هایپر مدیا | مرکز جامع خدمات رسانه ها / نگارش روزنامه |
|
|
اندازه فونت |
|
پرینت |
|
برش مطبوعاتی |
|
لینک خبر | جابجایی متن |
|
نظرات بینندگان |
جنگ نرم؛ فلسفه وجودي بسيج دانشجويي/مالك شريعتي
حضرت امام خميني(ره)، در آخرين پيام خود به مناسبت سالگرد تشكيل بسيج مستضعفين در دوم آذر ماه سال 1367، فرمان تأسيس بسيج دانشجو و طلبه را صادر فرمودند:
«... بسيج بايد مثل گذشته و با قدرت و اطمينان خاطر به كار خود ادامه دهد و امروز يكــي از ضروري ترين تشكل ها «بسيج دانشجو و طلبه» است. طلاب علوم ديني و دانشجويان دانشگاه ها بايد با تمام توان خود در مراكزشان از انقلاب و اسلام دفاع كنند...»
آن چه درباره اين پيام تاريخي كمتر بدان توجه شده، تاريخ آن است. فرمان تأسيس «بسيج دانشجو و طلبه»، آذرماه سال 67 و تنها چند ماه پس از پذيرش قطعنامه و پايان جنگ تحميلي - نه پايان دفاع مقدس كه اين دفاع تا تهاجم هست پابرجاست - صادر شده است. سئوال اين جاست كه مگر از ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي، دانشجو و طلبه و دانشگاه و حوزه علميه در كشور وجود نداشت كه قريب 10 سال پس از پيروزي انقلاب، ضرورت وجود اين نهاد مقدس احساس شد؟ مگر از ويژگي هاي بارز حضرت امام، نهادسازيهاي سريع اول انقلاب، چون بسيج، سپاه، جهاد سازندگي، كميته امداد و... نبود؟ فرمان انقلاب فرهنگي در دانشگاه ها و بيانات متعدد ايشان در خصوص اهميت دانشگاه و حوزه، تاييدي قوي بر اين موضوع است كه امام ضرورت توجه به اين مراكز انسان ساز را فراموش نكرده بود. پس دليل اين تأخير در تأسيس «بسيج دانشجو و طلبه» چه بوده است؟
به زعم نگارنده، تأسيس بسيج دانشجو و طلبه در سال 67، با تأكيد بود نه با تأخير. در واقع حضرت امام در سال هاي اوليه انقلاب كه فرمان تأسيس بسيج مستضعفين را صادر فرمودند، تمامي عرصه ها، شئون و اقشار مردم را مدنظر داشتند. در ابتدا بسيج به عنوان يك نهاد كاملا مردمي تأسيس شد تا به مرور زمان اركان داخلي آن نظير بسيج دانشجو و طلبه شكل گرفته و جايگاه خود را پيدا كند. اما با وقوع جنگ تحميلي در فاصله زماني كمتر از دو سال پس از پيروزي انقلاب، خط مقدم دفاع از كشور و انقلاب، در جبهه نظامي رقم خورد و لذا تمام توان نيروهاي مردمي از جمله بسيج، ميبايست در اين جبهه به ميدان ميآمد. چراكه اگر ايران اسلامي در اين مواجهه شكست ميخورد، چيزي از نهال نورس انقلاب اسلامي باقي نميماند تا كسي بخواهد از تفكر انقلابي در دانشگاه و حوزه، حمايت و دفاع کند.
با پايان پيروزمندانه جنگ تحميلي و شكست استراتژي دشمن در تهاجم نظامي و استفاده از ضرب و زور براي براندازي نظام اسلامي - كه دليل اصلي آن هم ايمان و اعتقاد مستحكم مردم بود نه توان نظامي ايران – دشمن به خوبي فهميد كه جنگ سخت كارايي ندارد و براي براندازي نظام اسلامي، چارهاي جز جنگ نرم وجود ندارد. امام خميني (ره) با تيزبيني و آينده نگري تشخيص دادند كه نظام سلطه جهاني، جنگ نرم خود را كه از مدت ها قبل نيز شروع كرده بود و به اميد غلبه سه روزه! بعثيها بر ايران اسلامي تا حدودي كمرنگ شده بود، بعد از اين ناكامي شدت خواهد داد. از طرفي ممكن بود عدهاي به دليل كاركرد اكثرا نظامي بسيج در زمان جنگ، به غلط تصور كنند تاريخ مصرف بسيج تمام شده است و ديگرنيازي به بسيج و بسيجي نيست. ولي امام با اين پيام به همه فهماندند كه دشمني استكبار با انقلاب اسلامي ذاتي و نبرد حق و باطل پايانناپذير است. ايشان با درايت، استراتژي تهاجم فرهنگي دشمن پس از تهاجم نظامي را دقيقا درك كرده بودند و بر همين اساس براي تأكيد بر جنبه تهاجم نرم دشمن، ضرورت دفاع نرم را گوشزد كردند و از طلاب علوم ديني و دانشجويان دانشگاه ها خواستند كه با تمام توان خود در مراكزشان از انقلاب و اسلام دفاع كنند.
رهبر معظم انقلاب حضرت آيتا... خامنهاي در جايي ديگر فرمودند:
«آن روزي كه آن حكيم فرزانه يكي از ضروري ترين تشكلها را بسيج دانشجو و طلبه اعلام كرد، كمتر كسي به اهميت حضور اين مجموعه ارزشمند در دانشگاهها واقف بود. اما امروز كه دانشگاه و همه عرصههاي زندگي، صحنه زورآزمايي فرهنگي و سياسي و تبليغاتي استكبار و صهيونيزم با انقلاب و نظام اسلامي است، روشن بيني امام بزرگوار ما از هميشه آشكارتر گرديده است.»
بنابراين مي توان اين گونه نتيجه گرفت كه بسيج دانشجو و طلبه كه امروزه بيشتر بخش دانشجويي اش ظهور و بروز دارد، اساسا براي مقابله با تهاجم نرم دشمنان نظام و اسلام تشكيل و تأسيس شده است و حضرت امام خميني(ره) بود كه براي اولين بار دانشجويان انقلابي و مبارز را به طور غيرمستقيم افسران جنگ نرم لقب داد. اما اكثرا نفهميدند. وقتي چند ماه پيش مقام معظم رهبري فرمودند:
«اين حركت عظيمى كه با انقلاب اسلامى شروع شد، يك حركت تمام شده نيست؛ مطلقا تمام شده نيست، آن حركت ادامه دارد. همينى كه حالا معمول شده كه در بيان ها و در تلويزيون و توى تبليغات و توى دادگاه و توى زبان همه، مي گويند: جنگ نرم؛ راست است، اين يك واقعيت است؛ يعنى الان جنگ است. البته اين حرف را من امروز نميزنم، من از بعد از جنگ - از سال 67 - هميشه اين را گفتهام؛ بارها و بارها. علت اين است كه من صحنه را مىبينم؛ چه بكنم اگر كسى نمىبيند؟! چه كار كند انسان؟! من دارم مىبينم صحنه را، مىبينم تجهيز را، مىبينم صفآرایی ها را، مىبينم دهان هاى با حقد و غضب گشوده شده و دندان هاى با غيظ به هم فشرده شده عليه انقلاب و عليه امام و عليه همه اين آرمان ها و عليه همه آن كسانى كه به اين حركت دل بستهاند را؛ اين ها را انسان دارد مىبيند، خب چه كار كند؟ اين تمام نشده. چون تمام نشده، همه وظيفه داريم.»
معلوم شد كه واقعا در آن زمان و حتي تاكنون هم بسياري افراد حتي از دلسوزان انقلاب، كمتر كسي اهميت جنگ نرم و لزوم دفاع نرم در برابر آن را درك كرده است. تا جايي كه براي اولين بار ايشان با ضمير متكلم وحده گلايه خود را بيان ميفرمايند كه: «چه بكنم اگر كسى نمىبيند؟!» و اين صحنه مظلوميتي سخت از رهبر انقلاب براي ما به نمايش گذاشت. وظيفه امروز دانشجويان بسيجي آن است كه آن چنان در اين صحنه جنگ و دفاع نرم حماسه بيافرينند كه رهبر معظم انقلاب ديگر ناگزير از بيان چنين جملات جانسوزي نشوند. و اين مجاهدت هم در عرصه فرهنگي است، هم در عرصه سياسي و هم در عرصه علمي. آن چنان كه ايشان در ديدار سال 86 با دانشجويان بسيجي فرمودند:
«... بيدارى مضاعف لازم دارد. مثل بيدارى در ميدان جنگ نظامى نيست كه شما اگر در سنگر بيدار باشيد، به مجردى كه دشمن كوچكترين تحركى نشان داد، او را هدف قرار بدهيد. در جنگ فرهنگى، در جنگ سياسى، در جنگ امنيتى، تحرك دشمن را درست نمىتوان ديد... بسيج بايد جلوتر از همه وارد عرصه علم بشود. شما بايد برويد و عرصههاى علمى را، عرصههاى فناورى را، نوآورىهاى علمى و آفاق شناختهنشده علم را تصرف كنيد. البته درسنخوانده و كارنكرده نمىشود... جمع بندى كردن و مطالب را از بالاسرِ خطوط سياسى و جناح بازي ها ديدن، همان چيزى است كه من از دانشجوى بسيجى توقع دارم.»
اما آيا نقطه پاياني بر اين جنگ و گريز هست؟ بله هست و آن وقتي است كه انقلاب و ايران اسلامي از چنان قدرتي برخوردار شود كه در سطح جهاني موازنه قدرت شكل بگيرد و كسي و قدرتي را ياراي ضربه زدن به جمهوري اسلامي ايران نباشد. آن گونه كه رهبر معظم انقلاب در ديدار شهريور ماه گذشته با دانشجويان فرمودند:
«دستگاه استكبار هرچه بتوانند در مقابله كار مي كنند. توى اين سى سال هم بيكار نماندند، هرچه بگذرد هم باز بيكار نميمانند؛ مگر آن وقتى كه شماها همت كنيد؛ شما جوان ها كشور را از لحاظ علمى، از لحاظ اقتصادى، از لحاظ امنيتى به نقطهاى برسانيد كه امكان آسيبپذيرىاش نزديك به صفر باشد؛ آن وقت كنار ميكشند و توطئهها تمام خواهد شد.»
کانون رویش نیروهای همطراز انقلاب اسلامی/ دكتر عبدالله گنجي
بعد از اتمام جنگ تحمیلی، مقام معظم رهبری فرمودند: «فتح الفتوح امام، تربیت جوانان خداجوی بسیجی بود.» این مهم بعد از جنگ تحمیلی به بسیج دانشجویی منتقل شد و بازتولید نسل های بعدی انقلاب اسلامی در این کانون پرفروغ رقم خورد. برای اثبات این مدعا می توان به سه مسئله اساسی اشاره کرد: تمایز بسیج دانشجویی با تشکل های دیگر، کسب ویژگی ها و نقش آفرینی. بی شک این سه اصل به علاوه پاکی و عدالت جویی جوانی، در هر کجا تمرکز یابد، موجب بالندگی، تعهد و کارآمدی خواهد شد.
1- تمایز بسیج دانشجویی
با تشکل های دیگر
وجود تمایز، جوهره اصلی و ماهیت حقیقی بسیج دانشجویی است. اگر این اصل مهم در حوزه کارکرد و روش مبارزه سلب شود، تفاوتی با تشکل های دیگر نخواهد داشت؛ تمایزاتی چون دین داری، ولایت پذیری، مجاهدت و مردم گرایی (دانشجوگرایی).
دین داری؛ جوهره اصلی دانشجوی بسیجی است. این ویژگی، بسیاری از پاکی ها را برای وی به ارمغان می آورد و او را در مسیر الهی رهنمون می سازد؛ با این خصیصه، کار برای خدا معنی می یابد و صراط مستقیم الهی در پیوند بین الهی بودن و سیاسی شدن تفسیر می شود و خلوص در انجام وظیفه رخ می نماید.
ولایت پذیری؛ منبع مشروعیت و الهام بخش مسیر دانشجوی بسیجی ولایت است، او به دنبال چراغ برای ادامه مسیر خویش دل به محبت ولایت می سپارد و در پرتو این دلدادگی از تعلقات دنیایی و قدرت و ثروت و دستهبنديها بیزار می شود. این خصیصه، سلامت تشکیلاتی و انسجام درونی آنان را حفظ می کند و همگی را، بر اصول مشترکی که منتهی ولایت می شود، گرد می آورد. دانشجوی بسیجی مسیر ولایت را زلال ترین راه می داند و به این راه ثواب گونه نظر دارد.
مجاهدت؛ تلاش بی وقفه و گمنامانه در سایه مجاهدت به دست می آید. لذت بردن از تلاش برای خدا، شب و روز دویدن و اجر و مزد نخواستن، پیشی گرفتن در کارهای سخت و اقتداء به شهیدان با گمنامی در پرتوی این ویژگی به دانشجوی بسیجی منتقل می شود؛ بنابراین به حوزه خدمت رسانی و محرومیت زدایی وارد می شود، شب و روز نمی شناسد و در پرتو این مجاهدت به نورانیت و وسعت روح و نظر می رسد.
مردم گرایی (دانشجو گرایی)؛ پیوند با متن و بدنه دانشجویی و قرار نگرفتن در حصار منیت ها و خودخواهی ها که از دینداری، ولایت پذیری و مجاهدت برمی آید، پیوند بین او و محیط دانشگاه را برقرار می کند. او خود را متواضع در مقابل همکلاسان و دوستان می بیند و در سایه تواضع، تدین و تقوی به محوری برای تجمع دوستان تبدیل می شود. او خود را تافته جدابافته نمی بیند و شعاع برنامه ریزی در بسیج را عام تعریف می کند. زیرا همه را متعلق به این ملک و مملکت می داند که اکثریت قاطع آنان طینتی پاک و روحی عدالت خواه و آرمان طلب دارند.
2- کسب ویژگی ها:
دانشجویان بسیجی برای نقش آفرینی در ابعاد مختلف این تشکل فراگیر، باید ابتدا به آمادگی های خود بیفزایند و در سه حوزه معرفت، بصیرت و مهارت به کسب دانش لازم بپردازند. این سه ویژگی وقتی توأم می شود، از دانشجوی مسلمان اکسیری می سازد که با هیچ گردبادی از جا کنده نخواهد شد. در حوزه معرفت، مبنای اندیشه دینی، و فلسفه حکومت در اسلام را فرا می گیرد، در حوزه بصیرت به شناخت پیرامون و جریانات سیاسی و چالش های نظام می پردازد و در حوزه مهارت با کسب فنون و ابزار مبارزه، حاصل آموخته های خود در معرفت و بصیرت را به کار می گیرد و برای ترویج ارزش های انقلاب اسلامی از یک سو و مقابله با تهدیدات نرم از سوی دیگر، آماده می شود.
3- نقش آفرینی :
دانشجوی بسیجی پس از کسب معرفت، بصیرت و مهارت به عرصه نقش آفرینی وارد می شود. او پس از کسب سه ویژگی مذکور، اکنون دشمن و دوست را می شناسد، به اندیشه امام راحل بهعنوان معیار قضاوت می نگرد و در بعدی از ابعاد بسیج (فکری، سیاسی، علمی، فرهنگی، خدمت رسانی و ...) مسئولیت پذیر می شود و در کشاکش زحمات طاقت فرسا و شبانه روزی، به رشد و بلوغ فکری و اجرایی نیز می رسد. علاوه بر آن، عرف و فرهنگ دانشگاه نیز بستری برای رشد و بالندگی وی به حساب می آید. با این اوصاف، دانشجوی بسیجی در دانشگاهی کسب علم می کند که مهمترین پایگاه فکری مخالفان انقلاب اسلامی به حساب می آید. زیرا تضارب افکار و آراء در آن به رسمیت شناخته می شود. نوع مواجهه دانشجوی مسلمان با مسائل درون دانشگاه، نحوه تقابل یا تعامل با دگراندیشان و هم اندیشان و تمرین تدبیر و اجتهاد، از دانشجوی بسیجی عنصری می سازد که دارای جامعیت شخصی، فکری و انقلابی می شود. بنابراین، آن چه از صدر تا ذیل این نوشتار آورده شد، حقیقتی است که موجب تربیت جوانان خداجوی بسیجی می شود. دوران اصلاحات، نمونه بارز این شکوفایی بود. جوانانی که در آن سال ها در بستر بسیج دانشجویی رشد یافتند، بسیاری از معادلات قدرت را به هم ریختند و با بازخوانی شاخص ها و ارزش های انقلاب اسلامی، آیینه زنگ گرفته انقلاب اسلامی را صیقلی مجدد زدند، با عبور از خط کشی های مرسوم و موجود، کوله بار مسئولیت دفاع از انقلاب اسلامی و اداره جامعه مسلمین را به دوش کشیده و می کشند. در نقطه مقابل، کسانی بودند که در همان ابتدای کار به معارضه با انقلاب اسلامی کشیده شدند و به آمریکا و دیگر کشورهای غربی گریختند، تفاوت بسیج با این گروه به خصایصی همچون دینداری، ولایت پذیری و... برمی گردد. این خصایص ضامن سلامتی بسیج است