از اين كه اين كار باعث تقويت پايههاي مبارزه با طاغوت شد. در اسنادي كه موجود است، آمده كه برخي از ماموران ساواك و ژاندارمري كه در شهرهاي كوچك بودند، ميگفتند ما منتظريم يك تبعيدي ديگر بيايد و بيشتر با مسائل آشنا شويم. گاهي هم در آن زمان بر اساس اسناد به طنز ميگفتند، خدا پدر شاه را بيامرزد كه اين آدمهاي خوب را ميفرستد تا اين موارد را بازگو كنند. چاپ خاطرات روحانيون تبعيدي در كنار اسناد مربوط در اين كتاب، باعث شد اين مسائل تا حدودي روشن شود؛ اما تاكنون در جايي نديدم اين موضوع به شكل جدي مورد بررسي قرار بگيرد. اين در حالي است كه در كشورهاي اسلامي و شبيه ايران و بهعنوان مثال در الجزاير تنها دو شهر بزرگ درگير جريان انقلاب شدند كه خيلي از پايتخت فاصله نداشتند؛ در حاليكه در ايران همه شهرها از كوچك و بزرگ تا محروم و دور افتاده درگير ماجرا بودند.
«نيدي پدين» در مقالهاي به بررسي انقلاب اسلامي ايران پرداخته و گفته بود يك ويژگي انقلاب ايران نسبت به ساير كشورهاي جهان سوم اين است كه انقلاب ايران در همه شهرها گسترش يافت؛ اما در خيلي از كشورها نظير الجزاير اينگونه نبود. اين نويسنده چون به اسناد دسترسي نداشت، اين موضوع را مطرح كرده بود كه شايد ايران تحت تأثير مرجعيت شيعه كه در اقصي نقاط مقلد دارند، توانسته حرفهاي مراجع را گسترش دهد. در واقع، اين نويسنده كلياتي را مطرح كرده بود؛ اما بهدليل نداشتن اسناد، نتواسته بود به جزييات بپردازد.
اين در حالي است كه در ايران اسناد به مقدار كافي در دسترس داريم؛ اما حوصله كار پژوهشي نداريم. اين در شرايطي است كه با توجه به حجم اسناد كارهاي بزرگي ميتوان انجام داد؛ ولي متاسفانه بيشتر مطالب حالت حماسهسرايي به خود گرفته و آن هم اين كه فلاني اين حرف را زده و بايد آن را مطرح و پر رنگ كرد، اما جزيياتي است كه از كنار هم قرار دادن آنها ميتوان به چارچوب و اصول خوبي رسيد. نقش منبريها خيلي خوب مورد بررسي قرار نگرفته است. در اين ميان، وزارت ارشاد و آن بخشي كه با رسانهها درگير است نيز بايد وارد عمل شود.
رسانه فقط راديو و تلويزيون نيست، اسناد و مداركي كه وجود دارد ميتواند مسئولان را به اين سمت سوق دهد كه بايد در اين زمينه كار بزرگ و خوبي انجام داد
* نويسنده كتاب شبكه پيام رساني در نهضت امام خميني(ره)