هایپر مدیا | مرکز جامع خدمات رسانه ها / نگارش روزنامه |
|
|
اندازه فونت |
|
پرینت |
|
برش مطبوعاتی |
|
لینک خبر | جابجایی متن |
|
نظرات بینندگان |
تغيير در سياستگذاريهاي سينماي ايران را چه کساني و چگونه رقم ميزنند؟
آرمان ريلگذاران / اميد صبوري
داستان چندان پیچیده بهنظر نمیرسید، اما انگار پیچیده بود؛ حرکت سینوسی سیاستگذاریهای سینمایی (البته نه حرکتی الزاما میان دو قطب خوب و بد)، همچنان ادامه دارد و اتفاقی که پیشتر با تغییر دولتمردان در رأس هرم «دولت» بهوقوع میپیوست، این بار در میانه دو فرصت حضور یک دولت، بروز یافته است. سیاستهای سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در گذار از دولت اصولگرای نهم به دولت اصولگرای دهم، یک «تحول واقعی» را تجربه میکند و این البته اتفاقی دور از ذهن نبود؛ چراکه تکیه جدیترین و صد البته صریحترین منتقد سیاستهای معاون سینمایی پیشین بر کرسی معاونت سینمایی، خروجیای جز این نمیتوانست داشته باشد. اما تا همینجا هم تغییرات ورای از پیامدهای طبیعی تغییر یک مدیر بهنظر میرسد. آینه جشنواره فیلم فجر امسال، نه انعکاس فضای کلی سینمای ایران در یکسال گذشته، که زیر سایه تولیدات سالهای دورتر سینمای ایران بود، پرده سینماهای کشور فیلمهایی با رنگوبویی متفاوت و البته رنگارنگ به خود دیده است، خبرسازی توأم با تحسین و بعضا انتقاد در میان خانواده سینما به اوج خود رسیده است، کارگردانان و تهیهکنندههایی که پرونده آثار خود را به بایگانی تولیدات ناکام سینمای ایران سپرده بودند، گردوخاک از پروندهها زدوده و با دلی پرامید به جریانشان انداختهاند و... پس بیراه نیست اگر بگوییم فضا به کلی تغییر کرده است؛ دیگر خبری از نطقهای شاعرانه و سیاستگذاریهای منطبق بر منطق «هم آری، هم نه» (تعبیری که یکی از سینماگران بهدرستی آن را برای مواضع معاونت پیشین سینمایی بهکار برده است) خبری نیست و اظهارات صریح و صحبت از مصادیق، جای آن را گرفته است. دیگر خبری از سیاستهای آرمانی و خطکشی برای تمایز سینمای «ملی» و «فاخر» از غیر، نیست و بیشتر جهتگیری بهسمت اثبات «متفاوت» و البته «مصلح» بودن است. هدف به جد «تغییر ریلگذاری» در سینماست. اما این همه طول و تفسیر برای تأکید بر «اثرگذاری» یک «تغییر» است. تمام آنچه امروز بر سینمای ایران رفته و میرود، ماحصل یک تغییر در جایگاهی «مهم» و بنابر آنچه امروز شاهدیم، «مؤثر» است؛ «معاونت امور سینمایی و سمعی و بصری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.»
یک معاونت پرکار و پرتأثیر
معاونت امور سینمایی و سمعی و بصری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بیتردید اصلیترین و در واقع نوک هرم تصمیمسازی در سینمای ایران محسوب میشود. از همین رو نیز تا به امروز زاویه نگاه و نظرات فرد منصوب در این معاونت بازتابی روشن در سیاستهای سینمایی دولت داشته است. چه آن زمان که در اوایل دهه 60، «حمایت و نظارت توأمان تولیدات سینمایی» شعار فخرالدین انوار شد و سنگبنای سینمایی وابسته به کمکهای دولتی را نهاد، چه امروز که از پس شعار «سینمای ملی و فاخر» چند پروژه عظیم سینمایی، اصلیترین برگ برنده در کارنامه چهار ساله محمدرضا جعفریجلوه شده است و البته مهمترین نقطه اتکای منتقدانش. «آمادهسازی شرایط و تحلیل کمیت و کیفیت فعالیتهای سینمایی سمعی و بصری»، «ایجاد شرایط برای تجربه در حیطه تصویر کردن مفاهیم ارزشی اسلامی و انقلاب اسلامی»، «سنجش افکار عمومی و نظرات و آرای مردم و مخاطبین سینما و سایر رسانههای سمعی و بصری»، «تلاش برای دستیابی به بهترین شیوههای مردمی کردن سینما»، «طراحی، برنامهریزی و تنظیم سیاستهای کلی برای کشف و جذب استعدادها و بهکارگیری آنان و نیز تقویت ذوق و ابتکار علاقهمندان به هنر و وضعیت سینما در سراسر کشور»، «مراقبت و نظارت بر کل جریان کمی و کیفی حرکت سینمای کشور»، «تلاش و حمایت از فعالیتها جهت معرفی و تبلیغ سینمای جمهوری اسلامی ایران به جهان»، «حمایت از جریان سالم فیلمسازی در داخل کشور به طرق ممکن»، «تلاش برای گسترش و تقویت فعالیتهای سینمایی در کل کشور بهویژه نقاط محروم»، «تأسیس، حمایت، هدایت و نظارت بر مؤسسات وابستهای که به صورت بازوهای اجرایی بخشی از وظایف حمایتی و هدایتی را بهعهده میگیرند» و...
خستهکننده است، نه؟ اما اینها فقط بخشی از سرفصلهای شرح وظایف معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد است که به وضوح میدان عمل این معاونت و حوزه تأثیر آن بر سینمای کشور را عیان میکند. فخرالدین انوار و مهدی فریدزاده در دولت اول هاشمیرفسنجانی، عزتالله ضرغامی در دولت دوم هاشمیرفسنجانی، سیفالله داد، محمدحسین پزشک و محمدمهدی حیدریان در دولت خاتمی و محمدرضا جعفریجلوه در دولت احمدینژاد، تا پیش از این بر مسند معاونت سینمایی وزارت ارشاد تکیه زده و هر یک در بازهای چند ساله، سینمای ایران را بر محور دغدغههای خود هدایت کرده و امروز بهدست «جواد شمقدری» سپردهاند. فارغ از فرازونشیبهای معمول از پس این تغییرات، ماحصل این سه دهه، حرکت سینوسی و البته رو به پیشرفت سینمای ایران بوده است، اما در هر مقطعی آرزومندانی بودهاند که به «آرمان» تحولخواهی خود نرسیدند و زبان به انتقاد از شرایط گشودند. پس در مقطع گذار از فصل نهم دولتمردی ایرانی به فصل دهم و با پایان حضور جعفریجلوه، که محور «هدایت و حمایت» از تولیدات سینمایی در دوره معاونتش، تحقق «سینمای ملی» و «تولید آثار فاخر» بود، او نیز چون سایرین، منتقدانی در برابر کارنامه خود دید و از همین رو بهناچار در روز وداع خود از این مسند تأکید کرد: «سینما، عرصهای با مطالبات متناقض است.» و این جان کلام هر آن کس است که تا به امروز در این میدان ردای رویارویی با دشواریها بر تن کرده و پس از پایان فرصت حضور، در کنار تمام افتخارات برجای گذاشته از خود، ناگزیر از اذعان به برخی نارساییها شده است. جواد شمقدری، اما هنوز تازهنفس است و ردای رقابتش چندان گرد رویارویی به خود نگرفتهاست. او البته انگیزهای بسیار بیشتر از پیشینیان خود هم دارد و آنچنان رسانهای وارد گود شد که اگر بخواهد هم نمیتواند بهراحتی شانه از وعدهها و شعارهایش خالی کند. او در همین اندک زمان گذشته از سکانداری خود، تحولات قابل ملاحظهای را بهنام خود ثبت کرده است. اتهام تصمیمگیری خلقالساعه و مبتنی بر تبلیغات را هم به جان خریده و لااقل این افتخار را دارد که صریح است و میانهای با مواضع «هم آری، هم نه» پیشینیان خود ندارد. ورود او اگرچه اصلیترین، اما تنها «تغییر» تأثیرگذار در جغرافیای سینمای ایران نبوده است.
بازوی نظارتی آقای معاون
تمام حساسیت جایگاه معاونت سینمایی اما به شرح وظایف و مسئولیتهای صرف آن نیست که انتخابها و یا به تعبیر صحیحتر، «انتصاب»های تحت نظر آن نیز موج تغییرات را دنبالهدار میکند. مدیرکل اداره ارزشیابی و نظارت سینمای حرفهای یکی از اصلیترین این «بازوان تغییر» است. در میان مدیران مختلف حاضر در چهارچوب سازمانی، معاونت سینمایی ارشاد یکی از پرحاشیهترین مدیرکلهای ارزشیابی و نظارت بر سینمای حرفهای است که معاون سینمایی بر اساس وظیفه «ایجاد و اداره شوراهای نظارت و ارزشیابی کیفی برای نظارت و هدایت سینماگران و عکاسان کشور از طریق ارزشیابی سناریو، بازبینی فیلم، ارزشگذاری سینماها و تنظیم سیاست نمایش سینمای کشور» در چهارچوب قوانین و مقررات مصوب او را انتخاب میکند. این معاونت از آن جهت که رابطهای مستقیم با بحث سانسور و اعمال نظارت بر تولیدات سینمایی دارد، بسیار مورد توجه رسانههاست و در بسیاری موارد هدف انتقادات بیرحمانه هم بوده است. در زمان تصدی جعفریجلوه این پست حساس را محمود اربابی عهدهدار بود. اربابی متولد سال 1340 تهران و دارای مدرک کارشناسی از دانشکده صداوسیما در رشته فیلمنامهنویسی و مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاه تربیت مدرس در رشته کارگردانی و بازیگری تئاتر و دانشجوی دوره دکتری در رشته پژوهش هنر است و در دوران تصدی این پست صورت مدیری فعال، مطلع و از همه مهمتر پاسخگو را از خود به یادگار گذاشت. هرچند حساسیت این پست و البته نبود شفافیت لازم در برخی قوانین نظارتی، این دوره مدیریتی را هم از انتقادات (حتی در برخی موارد بهحق) بینصیب نگذاشت. در دولت اصولگرای دهم، اما اربابی کرسی خود را به علیرضا سجادپور واگذار کرده است. سیدعلیرضا سجادپور متولد 1339 تهران از اصلیترین همراهان جواد شمقدری در تمام سالهای حضور در عرصه سینمای ایران بوده است. وی دارای مدرک مهندسی عمران دانشگاه پلیتکنیک و کارشناسی ارشد گرایش فیلمنامهنویسی از دانشگاه هنر است. از سوابق و مسئولیتهایش میتوان به مدیرعاملی مؤسسه سینمایی تلویزیونی بنیاد مستضعفان و جانبازان، مدیر عامل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، رییس فرهنگسرای هنر، معاون فرهنگی میراث فرهنگی و گردشگری اشاره کرد.
بازوی اجرایی آقای معاون
اما در کنار این بازوی نظارتی یکی از مهمترین بازوهای اجرایی معاونت سینمایی ارشاد، «بنیاد سینمایی فارابی» است. این بنیاد در سال 1362 تأسیس شد و بنابر آنچه در شرح وظایف آن آمده است «براساس سیاستها و روشهای اجرایی سینمای جمهوری اسلامی ایران و برنامههای حمایتی و مربوط به تولید و نمایش فیلمهای سینمایی، با هدف حمایت از صنعت سینمای ایران و کمک به ارتقای کمی و کیفی و تقویت فعالیتهای سینمایی» فعالیت میکند. مدیریت این بنیاد شاید در نگاه اول تأثیری در سیاستگذاریهای کلان سینمایی نداشته باشد و صرفا مدیری در طول معاون سینمایی انگاشته شود، اما میزان اعمال در فعالیتهای اجرایی مهمی چون برگزاری جشنوارههای اصلی سینمایی در کشور و نیز کیفیت برنامهریزی برای حمایت از آثار خاص، جایگاه اصلی این پست را در هرم تصمیمسازان سینمای ایران نشان میدهد. سید محمد بهشتی، محمدحسین حقیقی، دکتر رجبی، محمدحسن پزشک، عبدالحمید محبی، محمدمهدی عسگرپور، علیرضا رضاداد و مجید شاهحسینی مدیرانی هستند که تاکنون بر مسند مدیرعاملی بنیاد سینمایی فارابی تکیه زدهاند و هر یک بنابر دیدگاه خود، نظرات معاونت سینمایی وقت را به عرصه اجرا رساندهاند. اما اینک سید احمد میرعلایی بر این کرسی تکیه زده است. اصلیترین نقش این بنیاد سینمایی، وجه «حمایتی» آن است که در هر دوره بهوضوح مورد اختلاف پارهای از سینماگران بوده است. این اختلافات البته در این دوره بنابر تصمیم قابل تقدیر در انتخاب دبیری بهغیر از مدیرعامل فارابی برای جشنواره فیلم فجر تا حدودی کنترل شده است، اما باید منتظر ماند و ادامه راه را رصد کرد. «امور جشنواره» که هماینک زیر نظر مهدی مسعودشاهی قرار دارد، اداره جشنواره فجر را به صورت دائم عهدهدار بوده که از دفاتر مهم فارابی است که در کیفیت اجرای جشنوارههای سینمایی نقش اصلی را برعهده دارد. دفتر «امور بینالملل» هم از بخشهای مهم بنیاد است که در مقام معرف سینمای نوین ایران در سراسر جهان، «با اتکا به فعالیتهای بیوقفه، پیگیر و مستمر به نمایندگی از کلیت سینمای کشورمان در مجامع جهانی، به مرکزی در امر اطلاعرسانی و برنامهریزی بینالمللی برای فیلمهای ایرانی مبدل شدهاست.» این دفتر علاوهبر امور اجرایی، مشاوره و پاسخگویی به سازمانها و شرکتهای خارجی را نیز به عهده دارد. از سوی دیگر، با توجه به حجم روزافزون فعالیتهای بینالمللی و در راستای حمایت از ساماندهی بخش خصوصی، راهکارهایی برای معرفی تهیهکنندگان به سایر موسسات فعال در این حوزه و تسهیلاتی جهت حضور این موسسات در مجامع جهانی اندیشیده شدهاست. افزون بر این، مرکزیت این بنیاد در داخل کشور، امور بینالملل را به مکانی مناسب برای ساماندهی اطلاعات حضور سینمای ایران در جشنوارهها و مجامع جهانی تبدیل کرده است. شایان ذکر است که امور بینالملل بهعنوان تنها مرجع قانونی برای ورود فیلمهای سینمایی خارجی جهت اکران عمومی نیز فعالیت دارد. و بر اساس همین شرح وظایف است که میتوان در مجموع مدیرعامل بنیاد فارابی را دومین شخص تأثیرگذار بر سینمای ایران پس از معاون سینمایی، دانست.
دیگر بازوان تأثیرگذار آقای معاون
در کنار بنیاد سینمایی فارابی از دیگر مراکز تأثیرگذار و فعال در زمینه حمایت از تولیدات سینمایی، «مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی» است. این مرکز متولی چهار حوزه تخصصی «حمایت از فیلمهای سینمایی اول»، «حمایت از تولیدات مستند»، «حمایت از تولیدات انیمیشن» و «حمایت از سینمای کوتاه حرفهای» است و در این زمینهها نقش بسیار تأثیرگذاری را در سالها اخیر داشته است. تولید و نمایش فیلم پرفروش «اخراجیها» و آثار قابل تأملی چون «تنها دوبار زندگی میکنیم» (در زمینه فیلمهای اول) و «تهران انار ندارد»(در زمینه آثار مستند) کارنامه قابل قبول این مرکز و مؤید میدان عمل مسئولان آن است. اما در کنار این فعالیت حمایتی، یکی از درخشانترین نکات کارنامه این سالهای مرکز، برگزاری دو دوره جشنواره بینالمللی «سینما حقیقت» است که سینمای مستند ایران را در جایگاهی بسیار متفاوت از قبل، در جهان شناسنامهدار کرد. محمد آفریده با همین کارنامه امیدوار به ابقا در این پست بود، اما با انتخاب جواد شمقدری کرسی خود را به شفیع آقامحمدیان سپرد. «انجمن سینمای جوانان ایران» هم جایگاه مشابهی در جغرافیای سینمای ایران دارد. این انجمن پرسابقه در سال 1353 تأسیس شد و از سال 1354، شروع به عضوگیری و تشکیل کلاسهای آموزشی کرد. این دورهها در سالهای مختلف خروجیهای قابل توجهی هم داشته است که یکی از آن همه «اصغر فرهادی» کارگردان دیگر جهانی سینمای ایران است. همین فعالیت مستمر هم انجمن را به مرکزی تأثیرگذار بدل کرده است. انجمن سینمای جوانان ایران از سال 1369 بهعنوان نماینده ایران، به عضویت اتحادیه بینالمللی سینمای غیرحرفهای«یونیکا» درآمد و تاکنون همحضور فعالی در جشنوارههای آن داشته است. ناصر باکیده مدیر عامل پیشین و فعلی این انجمن از مدیران سینمایی خوش اقبال در دولت نهم و دهم محسوب میشود.
نهادی تأثیرگذار و غیردولتی
در کنار این نهادهای دولتی، تأثیر نهاد صنفی «خانه سینما» را نمیتوان در تغییرات سینمای ایران نادیده گرفت. خانه سینما بهعنوان جامعه اصناف سینمای ایران، فعالیت خود را از سال 1368 آغاز کرد. در این سال، اعضای هیئت مدیره که از سوی مدیران وقت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منصوب شده بودند، مسئولیت تأسیس این نهاد صنفی را برعهده داشتند. از زمان آغاز فعالیت خانه سینما بهعنوان محل تجمع صنوف مختلف سینمایی، تا زمان اعلام تأسیس آن چهار سال طول کشید و این زمان شامل عضوگیری از اعضای صنفهای مختلف سینما و معرفی بیشتر این نهاد به آنها بود. بههمین دلیل، تاریخ فعالیت رسمی خانه سینما فروردین 1372 و زمان ثبت آن در اداره ثبت شرکتها و مؤسسات غیرتجاری تهران مهر ماه 1372 ذکر شده است. از جمله اهداف اصلی تشکیل خانه سینما حفظ و صیانت از حقوق مادی و معنوی دستاندرکاران حرفهای تولید، توزیع و نمایش «هنر/ صنعت» سینما و همچنین ایجاد امنیت شغلی و تأمین اجتماعی و ارتقای سطح آموزشی و حرفهای دستاندرکاران سینمای جمهوری اسلامی ایران است. با این شرح وظایف میتوان تعامل مدیران سینمایی دولت با هیئت مدیره این نهاد را دارای تأثیری مستقیم بر فرآیند بهبود تعاملات در سینمای ایران دانست. محمدمهدی عسگرپور، فرهاد توحیدی، امین تارخ، کامران ملکی، محمد سریر، مرتضی رزاق کریمی و محمدرضا سکوت اعضای فعلی هیئت مدیره خانه سینما هستند که باید دید جواد شمقدری تا چه حد در ارتباط و البته اعتمادسازی میان تیم خود و آنها موفق عمل خواهد کرد.
نهادهاي تاثيرگذار بر روند حرکت سينماي ايران
معاونت سينمايي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي
مديرفعلي : جواد شمقدري
سال تاسيس : 1358
مديران پيشين
حسین ترابی
مهدی کلهر
کمال حاجسیدجوادی
فخرالدین انوار
مهدی فریدزاد
عزتالله ضرغامی
سیفالله داد
محمدحسن پزشک
مهمد مهدی حیدریان
محمدرضا جعفری جلوه
پیش از انقلاب و تا زمان شکلگیری وزارت فرهنگ و هنر در سال 47 مدیریت سینما بیشتر زیر نظر بلدیه و بعد شهربانیها و سرانجام وزارت کشور بود.
اداره کل ارزشیابی و نظارت سینمای حرفهای
مدیرفعلی : رضا سجادپور
سال تاسیس : 1358
مدیران پیشین
محمدعلی نجفی
مهدی مسعودشاهی
محمد مهدی حیدریان
حمید خاکبازان
حبیبالله کاسهساز
منوچهر محمدی
مجید باقرنژاد
جعفر صانعی مقدم
محمود اربابی
در ابتدا اسمش «واحد نظارت بر نمایش» بود. همه فعالیتهای آن مبتنی بر مجموعه قوانینی است که از سال 1345 تصویب شده است. آخرین اصلاحیه براین قوانین مربوط به سال 1382 است.
بنیاد سینمایی فارابی
مدیرفعلی :سیداحمد میرعلایی
سال تاسیس : 1362
مدیران پیشین
محمد بهشتی
محمدحسین حقیقی
محمد رجبی
محمدحسن پزشک
عبدالحمید محبی
رضا رضاداد
محمد مهدی عسگرپور
مجید شاهحسینی
خانه سینما
مدیرفعلی: محمد مهدی عسگرپور
سال تاسیس : 1368
مدیران پیشین
منوچهر عسگری نسب
محمد آقاجانی
تورج منصوری
احمدرضا درویش
یدالله صمدی
منوچهر محمدی
ابوالحسن داودی
سید رضا میركریمی
این نهاد غیردولتی با عنوان جامعه اصناف سینمای ایران نیز خوانده میشود و توسط خود اهالی سینما اداره میشود. احتمال تحدید تأثیرگذاری این نهاد در دوره جدید وجود دارد