هایپر مدیا | مرکز جامع خدمات رسانه ها / نگارش روزنامه |
|
|
اندازه فونت |
|
پرینت |
|
برش مطبوعاتی |
|
لینک خبر | جابجایی متن |
|
نظرات بینندگان |
فقط مخاطبان سينما ضرر ميكنند / خسرو معصوميكارگردان
به نظر من مشكل اصلي، عدم تعادل در پرداخت دستمزدهاست. وقتي فيلمي توليد ميشود، كارگردان بهعنوان سازنده بهطور مثال ٢٠ ميليون تومان ميگيرد، اما بازيگر در همان پروژه مبلغ ١٠٠ ميليون تومان از تهيهكننده طلب ميكند؛ تهيهكنندگان هم براي تضمين فروش زير بار چنين نرخهايي ميروند؛ در صورتي كه كارگردان و ساير عوامل هم همانقدر در گيشه مؤثرند كه بازيگر. اعتراض من به اين عدمتعادلهاست كه دارد شيرازه سينماي ما را از هم ميپاشد. ما فيلمهاي فرهنگي و هنري بسيار خوب و سالم و كاملي داريم كه در بسياري از جشنوارههاي داخلي و خارجي هم جوايزي كسب ميكنند و ميدرخشند و اعتبار سينمايي ما هستند. اما فقط در يك تكسانس آخر شب به نمايش درميآيند و فروش كمي دارند. آنوقت گناه اين فروش كم ميافتد گردن كارگردان كه چرا از بازيگران مطرح و به اصطلاح بفروش استفاده نكرده است. اما درواقع مشكل اينجاست كه بسياري از بازيگران خود را به مناقصه ميگذارند. اين شرايط باعث افت سينماي ما ميشود. يكي از زيانهاي آن به گيشه برميگردد و باعث اثرات منفي در آن ميشود، چرا كه وقتي تهيهكنندگان سرمايه عظيمي براي بازيگران خرج ميكنند، فيلمها گرانتر به سينماداران عرضه ميشود. آنوقت بليت سينماها گرانتر شده و خانوادهها از فيلم ديدن در سينما دور ميشوند و ترجيح ميدهند بعد از مدتي با قيمتي پايينتر سيدي آن را از سوپرماركتها تهيه كنند. به هر حال با اين حجم توليد فيلم و وضعيت گيشه، تهيهكنندهها و كارگردانان دنبال بازيگران ستاره و مطرح ميروند و بازيگران هم چون خواهان دارند، هر روز مبلغ خود را بالاتر ميبرند و باز اين وسط فيلمهاي فرهنگي ما هستند كه قرباني ميشوند و ضرر ميكنند.
كاش بازيگران ما كه از اين فيلمها درآمد خوبي كسب ميكنند، بيايند و خمس و زكاتش را با بازي در فيلمهاي فرهنگي بپردازند.
يك بحث كاملا خانوادگي / جواد نوروزبيگي تهيه کننده، کارشناس
عدهاي عقيده دارند بازيگران اخيرا زياد دستمزد ميگيرند و عدهاي بر اين عقيدهاند كه هرچه ميگيرند حقشان است كه ميگيرند... بنده بر اين گمانم كه هر كدام از اين دو گروه حتما راهي را در دل و ذهن خود طي كردهاند تا به يكي از اين دو عقيده برسند. راهي كه بنده هنوز هيچ كدام از اين دو را طي نكردهام و تازه در مرحله «هاج و واج» هستم. «هاج و واج» همان مرحله «حيرت» و «ايجاد سئوال» و شروع «چراجويي»ست. خب! مرحله بعدي «چراجويي» چيست؟ آيا مرحله بعدي اين است كه بلافاصله قدري نارضايتي و يا رضايت به خود صورت سئوال تزريق كنم و سئوال را از حالت «سئوال محض» به حالت معترضه يا حالت جانبدارانه دربياورم؟... نه! به گمان اين حقير فارغ از «احساسات و منافع شخصي» بايد به دنبال «پاسخ حقيقي و حقوقي» گشت. پاسخ اين سئوال بايد از راه تحقيق به دست بيايد و قضاوت بعد از تحقيق تنها بايد براساس شاخصههاي مفهوم «حق» صورت بگيرد و باور كنيد بنده اگر كار نداشتم و مسئوليت نوشتن فيلمنامهاي كه گروهي درگير ساخت آن هستند برعهدهام نبود، همين الان - بعد از مطالعه درباره روش تحقيقهاي اقتصادي / فرهنگي - بلند ميشدم و ميرفتم از بازيگران و افراد ذيربط سئوال ميكردم: «سلام! بنده در حال پژوهش درباره بالا رفتن دستمزد بازيگران هستم؛ لطفا دلايل و عوارض بالا رفتن دستمزد بازيگران را عنوان كنيد.»
با توجه به گرفتاريهاي خودم، اميدوارم هركس كه تخصصش انجام اين قبيل كارهاست، اين كار را انجام دهد و جواب اين دلايل را براساس روش تحقيقهاي علمي بهدست بياورد تا بعد از استخراج دلايل، تازه اقدام به تعيين تكليف كند، تا بلكه حالت برخورد با اين قضيه از شكل احساساتي خارج شود
مديريت پريشان مشکل فوتبال ايران؟!/مونا سيفي
وقتی از بیرون به وضعیت فعلی فوتبال ایران نگاه کنید، دستمزدها و میزان قراردادها برایتان افسانهای به نظر میرسد. قراردادهای رسمی 400 و 450 میلیون تومانی برای هر فصل قطعا بسیار چشمگیر است و سطح فوتبال کشور را از نظر درآمد و جابهجایی سرمایه به لیگهای اروپایی نزدیک میکند. اما این افزایش در کنار نتایج مثبت آن از رفاه بازیکنان گرفته تا حفظ بازیکنان درجه یک فوتبال کشور در باشگاههای داخلی، قطعا تبعاتی نیز برای فوتبال ما دارد. این معضلات در گفتوگویی با بیژن ذوالفقارنسب، ادموند بزیک، بهمن فروتن و مجید جلالی به بحث گذاشته شده است که نظرات آنها را میخوانید:
فوتبال فرامنطقهای
بهمن فروتن، کارشناس و مربی فوتبال با اشاره به فوتبال به عنوان موضوعی جهانی به دفاع از دستمزدها میپردازد و میگوید: «ما راجع به همه چیز نمیتوانیم منطقهای صحبت کنیم، زیرا پدیده جهانی شده بر روی بسیاری از مسائل سایه انداخته است. یکی از این مسائل فوتبال است و اگر شما نتوانید به تناسب دستمزدها را بالا ببرید، بازیکنان ما کوچ میکنند و به لیگهای دیگر کشورها میروند. از طرف دیگر، مرزها را هم نمیتوان بست؛ زیرا در این صورت، دموکراسی را زیر پا گذاشتهاید.»
ادموند بزیک نیز با تایید سخنان فروتن، کشورهای همجوار ایران را یکی از عوامل افزایش مبلغ قراردادها میداند: «کشورهای عربی تا چند برابر لیگ ایران پول میپردازند. از طرف دیگر، سطح کیفی ورزشگاهها و لیگ آنها حرفهایتر از آنهاست؛ در نتیجه، برای اینکه بتوانيم بازیکنان ایران را در لیگهای داخلی نگه داریم، باید دستمزدها را افزایش دهیم.
حرفهایگری در لیگ ایران
اینکه لیگ ایران آنگونه که از نام آن برمیآید حرفهای است یا هنوز تا حرفهای شدن فاصله دارد، موضوع دیگری است که کارشناسان به اظهار نظر درباره آن پرداختهاند. بسیاری از کارشناسان بر این باورند که لیگ حرفهای ایران تا حرفهای شدن به معنای واقعی کلمه، راه زیادی در پیش دارد و اتفاقا سطح دستمزدها اولین حرکت جدی به این سمت است. بیژن ذوالفقارنسب میگوید: «حرفهایگری یک پروسه پنج – شش ساله نیست. فوتبال در انگلیس 115 سال سابقه حرفهای دارد. در کشورهای اسپانیا و ایتالیا هم این رقم به حدود صد سال میرسد. در عین حال، فوتبال ما هنوز به ده سالگی خود هم نرسیده است. فوتبال ایران در حال حاضر در استانداردی بینالمللی، نیمه حرفهای است و بیشترین مسائل آن ریشه در مشکلات فرهنگی دارد.»
وی درباره این مسائل فرهنگی گفت: «متاسفانه نظام باشگاهداری بهگونهای است که بدون اینکه ضوابط و شرایط دقیق حاکم باشد، بیرویه به بازیکن پول میپردازند. مدیران دولتی زیاد دوام ندارند و در مدت کوتاه مسئولیت خود میخواهند نتیجه بگیرند و به مسائل فرهنگی و زیرساختها چندان اهمیت نمیدهند.»
با این حال، مجید جلالی نگاه مثبتتری به مقوله حرفهایگری فوتبال کشور دارد و میگوید: «فوتبال ما اولین قدمها را به سمت حرفهای شدن برداشته است و این گاه در همه بخشهای فوتبال از امور رفتاری گرفته تا برنامهریزی و حتی دستمزدها خود را نشان داده است. من حرکت فوتبال ایران به سمت حرفهای شدن را مثبت میدانم، اما عقیده دارم هنوز راه زیادی باقیمانده است.»
جایگاه ایران در فوتبال آسیا
با اینکه همیشه صحبت از حرفهای شدن لیگ فوتبال ایران است و کارشناسان عقیده دارند فوتبال ایران قدم در مسیر حرفهای شدن گذاشته، اما آنچه در عمل دیده میشود، افت فوتبال کشور بهویژه در سطح ملی است، طوری که قدرت اول آسیا این روزها جایگاه ششم را در این قاره تجربه میکند. ادموند بزیک عامل اصلی این امر را در تزلزل جایگاه مدیران میداند و میافزاید: «ایران از نظر فوتبال کشوري نتیجهگراست و چندان به بحث زیرساختها و بازیکنسازی اهمیت نمیدهد. از سوی دیگر، موقعیتها و جایگاهها نیز در فوتبال کشور استحکام چندانی ندارند و مدیران خیلی زود جایگاه خود را به مدیران دیگر میدهند. این دو مسئله باعث شده مدیران و حتی مربیان نتوانند سرمایهگذاری بلندمدت و حتی سه ساله درباره تیم خود انجام دهند و مجبورند برای کسب نتیجه بهتر و تثبیت جایگاهشان به دنبال بازیکنان با تجربه و قدیمیتر بروند.»
بیژن ذوالفقارنسب نیز مدیریت دولتی را عامل ضربه دیدن فوتبال میداند و معتقد است فوتبال ما فوتبال دولتی است و در تمام دنیا مدیریت دولتی آنگونه که باید استقلال عمل ندارد و استانداردها را پایین میآورد. از سوی دیگر، با تغییرات در دولت این مدیران نیز عوض میشوند و عملا برنامههای آنها به سرانجام نمیرسد.
مجید جلالی با پذیرفتن افت فوتبال در سالهای اخیر معتقد است: «افت فوتبال ایران و نزول جایگاه آن در آسیا را نمیتوان از تبعات ورود سرمایه به فوتبال و افزایش دستمزدها دانست. به عقیده من، این ورود سرمایه باعث رشد فوتبال ما شده، اما همین پول کلان باید با مدیریت دقیق و استوار همراه باشد، والا باعث آلودگی در فضای فوتبال میشود که متاسفانه این روزها شاهد آن هستیم.»
لزوم افزایش دستمزدها
در کنار انتقاداتی که گاه و بیگاه از دستمزدهای دریافتی بازیکنان گرفته میشود، با این حال، کارشناسان و دستاندرکاران این رشته ورزشی دلایل خود را برای این افزایش دارند. بهمن فروتن در اینباره میگوید: «ریسک و خطرات این حرفه بسیار بالاست. بازیکن هر لحظه ممکن است آسیب ببیند و از صحنههای ملی و بینالمللی دور شود. از سوی دیگر، زمان درآمد در این رشته و بهطور کلی همه رشتههای ورزشی بسیار پایین است و خیلی زود به پایان میرسد.» وی افزود: «از سوی دیگر، برای اینکه یک بازیکن به دستمزد بالا برسد، باید سالها خون جگر بخورد و تازه مشخص نیست که آیا حتما به جایگاه خود در فوتبال میرسد یا نه.»
ادموند بزیک، بازیکن پیشکسوت فوتبال با اشارهای به وضعیت باشگاههای اروپایی گفت: «در تیمهای اروپایی نظیر بارسلون، بازیکن پول کلانی میگیرد، اما تماما در اختیار تیم است. یعنی از ساعت هشت صبح تا هر وقتی که باشگاه بخواهد. اگر خوب بازی نکند هم جریمه سنگین میشود. در واقع محدودیتهایی که این رشته ورزشی برای اعضای خود ایجاد میکند، به حدی است که برای دلگرمی بازیکنان باید دستمزدهای بالا پرداخته شود. من با ورود سرمایه کلان به فوتبال مخالف نیستم، اما این مبالغ را باید بازیکنان در ازای زحمتی که برای تیم میکشند، دریافت کنند.»
مجید جلالی با مثبت خواندن روند فوتبال ایران گذشته گفت: «فوتبال امروز ایران بهمراتب سنگینتر و حرفهایتر از گذشته شده است. تمریناتی که الان به بازیکنان داده میشود، در هیچ دورهای از فوتبال ایران سابقه نداشته و فوتبالیستهای معمولی حتی یک جلسه هم نمیتوانند این تمرینها را تحمل کنند.»
وی درباره لزوم افزایش دستمزدها گفت: «دوره طلایی هر بازیکن فوتبال محدودیت زمانی خاصی دارد و بعد از آن، بازیکنان معمولا دچار آسیبهای جدی میشوند و متاسفانه کسی هم از آنها حمایت نمیکند.» جلالی در پایان، سخنانی چون بیتعصب و انگیزه شدن بازیکنان فوتبال را بیپایه خواند و افزود: «دوندگی و تعصب در فوتبال ایران بهمراتب بیشتر از گذشته شده است و بازیکنان از نظر فنی و قدرت بدنی رشد کردهاند. در شرایط فعلی به عقیده من اصلاح مدیریت و بهبود و نظم وضعیت لیگ میتواند فوتبال ایران را باردیگر به قله آسیا نزدیک کند.»