39
40
|
هایپر مدیا | مرکز جامع خدمات رسانه ها / نگارش روزنامه |
|
|
اندازه فونت |
|
پرینت |
|
برش مطبوعاتی |
|
لینک خبر | جابجایی متن |
|
نظرات بینندگان |
تحلیلی بر حوادث پس از انتخابات - 4
جامعهشناسی تطبیقی انتخابات نهم و دهم ریاستجمهوری / دکتر علی دارابی
4- گفتمانهای اقناعی
گفتمانهای اقناعی که مردم به نحوی در معرض آن هستند عمدتا از طریق رسانههای جمعی و نیز ارتباطات میانفردی و در سطح کلان ارائه میشود.
گفتمانها محصول دورانهای مختلف هیئت جمعی بشر است که بهتدریج از محدودهای کوچک آغاز میشود و با تکثیر در گذر زمان بهعنوان چارچوبی بر شناختها و ارزیابیها و احساسات سیطره یافته و انواع رفتارهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی را سامان میدهد. در سالیان اخیر مقام معظم رهبری به نامگذاری سالها مبادرت کرده است. این اقدام برای گفتمانسازی، فرهنگسازی، رفتارسازی در جامعه و به عبارتی اولویتبندی مسائل و موضوعات کشور محسوب میشود. بیتردید کسی که موفق شود از این فضای گفتمانی استفاده کند و شعارها، برنامهها و اقدامات خود را در آن مسیر قرار دهد موفقیتش در هدایت رفتار انتخاباتی شهروندان زیاد خواهد بود و این امری بود که در انتخابات دور نهم و دهم ریاستجمهوری توسط محمود احمدینژاد اتفاق افتاد.
ب) انتخابات ریاستجمهوری نهم و دهم از نگاه آمار
1- انتخابات ریاستجمهوری نهم
1-1- مرحله اول
نتیجه انتخابات 27خرداد (مرحله نخست) بسیاری از ایرانیان را شگفت زده کرد. نگاهی به آمار مرحله نخست انتخابات ریاستجمهوری نهم، شاید، جزئیات بیشتری را روشن کند.
در دور اول انتخابات، از حدود 30 میلیون رای به صندوق ریخته شده، علیاکبر هاشمی رفسنجانی با 6میلیون و 100هزار رای نفر اول شد. پس از او محمود احمدینژاد با 5 میلیون و 700 هزار و مهدی کروبی با 5 میلیون رای، به ترتیب دوم و سوم شدند. نکته جالب توجه اینجاست که هاشمی رفسنجانی تنها در سه استان رای اول را کسب کرد در حالیکه احمدینژاد در 9 استان و کروبی (نفر سوم) در 11استان بیشترین رأی را داشتند.
رأی شرکتکنندگان در مرحله نخست از انتخابات نهم چنان میان نامزدها تقسیم شد که با اندک تغییری حتی تا نفر پنجم از هفت نفر هم شانس راهیابی به مرحله دوم را داشتند. در حقیقت در این مرحله هیچیک از گزینهها، اکثریتی از ایرانیان را نمایندگی نمیکرده است.
شاید روشنترین وجه رفتار سیاسی شرکتکنندگان در مرحله نخست انتخابات را بتوان اقبال عمومی ایشان به نامزد بومی خود دانست. به جز مصطفی معین، همه نامزدها در استانی که زادگاه و بعضا خاستگاه سیاسی شان بوده است، نفر اول شدهاند: هاشمی رفسنجانی در کرمان، احمدینژاد در سمنان، کروبی در لرستان، محمد باقر قالیباف در خراسان رضوی، علی لاریجانی در مازندران و مهرعلیزاده در آذربایجان شرقی. تنها استثنا در این میان مصطفی معین است که نه تنها در استان اصفهان مقامی بهتر از پنجمی به دست نیاورد، بلکه در شهر نجف آباد نیز - پس از احمدینژاد - نفر دوم شد. میتوان گفت که جذابیت هیچ یک از نامزدها آنقدر نبوده که بر احساس قومی، در استانی که خودش نامزد بومی داشته، غلبه کند.
در نتایج شگفتانگیز انتخابات 27 خرداد، دست کم نظمی جغرافیایی - نه سیاسی اجتماعی - به چشم میخورد. مساحت ایران به چهار منطقه نامساوی تقسیم شد که در هریک نامزدی حکمرانی میکند: در شمال غربی کشور محسن مهرعلیزاده، در غرب و جنوب کشور مهدی کروبی و در استانهای مرکزی ایران، محمود احمدینژاد. در شرق ایران روی هم رفته اکبر هاشمی رفسنجانی بیشترین آراء را کسب کرده، اگرچه در خراسان شمالی و رضوی محمدباقر قالیباف نفر اول بوده است. سه استان شمالی کناره دریای خزر (گلستان، مازندران و گیلان) با آرایی نسبتا متغیر، جایی در این تقسیمبندی نمییابند.
در مجموع:
- در مرحله اول، آقای کروبی بیش از نیمی از کل آرای خود را در 10 استان جنوبی و غربی کشور به دست آورد.
- آقای احمدینژاد بیش از نیمی از کل آرای خود را در هشت استان مرکز ایران به دست آورد.
- آقای هاشمی به شکل نسبتا یکنواختی در تمام سطح کشور رأی خود را جمع کرد.
- بالاترین درصد مشارکت مربوط به استانهای ایلام (43/80 درصد)، خراسان جنوبی (59/78 درصد)، کهگیلویه و بویراحمد (48/78 درصد)، کرمان (98/77 درصد)، قم (01/77 درصد) و هرمزگان (40/78 درصد) بود.
- پایینترین درصد مشارکت مربوط به استان کردستان (37/37 درصد) و استان آذربایجان غربی (02/44 درصد) بود. در همه استانهای دیگر دستکم نیمی از واجدین رأی دادند.
- تفاوت آرای نفر اول و پنجم چیزی حدود هفت درصد تعداد شرکتکنندگان بود. به بیان دیگر، رای مردم ایران با اختلاف کمی بین هر پنج نامزد پخش شده است.
- در بسیاری از استانها، در مرحله نخست، از شهری به شهر مجاور نتایج بهصورت غیرقابل توضیح متغیر بود.
1-2- مرحله دوم
در دور دوم انتخابات، حدود 28میلیون ایرانی شرکت کردند. محمود احمدینژاد با حدود 62 درصد کل آرا در مقابل اکبر هاشمی رفسنجانی با 36 درصد، به آسانی پیروز شد. ریز آمار به تفکیک استان و شهرستان حاوی نکات در خور توجهای است:
- در 29 استان از کل 30 استان کشور، رای محمود احمدینژاد بیشتر از هاشمی رفسنجانی است.
- تنها استانی که هاشمی رفسنجانی بیش از احمدینژاد رای آورده، سیستان و بلوچستان است. در دور اول، مصطفی معین فقط در همین یک استان رتبه اول را کسب کرده بود.
- استانهای قم، قزوین، اصفهان و سمنان بیشترین رای را به محمود احمدینژاد دادند. (حدود 72درصد)
- در بسیاری از شهرستانها، رأی احمدینژاد از حدود پنج - شش درصد در دور اول، به بیش از 60 درصد در دور دوم افزایش پیدا کرد.
- میزان افزایش آرای احمدینژاد در دور دوم، تقریبا با مجموع آرای مهدی کروبی، محمدباقر قالیباف، علی لاریجانی و محسن مهرعلیزاده در دور اول برابر است.
- تنها استانی که اکبر هاشمی بیش از محمود احمدینژاد در دور دوم رای آورد، سیستان و بلوچستان بود.
با نگاهی به این آمار، به نظر میرسد تحلیل جامعهشناختی از آرای مرحله دوم - اگر امکان پذیر باشد - چندان دقیق نیست. در حقیقت، در دور دوم انتخابات ریاستجمهوری، رفتار انبوه رای دهندگانی که نامزد منتخب آنها به دور دوم راه نیافته، الزاما نسبتی با منطق رفتاری ایشان در دور اول ندارد. در انتخابات روز سوم تیر، در 18 استان کشور، رأیدهندگان ناچار از انتخاب میان دو گزینهای بودند که هیچیک، منتخب اصلی آنها در دور اول نبوده است. نگاه به ریز آمار نشان میدهد که در مرحله اول، در 10 استان آقای احمدینژاد حتی در بین چهار نفر اول هم نبوده است (پنجم و پایینتر). حال آنکه در همه این استانها، آقای هاشمی نفر دوم، سوم و در یک مورد (گیلان) نفر اول بوده است.
در واقع برپایه آمارهای منتشر شده میتوان گفت که هاشمی رفسنجانی تقریبا تمامی ظرفیت جذب رأی خود را در همان دور اول به نمایش گذاشت. شاید تنها حامیان جدی هاشمی رفسنجانی در دور دوم، بخشی از طرفداران مصطفی معین بودند که در برابر احمدینژاد رای خود را - آنطور که گفته شد، با حفظ موضع انتقادی - به هاشمی رفسنجانی دادند. اما بسیاری از مردم با توجه به خاطرات برجای مانده از دوران تعدیل اقتصادی و مطرح شدن چهره محمود احمدینژاد بهعنوان شهردار قهرمان و حامی طبقات پایین جامعه به او رأی دادند و شگفتی سوم تیر 1384 اینگونه خلق شد.
2- انتخابات ریاستجمهوری دهم
یافتههای بررسی آمار اعلامی وزارت کشور درباره نتایج انتخابات دهم ریاستجمهوری نشان میدهد که در مجموع 39 میلیون و 165 هزار رای به صندوقها ریخته شده و احمدینژاد با 24 میلیون و 527 هزار رأی نفر منتخب شده و 63/62 درصد کل آرا متعلق به او اعلام شده است. براساس آمار انتخاباتی ریاستجمهوری دهم از 45 هزار و 750 صندوق که 39 میلیون و 165 هزار و 191 رای کسب شده و 85 درصد واجدان، مشارکت داشتهاند. متوسط رای هر صندوق 856 رای بوده که محمود احمدینژاد بهطور متوسط در هر صندوق 536 رأی، میرحسین موسوی 288 رأی، محسن رضایی 15 رأی، مهدی کروبی هفت رأی و آرای باطله 9 رأی بوده است. میرحسین موسوی با 13 میلیون و 216 هزار و 411 رأی معادل 75/33 درصد آرا، محسن رضایی با 678 هزار و 240 رأی معادل 73/1 درصد و مهدی کروبی با 333 هزار و 635 رأی معادل 85/0 درصد آرا را به دست آوردند.
در نقشه جغرافیای انتخاباتی دور دهم، محمود احمدینژاد از 99/43 درصد آرا در سیستان و بلوچستان تا 88 درصد آرا در استان سمنان را کسب کرده و ترکیب متفاوتی از آرا را در استانهای مختلف کسب کرده است که حول و حوش 60 تا 70 درصد آرا در استانهای مختلف بوده است. وی از شهر زادگاه خود 90 درصد آرا را، در شهر ارادان در استان سمنان کسب کرده است که 9 هزار رای از 10 هزار رای ماخوذه بوده است. طبق اعلام ستاد انتخابات کشور میرحسین موسوی در شهر شبستر زادگاه خود دو هزار رای یعنی 5/28 درصد را کسب کرده و احمدینژاد در این شهر پنج هزار رای داشته است. محسن رضایی در شهر لالی در شهر زادگاه خود 70 رای از 900 رای را کسب کرده که معادل 9/0 درصد است. مهدی کروبی نیز در الیگودرز زادگاه خود 14512 رای و معادل 8/22 درصد آرا را کسب کرده است.
در انتخابات دوم خرداد 1376از 5/36 میلیون نفر واجد شروط، 14/29 میلیون نفر شرکت کردند یعنی 92/79 درصد و از این تعداد سید محمد خاتمی 69 درصد آرا را به دست آورد. در 18 خرداد 1380 نیز از 42 میلیون واجد شروط رأی دادن، 15/28 میلیون نفر یعنی 77/67 درصد شرکت کردند که سید محمد خاتمی با 77 درصد یعنی 66/21 میلیون نفر انتخاب شد. در مرحله دوم انتخابات نهم در سال 1384، 96/27 میلیون نفر شرکت کردند که احمدینژاد با 25/17 میلیون رأی 63 درصد آرا را بهدست آورد. در دوره دهم 2/46 میلیون نفر واجد شروط رأی دادن بودند.
در انتخابات دهم در 22 خرداد 1388 با 165/39 میلیون رأی و 85 درصد مشارکت انتخاباتی احمدینژاد با 527/24 میلیون رای و 63/62 درصد آرا انتخاب شد
یک انقلاب رنگی چگونه عمل می کند؟ / اوا گولینگر ترجمه: منصوره اسماعیلیان
دستورالعمل همیشه همان است. جنبشهای دانشجویی و جوانان با ظاهری با نشاط پیشقدم میشوند و طوری دیگران را برای پیوستن به این جنبش جذب میکنند که گویی این حرکت یک مد است و چیزی است که باید انجام شود.
آنچه باعث سرنگونی میشود، فرآیندی است که همیشه یک نماد، یک رنگ یا یک استراتژی تجاری، نقطه برجسته آن بهشمار میرود. در صربستان با تیشرت، پوستر و پرچمهایی به خیابانها ریختند که مشتی سفید و سیاه را نشان میداد که نشانه استقامت بود. در اوکراین، نماد به شکل قبل باقی ماند، ولی رنگ آن به نارنجی تغییر داده شد. نماد گرجستان، یک مشت به رنگ گل سرخ بود و در ونزوئلا بهجای یک مشت بسته، دستها باز هستند به رنگ سیاه و سفید، برای افزودن کمی تنوع.
انقلابهای رنگی همیشه در کشورهایی رخ میدهند که منابع استراتژیک و طبیعی دارند: گاز، نفت، پایگاههای نظامی و منافع جغرافیایی؛ همچنین کشورهایی که دولتی ضدامپریالیست دارند.
جنبشهایی که توسط نمایندگیهای آمریکا در اینگونه کشورها صورت میگیرد، عموما ضدکمونیست، ضداجتماعی و بهنفع سرمایهگذاران و امپریالیسم است. اعتراضات و اقدامات تحریمی همیشه هنگام مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری برنامهریزی میشوند تا مسائلی همچون تقلب پنهانی و کشمکشها را افزایش دهند و در صورت شکست خوردن مخالفان، انتخابات را بیاعتبار و بدنام کنند و بهطور کلی موضوع چیزی غیر از این نیست.
این مؤسسات همیشه برای آگاهی دادن، سرمایهگذاری و آموزش دادن حضور دارند: صندوق ملی برای دموکراسی، مؤسسه جمهوری بینالمللی، مؤسسه دموکراتیک ملی و خانه آزادی، دفتر نمایندگی توسعه بینالملل، مؤسسه آلبرت انیشتین و مرکز بینالمللی مبارزات غیرخشونتآمیز، که دو مؤسسه آخر برای آموزش نیروهای ویژه و موافقت با جنبش جوانان در جهت تشویق به تغییرات عاری از خشونت، به خود افتخار میکنند.
این استراتژی بهدنبال تضعیف و مختل کردن ستونهای نیروی کشور، خنثی کردن نیروهای امنیتی و تشکیل حس هرج و مرج و بیثباتی است.
سرهنگ «رابرت هلوی» یکی از بنیانگذاران این استراتژی و معاون مؤسسه آلبرت انیشتین، توضیح داد که هدف، تخریب نیروهای مسلح و نیروهای پلیس نیست، بلکه تغییردادن آنها و متقاعد کردنشان برای ترک دولت کنونی است و اینکه آنها را متوجه سازد که در دولت بعدی برای آنها جایگاهی وجود دارد. جوانان عادت دارند که سعی کنند نیروهای امنیتی را تضعیف کنند و درگیر شدن آنها را در سرکوب کردن اعتراضات همگانی مشکلتر سازند.
این یک استراتژی است که برای نیروهای امنیتی، مقامات رسمی و عموم مردم به همراه جنگ روانی و حضور خیابانی بهخوبی طراحی شده که تمامی این عناصر حس مردمی را القا میکنند که در شرف شورش هستند
chavezcode.com (فوریه 2010)