هایپر مدیا | مرکز جامع خدمات رسانه ها / نگارش روزنامه |
|
|
اندازه فونت |
|
پرینت |
|
برش مطبوعاتی |
|
لینک خبر | جابجایی متن |
|
نظرات بینندگان |
بررسي نقش گروه «فداييان اسلام» در ملي شدن صنعت نفت
نفت ماخون ماست / امين کمالزاده
سالهاست وقتی 29 اسفند میشود و مردم و رسانهها به یاد ملی شدن صنعت نفت میافتند، درباره آیتا... کاشانی و دکتر مصدق حرف میزنند. تا حالا کمتر نامی از گروه فداییان اسلام و تلاش نواب صفوی و خلیل طهماسبی به میان آمده؛ معلوم نیست چرا مورخان نزدیک نیمقرن از نقش گروه «فداییان اسلام» در ملی شدن صنعت نفت چیزی نگفتند و ننوشتند. تلاش و برنامهریزی برای به اجرا درآوردن طرح ملی شدن صنعت نفت از ماهها قبل بهوسیله نواب و گروهش شروع شد. در منبر مسجدهای تهران درباره عواقب وابستگی به انگلیسیها و منافع ملی شدن این صنعت مهم و حیاتی در کشور سخنرانی کرده اند. اما متأسفانه تاکنون فقط از جنبههای خشن و مبارزههای مسلحانه گروه فداییان اسلام گفته شده و نقش تبلیغی و فرهنگی این گروه نادیده گرفته شده است.
در بحبوحه درگیریهای سالهای 1329، شهربانی گزارشهای مخفیانهای ازسخنرانیهای نواب و گروهش تهیه میکرد که اسناد آن هنوز هم موجود است. گاهی بخشی از این سخنرانیها در روزنامه «نبرد ملت» چاپ میشد.نقش نواب و گروه فداییان اسلام در ملی شدن صنعت نفت از گزارشهای شهربانی واضح است و نیازی به توضیح و تشریح ندارد.
سخنرانی سید عبدالحسین واحدی - اجتماع فداییان اسلام - مسجد سلطانی - 24/12/1329؛
بیگانه دیگر حق دخالت در کار یک کشور مسلمان را ندارد. آمریکا و انگلیس باید بدانند که دیگر نباید در امور ایران دخالت کنند... نفت ما خون ماست و ما با خون خود، در راه گرفتن این مایه حیاتی خواهیم جنگید. امروز اقلیت اگر توانسته مختصر محبوبیتی ایجاد کند، برای این است که در انجام وظایف ملی و مذهبی اقدام کرده و اگر کوچکترین مسامحه و غفلتی شود، در ردیف سایرین قرار میگیرد و چنانچه در انجام این وظیفه ملی و مذهبی خود بلنگد، ما نیز در یاری آنها خواهیم لنگید. تمام وکلای مجلس باید با یک تصمیم قطعی به ملی شدن صنعت نفت رأی داده و دست انگلستان را برای همیشه از این چشمه حیاتی ملت ایران کوتاه سازند... چنانچه (وکلای مجلس) در انجام این وظیفه قصوری بورزند، برای آنها خطر دارد. فهمیدید؟ برای وکلا خطر دارد.
سخنرانی امیر عبدالله کرباسچیان، در اجتماع فداییان اسلام، مسجد سلطانی - 24/12/1329؛
...شرکت غاصب نفت جنوب باید بداند که ما با قدرت بیانتهای خود، به یاری خدای متعال بهزودی به دوران تسلط جابرانه و کثیف او خاتمه داده و بیش از این دست او را در ارتکاب جنایات خود باز نخواهیم گذاشت.
اجتماع عظیم و پرشور فداییان اسلام در مسجد سلطانی «مسجد شاه» تهران 23/12/1329؛
مردم دسته دسته، از پلههای سنگی جلو خان مسجد سرازیر و برای درک حقایق بزرگی خود را آماده میکردند. استقبال مشتاقانه مردم تهران از اجتماع باعظمت و تاریخی فداییان اسلام، مشت پولادینی بود که بر مغز دشمنان بزرگ و کوچک اسلام و ایران نواخته شد و تکلیف قطعی آینده آنان را روشن کرد.
صفوف مختلف طبقات گوناگون تهرانی، در این تظاهرات نهضت دلیرانه و قیام شرافتمندانه فداییان اسلام علیه جنایتکاران خارجی و عمال کثیف آنان تأیید کرد و این جماعت مقدس را در مجاهدت بزرگ اجتماعی به رهبری خود برگزید.
....کسانیکه برای اخلال اجتماع فداییان اسلام، از طرف عمال کمپانی نفت و هیئت حاکمه فرستاده شده بودند بهشدت گوشمالی شدند... (گزارش روزنامه نبرد ملت)
گزارش درگیری و بازداشت فداییان اسلام در جریان تظاهرات و میتینگ ضداستعماری آن جمعیت (در دوران حکومت مصدق)
از سه روز پیش، از طرف فداییان اسلام، در روزنامهها و بهوسیله بلندگوهای بسیار اعلام شد که روز جمعه (دیروز) در مسجد شاه، اجتماعی بهپا خواهند کرد. دولت دموکرات و آزادیخواه! مصدق، برخلاف همه سنتهای دینی و برخلاف همه قوانین، برای آنکه مردم نتوانند از حقایق امور، از بازیهای پشت پرده و زد و بندهای سیاسی اطلاع پیدا کنند و... از صبح دیروز درهای خانه خدا را به روی مسلمانان بسته و از ساعت 11 صبح، همه معابر و خیابانهایی را که به مسجد سلطانی منتهی میشد، بهوسیله قوای نظامی و پلیس اشغال و از ورود مردم بهشدت جلوگیری شد.
با انتشار این گزارشها روزنامه «نبرد ملت» توقیف شد و روزنامه «آهنگران» نوشت: «نبرد ملت توقیف است.» «حکومت ضداسلام دکتر مصدق، فرزندان اسلام و ایران را به خاک و خون کشید. پس از یک ماه، مجددا این حکومت غاصب و اجنبیپرست، چنگال خونآلود خود را تا جگرگاه مردم فرو برد. 50 نفر زخمی و 18 نفر دستگیر و بازداشت شدند.»
وزارت شهربانی کل کشور، رونوشت گزارش مأمور ویژه، 8/10/1330؛
مأمور ویژه گزارش میدهد: عصر جمعه حدود هزار نفر از فداییان اسلام و افراد مختلف و اصناف در مسجدي در خيابان استانبول اجتماع كردند. شيخ صادقي منبر رفت و عليه اظهارات آقاي كاشاني راجع به حلال بودن قرضه ملي مطالبي گفته است. سپس سيدهاشم بالاي منبر رفت و گفت: اي مردم، تا كي سكوت كرده و منتظر انتخابات و نفت و... ميشويد و ميگذاريد اين بيدينها قوانين اسلام را پايمال كنند. خليل طهماسبي كه رزمآرا را از بين برد، اكنون بايد در زندان بماند و نوابصفوي هم كه اين دولت را روي كار آورد، زنداني شده است. ما مجلس، دولت، نفت، آمريكا و انگليس و لاهه نميدانيم چيست، بايد احكام قرآن موبهمو حفظ شود.
30/10/1330 مأمور ويژه گزارش ميدهد؛
واحدي در جلسه مطبوعاتي گفت: ما با كشتن هژير و رزمآرا قصد داشتيم حكومت اسلامي در ايران تشكيل دهيم و به همين دليل مصدق و كاشاني را تقويت كرديم، ولي امروز ميبينيم دكتر مصدق و امير علايي جمعيت ما را مورد تجاوز قرار دادهاند و حضرت نواب را هم زنداني كردهاند... با اينكه بعد از مرگ رزمآرا، دكتر مصدق و كاشاني شادماني ميكردند، ولي ٤٠ روز به دستوپاي خليل طهماسبي دستبند زدند... از نظر وظيفه اسلامي، ما جريان را به اطلاع جهانيان ميرسانيم و مطمئنيم كه از همدستان مصدق هيچگونه انقلابي نخواهد شد.
گزارش ويژه شهرباني؛پيام نواب صفوي از زندان براي اعضاي گروه فداييان اسلام
فداكاري ما بر تمام مسلمانان آشكار و هويداست. چنانچه در اثر فداكاري خليل طهماسبي، وضع مفلوك مملكت به وضع حاضر درآمد و مهمترين ثروت حياتي ما كه از دست رفته بود، پس از ٥٠ سال به ملت ايران بازگشت.
گزارش شهرباني كل كشور؛ رييس سركلانتري (سرگرد سيانلو):
خليل طهماسبي و نواب صفوي به مدرسه برهانيه تهران رفتند و نواب در سخنراني گفت: برادران، فريب نوكران استالين را نخوريد و كسانيكه در لباس روحانيت براي خارجي، اعم از روس و انگليس و آمريكا خدمت ميكنند، به عذاب اليم گرفتار ميشوند.
سخنراني نواب صفوي در منزل سلامت در حضور هزار نفر؛ 3/2/1332
همين هيئت دولت فعلي قبل از تشكيل، به اتفاق آقاي كاشاني در دولاب، منزل شيخ محمود صادقي، شبانه حاضر شدند، با من عهد و پيمان بستند كه چنين و چنان خواهيم كرد. نتيجه اين شد كه پس از رفتن رزمآرا به ديار نيستي، اولين كسانيكه به بازداشتگاه دولت فعلي وارد شدند، به دستور اين دولت، افراد فداييان اسلام بودند.
سخنراني سيدعبدالحسين واحدي در مسجد جامع، 6/3/1332؛
اين چه مملكت اسلامي است كه روزنامههاي آن، دين و رهبران دين را مسخره ميكنند؟ چرا دولت اجازه ميدهد عليه اسلام چيز بنويسند؟ آقايان! اين دولت خودش از دين خارج است. كشوري كه فرهنگ آن اصلاح نشود، همينطور است و بدتر هم خواهد شد... عامل اصلي انگلستان است.
گزارش شهرباني به رياست اداره اطلاعات، 30/3/1332
سخنراني نواب صفوي در مسجد محموديه
...من با آيتا... كاشاني موافق نيستم، ولي با عقيده و مرام او موافقم. او به دست فرزندان اسلام نهضت ملي را بهوجود آورد و نفت را ملي كرد. امروز انگليسي شده؟ نبايستي حق اين پيرمرد را از دست داد و به او بگوييد انگليسي شده...
سخنراني نواب صفوي در مسجد تكيه رضاقلي 6/4/1332؛
...برويد به آقاي دكتر مصدق و آيتا... كاشاني بگوييد اين نفاق و كدورت را كنار بگذارند؛ زيرا شما قول داديد اولين قدم را در راه دين اسلام و مملكت برداريد و از فساد جلوگيري كنيد.
گزارش 1/12/1332وزارت كشور، شهرباني كل كشور - شماره 10534، محرمانه، مستقيم؛
محترمانه به عرض ميرساند: طبق گزارش مأمور مربوطه، ساعت ٢٠ روز 30/11/1332 آقاي نواب صفوي در مسجد سنگي بالاي منبر رفته، در اطراف توحيد سخنراني كرده، ضمن صحبتهاي خود اظهار داشت كه ما پس از كشته شدن رزمآرا، ظرف ٢٤ ساعت نفت را ملي كرده و مصدق را روي كار آورديم، ولي مصدق خيانت كرد و آقاي كاشاني نزد من آمد، گفت كه سكوت كنم. به او گفتم: ما بايستي قيام كنيم براي ترويج اسلام. سكوت يعني چه؟
سخنراني واحدي در مسجد خندقآباد خيابان مولوي، 15/3/1333؛
واحدي درباره مبارزههاي فداييان اسلام و مسافرت نواب صفوي به مصر حرفهايي زد و در آخر گفت: نفت را خليل طهماسبي ملي كرد
اگر اعتصاب شکسته شود
امام خميني: نهضت عقب ميافتد / ليلا صدري
سالهاست در شریان اصلی اقتصاد ایران، نفت جریان دارد؛ به همین دلیل شیوه استخراج، تولید فرآوردهها و فروش آن مسئله مهمی است که در هر دوران بهشکلی برای آن تصمیم میگیرند. در بحبوحه انقلاب و سالهای پیش از آن، نفت مهمترین درآمد دولت بود که سهم زیادی از آن نصیب خاندان پهلوی و بخش کوچکی از درآمد فروش نفت هم صرف گذران امور مملکت میشد. اواخر سال 1356 تظاهراتها شدت گرفت، اعلامیههای امام مدام دست به دست میشد و امنیت و ادامه حکومت رژیم سلطنتی کمکم بعید بهنظر میرسید.
از تابستان 1357 اعتصاب شروع شد و با واقعه 28 مرداد آبادان شدت گرفت. به دستور شاه 700 نفر در سینما رکس آبادان سوختند. گرچه شاه و ساواک بهسرعت اعلام کردند این اتفاق کار انقلابیهای افراطی بوده اما کسی باور نکرد و این حقه شاه نگرفت. خون ملت از سوزاندن 700 زن و بچه و مرد بیگناه بهجوش آمد. 17 شهریور 1357، جمعه سیاه بود؛ روزی که مردم تهران در میدان ژاله قتلعام شدند. از هجدهم شهریور اعتراضها و تظاهرات ها رنگ دیگری گرفت و مردم دنبال فرصتی بودند که از رژیم، انتقام این کشتههای مظلوم را بگیرند.(شهریور تمام شد و روز اول مهر همه منتظر بودند با بازگشایی مدرسهها زندگی از سر گرفته شود و جنایتهای اخیر رژیم از یاد مردم برود؛ اما دانشآموزان و برخی معلمان انقلابی پیشدستی کردند و دست به اعتصاب زدند. آن روزها ایران مثل انبار مهمات شده بود؛ با اینکه ابزارهای رسانهای مثل امروز فراگیر و در دسترس نبود اما یک جرقه کوچک آتش خشم همه کشور را شعلهور میکرد و همه مطلع میشدند. اوضاع خطرناکتر از همیشه بهنظر میرسید. شاه در رادیو سخنرانی کرد و گفت: مردم صدای انقلاب شما را شنیدم و به انقلاب میپیوندم! از طرفی فرمان حکومت نظامی در 11 شهر صادر شد. حرکات ضد و نقیض شاه تکلیف مردم را روشن کرده بود. اعتصابها و اعتراضها باعث شد مردم دیگر از حکومت نظامی و تهدیدهای شاه نترسند و به کار خودشان ادامه دهند. مدرسهها به حالت نیمهتعطیل درآمد و دانشآموزان هم به صف تظاهرات و انقلابیها اضافه شدند. حتی بچه مدرسهایها هم از تانکهای مستقر در خیابانها نمیترسیدند و شعار میدادند و شلوغ میکردند.)
18 شهریور 1357 کارگران و کارکنان صنعت نفت پالایشگاههای تبریز، آبادان، اصفهان و شیراز بهدنبال اعتصاب پالایشگاه تهران دست از کار کشیدند. هنوز خبر این اعتصابها هضم نشده بود که کارکنان شرکت ملی نفت کرمانشاه هم به جمع اعتصابکنندگان نفتی پیوستند. تعطیلی پالایشگاه علاوه بر شدت بحران سیاسی، موجب بحران اقتصادی هم میشد و از این جهت مؤثرتر از اعتصاب معلمان و دانشآموزان بود. خرج تمام ریخت و پاشهای فرح و خانواده شاه از فروش نفت تأمین میشد. زمستان 1357 هم زمستان سردی بود. مردم در همه شهرها برای خرید سوخت صفهای طولانی میبستند و گاهی بهصورت شبانهروز در این صفها بودند. شاه از عصبانیت مردم میترسید.
27 مهر 1357، کارگران میدانهای نفتی اهواز، بزرگترین میدان نفتی کشور، اعتصاب کردند. این اعتصابها 2 وجه داشت؛ اول پیوستن به صف انقلابیها و حامیان نهضت امام خمینی(ره) و دوم نارضایتی از حقوق و شرایط کاری کارگران و کارکنان میدانهای نفتی و پالایشگاهها. البته اعتصابهای نفتی کار سادهای نبود؛ بسیاری از کارگران و کارکنان سابقه 20 - 30 ساله داشتند و طبیعی است فردی با 50 سال سن، برای شرکت در اعتصاب پیشدستی نکند. روزهای اول اعتصاب به سختی گذشت، اما از روزهای بعد، باسابقهها هم وارد گود شدند، گرچه همه از شناسایی شدن، تحت تعقیب ساواک قرار گرفتن و اعدام شدن میترسیدند اما این کار را کردند.
امام خمینی(ره) هم در این روزها کارکنان شرکت نفت را هدایت میکردند و مدام به آنها پیام میدادند. «اعتصاب نفت بسیار مهم است. من دست علما را میبوسم. هرچه در توان دارند در ادامه آن انجام دهند که اگر اعتصاب شکسته شود، نهضت عقب میافتد.»1
بالاخره با این اعتصابها سیستم اقتصادی و سیاسی رژیم شاه از هم پاشید. تولید روزانه 600 هزار بشکه نفت متوقف شد. سر سفره نفت ایران، آمریکا و انگلیس هم مهمان ناخواندهای بودند که همیشه حضور داشتند. این اوضاع و احوال آنها را هم ترساند و به فکر راه چارهای افتادند. شریف امامی (نخستوزیر) اعلام کرد اعتصاب نفتی 57 میلیون دلار درآمد ارزی کشور را کاهش داد. منافع حامیان غربی شاه بهخطر افتاد. خارجیها و عدهای از داخل رژیم سعی کردند اعتصابکنندگان را بهزور سر کار برگردانند که این پروژه هم شکست خورد. بعضی گروهکها هم خودشان را میان کارگران مسلمان جا کردند و سعی کردند جریان اعتصابهای نفتی را با شعارهایی مثل «نان، مسکن، آزادی» منحرف کنند؛ اما کارگران، 14 بهمن با برگزاری نماز جماعت نگذاشتند این اتفاق بیفتد.خبر اعتصاب کارمندان و کارگران شرکت نفت همهجا پیچیده بود و آن روزها موضوع داغ شبکههای خارجی شده بود. رژیم در تنگنای بدی قرار گرفته بود که به کمک حکومت نظامی هم نمیتوانست از آن خارج شود. حکومت پهلوی چارهای جز جوسازی و جداکردن اعتصاب نفتی از صف مردم انقلابی نداشت، به همین دلیل اعلام کرد «کارگران اعتصابی، مشتی تودهای تحریک شده و جیرهخوار شوروی هستند.»
جالبترین بخش موضوع اعتصابهای نفتی سال 1357، دخالت امام در قضیه و شیوه حل و فصل مشکل است. امام آن روزها در تبعید بهسر میبردند اما از بیرون کاملا به درگیریهای داخل کشور اشراف داشتند. در زمستان سرد 1357 ایرانیان بدون نفت و بنزین روزگار سختی داشتند که از چشم رهبرشان دور نماند. امام خمینی(ره) تصمیم گرفتند اعتصابها طوری ادامه پیدا کند که مردم آسیب نبینند، به همین دلیل به دستور ایشان قرار شد به اندازه مصرف داخلی و خروج از بحران سوخت، کارگران، نفت تولید کنند.آن زمان مصرف داخلی حدود 700 هزار بشکه در روز بود. امام، هیئتی را مأمور بازدید از پالایشگاه اهواز کردند و در حکمی به آنها دستور دادند میزان مصرف روزانه کشور تخمین زده شود. رییس هیئت «مهدی بازرگان» و روحانی هیئت «هاشمی رفسنجانی» بودند. در این هیئت، مهندس مصطفی کتیرایی هم حضور داشت. کارگران و کارمندان شرکت نفت اعلام کردند «ما فقط به حرف امام گوش میدهیم و هرچه ایشان بگویند قبول میکنیم. به دستور امام اعتصاب کردیم و به دستور ایشان هم اعتصاب را خواهیم شکست. حرف هیچکس را قبول نداریم.»مهندس بازرگان در رأس هیئت با اعلامیهای که امام صادر کرده بودند به اهواز سفر کردند.
«بسمالله الرحمن الرحیم. پس از اهدای سلام و تحیت، بهطوری که مسبوق هستید کارگران و کارمندان شرکت نفت بهمنظور همکاری و همگامی با مبارزات ملت مسلمان ایران بهمنظور جلوگیری از صدور نفت به خارج، دست به اعتصاب زدهاند، اما دولت غاصب و غیرقانونی نظامی با تهاجمات سبعانه خود و اعمال زور و ارعاب میخواهد این اعتصاب را بهجهت ادامه غارت نفت بشکند و همچنین در حالیکه نفت و فرآوردههاهی نفتی برای مصارف داخلی تولید میشود و یا موجود است از پخش آن در داخل جلوگیری کرده و سعی میکند تا ایجاد فشار و ناراحتیهای بیشتری را برای مردم بنماید. برای مقابله با این برنامههای دولت غاصب و تأمین نیازهای مردم در داخله تحقق شرایط زیر الزامی است:
1. نظامیان از مناطق و مراکز نفتی بیرون بروند و دخالتی در امور مربوطه ننمایند و از ایجاد هرگونه ارعاب در بین کارکنان خودداری کنند.
2. نفت و فرآوردههای نفتی فقط به اندازه مصرف داخلی تولید شود و از صدور نفت به خارج تا سقوط رژیم غیرقانونی فعلی بهطور کامل ممانعت بهعمل آید.
3. ارتش و نظامیان حق احتکار مواد نفتی را که برای مصرف داخلی تهیه میشود ندارند و از آن باید جلوگیری شود.
والسلام علیکم روحالله الموسوی الخمینی»
صباغیان و مهندس حسیبی هم با این هیئت همراه شدند و از پالایشگاه آبادان و جزیره خارک و گچساران بازدید کردند.
برای کارگران اعتصابی، صندوق تعاون تشکیل دادند که تهدیدهای رژیم برای قطع حقوق کارگران و کارمندان، معیشت آنها را به دردسر نیندازد.درآمد ارزی به صفر رسید، اوضاع رژیم سلطنتی بسیار وخیم شد و شاه دست به دامن رهبران جبهه ملی شد که این کار هم نتیجهای نداشت. شاه و فرح به بهانه مسافرت از کشور خارج شدند و دیگر برنگشتند.21 بهمنماه 1357 رییس دولت موقت در جمع کارکنان صنعت نفت، پایان اعتصاب را اعلام کرد. نمایندگان و کارگران و کارمندان گفتند: «هرگاه امام فرمان صادر نمایند شیرهای نفت به خارج از کشور باز خواهد شد و همه کارکنان صنعت نفت تا صدور این فرمان آماده خواهند بود.»2
امام خمینی(ره) در سخنرانی در جمع کارکنان شرکت نفت در همین زمینه فرمودند: «نهضت ما گرچه مرهون همه اقشار ملت است، گرچه همه اقشار ملت نهضت را همراهی کردند، چه بانوان تمام ایران و چه مردان برومند ما، لکن بعضی اقشار ویژگی خاصی داشتند، و از آن جمله، کارکنان و کارمندان صنعت نفت، برای اینکه اینها در مقامی بودند که شریان حیات اجانب به دست آنها بود، شریان حیات رژیم منحوس در دست آنها بود. اعتصاب آنها ویژگی خاصی داشت، و همراهی آنها از نهضت، یک خصوصیت بیشتری داشت. از این جهت، ما به آنها بیشتر از سایر اقشار شاید ارج بگذاریم و تشکر میکنیم. شما برادران بودید که در اعتصابات خودتان در مقابل رژیم طاغوتی ایستادید، و نهضت را پیش بردید و اسلام را تقویت کردید. من باید از شما تشکر کنم، من دعا به شما میکردم و میکنم.»3
پینوشت:
1- صحیفه نور - جلد 2
2- پدر و پسر، ناگفتهها و ناشنیدنیها از زندگی و روزگار پهلویها - محمود طلوعی.
3. صحیفه امام - جلد 7 - صفحه 418.