هایپر مدیا | مرکز جامع خدمات رسانه ها / نگارش روزنامه |
|
|
اندازه فونت |
|
پرینت |
|
برش مطبوعاتی |
|
لینک خبر | جابجایی متن |
|
نظرات بینندگان |
افزايش فشارهاي بنزيني
اين روزها فشار ايالات متحده بر شركتهاي سوييسي صادر كننده بنزين به ايران، افزايش يافته است و شركتهايي چون گلنكور، ويتول و ترافيگورا، تحت فشار شديد دولت تغيير اوباما قرار گرفتهاند. اين فشار باعث شده تا شركت گلنكور، عليرغم رابطه طولاني خود با ايران زير اين فشارها تسليم و از صدور بنزين به ايران صرف نظر كند.شركت سوئيسي گلنكور (Glencore) كه مقر آن در كانتون تسوگ (Zug) است، تا پايان سال ۲۰۰۹، روزانه ۱۷ هزار بشكه بنزين به ايران صادر ميكرد كه اين ميزان برابر با يك ششم نياز روزانه ايران به بنزين است. گلنكور از سه دهه پيش با ايران رابطه داشته است و بسياري معتقدند اين شركت از طريق معامله با ايران بود كه توانست رشد كند.شركت سوييسي ديگري كه به ايران بنزين صادر ميكند، ويتول (Vitol) است. اين شركت كه مقر آن در ژنو است، همچنان به معاملات خود با دولت ايران ادامه ميدهد. ترافيگورا (Trafigura) ديگر شركت سوئيسي است كه كماكان به ايران بنزين صادر ميكند. به گزارش منابع سوييسي اين دو شركت مصمم هستند به رابطه خود با ايران ادامه دهند.
جهان در انتظار كمبود نفت
در حاليكه صنايع نفت تقريبا سه سال است كه سرمايهگذاري عمدهاي را بهخود نديدهاند، بسياري از كارشناسان مسائل نفت معتقدند جهان بهزودي با بحران كمبود نفت مواجه خواهد شد. در اين ميان، زمزمههاي افزايش تحريمها عليه ايران و وقوع ناآراميها در مرز يمن و عربستان سعودي، به نگرانيهاي بازار نفت دامن زده است.گفتني است در ماه دسامبر سال جاري ميلادي، تحليلگران Goldman Sachs افزايش بهاي نفت تا 90 دلار به ازاي هر بشكه در اواسط سال 2010 و تا 110 دلار در اواسط سال 2011 را پيشبيني كرده بودند. اما در حال حاضر، اين كارشناسان با تجديدنظر در اين ارقام معتقدند كه اين شاخصها افزايش خواهند يافت. پيش از اين، كارشناسان روسي نيز اعلام كردند كه كمبود سرمايهگذاري در اكتشافات نفت بعد از پنج سال ممكن است اختلالاتي را در صدور طلاي سياه بهوجود آورد. همچنين پيش از اين، آژانس بينالمللي انرژي(IEA ) پيشبيني كرده بود كه در صورتيكه سرمايهگذاري در بخش نفت افزايش نيابد، جهان با كمبود نفت در سالهاي2015 -2014 مواجه خواهد شد.
بازي تازه روي خط ايران - آمريكا
نزديكشدن تدريجي ارمنستان به تركيه و شكستن يخ روابط سرد دو كشور پس از سالها، جمهوري آذربايجان را نگران كرده و زمامداران اين كشور را به فكر نزديكشدن به ايران، كشانده است. برخي از تحليلگران مسائل سياسي آذربايجان معتقدند مهمترين تاثير اين نزديكي، امتيازگيري آذربايجان از غرب و ايالات متحده خواهد بود، چراكه محاصره ژئوپليتيكي ايران، يكي از اهداف آمريكاست و اين مسئله در حال حاضر در معرض خطر قرار گرفته است؛ تركيه همكاريهاي خود را با ايران فعال كرده و ارمنستان نيز يكي از متفقين هميشگي ايران است، به همين دليل، نزديكي آذربايجان به ايران به نابودي روند انزواي ايران منجر خواهد شد و اين مسئله ايالات متحده را وادار خواهد كرد تا به جمهوري آذربايجان نزديك شود. عدم نزديكي آمريكا به جمهوري آذربايجان نيز به افزايش قدرت منطقهاي ايران منجر خواهد شد و نزديكي آذربايجان به اين كشور اجازه خواهد داد كه از كليه برتريهاي عاديسازي روابط با يك كشور بانفوذ منطقه برخوردار شود.
يورونيوز به فارسي
ظاهرا غربيها از تاثيرات شبكه تلويزيوني بيبيسي فارسي در هدايت شورشهاي اشرافي در تهران به وجد آمدهاند و به همين منظور، قصد دارند شبكه ديگري را نيز به زبان فارسي راهاندازي كنند. اين شبكه فارسي، توسط شبكه تلويزيوني خبري اروپايي «يورونيوز» تا پايان سال ۲۰۱۰ راهاندازي خواهد شد. يورونيوز، يك شبكه تلويزيوني اروپايي است كه مركز آن در شهر ليون واقع در فرانسه است. اين شبكه پخش برنامههاي خود را از اول ژانويه ۱۹۹۳ آغاز كرده است و در حال حاضر به زبانهاي انگليسي، فرانسه، آلماني، ايتاليايي، پرتغالي، اسپانيايي، روسي و عربي برنامه پخش ميكند و شبكه برگزيده اتحاديه اروپا، براي اطلاعرساني درباره اروپاست.
گفتني است پيش از اين پنجره همزمان با راهاندازي شبكه بيبيسي فارسي نسبت به تأثيرات سوء اين شبكه در جامعه ايراني هشداري جدي داده بود كه چندان مورد توجه قرار نگرفت و به نظر ميرسد مسئولين جمهوري اسلامي هنوز آنچنان كه بايد به نقش و جايگاه رسانههاي حرفهاي در هدايت افكار عمومي توجه لازم را ندارند و اقدامات لازم را براي توسعه كمي و كيفي رسانهاي انجام نميدهند.
مرگ زبان عبري
تصميم برخي از دانشگاههاي ايالات متحده براي حذف آموزش زبان عبري «يديش»، نگرانيهاي زيادي را در ميان جامعه يهودي بهوجود آورده است. يديش يك زبان محاوره آلماني ست كه حروف عبري دارد. اين زبان عبري ميان كليميان رايج است و يهوديان اروپايي دوران قرون وسطي براي اولينبار با آن مكالمه كردند و گفته ميشود در دهه 40 قرن بيستم، زبان محاوره روزمره حدود ۱۰ ميليون يهودي اروپايي بود و از زبان رسمي عبري براي دعا و نيايش استفاده ميكردند.
امروزه زبان يديش براي ادامه بقا با چالش های بسياري روبهروست و باور عمومي بر اين است كه تنها كمتر از 500 هزار نفر كه بيشتر آنها سالمند هستند، به زبان يديش صحبت ميكنند. بيشتر يهوديان جوان كه جذب فرهنگ جامعه ميزبان شدهاند، فقط به زبان اول كشور محل اقامتشان صحبت ميكنند.
سایت جماران و تقویت اعتصابات!/رضا مقدسی
«حکم امام به دکتر سحابی جهت تشکیل هیئتی برای تقویت و تنظیم اعتصابات» این تیتری است که سایت جماران در اخبار روزهای گذشتهاش منتشر کرد. برداشت شما بهعنوان خواننده بیطرف از این تیتر و خبر چیست؟ سایت جماران با انتخاب این تیتر قصد دارد چه چیزی را بهمخاطبانش القا کند؟ کسب وجهه برای عناصر نهضت آزادی یا القای اعتصاب بهگروههای خاص؟! اگر منظورشان اولی است که از مردگان نهضت آزادی دیگر امید حرکتی نیست؛ ضمن اینکه حضرت امام(ره) در زمان حیات خود آنها را بهدلیل مواضع ضددینی و ضدملیشان برای همیشه دفن کرد و اگر مراد از انتشار این مطالب هدف دوم است که این سایت زحمت بیهوده میکشد. رسانههای بیگانه چندین سال است که در این راه زحمات فراوان کشیده و در ماههای اخیر هم زحمات شبانهروزی کشیدند! اما راه بهجایی نبردند که نبردند.
زمینهسازی فتنهگران برای 22 بهمن
جریانسازان فتنه که نان خود را در آشوبگری و ایجاد رخنه در صفوف یکپارچه مردم میجویند، از هماکنون در سایتها و برنامه اطلاعرسانی خود شروع به زمینهچینی برای حضور در راهپیمایی باشکوه 22 بهمن کردهاند و از عوامل خود میخواهند که در اینباره فعالیت کنند. البته با روندی که این جریان پیموده دیگر دست خناسان کمین کرده پشت اعتراضات انتخاباتی رو شده است و سیر برگزاری تجمعات آنان نشان میدهد همان گروههای مردمی که در ابتدا با خود همراه کرده بودند، بهدلیل پی بردن بهنیات و مقاصد انحرافی و دشمنپسندانه آنان، دیگر حاضر به همراهیشان نیستند و لذا دیدیم که در تجمعات ساختارشکنانه روز عاشورا مجبور شدند ماهیت اصلی خود را با استفاده از عناصر وابسته به منافقین و بهاییت رو کنند.
لذا از این منظر که دست دشمن و فریبخوردگان برای مردم رو شده است، جای نگرانی نیست اما همانگونه که رهبر معظم انقلاب هم در دیدار اعضای شورای هماهنگی تبلیغات فرمودند، بههرحال آنها سعی میکنند هر مراسمی را که متکی بهحضور انبوه مردم است، خراب کنند. لذا باید مسئولان سعی کنند، از هماکنون تمهید لازم را برای مقابله با این اقدامات خائنانه بیندیشند. یقینا آگاه کردن و هوشیاری دادن بهمردم نسبت به برنامهها و نیات دشمن بیش از هر اقدام دیگری مؤثر خواهد بود.
اما و اگر مناظرههای تلویزیونی
مناظرههای تلویزیونی فضای تازهای را از گفتمان و نقد در کشور بهوجود آورده است و تا حدی کوتاهیهای رسانه ملی را در سکوت آزار دهنده بعد از انتخابات برطرف کرده است. گرچه از آسیبهای این سکوت بهسادگی نمیتوان عبور کرد، اما به هرحال شکستن منطقی آن را باید بهفال نیک گرفت. مناظرهها در چند قسمتی که برگزار شده، البته با مشکلاتی هم روبهرو بوده است. اول اینکه چارچوب بحث در این مناظرهها خیلی رعایت نمیشود. مثلا یکی از میهمانان همین برنامه اخیر از همهجا و همهچیز گفت بدون اینکه برای ادعاهایش دلیل و مدرکی اقامه کند. این موضوع نیازمند تسلط بیشتر مجری است که اجازه ندهد بحثها از چارچوب خودش خارج بشود.
مسئله دوم، مشکل دعوت از یک طرف مناظره هاست؛ جناح موسوم بهاصلاحطلب حال چه بهقصد مظلومنمایی و یا از دست ندادن ژست اعتراض از حضور در این برنامهها خودداری میکند و این البته نباید مانع تداوم این برنامهها بشود. به هرحال، چهرهها و افراد منطقی که انتقاداتی هم برای مطرح کردن دارند، هستند که اتفاقا حضور آنان در این مناظرهها راهگشاتر از افراد بیمنطق و وابستهای است که فقط منافع حزبی و گروهی را میبینند نه منافع ملی را.
و مسئله سوم، تداوم یافتن این رویکرد در رسانه ملی و بسنده نکردن به طرح مباحث گذشته و صرفا انتخابات اخیر. بسیاری از موضوعات روز نیاز بهواکاوی و نقد دارند تا نقاط ضعف و اشکال آن شناسایی و معرفی بشود. در این مسیر هم اگر انتقادی بهعملکرد چهار تا مسئول شد، چه باک! اولا یکی از وظایف رسانه نقادی است و ثانیا مسئولان هم باید از نقد برنامهها و عملکردشان استقبال کنند که موجب تقویت آنان خواهد شد البته ممکن است لازم باشد برخی مسئولان هم در عملکرد خود تجدید نظر جدی بکنند.
رویارویی دو روزنامه اصلی کشور
توپخانه دو روزنامه اصلی و پر تیراژ کشور هفته گذشته در برابر یکدیگر صف آرایی کرد! موضوع جدل رسانهای این دو روزنامه درباره محیطزیست بود که البته مدتهاست این مباحث مطرح است و متأسفانه در این میان آنچه آسیب میبیند، منابع ملی و ثروت غیرقابل بازگشت کشور است؛ حالا این آسیب میخواهد متوجه فضای سبز تهران باشد و یا جنگل ابر و سایر منابع طبیعی کشور. ایکاش، رییسجمهور محترم بهجای دوچرخهسواری در پارک پردیسان در روز هوای پاک، سری بهجنگل ابر میزد و شهردار محترم تهران هم بهجای توزیع ماسه و نمک در زمستان بدون برف، از ساخت و ساز بیرویه در فضای سبز اطراف تهران جلوگیری میکرد.
حجاب و ظرفیت پوشش سنتی ایرانی
«چادر ایرانی» بهعنوان حجاب کامل در فهرست میراث معنوی ثبت شد. حجاب البته نزد ایرانیان قدمتی هزاران ساله دارد و حتی قبل از اسلام پوشش و حجاب نزد زن ایرانی به اشکال گوناگون و متفاوت مرسوم و رایج بوده است و البته با ورود اسلام، ماهیت و شکل آن تکامل یافت.
اما امروز شاید بهتر باشد در کنار تبلیغ و ترویجی که از چادر بهعنوان حجاب کامل و ملی میشود، پوششهای سنتی و محلی هم بهعنوان ظرفیتهای پوشش زن ایرانی بیشتر مورد توجه قرار گیرد. اگر سری به مناطقی همچون ابیانه کاشان، یا مناطق عشایری، کردی و... بزنیم، درمییابیم که پوشش زنان در این مناطق و سایر اقوام و مناطق ایران نه تنها چیزی از حجاب کامل کم ندارد، بلکه ظرفیتهای بسیار مناسبی برای جایگزین شدن با پوششهای جلف و نامأنوسی دارند که اکنون به مدلهای ماهوارهای معروف شدهاند.
در هرحال باید از همه ظرفیتها برای سامان دادن پوشش و حجاب زن و مرد ایرانی بهره جست و چه بهتر که این ظرفیتها ریشه در سنن و رسوم این آب و خاک داشته باشد.
غسل تعمید معاونت سینمایی بهتوقیفیها
در روزهایی که سینمای ترکیه داد صهیونیستها را درآورده و نمایش فیلم «دره گرگها» در بازگو کردن جنایات علیه مردم مظلوم فلسطین، موجب تنش جدی در روابط ترکیه و رژیم اشغالگر شده، معاونت سینمایی ما بهشدت افتاده است دنبال اصلاحات و مجوز دادن به همه فیلمهای مشکلداری که حتی در دوره اصلاحات هم نتوانستند مجوز بگیرند. از جمله فیلم «شاعر زبالهها» که نویسندهاش محسن مخملباف است. من نمیدانم آقای شمقدری بهغیر از حرکات و مواضع سالهای گذشته مخملباف، این مزخرفاتی که در ماههای اخیر بههم بافته است را شنیده یا ایشان فقط کار خودش را میکند و کاری به این حرفها ندارد؟! انتظار ساخت فیلمهایی که داد صهیونیستها و آمریکاییها را در بیاورد از این معاونت سینمایی پیشکش، حداقل آقای شمقدری برای دولت اصولگرا آبروداری کند و غسل تعمید دادن بهفیلمها و آدمهای توقیفی را بگذارد برای دیگران.
تابوتهای سبز و آبی!
مدیرعامل سازمان بهشت زهرا خبر داده است که از این پس اموات تهرانی را رنگی حمل میکنند؛ متوفی زن در تابوت آبی و متوفی مرد در تابوت سبز. اینکه مسئولان امور آخرت در تهران درباره انتخاب رنگ تابوتها چقدر فکر کردهاند، حتما خیلی؛ و قاعدتا انتخاب این رنگها هیچ فرقی بهحال اموات نمیکند، پس حالا که معلوم شد این رنگها برای زندهها انتخاب شده نه مردهها، لااقل رنگ قرمز و آبی را انتخاب میکردند، مراسم یک هیجانی پیدا کند! ضمن اینکه تابوتهای سبز هم ممکن است بعضیها را دچار اشتباه کند و الکی راه بیفتند دنبال جنازه مردم!