هایپر مدیا | مرکز جامع خدمات رسانه ها / نگارش روزنامه |
|
|
اندازه فونت |
|
پرینت |
|
برش مطبوعاتی |
|
لینک خبر | جابجایی متن |
|
نظرات بینندگان |
جنبش دانشجويي کسب بصيرت و بصيرتبخشي/دكتر عليرضا زاكاني
شانزدهم آذر بهعنوان روز دانشجو، يادآور حماسههايي است که توسط پيشگامان جنبش دانشجويي در ايران رقم خورده است. امسال نيز اين روز گرامي داشته شد، وليکن با حوادثي همراه بود که با واکاوي هر يک ميتوان به ميزان توانمنديها و آسيبپذيريهاي جنبش دانشجويي پي برد و با جبران کاستيها، کماکان اين جريان اصيل را در خدمت انقلاب اسلامي و مردم قرار داد.
01 حرکت دانشجويي در ايران از آغاز تاکنون سير مشخص و رو به رشدي را طي كرده است و امروز در آستانه گامي جدي و مهم قرار دارد. در ابتداي تشکيل دانشگاه، غلبه با جريانات چپ مارکسيستي بود كه قريب به يک دهه تا نيمه دوم دهه بيست طول كشيد. در گام دوم در مبارزات دانشجويي در جريان ملي شدن صنعت نفت بود كه با تفوق نگاهي ملي در دانشگاهها صورت پذيرفت و در گام سوم همراه شدن چهرههاي فعال و مؤثر جنبش دانشجويي در داخل و خارج کشور با نهضت امام خميني(ره) بود كه تا پيروزي انقلاب اسلامي طول كشيد و اوج تبلور آن چيرگي دانشجويان مسلمان و نقشآفريني آنان در دهه چهل و پنجاه شمسي بود كه معرف ادامه حرکت رو به رشد براي جنبش دانشجويي در سه گام متوالي پيش از پيروزي انقلاب اسلامي بود. در گام چهارم دانشجويان مسلمان در مقابل گروهکهايي که سعي ميکردند با انباشت سلاح از دانشگاه پايگاهي عليه مرم بسازند، مردانه ايستادند و همزمان با فتح لانه جاسوسي، مانع از انحراف انقلاب اسلامي شده و به تعبير روح خدا انقلابي بزرگتر از انقلاب اول را خلق کردند.
پس از انقلاب فرهنگي و نيز دانشگاهها بهعنوان موسسان نهادهاي انقلابي و ستون فقرات مقاومت در مقابل بيگانگان به دفاع از دين و ميهن پرداختند. گام پنجم بعد از فعاليت و برانگيختگي دانشجويان در سال 1375 شكل گرفت و با موفقيت سيد محمد خاتمي در انتخابات سال 1376 شرايط به سمتي رفت که عدهاي ميخواستند از دانشگاه براي رسيدن به خواستههاي نادرست خويش بهرهبرداري كنند که با بيداري و هوشياري دانشجويان مسلمان اين خواسته نيز ناکام ماند، تا جايي که در سال 1384 تلاشهاي شبانهروزي دانشجويان به يکي از عوامل موفقيت محمود احمدينژاد در پيروزي در انتخابات رياستجمهوري نهم بدل شد. بعد از لختي رخوت و رکود در جريانات دانشجويي، چندي است که مجددا شرايط جديدي براي تحرک دانشجويان فراهم آمده است که با توجه به ويژگيهاي آن، ميتوان اين تحرك را گام ششم در انجام رسالت جنبش دانشجويي تصور كرد.
02 ارزشهاي اسلام ناب محمدي(ص) هر يک بهمثابه نقطه اتکايي براي کسب مؤلفههاي والاي جنبش دانشجويي در استمرار حيات پربرکت خويش است. استقلالطلبي، تقابل با استکبار، سلطهجويي، کنار ضديت با استبداد و خودکامگي، پيگيري حرکتهاي عدالتطلبانه و آزاديجويانه و تأکيد بر حرکتهاي پيشرفتخواهانه معنوي و مادي کشور، از پيشروان اين جنبش، پيرواني راستين براي ولايت فقيه و خادميني حقيقي براي مردم ساخته است.
امروز که کشور آماج فتنههاست، انتظار از قشر فرهيخته دانشجو در گام ششم، بالا بردن سطح آگاهيهاي خود و بهدستگيري علم هدايت و بصيرت بخشي به عموم مردم است و اين امر نيز جز با احياي مجالس آزادانديشي دانشجويان و برپايي کرسيهاي نظريهپردازي، با حضور اساتيد و اهل فن محقق نخواهد شد. قدم اول در آزادانديشي، داشتن سعه صدر و تحمل يكديگر بهدور از قضاوتهاي بدبينانه است. قدم دوم ايجاد امکان گفتوگو و بيان نظرات و طرح موضوعات به اقتضاي نياز روز و با حضور عناصر مطلع است و قدم سوم هم کمک به هم در رسيدن به حقيقت و نهايتا تلاش براي انعکاس حقايق به جامعه است.
شانزدهم آذر امسال در دانشگاه تهران، با درگيري و توهين به مقدسات گذشت و در دانشگاه شيراز به حضور فعالانه صدها نفر از دانشجويان، با سلايق سياسي مختلف و بيان آزادانه ديدگاههاي هر گروه در نهايت صراحت و احترام به يکديگر؛ آيا نبايد از حوادث روزگار عبرت گرفت و درس آموخت و راهي نو را برگزيد؟
بازتاب
پنجره نوزدهم
معيارهاي کهنه در آرايش نيروهاي سياسي
علي دارابي
الف- 15 آذر: در اين تحليل جاي طيفهاي قدرتمندي از جنگآوران كه معمولا بعد از جنگها در عرصه سياسي و اقتصادي وارد ميشوند خالي است و اين اتفاق در طول تاريخ تكرار شده است و شامل: 1- جنگآوراني است كه نقشهاي كليدي در جنگها بازي كردهاند و 2- جنگآوراني كه نقش چندان مهمي نداشتهاند. عموما اين گروهها بهدليل جانفشانيها و ازخود گذشتگيهايشان به نظامهاي سياسي و مردم بسيار دلسوزانه نگاه ميكنند، اما از آنجايي كه اصولا نظاميان بسيار ايدهآلگرا هستند و نظاميان از جنگ بازگشته بهخصوص دسته دوم، نظامها را بسيار مديون خود ميدانند و مقيد به رعايت قواعد بازيهاي سياسي و اقتصادي نيستند، آنها با پيريزي قواعد جديد وارد بازي ميشوند و بهدليل نداشتن سياستهاي راهبردي درازمدت و خستگي از به بار ننشستن ايدهآلهاي خود پس از مدتي خود را بهدست مديران سياسي و اقتصادي كاركشته ميسپارند و از صحنه كنار ميروند و پس از كنار رفتن از اين عرصهها، عموما با بيمهري و حتي بيرحمي همان مديران سياسي و اقتصادي كه خود بهكار گماردهاند، مواجه ميشوند.
پنجره بيستم
سياستهاي سختافزارانه، شعارهاي نرمافزارانه؛ گفتوگو با عماد افروغ
ناشناس-تهران: به نظر من تنها راه برونرفت درست و حسابي از بحران حوادث اخير، قانع کردن و راضي کردن مردم است... کشور ما دشمن زياد دارد، بايد مردم را به عنوان قويترين پشتوانه حفظ کرد، هيچ چيز در اين کشور نميتواند جاي پشتوانه مردمي را بگيرد، هيچ چيز! نميدانم چرا بعضي از مسئولين، مسئله به اين سادگي را متوجه نشدند! نهايت تلاشي که ميکنند اين است که حرف خودشان را به مردم بقبولانند! اينكه نرمافزار جاي سختافزار را بگيرد، خطاست. اين دو به همديگر نياز دارند. ماهواره و انرژي اتمي نيز قبل از آنكه مصرف خارجي داشته باشد، مصرف داخلي دارد و مردم را اميدوار ميكند و نوعي خودباوري در محققان ايجاد ميكند. اگر نظامي صرفا به سختافزار مجهز باشد، در نهايت از درون تهي ميشود و سقوط ميكند، مثل روم باستان يا شايد غرب كنوني. اما اگر نظامي نيز صرفا نرمافزاري باشد، دوام آن فاقد تضمين است. سختافزار در كنار نرمافزار ميتواند مفيد باشد و نبايد آن را نفي كرد.
پنجره بيست و يکم
لحظه اتحاد ضدانقلابها؛ گفتوگو با محسن رضايي
احمدي- تهران: حرف آقاي رضايي کاملا درست است. ما در برابر حکومتها بايد عقلانيت را بهجاي احساسات بهکار بريم، اما اين تغيير رفتار بايستي تدريجي و از طريق رسانهها و کارهاي فرهنگي ايجاد شود. در تمام تاريخ انقلاب اگر نگاه کنيم، همواره تمامي ليدرها و مسئولان و رسانهها سعي در تهييج احساسات مردم داشتهاند. رواج خرافات و بهجاي در صحنه بودن و انتقاد، دل سپردن به معجزه و صرفا دعا کردن رفتاري است که رسانهها با تأييد سياستمداران در مردم ايجاد کردهاند. اگر از ابتدا به هر کسي که انتقاد ميکرد، انگ ضدانقلاب و محارب با خدا زده نميشد و به جاي آن سعي ميشد به انتقادات با نگاه حضرت علي (ع) که فرمود به سخن و استدلال پاسخ دهيد نه به صاحب سخن، شايد امروز شاهد رفتارهاي غيرعقلاني و سوءاستفادهکنندگان از مردم در تمام احزاب و گروههاي چپ و راست نبوديم و شايد ايران به جايگاهي که مستحق آن است، دست مييافت.
نظريه ولايت فقيه و عقلانيت؛ ابراهيم فياض
صالح-تهران: سئوالات اساسي که مطرح ميشود که نگارنده هيچ اشاره به آن نکرده است:
- چه کساني لياقت و شايستگي جايگاه ولايت فقيه را پيدا ميکنند؟
- چه مرز مشخصي براي تعيين و تأييد و يا عدول ولي فقيه وجود دارد؟
- ولي فقيه تا چه حدي ميتواند بر اوضاع و قوانين مملکت نفوذ و تاثير پيدا کند؟
بايد به اين نکته هم توجه کرد که اگرچه نظام ولايت فقيه، قابل اثبات از طريق استدلالهاي عقلي است که يک نمونهاش در اين مقاله نگاشته شده، اما بنيان آن برپايه شرع و وحي استوار است و تئوري ولايت فقيه امري بشرساخته نيست؛ بلکه امري است که از دل دين ميجوشد و دين نيز دو بال دارد: وحي و عقل که بايد در کنار هم به حرکت درآيند تا ضامن پرواز تفکر و انديشه بشري باشند.
مشترکین جدید
- محسن شاهرخي (دزفول)
- فرشيد زرگوش (ايلام)
- فاطمه حسني (زاهدان)
- مرضيه کلانتري (بانه)
- علي محرابي (آستارا)
- سيد مجتبي مؤمني (تهران)
- سعيده محتشم (تهران)
- رضا نامدار (تهران)
- فاطمه داودي (تهران)
- مهران رهنما (تهران)
شش ماه پس از معرکه سبز
1- با گذشت شش ماه از انتخابات بيست و دوم خرداد، «معرکه سبز» هنوز ادامه دارد. اين که اين معرکه، هياهوي جان کندن اصلاحات غربي است نميدانيم، اما ميدانيم که ريشههاي انقلاب اسلامي هنوز در اعماق جان اين ملت ريشه دارد و به اين راحتيها تکان نخواهد خورد.
2- اينکه پس از شش ماه هياهو و بوق و کرنا، توده ملت آرام است، خود حاکي از خيلي چيزهاست. توده ملت ايران اگرچه از انواع و اقسام فساد در حکومت جمهوري اسلامي ناراضي است، اما ميداند که بازهم هر کار و اصلاحي از همين ساختار برميآيد و هيچ دولت و حکومت ديگري توان حفظ استقلال و هويت ملي اسلامي جامعه ايراني را در برابر هيولاي مدرنيته و جهان سرمايهداري ندارد؛ پس باز اميد به مرداني ميبندد که حميت ديني و ملي را توامان دارند و براي کار خود حجت شرعي ميطلبند و به اصلاحات انقلابي براي زدودن اين فسادها دل بسته است.
3- يک نتيجه سريع و بيواسطه اين معرکه، همدستي انقلابيها و انقلابيزادگاني است که از قِبل انقلاب براي خود کيسهاي دوختهاند و دم و دستگاهي به هم زدهاند؛ همدستي آگاهانه با دشمنان انقلاب. پس بايد محافظهکاراني را که انتقاد از چنين رويههايي را ضربه به انقلاب ميدانستند و در مقابل آنها سکوت ميکردند و به توجيه ميپرداختند، مورد ضرب و شتم نقد قرار داد و به پالايش انقلاب از چنين انقلابيها و انقلابيزادگاني پرداخت.
4- برخلاف آنچه درباره مرگ انقلاب القا ميشود، به نظر ميرسد انقلاب درحال پوستانداختن است، و اين پوستاندازي در چند وجه رخ ميدهد:
الف: آنهايي که از قطار انقلاب پياده شدهاند، هيچ! اما آنهايي که از قطار انقلاب جاماندهاند و آنهايي که از قبل انقلاب براي خود کيسهاي دوختهاند بايد از قطار انقلاب پياده شوند.
ب: آنهايي که دچار روحيه محافظهکاري شدهاند، آنهايي که به درد عافيتطلبي دچار شدهاند و آنهايي که از انقلابيگري خجالت ميکشند بايد به علاج درد خود بپردازند.
ج: آنهايي که انقلابيگري را در شعار خلاصه کردهاند و از شعور فاصله گرفتهاند، کسب شعور را پيشه خود سازند تا در گام ديگر انقلاب دچار کجفهمي و انحراف نشوند.
5- مواجهه روزهاي آينده انقلاب مواجههاي نرم افزاري و بيش از هرچيز بر انديشه و روان متکي است. موثرترين سلاح اين مواجهه، بيشک رسانه است.
سربازان پيشگام دشمن در اين مواجهه غربزدگان و جواناني خواهند بود که تحت تاثير آرمانشهر مدرن و دنياي فريب قرار گرفتهاند.
6- عبور انقلاب از مرزهاي ايران و گسترش تفکر مبارزه با نظام جهاني سلطه، همه ارکان اين نظام اختاپوسي را در مواجهه با انقلاب و جنبشهاي متاثر از آن قرار داده است و به همين دليل، استفاده از همه پتانسيلهاي موجود در سطح بينالمللي از ضرورتهاي اين مواجهه بهشمار ميرود. حفظ و گسترش ارتباط با همه جنبشهاي متاثر و همسو و ايجاد ارتباطهاي جديد نيز چنين است. به همين دليل، قطع و کاهش اين ارتباطها، از سياستهاي القاشده نظام سلطه است.
7- گامهايي که براي اين مواجهه پيشنهاد ميشود، از اين قرار است:
- مقابله ملي با رانتخواري سياسي – اقتصادي، «آقازاده گزيني» و هرگونه فساد اقتصادي در سطح حکومت و ترويج پاک دستي؛
- تقويت بنيه معرفتي و رسانهاي جوانان با محوريت بسيج دانشآموزي و دانشجويي؛
- تقويت رسانهاي انقلاب با راهاندازي شبکههاي تلويزيوني جديد و تقويت قابل ملاحظه شبکه العالم و پرس تيوي؛
- راهاندازي شبکههاي خبري و جوامع مجازي در فضاي مجازي و آموزش جوانان انقلابي براي تسخير جوامع مجازي چون فيسبوک و تويتر؛
- پرهيز از هرگونه مواجهه سخت و پيشدستانه و اجتناب از گرفتار شدن در دامهاي جنگ رواني بهويژه در سطح نيروهاي نظامي و انتظامي؛
- حرکت بر مبناي طرحهاي پيشدستانه و به حداقل رساندن مواجهه انفعالي؛
- نوسازي شعارهاي انقلابي متناسب با نوع مواجهه