هایپر مدیا | مرکز جامع خدمات رسانه ها / نگارش روزنامه |
|
|
اندازه فونت |
|
پرینت |
|
برش مطبوعاتی |
|
لینک خبر | جابجایی متن |
|
نظرات بینندگان |
مردمشناسي و جامعهشناسي/دکتر حميد پارسانيا
- تاريخ گسترده علوم اجتماعي
علم هنگامي که وابسته به مبناي معرفت شناختي حسگرايي و آمپرسيسم نبوده و مقيد به آزمون حسي و تجربي بودن نباشد، ابايي از حسي بودن و تجربي بودن نيز ندارد و در اين صورت:
اولا: علوم اجتماعي اشتمال بر ابعاد تجربي و آزمونپذير از ساحتها و افقهاي غيرتجربي نيز ميتواند برخوردار باشد.
ثانيا: تاريخ علوم اجتماعي به تاريخ رويکرد پوزيتيويستي علم محدود نشده و تا ديگر دورههاي تاريخي و بلکه تمدني تداوم مييابد.
ثالثا: آنچه قبل از قرن نوزدهم بهعنوان زمينههاي پيشين و سابق بر علم اجتماعي و جامعهشناسي مطرح ميشود، بهعنوان پيشينه اين علم درآمده و در درون تاريخ علوم اجتماعي قرار ميگيرد.
همانگونه که تداوم اين علم از مرزهاي پوزيتيويستي دانش و تنگناهاي تاريخي آن عبور ميکند، و بلکه علوم اجتماعي با مرگ پوزيتيويسم فرصتهاي جديدي پيدا ميکند.
با اين نگاه پيشينه، تاريخ علوم اجتماعي در قرن نوزدهم به فعاليتهاي کنت محدود نميشود و بخشهاي وسيعي از مطالعات هگل را نيز که با تأملات عقلي پديد آمده است، فرا ميگيرد، و پيشينه آن در تاريخ انديشه غرب در آثار کساني که در اثر غلبه نگاه پوزيتيويستي به علم، بهعنوان فيلسوفان اجتماعي ناميده ميشوند نيز دنبال ميشود و اين جريان تا بخشهايي از آثار افلاطون و ارسطو و حتي قبل از آن تا متن اساطير يونان پيش ميرود.
2- جريانها و رشتههاي علوم اجتماعي
پيشينه علوم اجتماعي را بهعنوان بخشي از تاريخ اين علوم در دنياي اسلام نيز ميتوان جستوجو کرد. علوم اجتماعي در دنياي اسلام، ضمن آنکه از زمينههاي فرهنگي و تاريخي مشترک معناي علم در جهان اسلام برخوردارند، از بنيانهاي متفاوتي که در درون اين فرهنگ مشترک پديد آمده اثر پذيرفته و جريانهاي علمي متعددي را که گاه در عرض و يا طول يکديگر بوده و گاه نيز در مقابل يکديگر قرار ميگرفتهاند، بهوجود آوردهاند.
برخي از اين جريانها بهصورت رشتههاي علمي مدون و سازمانيافته و بعضي ديگر در متن، فعاليتهاي علمي گستردهتر و يا در حاشيه آنها مطرح شده، و ظرفيت بسط و گسترش آنها بهصورت دانش و علمي مستقل بارور نشده است.
بعضي از جريانها و رشتههاي علمي مختلف علوم اجتماعي جهان اسلام عبارتند از:
1- تاريخ: تاريخنگاري در دنياي اسلام از سيره ابن اسحاق و ابن هشام تا ناسخالتواريخ ميرزاتقيخان سپهر، بهصورت علمي مستقل ظهور کرده است. اين علم از مباني کلامي، هستيشناختي و معرفتشناختي خاصي بهره ميبرد که آن را از تاريخنگاري مدرن متمايز ميسازد
2- تدبير مدن: بهعنوان يک علم مستقل در جهان اسلام با فارابي آغاز ميشود و با استفاده از زمينههاي فلسفي مشايي، اشراقي، و با حکمت متعاليه در طول تاريخ انديشه دنياي اسلام استمرار پيدا ميکند.
3- علم عمران: علمي اجتماعي است که در عرض تدبير مدن، در مقطعي خاص از تاريخانديشه اسلامي توسط ابن خلدون، با استفاده از مباني کلامي اشعري شکل گرفت، جايگزيني مباني کلامي بهجاي مباني فلسفي تنگناهايي را براي علم عمران در قياس با تدبير مدن پديد آورد. اين مباني برخي شباهتهاي ظاهري و صوري بين علم عمران و جامعهشناسي مدرن به وجود آورده است.
4- فقه سياسي: بخش قابل توجهي از علم هنجاري دنياي اسلام را نسبت به زندگي اجتماعي پوشش ميدهد. اين علم در متن دانش فقهي بهصورت بابهاي مختلف تدوين شده است.
5- سياستنامهنويسي: دانشي خطابي است که در عرض جريانها و رشتههاي مختلف علمي دنياي اسلام، شکل گرفته؛ وجه جامع سياستنامهنويسي در قبال ساير علوم، در روش خطابي و شعري آن است.
3- تدبير مدرن در طبقهبندي علوم
از بين جريانها و رشتههاي ياد شده، علم تدبير مدن پرسابقهترين و پردامنهترين علم از مجموعه علوم اجتماعي دنياي اسلام است، اين علم از بستر فلسفي معرفت علمي جهان اسلام تغذيه کرده است.
فيلسوفان جهان اسلام نظير فيلسوفان يونان، فلسفه را در قبال خطابه، جدل، شعر، و مغالطه بهمعناي مطلق دانش برهاني اعم از تجربي و يا غيرتجربي بهکار ميبردند، و اين معنا را که مرادف معرفت علمي ميگرفتند به تناسب تقسيمبندي موضوعات علمي، به دو دسته تقسيم ميکردند.
اول: فلسفه يا علم نظري، دوم: فلسفه و يا علم عملي.
فلسفه يا علم نظري هر علمي است که موضوع آن مستقل از اراده و آگاهي انسان وجود دارد، و فلسفه يا علم عملي هر علمي است که موضوع آن با اراده و آگاهي انسان تحقق پيدا ميکند.
فلسفه و يا علم عملي در اين تعريف معنايي معادل با علوم انساني دارد.
از نظر آنان علوم نظري داراي سه بخش اصلي است.
اول: علمي که به احکام عام هستي ميپردازد و آن را متافيزيک يا فلسفه بهمعناي خاص ميگويند.
دوم: علمي که موضوع آن مقدار و اندازه است و دانشهاي رياضي را در برميگيرد.
سوم: علمي که موضوع آن موجودات مادي و طبيعي است و آن را علم يا فلسفه طبيعي ميگويند، علوم عملي نيز سه بخش اصلي دارد.
اول: علم اخلاق؛
دوم: علم خانواده و تدبير منزل؛
سوم: علم جامعه و تدبير مدن.
تقسيمبندي فوق نشان ميدهد، متفکران مسلمان و برخي از انديشمندان يونان از ديرباز با علوم انساني و اجتماعي آشنايي داشته، تفاوت اين علوم را با علوم طبيعي، رياضي و همچنين با متافيزيک در نظر داشتهاند.
4- تدبير مدن و جامعهشناسي انتقادي
متفکرين مسلمان با شناخت تفاوت موضوع علوم عملي و نظري، علم اجتماعي را شبيه علوم طبيعي نميدانستند. و به همين دليل علم اجتماعي آنان که از آن با عنوان تدبير مدن ياد ميکردند از نوع جامعه شناسي پوزيتيويستي نيست، آنان به دليل اين که شناخت علمي را محدود و مقيد به شناخت حسي و تجربي نميکنند به محدوديتهاي جامعهشناسي تفهمي نيز گرفتار نميشوند، اينک جاي اين پرسش هست که تفاوت علم اجتماعي آنان با جامعهشناسي انتقادي چيست؟
جامعهشناسي انتقادي هنگامي که در روش خود از محدود کردن شناخت علمي به شناخت تجربي فاصله ميگيرد و با فراتر رفتن از محدوده عقلانيت ابزاري به دنبال سطوح ديگري از عقلانيت ميگردد، که توان داوري ارزشي و هنجاري داشته باشد با مشکل مواجه ميشود، زيرا از نشان دادن معيار و ميزاني که فراتر از محصولات اجتماعي – تاريخي انسان باشد و براي همگان معتبر باشد باز ميماند، و اما براي متفکريني که در مباحث فلسفي خود عقل را بهعنوان يک موجود و يک منبع مستقل معرفتي به رسميت ميشناسند، چنين مشکلي وجود ندارد، آنان همانگونه که علوم را به دو بخش نظري و عملي تقسيم ميکنند؛ عقل را نيز به دو قسم نظري و عملي تقسيم ميکنند.
عقل نظري به شناخت هستيها ميپردازد، اين عقل به کمک حس و با روش تجربي هستيهاي طبيعي را ميشناسد و بهطور مستقل و با روش تجريدي، احکام رياضي و طبيعي را درمييابد عقل عملي بايستيها و احکام ارزشي را ميشناسد.
اين عقل به داوري درباره ارزشهاي فردي و اجتماعي انسان ميپردازد.
فارابي در مباحث فلسفي و متافيزيکي عهدهدار اثبات عقل قدسي نيز ميشود. عقل قدسي منبعي است که در شناخت موجودات و ارزشهاي آنها از وحي الهي بهره ميبرد.
حضور عقل قدسي مسير تدبير مدن در جهان اسلام را از آنچه در يونان بوده است ممتاز ميگرداند. علم اجتماعي هنگامي که با استفاده از عقل عملي و وحي الهي توان داوري و انتقاد درباره ارزشها و آرمانهاي اجتماعي پيدا کند با حفظ هويت علمي خود وظيفه تدبير اجتماعي را نيز برعهده ميگيرد و به همين دليل علم اجتماعي، را علم تدبير و يا سياست مدن و جوامع ناميده ميشود
قضاوت درباره اتهام
برگزاري انتخابات در تمامي كشورهاي جهان، يكي از ابزارهاي مشروعيت نظام سياسي به حساب ميآيد. انتخاب مسئولين عاليرتبه كشور، از طريق رفراندوم، عامل مهمي براي تحكيم پايههاي نظام سياسي و اقتدار آن نظام در محيط داخلي و جو بينالمللي است. جمهوري اسلامي ايران همواره جزو كشورهايي بوده كه به اين وجه از مشروعيتاش، اهميت بسياري داده و در طي سي سال عمر خود، افتخار برگزاري سالانه يك انتخابات را داشته است. اما اتفاقاتي كه بعد از انتخابات رياستجمهوري دهم در كشور رخ داد، پس از پيروزي انقلاب اسلامي بيسابقه بود هم در ميزان مشاركت مردمي و هم از سوي ديگر اعتراض كانديداهاي ناكام در انتخابات و زيرسئوال بردن سلامت انتخابات از سوي آنها، سابقه درخشان جمهوري اسلامي ايران در برگزاري انتخابات سالم، که همواره در نزد افكار عمومي داخلي و خارجي زبانزد بوده، ولي عملكردهاي ناپخته برخي افراد بعد از انتخابات رياست جمهوري دهم، سبب خدشه به اين وجه از مشروعيت نظام اسلامي شد. يكي از احزاب و گروههاي سياسي كه پس از كانديداهاي معترض در انتخابات، نقش زيادي در دامنزدن به انتشار شبه تقلب در انتخابات داشت، مجمع روحانيون مبارز بود. اين تشكل روحاني كه پس از انشعاب از جامعه روحانيت مبارز، در دهه شصت، با دبير كلي مهدي كروبي كار خود را آغاز نموده، فلسفه وجودي خود را پاسداري از خط امام(ره) ميداند و اين در حالي است كه پس از انتخابات بيستودوم خردادماه كه اعتراض نامزدهاي شكست خورده به نتايج انتخابات، سبب ايجاد ابهام در نزد افكار عمومي شده بود، درست روز بعد از انتخابات با صدور بيانيهاي خواهان ابطال انتخابات رياستجمهوري دهم شد. در بيانيهاي كه مجمع روحانيون مبارز بعد از جلسه فوقالعاده خود انتشار داد، بر اين موضوع تأكيد كرد كه «مجمع روحانيون مبارز در جلسهاي فوقالعاده به اين نتيجه رسيد كه براي دفاع از جمهوريت اسلامي نظام و بازگرداندن اعتماد عمومي و نگاهباني از موج آشتي ملي با صندوقهاي رأي، ابطال اين انتخابات و تجديد آن را در فضايي عادلانهتر و منطقيتر راهكار مناسب ميداند.» اين تشكل پاسدار خط امام در ادامه « بيانيه خود اعمال نوعي مهندسي آرا بهصورت گسترده را در انتخابات گوشزد ميكند و بيان ميدارد كه اين امر اگر بهصورت رويه درآيد به جمهوريت نظام لطمه غيرقابل جبران ميزند و اعتماد مردم را كه بزرگترين پشتوانه مردم است، خدشهدار ميكند، دلايل و شواهد كافي وجود دارد كه نتيجه اعلام شده مورد قبول واقع نشود.» بيانيه فوق در تاريخ معاصر ايران ثبت شده و اساسا بايد گفت كه يكي از مواردي كه در آينده، براي پژوهش و واكاوي حوادث پس از انتخابات، به كار ميآيد انتشار اطلاعات صحيح در خصوص علل وقوع حوادث رخ داده است. و در اين راستا پس از گذشت حدود شش ماه از برگزاري انتخابات، هنوز دلايل و شواهد مجمع روحانيون مبارز براي تقلب در انتخابات منتشر نشده است. هفتهنامه پنجره كه در شماره چهارده خود مروري بر عملكرد سيد محمد موسوي خويينيها، از اعضاي مؤسس و دبيركل فعلي مجمع روحانيون مبارز، داشته است در اين شماره مروري بر عملكرد سيد علياكبر محتشميپور خواهد داشت. محتشميپور بهعنوان رييس كميتهاي كه قبل از انتخابات بهنام صيانت از آرا شروع بهكار كرده بود، بعد از اتمام انتخابات نيز نمايندگي ميرحسين موسوي براي پيگيري اعتراضات وي را بر عهده داشت. به طور طبيعي نزديکي محتشمي به کانديداي معترض و نقش وي در اتفاقات بهوقوع پيوسته، لزوم پاسخگويي به سئوالات و ابهامات از سوي وي را در ريشهيابي و علل وقوع حوادث داراي اهميت ميکند. از اين رو هفتهنامه «پنجره» با آقاي محتشميپور بهعنوان فردي كه عملكردش در انتخابات سبب پديد آوردن سئوالات و شبهات زيادي در اذهان عمومي شده، تماس گرفت تا پاسخ خود را در اين رابطه از ايشان جويا شود و در كنار مرور عملكرد و نقد وي نظرات اين عضو شوراي مركزي مجمع روحانيون مبارز را نيز منتشر كند كه متأسفانه با جواب منفي محتشمي پور روبهرو شديم. هفتهنامه پنجره در اين شماره خود با درج اطلاعات و مرور عملكرد آقاي محتشميپور، قضاوت در مورد عملكرد ايشان را به خوانندگان واگذار ميكند