هایپر مدیا | مرکز جامع خدمات رسانه ها / نگارش روزنامه |
|
|
اندازه فونت |
|
پرینت |
|
برش مطبوعاتی |
|
لینک خبر | جابجایی متن |
|
نظرات بینندگان |
رنجها و زجرهای فداییان! /بازتاب انتشار كتاب چریکهای فدايي خلق /مهدی علوی
«سازمان چريك هاي فدايي خلق» يكي از سازمان هاي پر سر و صدا، در تاريخ سياسي ايران (قبل و بعد از انقلاب) است. بعد از جريان مؤتلفه اسلامي، نخستين بار اين سازمان بود كه فعاليت هاي چريكي را آغاز كرد و پس از آن نیز سازمان مجاهدين وارد اين ميدان شد.
سازمان چريك هاي فدايي خلق از جنبه هایی وارث حزب شكست خورده و بي آبرو شده توده بود؛ درست همان طور كه سازمان مجاهدين خلق عملا وارث نهضت آزادي شده بود.
هر دو سازمان در ربودن استعدادهاي جوان و فعال دانشگاه ها بسيار كوشا بودند و اگر این گونه نبود، ذاتا جريان چريكي به دليل واقعيات موجود در ايران، راه حل منطقي و معقولی در برخورد با رژيم گذشته به حساب نمی آمد. به هر حال اين دو سازمان در جذب نيروهاي جوان و با استعداد پيش گام بودند.
مهمترين عيب آنان در دور شدن و رها كردن ساختارهاي سنتي قدرت توده ها يعني مساجد بود. هر چند سازمان مجاهدين خلق در اين زمينه تلاشي داشت، اما اساس كار آن بر جریان روشن فكري بود و به همين دليل از قافله عقب ماند.
اين مسئله در شرایط فعلی هم براي هر نوع فعاليت سياسي ديگر، يك درس عبرت است.
جلد اول كتاب سازمان چریک های فدايي خلق، اوايل سال پیش (1387) منتشر شد و در كمتر از سه ماه چاپ اول آن به پايان رسيد. اين كتاب، تاريخ مشهورترين گروه چپگراي ايران را كه با مشي مسلحانه به مبارزه حكومت پهلوي رفته بود در خود جاي داده است.
محمود نادري، نويسنده كتاب، در تدارك جلد دوم آن نيز هست تا سرانجام اين گروه را در سال های پس از پيروزي انقلاب اسلامي نیز بازنمايي كند. دستمايه تدوين كتاب، اسناد به جاي مانده از دادگاه هاي نظامي است؛ محلي كه اعضاي دستگير شده سازمان پس از بازجوييهاي مفصل، محاكمه ميشدند. غير از استقبال داخلي، كتاب در خارج از كشور نیز، به ويژه نزد آناني كه با سازمان چریک های فدايي خلق مناسبتي مستقيم يا غيرمستقيم داشتند، با اقبال مواجه شده است.
نويسنده گرچه در جاي جاي كتاب تلاش دارد از سازمان چریک های فدايي خلق اسطوره زدايي كند، ولي به نظر ميرسد كه او ميخواهد نافرجامي جنبش مسلحانه را در نبرد با ديكتاتوري شاه و حاميان خارجياش و يا به تعبير ديگر مبارزه با امپرياليسم آمريكا به اثبات برساند.
كتاب چریک های فدايي خلق نخستين تحقيق مفصل و پردامنه در باره اين سازمان است؛ تحقيقي كه استفاده از مآخذ دست اول، آن را تبدیل به يك منبع با ارزش و منحصر به فرد کرده است.
در نگاه اول، انسان تصور می كند به دليل آن كه ناشر کتاب يك مؤسسه وابسته به دولت است، نبايد اثري بي طرف باشد. اما مروری دقيق بر محتواي آن، می تواند تصور مزبور را از ميان ببرد و ما را با يك اثر با ارزش، مفصل، بي طرف و دقيق روبه رو كند.
فصل هاي مهم كتاب، از این قرارند:
تا سياهكل؛ تكوين هسته اوليه؛ هم استراتژي، هم تاكتيك؛ غلبه چريكيسم؛ دگرديسي جنبش و پيامدهاي آن؛ جنبش مسلحانه و خيزش مردمي.
در جلد اول اين كتاب رويدادهاي سازمان تا سال 1357 دنبال شده است و اميدواريم هرچه زودتر مجلد ديگر کتاب نیز که به دوران پس از انقلاب سازمان می پردازد، انتشار يابد.
كتاب چریک های فدايي خلق با تكيه بر انبوهي از اسناد اطلاعاتي و ديگر منابع، با شرح فعاليتهاي گروه جزني آغاز ميگردد. در ادامه گروه پويان ـ احمدزاده را معرفي ميكند و سپس مجموع اقدامات آنان را تا بهمن ماه سال 1357 شرح ميدهد.
جلد اول كتاب چریک های فدایي خلق كه در 960 صفحه، در اختيار علاقه مندان به تاريخ معاصر و خصوصا جنبش چريكي قرار گرفته است، به لحاظ استفاده از اسناد جايگاه ويژهاي در تشريح و تبيين فعاليتهاي مسلحانه پيش از انقلاب اسلامي دارد.
بعد از انتشار اين كتاب، انتقادات بسياري از سوي اپوزيسيون خارج نشين، نسبت به اثر مورد اشاره و مؤسسهاي كه اقدام به انتشار آن كرده است، مطرح شد.
در بيانيه مشترك دو سازمان اتحاد فداییان خلق ایران و فداییان خلق ایران (اکثریت)، پیرامون کتاب «چریک های فدایی خلق» كه در سايت ايران امروز منتشر شده آمده است:
«چندی پیش، از سوی «مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی» که نهادی وابسته به جمهوری اسلامی است، کتابی تحت عنوان «چریک های فدایی خلق» انتشار یافته و در آن، از جنبش فداییان خلق ایران در فاصله زمانی شکلگیری این جنبش تا بهمن ماه ۱۳۵۷، یک تصویر تاریخی ارایه شده است. اگرچه نویسنده این کتاب شخصی با نام آقای محمود نادری معرفی شده است، اما سابقه «مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی» و اتکای اثر منتشره به اسنادی که در مالکیت انحصاری وزارت اطلاعات قرار دارند، نشانهای است بر این گمان که کتاب مهر حکومت برخود دارد.»
منتقدان كه بيشتر جزو عناصر حزبي يا هواداران سازمان چریک های فدايي خلق بودند، ضمن حكومتي قلمداد كردن اين اثر، كوشيدند انتشار چنين مجموعهاي را به عنوان يك اقدام براي وارونه نشان دادن حقايق تاريخي در مورد حزب متبوع شان، تلقي و به مخاطبان اين گونه القا كنند كه جمهوري اسلامي ايران با توجه به دست رسي به اسناد خاك خورده ساواك به صورت كاملا هدفمند براي بد جلوه دادن مبارزات سازمان چريك هاي فدايي خلق وارد عمل شده است.
عمده دليل مخالفت اپوزيسيون با انتشار چنين مجموعهاي، ارایه اسناد ساواك است. به زعم اين افراد از آن جايي كه سازمان اطلاعات و امنيت كشور در زمان شاه فعاليتهاي تشكلهاي مخالف از جمله نيروهاي چپ را رصد و در مراحل مختلف اقدام به دست گيري آنان كرده است، بسياري از اسناد به ویژه شرح بازجوييهاي اين نيروها در شرايط سخت دوران بازداشت، قابل استناد نيست.
با اين همه علي رغم همه مخالفتها، تاكنون اصل اسناد منتشره در كتاب مورد خدشه قرار نگرفته است و منتقدان ضمن اشاره به وسعت اطلاعات ارایه شده در اين اثر، در برخي از مواقع به نقاط قوت كتاب نيز اعتراف كرده اند.
فرخ نگهدار، يكي از منتقدين است كه در اين زمينه تحليلي را ارایه كرده است، در عين انتقاد به برخي از جنبههاي اين اثر، خاطرنشان می کند:
«کسانی چون من که خود در ده ساله قبل از انقلاب، از دور و نزدیک شریک یا شاهد فراز و نشیبها، شور و شوقها و رنجها و زجرهای فداییان برای زنده نگاه داشتن سازمان خود بوده اند، یادماندهها و خاطرههای تلخ و شیرین ایام جوانیشان با اکثر روایات آقای نادری ناهمساز نیست. بسیاری از گزارشهای کتاب، با روایاتی که من خود شاهد آن بودهام و نیز با روایاتی که از نبردهای فداییان با ساواک و دستگاه سرکوب در زندانها نقل میشد تطابق دارد. گزارشهای مربوط به ضعف و قوت دستگیر شدگان در زیر بازجوییها و در جریان شکنجهها تقریبا همانهاست که ما در سالهای قبل از انقلاب میدانستیم. تا آن جا که من دقت کردهام نویسنده به استناد بازجوییها، عمد نداشته که فرد، گروه و یا گرایش خاصی را در میان طیف فعالین فدایی زشتتر یا جذابتر از آن چه وجدان عمومی زندان عرضه میکرد، عرضه کند.»
از ديگر نوشتارهاي جالب توجه در اين خصوص ياداشت جعفر بهكيش است كه بيشتر جنبه انتقادي نسبت به سازمان چریک های فدايي خلق دارد. وي در نوشته خود آورده است:
«متأسفانه با گذشت هفت سال از انتشار آرش، در بر همان پاشنه می چرخد و دو سازمان نامبرده شواهد و اسناد لازم (از جمله متن کامل مذاکرات مرکزيت و شهادت مسئولين سازمانی ) را برای نگارش يک تاريخ مستند منتشر نکرده اند. امتناع سازمان اکثريت (و ديگر سازمان هایی که ريشه در جنبش فدایيان دارند) در بيان حقيقت آن چه در گذشته اتفاق افتاده، به پيش از انقلاب (که به راستی دست رسی به اسناد آن دوره بسيار محدود بود و اغلب فعالان آن جان بر سر آرمان شان گذاشتند) محدود نيست. اين سازمان ها (به ويژه سازمان اکثريت) در مقابل درخواست هایی که برای کشف حقيقت آن چه در بعد از انقلاب اتفاق افتاده (که اکثر مسئولين اصلی آن هنوز در قيد حيات و در خارج از کشور ساکن هستند) نيز جواب منفی داده و در راه آن سنگ اندازی کردهاند. فاجعه آن نيست که نهادهای نزديک به جمهوری اسلامی، «تاريخ» فدایيان را بنويسند، فاجعه واقعی آن است که دو سازمان از تبار سازمان چريک های فدایی که خود را متعهد به «امر دموکراسی» می دانند و حق دانستن را يکی از حقوق بشر قلمداد می کنند، پس از گذشت نزديک به چهار دهه از آغاز تأسيس سازمان چريک های فدایی خلق ايران و پس از مهاجرتی بيست و چند ساله به خارج از کشور، از انجام تعهدات خود سر باز می زنند. مسئولان اين سازمان ها که در سال های اخير اثری جدی در روند حوادث در ايران نداشته و ندارند، فعاليت های سياسی را بهانه قرار داده اند تا از زير بار مسئوليت اصلی خود در اين دوره از تاريخ کشورمان شانه خالی کنند و به بيان حقيقت آن چه در چند دهه گذشته است، نپردازند.» (سايت عصر نو، جعفر بهكيش، نگاهی به واکنش سازمان اکثريت و اتحاد فدایيان به انتشار کتاب «چريک های فدایی خلق»، يکشنبه ۲۲ دی ۱۳۸۷)