هایپر مدیا | مرکز جامع خدمات رسانه ها / نگارش روزنامه |
|
|
اندازه فونت |
|
پرینت |
|
برش مطبوعاتی |
|
لینک خبر | جابجایی متن |
|
نظرات بینندگان |
گفتوگو با سخنگوی سابق سازمان بسیج دانشجویی
بسیج دانشجویی فرهنگ یا سیاست؟/ فاطمه شریفی
محمد ودود حیدری، فارغ التحصیل رشته پزشکی دانشگاه تهران، در برهه ای مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران بوده است. او حول و حوش سال 1378 تا 1380 به عنوان سخنگوی بسیج دانشجویی دانشگاه های تهران معرفی شد و حیدری در حال حاضر معاون سیاسی نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه است. پای صحبتش نشستیم تا برگ هایی از شجره طیبه انقلاب اسلامی را به همراه یک دانشجوی فعال بسیجی در دهه های گذشته، بازخوانی کنیم. اجازه دهید مصاحبه را با نگاهی به بسیج و تاریخچه این تشکل در دانشگاه ها شروع کنیم. بسیج دانشجویی در دوم آذر سال 1367 و به فرمان حضرت امام مبنی بر تشکیل بسیج دانشجو و طلبه، شکل گرفت که قطعا ناشی از بینش عمیق و مبنایی حضرت امام در خصوص فضای عمومی دانشگاه ها بود. اما به شکل عملیاتی و اجرایی، کار خود را از سال 1370 و با تاسیس اولین دفتر بسیج دانشجویی در دانشگاه تهران آغاز کرد. در همان مقطع اول با توجه به فرمان حضرت امام خیلی از دستگاه ها اعلام آمادگی کردند که متولی تشکیل بسیج دانشجویی در دانشگاه ها بشوند، اما ایشان با آن درایتی که داشتند و بعدها مشخص شد، دستور فرمودند که ذیل همان سازمان بسیج مستضعفین همانند بقیه بسیج ها تشکیل بشود. در سال 1370 بود که اولین بسیج دانشجویی در دانشگاه تهران، شروع به کار کرد، در سنوات بعد شاخه های آن در کل دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی در سطح دانشگاه ها و دانشکده ها و بعضی از خوابگاه ها گسترش پیدا کرد. اما به هر حال بسیج های دانشجویی را می توان این طور تعریف کرد: تشکل هایی که بعد از جنگ تقریبا به عرصه ظهور رسید و در فضای سیاسی دانشگاه ها فعالیت خودش را شروع کرد. یعنی می شود گفت انتقال نیروهای بسیجی از جبهه به دانشگاه ها؟ من خیلی این حرف را با این مفهوم انتقال از جبهه به دانشگاه قبول ندارم، اما تصور خودم این هست که ما اگر یک دانشجوی آرمان گرا را در نظر بگیریم که هم و غمش این است که به تکلیف عمل بکند، در همه عرصه هایی که برایش به وجود می آید و در همه زمینه هایی که انقلاب به او نیاز دارد. این آدم قبل از انقلاب اگر حضور دارد، قطعا در راه ایجاد انقلاب اسلامی و حکومت اسلامی تلاش می کند، بعد از انقلاب و با شروع جنگ همین آدم، بنا به تکلیف به جبهه ها می شتابد، بعد از جنگ هم می آید و در دانشگاه ها نقش ایفا می کند؛ در حقیقت کسی است که در هر مقطعی با توجه به شرایط آن دوره در جهت آرمان های انقلاب اسلامی حرکت می کند. نمونه های این بحث هم نمونه های کوچکی نیست، ما مثال های زیادی را داریم از دانشجویانی که در مقطع وقوع انقلاب اسلامی جزو دانشجویان دانشگاه بودند و در کسوت دانشجویان پیرو خط امام درآمدند و همین که جنگ تحمیلی به وجود آمد، به عنوان تکلیف در خط دفاع از انقلاب اسلامی برای ادای تکلیف به جبهه ها رفتند. مصادیق آن هم فراوان هستند، شهید زین الدین که دانشجوی رشته پزشکی بود، شهید رضوانی، شهید همت و... بسیاری از فرماندهان عالی رتبه ای که در جنگ تحمیلی حضور پیدا کردند و علی رغم این که سن زیادی هم نداشتند، جنگ را اداره کردند؛ اغلب از بدنه جنبش دانشجویی کشور بودند. با این نگاه می توان گفت بله یک بخشی از کسانی که تکلیف را در هدایت جنگ می دیدند و عمرشان باقی بود، بعد از جنگ در جهت تأسیس بسیج دانشجویی کمک کردند، اما منحصر به این جمع نبود. به دلیل رویش های بعد از جنگ ما در دانشگاه ها، امروز شاید بتوان گفت قدیمی های بسیج دانشجویی عمدتا از رویش های بسیج دانشجویی هستند که حتی فضای جنگ را هم ندیده اند؛ به هر حال این ها آمدند و بسیج دانشجویی را هم تشکیل دادند هم به پیش بردند. بسیج دانشگاه تهران با چه اعضایی تأسیس شد ؟ من خودم در مقطع تشکیل بسیج دانشجویی تهران نبودم، تقریبا در نسل های دوم یا نسل های بعدی تأسیس بسیج دانشجویی حضور داشتم، اما تا آن جایی که خبر دارم چهره های تأثیرگذار این دوره و به خصوص اواخر دوران سازندگی و دوره اصلاحات، آقایان دکتر زاکانی، دکتر متولیان، دکتر شریفی، دکتر رییس زاده، مهندس مالکی، دکتر شریفی، دکتر کاظم زاده، دکتر مسائلی و بسیاری از دوستان دیگری که شاید ذکر نام همه آن ها مقدور نباشد، بودند. این هایی که شما اسم بردید با ذهنیتی که من دارم، جزو انتقالی های نیروهای بسیجی از جبهه به دانشگاه بودند؛ درست است؟ از بین این اسامی که خدمت تان اسم بردم و بسیاری دیگر که الان حضور ذهن ندارم، فقط می توان گفت آقای دکتر زاکانی و آقای دکتر متولیان و آقای دکتر شریفی، از کسانی بودند که سابقه حضور در جبهه ها را داشتند. بقیه این دوستان سنشان به دوران جنگ نمی خورد. یک اتفاق خیلی مبارکی که به نظرم می رسد در بسیج دانشجویی افتاده و لازم است جدی گرفته شود، همین نیروسازی برای آینده انقلاب اسلامی است. یعنی اگرچه بخشی از نیروهای اولیه بسیج دانشجویی در تهران کسانی بودند که سابقه جنگ داشتند، اما به بهترین وجه در انتقال تجربه و ساختن نیروهای جدید و کارآمد نقش ایفا کردند. ما در آن دوره در بسیج دانشجویی دانشگاه تهران یک تعهد اخلاقی با هم داشتیم و آن این بود که هر کسی که مسئولیتی را می پذیرد در هر سطحی چه در سطح دانشگاه چه در سطح حوزه چه در سطح دانشکده، یک نیرو را باید برای بعد از خودش تربیت کند. آیا این روند ادامه پیدا کرد؛ به خصوص در نسل های بعدی بسیج تا به امروز؟ همان طور که عرض کردم برای قبول مسئولیت، قرار بر این بود که هر فردی یک نفر جایگزین را برای قبول مسئولیت در بسیج دانشجویی تربیت کند، این قاعده، شامل حال بسیاری از دوستان که به عنوان فعال به عنوان شورای مرکزی بودند می شد، نه اعضای عادی. به نظرم روند حرکت بسیج در طی 18، 19 سال نشان داده که این اتفاق همچنان در حال وقوع است، یعنی هم در دوران سازندگی هم در دوره اصلاحات، در سازمان دهی وضعیت سیاسی دانشگاه ها و کمرنگ نشدن اهداف و آرمان های انقلاب اسلامی نقش اساسی داشت و شاهد این مثال بود که بسیج دانشجویی خالی از نیروهای جدید نشده است. شما در صحبت های تان اشاره کردید که بسیج با فرمان خاص و مستقیم ولی فقیه تشکیل شد. سئوالی که برای من این جا پیش می آید، میزان ولایت پذیری تشکلی با نام بسیج است؛ البته با توجه به این نکته که در هر زمانی خواسته های رهبری از بسیج، متفاوت بوده است. بله تنها تشکل دانشگاهی که با فرمان مستقیم ولی فقیه تأسیس شد، بسیج دانشجویی است که این هم یک افتخار محسوب می شود. به همین دلیل در بسیج دانشجویی همه نگاه ها معطوف به شخص ولی فقیه است، برای سمت و سو گرفتن ها، برای رویکردها، برای ادامه مسیر در زاویه های مختلف سیاسی، عقیدتی، علمی و مباحث مختلفی که به وجود می آید. در حقیقت این مجموعه تشکیلاتی است که در راستای پیروی از ولایت مطلقه فقیه و پیگیری آرمان های ولایت فقیه ایجاد شده است. البته این عرض بنده نفی این نیست که گروه های دیگر چنین تبعیتی را ندارند، اما این اصل از مواردی است که در بسیج دانشجویی به عنوان یک ویژگی اساسی مطرح می شود. در حقیقت پیگیری مطالبات رهبری و پیگیری مطالبات ولی فقیه، همیشه در سرلوحه امور بوده است؛ جهت گیری های کلان و کلی به خصوص در موضوعات سیاسی، همیشه فرمایشات مقام معظم رهبری در سرلوحه آن قرار داشته است. در واقع من فکر می کنم همین هم باعث قوام و یک دستی مجموعه شده است، شاید ما بتوانیم ادعا بکنیم که تنها تشکلی که دارای انشعاب نشده و در آینده ان شاء الله نخواهد شد، بسیج دانشجویی است. دلیل هم دارد: افرادی که به عضویت این تشکل درمی آیند، به یک سلسله مفاهیم مبنایی و اعتقادی معتقد هستند که به سادگی خدشه به آن وارد نمی شود. با توجه به توضیحات شما بسیج در رویکرد سیاسی در مقوله ولایت پذیری تا حد زیادی موفق بوده، اما جایگاه کارکردهای دیگر، از جمله کارکرد فرهنگی و علمی در بسیج کجاست؟ نمی خواهم ادعا بکنم که ما امروز در مجموعه بسیج دانشجویی در مباحث و نظریه های فرهنگی و علمی در قله قرار داریم، اما درخصوص مباحث فرهنگی فعالیت های بسیار خوبی صورت گرفته است. بسیج دانشجویی جسته و گریخته به بسیاری از اقدامات فرهنگی وارد می شود. در موضوع مباحث علمی هم ورودی پیدا کرده است، اما به نظرم می رسد هنوز به مقصد نرسیده. تصورم این است که مجموعه بسیج دانشجویی جدای از آن وظایفی که در حوزه فرهنگی و سیاسی دانشگاه ها دارد، از یک ظرفیت ویژه ای در خصوص فعالیت های علمی برخوردار است که این ظرفیت ویژه هنوز فعال نشده و زمینه فعالیت آن خیلی وجود دارد؛ دو نکته دلیل بر این موضوع است که این ظرفیت وجود دارد: یکی آن اعتقاد راسخ و انگیزه و همت بالایی که در بسیج دانشجویی وجود دارد و نکته دوم این که راه برای تشکل دانشجویی برای رسیدن به مرزهای علم همیشه باز است به هر حال، ما تعارف نداریم. می توان گفت مباحث علمی ما سال ها از بقیه کشورها عقب تر است و برای رسیدن به مرزهای دانش و کم کردن فاصله، قاعدتا لازم است که از مسیرهای میانبر حرکت بشود. من فکر می کنم که ساختارهای رسمی توانایی انجام چنین کاری را ندارند، اما ساختارهای کوچک، چابک، ارزشی، انقلابی و جوان قطعا می توانند این مسیر را پیگیری بکنند که بسیج دانشجویی نیز یکی از این مجموعه هاست؛ و فعال شدن بسیج فناوری نیز کمک بزرگی به این موضوع خواهد بود. این که بسیج فناوری تأسیس شده مسئله ای است که وظیفه و مسئولیت بسیج را سنگین تر می کند. شما اشاره خیلی خوبی نسبت به پیشرفت علمی از سطح خرد به کلان داشتید، اما لازمه آن جذب نخبگان علمی دانشگاه است. واقعا بسیج در این امر موفق بوده است؟ دانشگاه های ایران خصوصا دانشگاه های اصلی در رتبه بندی هایی که اتفاق می افتد، جزو چند دانشگاه اول سیاسی جهان هستند. دنبال دلایل آن در این موضوع نیستیم؛ چراکه یک بحث مفصلی را می طلبد. اما می خواهم این را عرض بکنم که فضای کلی دانشگاه های اصلی ما خصوصا دانشگاه های اصلی و مادر در طول دو دهه گذشته خیلی سیاسی و بعضا آلوده به مناسبات جناحی شده است. در یک چنین فضایی اصل مبانی انقلاب اسلامی در بعضی از برهه ها به سمتی هدایت شده است که مورد خدشه قرار بگیرد. بسیج دانشجویی کار خودش را و وظایف خودش را عمدتا در سلسله مراتب سیاسی دانشگاه ها دیده است. در حقیقت این را می خواهم عرض بکنم که به دلیل اتفاقات و مباحث سیاسی که در دو دهه گذشته اتفاق افتاده است، بسیج دانشجویی کمتر توانسته به چهره عملی و جذب نخبگانی خودش بپردازد؛ گرچه در این موضوع عقب نمانده و کار شروع شده است، اما قطعا در مراحل آغازین راه هستیم. من عرض کردم اگر ظرفیت این مجموعه کامل بشود، در سلسله مراتب علمی و جذب نخبگان و جامه عمل پوشاندن به مطالبات رهبری در حوزه های مختلف علمی اگر این اتفاق بیفتد، قطعا گوی سبقت را از سایر مجموعه های دانشجویی خواهد ربود، اما این اتفاق در حال حاضر در مراحل آغازین حرکت خودش است و شاید بتوان گفت که گاهی اوقات به یک سری از مراحل سمبلیک اکتفا شده است. البته این ظرفیت، ظرفیتی است که امکان وقوعش وجود دارد، امید این را دارد که مسئول جدید سازمان بسیج دانشجویی به این مهم بپردازد. ببینید این به هر حال از آن زاویه هایی است که در بلند مدت در تأثیربخشی این مجموعه حتی در موضوعات فرهنگی و سیاسی می تواند یک کمک خیلی ویژه ای بکند، یعنی چه بسا پس از این که توانست در فضای علمی دانشگاه ها تأثیر بگذارد، در پیشبرد اهداف عقیدتی ایدئولوژیک بسیج هم می تواند کمک کند. یعنی این نقد به دوره ای خاص برمی گردد؟ ببینید به فرد خاصی یا دوره خاصی نقد ندارم، من یک سیری را مطرح کردم.
گفتوگو با سخنگوی سابق سازمان بسیج دانشجویی
بسیج دانشجویی فرهنگ یا سیاست؟/ فاطمه شریفی
این مسئله را به کارکرد فرهنگی بسیج هم می توان تعمیم داد؟
در موضوع فرهنگی هم بسیج تاکنون در حاشیه نبوده و قطعا در مباحث فرهنگی دانشگاه ها تأثیرگذاری مطلوب را داشته است. خیلی از موارد دانشگاه ها هم هست که مباحث فرهنگی و سیاسی آن ها چندان قابل تفکیک و مرزبندی نیست، یعنی بسیاری از مباحث دانشگاه ها یک وجهه فرهنگی دارد و خیلی از این مباحث به دلیل نوع تصمیمی که در این فضا وجود دارد، رویکرد سیاسی پیدا می کند اما در کل به نظرم حوزه فرهنگی بسیج دانشجویی بدون توفیق نبوده است
بايستههاي حضور در فضاي دانشگاه/ ابوالفضل اقبالي
يكي از مهمترين رسالتهاي تشكلهاي مذهبي و انقلابي از جمله تشكل بسيج دانشجويي در دانشگاه، مديريت و مهندسي فرهنگي فضاي دانشگاه و جهت دادن به نگرشها و ارزشهاي قشر خاكستري در دانشگاه است. قشر خاكستري به آن بخش نسبتا عظيم دانشجويي در دانشگاه گفته ميشود كه گرايش زمينهاي نسبت به جريان خاصي را ندارند و معمولا هنگامي كه در فضاي خاصي قرار ميگيرند، بنا به سليقه و علايق و فهم خود دست، به انتخاب ميزنند. به عبارت ديگر اين قشر خاكستري ابتدائا به هيچ سمت و جهت خاصي متمايل نيست و براساس شرايط و برنامههايي كه با ذايقه ايشان هماهنگ باشد جهت گيري انجام ميدهد. حال اگر يكي از مهمترين رسالتهاي تشكل بسيج دانشجويي را هدايت و جهت دادن به اين قشر براساس برنامههاي مناسب با ذايقه ايشان بدانيم، انجام موفقيت آميز اين رسالت مهم، دو ركن اساسي دارد:
1- شناخت و پذيرش نگرشها و ذهنيات قشر خاكستري و تلاش براي تغيير آن: شايد بتوان ادعا كرد كه يكي از بزرگترين آسيبهاي پيش روي فعاليتهاي فرهنگي در جامعه ما از سوي نهادهاي فرهنگي و مذهبي، عدم شناخت مخاطب و درك علايق و ذهنيتهاي آنان است. معمولا متوليان امور فرهنگي در جامعه ما از درك اين واقعيت مهم يا عاجزند يا از آن فرار ميكنند. شناخت علايق بدنه دانشجويي كه مخاطبان اصلي فعاليتهاي فرهنگي بسيج دانشجويي و ساير تشكل هاهستند، به آنها كمك ميكنند كه برنامهها و فعاليتهاي فرهنگي خود را متناسب با ذايقه اين قشر انجام داده و تاثير بر روي اين قشر را به حداكثر برسانند. در حال حاضر در نظرسنجي كه توسط نگارنده از دانشجويان به اصطلاح معمولي يا قشر خاكستري دانشگاه، در يكي از دانشگاههاي كشور انجام شده بود نتايج نشان ميداد كه حدود 65 درصد از اين دانشجويان ضرورتي را براي وجود تشكلي بهنام بسيج در دانشگاه نميديدند و به نادرستی به عنوان يك ارگان نظامي نگاه مي كردند. تشكل بسيج دانشجويي در مرحله اول ميبايست از اين نگاهها و ديدگاههاي دانشجويان را اطلاع داشته و با اذعان به اين واقعيت كه براي نفوذ به اعتقادات و ارزشهاي افراد ابتدا ميبايست نگرش آنها را تغيير داد، در جهت تغيير نگرش دانشجويان بهخود حركت نمايد. زيرا تا وقتيكه نگاه عمومي دانشجويان به تشكل بسيج دانشجويي، نگاه يك ارگان نظامي و امنيتي و بهطور كلي منفي باشد، برنامهها و فعاليتهاي اين تشكل هر چقدر هم كه بهلحاظ محتوايي از غناي مطلوبي برخوردار باشد، تاثير بايسته و شايسته را در ذهن و تفكر آنان ايفا نخواهد كرد.
2- ارتقاي سطح علمي و اعتقادي اعضاي بسيج متناسب با نيازهاي فضاي دانشگاه: ركن ديگري كه در فعاليتها و برنامههاي تشكل بسيج دانشجويي حكم «نان شب» را دارد، ارتقاي سطح دانش و بينش اعضاي بسيج دانشجويي متناسب با سطح فضاي دانشگاه به منظور مقابله با جريانهاي انحرافي در دانشگاه و حتي ايجاد جريان علمي و انديشهاي در فضاي دانشگاه است. بيشك وقتي اعضاي بسيج دانشجويي در دانشگاهها، بهلحاظ سطح علمي از جايگاه رفيعي برخوردار باشند، هم در تغيير نگرش دانشجويان به بسيج و هم در غني ساختن محتواي فعاليتها و برنامهها و هم در عرصه تصميمگيري متناسب با شرايط موجود دانشگاه، تاثيرات شگرفي قابل مشاهده خواهد بود