هایپر مدیا | مرکز جامع خدمات رسانه ها / نگارش روزنامه |
|
|
اندازه فونت |
|
پرینت |
|
برش مطبوعاتی |
|
لینک خبر | جابجایی متن |
|
نظرات بینندگان |
ایران، آفریقا و دستهای نامریی
روابط ایران و آفریقا در دو ماه گذشته بهشدت تحت تأثیر جریانسازیهایی است که با کشف محمولههای سلاح در نیجریه آغاز شده؛ محمولههایی که گفته میشود از سوی ایران برای یکی از کشورهای غرب آفریقا ارسال میشده و اکنون واکنش رؤسای برخی از کشورهای آفریقایی را برانگیخته است. اعلام قطع همکاری با ایران از سوی «یحیی جامه»، رییسجمهوری گامبیا، و ارسال گزارش ضبط سلاحهای ایرانی به سازمان ملل از سوی دولت نیجریه، از نخستین واکنشهای مقامات این کشورها بوده است که علیرغم تلاشهای دستگاه دیپلماسی ایران، توسط رسانهها و سیاستمداران غربی تحریک و تشویق و تلاش میشود تا به کشورهای دیگری نیز سرایت کند. روزنامه سنگالی «لو پوپولر» در یادداشتی که توسط ایران دیپلماتیک ترجمه شده، به بررسی تأثیر این رویدادها بر رابطه ایران و سنگال پرداخته و نوشته است: «با به قدرت رسیدن عبدالله واد، روابط تهران - داکار بهعنوان یکی از همکاریهای نمونه و استثنایی تهران با کشورهای آفریقایی مبدل میشود که با اراده آقای واد برای توسعه روابط با تهران، ایرانیها دست سنگالیها را به گرمی میفشارند و از گسترش روابط استقبال میکنند... با توجه به اینکه ایران از کشورهای مهم و فعال عضو سازمان کنفرانس اسلامی محسوب میشود، آقای واد تلاش میکرد روابط و همکاریها با ایران، از اولویت خاصی در سیاست خارجی سنگال برخوردار باشد.» لو پوپولر با اشاره به اینکه سنگال یکی از دو کشور قدرمتند منطقه غرب آفریقاست، افزوده است: «کشورهای غربی واد را بهخاطر خوشبینی نسبت به توسعه روابط با حکومت اسلامی ایران تحت فشار قرار داده و دوستان اسراییلی سنگال، همیشه سعی داشتند که این روابط خوب را دچار چالش کنند و در ماجرای اخیر (محموله سلاح) نمک به زخم میپاشند.» لو پوپولر در پایان نوشته است: «سنگال یکی از مستعمرات قدیمی فرانسه است و از تاریخ استقلال خود تاکنون علیرغم همکاریهای طولانی مدتی که با فرانسویها داشته، حتی یک کارخانه مونتاژ دوچرخه نیز در سنگال بنا نکردند، ولی در ظرف مدت کمتر از 10 سال همکاری با ایران، آنها کارخانه تولید سمند با ظرفیت 30 هزار دستگاه در سال ساختند که بزرگترین کارخانه در غرب آفریقا محسوب میشود که ناوگان تاکسیرانی سنگال را احیاء کرد... باید اذعان داشت، نمیتوان پذیرفت که ایران بهعنوان یک کشور دوست و با سابقه خوبی که از خود نشان داده است، صلح و امنیت سنگال را تهدید میکند.»
تأمین سوخت اتمی چین برای 3000 سال!
شبکه تلویزیون دولتی چین، از دستیابی دانشمندان این کشور به فنآوری جدید هستهای خبر داده که قادر است نیاز سوخت اتمی چین را برای ۳۰۰۰ سال آینده، تأمین کند. طبق گزارش شبکه تلویزیون دولتی چین، این فنآوری جدید در تأسیسات ملی اتمی چین که در ناحیه دورافتاده صحرای گبی قرار دارد، ساخته شده است. فنآوری جدید سوختی را که در معرض تشعشعات اتمی قرار گرفته، مورد استفاده قرار میدهد و از این طریق میتواند، ۶۰ برابر ارزش کنونی را از مقدار مساوی سوخت، بهدست آورد.
گفتنی است طبق اعلام مقامات چینی ذخایر اورانیوم موجود چین با روشهای قبلی تنها پاسخ گوی 50 تا 70 سال نیاز چین به سوخت هستهای خواهد بود و فنآوری جدید با افزایش 60 برابری این رقم، نگرانیهای آن ها را برای وابستگی به منابع خارجی رفع میکند.
2011؛ سال اتومبیلهای برقی
صنایع خودورسازی بزرگ جهان، سال 2010م را در حالی پشت سر گذاشتند که مجبور بودند بیش از ۲۰ میلیون خودرو را به علت نقائص فنی فراخوانده و خود را با شرایط سخت رکود اقتصادی حاکم بر جهان وفق دهند. با اینحال، کارخانههای خودورسازی، از از جمله جنرال موتورز، نیسان و پژو، موفق شدند پس از سالها پژوهش و پیشرفت در زمینه باطریسازی، اولین اتومبیلهای برقی با راندمان بالای خود را برای فروش به بازارهای جهانی عرضه کنند؛ بهگونهای که کارشناسان صنعت خودورسازی، با توجه به پیشرفتهای حاصله، قیمتهای مناسب و گرایش و استقبال گسترده مردم، میگویند ممکن است که ۲۰۱۱م بهعنوان سال اتومبیلهای برقی شناخته شود.
گفتنی است کارخانه اتومبیلسازی نیسان، که اولین سری اتومبیل برقی خود را بهنام «لیف» به بازار فرستاده، اعلام کرده است که خودروی لیف با قیمتی مناسب عرضه شده و نیازی به بنزین یا روغن ندارد و هیچگونه آلودگی برای محیط زیست هم ایجاد نمیکند.
اعتراض بالونی شیعیان قطیف
هرچند سختگیریهای دولت سعودی و سلفیان افراطی عربستان، علیه شیعیان، در این سالها شدت مضاعفی پیدا کرده است، اما شیعیان این کشور نیز برای نشان دادن اعتراضهای خود به این سختگیریها از راههای گوناگونی استفاده میکنند. به گزارش شیعه آنلاین، شیعیان شهر العوامیه در استان شیعهنشین قطیف در شرق عربستان، به تازگی بالونهایی را که تصاویر سه زندانی شیعه را حمل میکرد، برای حمایت از آنها به آسمان فرستادند. تعداد این بالونها به قدری بوده که آسمان این شهر مملو از بالن شده است. گفتنی است این سه زندانی، که «منیر جصاص»، «محمد اللباد» و «رمزی جمال» نام دارند، بیش از دو سال است که بدون هیچ محاکمه یا اتهامی در زندان به سر میبرند و مؤسسات دفاع از حقوق بشر در عربستان سعودی تاکنون بارها و بارها در گزارشهای مختلف نسبت به طولانی شدن مدت زمان زندانی بودن زندانیان شیعه هشدار دادهاند.
شبکه ماهوارهای شیعیان ترکیه
«حمید توران»، امام جماعت مسجد زینبیه ترکیه، از راهاندازی شبکه ماهوارهای برای شیعیان این کشور خبر داد. به گزارش شیعه نیوز، حمید توران با اشاره به گسترش فعالیتهای شیعیان در ترکیه و تأسیس مساجدی چون مسجد امام علی (ع)، مسجد امام حسن (ع)، مسجد امام حسین (ع)، مسجد امام زینالعابدین (ع)، مسجد ابوطالب و... در سالهای گذشته گفت: «با توجه به فرهنگ آپارتماننشینی و احداث ساختمانهای بلند، در این اندیشهایم که مساجد را از طریق راهاندازی شبکه ماهواره شیعیان به درون خانهها ببریم.» توران افزود: «البته هزینه راهاندازی تلویزیون، بالاست و در حال حاضر امکان انجام این مهم را نداریم، اما با ساخت مجتمع بزرگ فرهنگی زینبیه و احداث پاساژ تجاری در کنار آن، سعی داریم به این مهم نیز جامه عمل بپوشانیم و امیدوارم نخستین شبکه ماهوارهای شیعیان ترکیه راهاندازی شود.»
حمایت حسن الصفار از معلم شیعی
در ادامه حمایتها از «فوزی شنر»، معلم عربستانی که به جرم تدریس نماز بر اساس فقه شیعی از کار برکنار شده است، شیخ «حسن الصفار»، عالم برجسته شیعه عربستانی، به همراه تنی چند از اهالی فرهنگ و اساتید دانشگاه با «فیصل بن عبدالله»، وزیر آموزش و پرورش این کشور، دیدار کردند و خواستار بازگشت فوزی شنر به مدرسه شدند. به گزارش فارس به نقل از پایگاه خبری راصد، در این دیدار افرادی چون «توفیق السیف» و «جعفر الشایب» نیز حضور داشتند. گفتنی است شیخ حسن الصفار پیش از این و در خطبههای نماز جمعه شهر قطیف با حمایت از فوزی شنر، گفته بود: «متأسفیم که حکومت عربستان همچنان بهدنبال تحمیل یک مذهب واحد است و به بقیه مذاهب احترام نمیگذارد و نظرات دیگر را جرم میپندارد.» همچنین تعدادی از شیعیان و اهالی فرهنگ عربستان در نامهها و مقالات متعددی، حمایت خود را از فوزی شنر اعلام کرده بودند.
تلاش شیعیان فنلاندی جواب داد
با توجه به کمبود جای شیعیان فنلاندی برای اقامه نماز جماعت، ساختمان بزرگتری برای اقامه نماز شیعیان در حال ساخت است.
به گزارش فردانیوز به نقل از پایگاه خبری وای ال ای فنلاند، در حال حاضر حدود 60 هزار مسلمان در فنلاند ساکن هستند که اکثریت آنها در پایتخت این کشور زندگی میکنند. در فنلاند تنها یک مسجد رسمی ساخته شده است که آنهم در 40 کیلومتری شمال هلسینکی قرار دارد. به همین دلیل مسلمانان برای جبران کمبود جا به نمازخانههای کوچک و موقت روی آوردهاند.
شیعیان فنلاندی نیز عموما در محل انجمن اسلامی فنلاند، به اقامه نماز جماعت میپردازند که برای جمعیت آنها جای کوچکی است و این در حالی است که جمعیت آنها روزبهروز در حال افزایش است و همچنین ساختمان موجود نیز وضعیت مناسبی ندارد.
جریانشناسی سیاسی و فتنه 88 / دکتر علی احمدی
در تاریخ معاصر ایران، سه جریان فکری قابل دستهبندی است. 1) جریان اسلامگرا، 2) جریان ملیگرا، 3) جریان چپگرا (مارکسیست)؛ این سه جریان، نسبت به سه مقوله اسلام، غرب و جامعه ایرانی نگاههای متفاوتی داشته و دارند. (آ) دیدگاه جریان ملیگرا نسبت به دین به تبع فرآیند جهانی بر این مبنا بوده و هست که دنیوی شدن، امری اجتنابناپذیر است و دین ضرورتا تابع سیاست است. در نگاه به غرب، این دیدگاه هم در بعد نظری و تعریف مفاهیم و هم در بعد عملی و اجرایی، متأثر از غرب است. و در نگاه به جامعه ایرانی، همواره نوعی نگاه سلبی به جامعه ایرانی داشته و بهترین روش و روند توسعه و پیشرفت را روش زندگی و مؤلفههای آن در غرب قلمداد میکند. (ب) جریان چپگرا، دین را مخدر جامعه میپنداشت و آن را مانع مبارزه و قیام میدانست، در نگاه به غرب، هرچند این جریان در تقابل با غرب بود ولی خاستگاه فکری آن، مارکسیسم و لنینیسم بوده و هست و بهترین روش زندگی برای جامعه ایرانی را روش تعریف شده مارکس و مؤلفههای آن میداند (نگاه سلبی) (ج) جریان اسلامگرا، دین اسلام را جامع و دارای برنامه و روش مبارزه دانسته و میداند، نگاه این جریان به غرب، در تقابل با وجه استعماری آن و این جریان، به جامعه ایرانی با نگاه به پیشرفت برگرفته از دین و الگوی اسلامی - ایرانی بومی نگریسته است.
اما جریانهای اسلامگرا نیز یک دست نبودهاند، گروههای اسلامگرا را از حیث تبیین و تفسیر دین اسلام، به چهار دسته میتوان تقسیم کرد. (1) رویکردی که برپایه اصول لیبرال - دموکراسی به تحلیل و تفسیر دین پرداخته و اسلام را فاقد تئوری حکومتداری میداند. حاملان این اندیشه، نهضت آزادی است، که اصطلاحا این جریان را «لیبرالیسم اسلامی» مینامیم، (2) رویکردی که برپایه اصول دیالکتیک، به تحلیل و تفسیر دین پرداخته و اسلام را فاقد تئوری حکومت داری میداند. این اندیشه، بیشتر در تحلیل و تفسیرهای دکتر شریعتی نمایان است، این گروه را اصطلاحا «رادیکالیسم اسلامی» مینامیم. (3) رویکردی که دین را از سیاست جدا میداند؛ طرفداران این دیدگاه ، یا تقیه پیشه کردند، یا از رژیم طاغوت حمایت کردند و یا اعلام داشتند برافراشتن هر علمی در زمان غیبت امام زمان (عجلالله تعالی فرجه الشریف) محکوم به شکست است. حاملان این اندیشه، انجمن حجتیه، برخی از مراجع تقلید و متحجرین بودند و هستند. این گروه را اصطلاحا (سنتگرایان اسلامی) مینامیم. (4) رویکردی که دین اسلام را جامع و دارای برنامه برای اداره کشور و روش مبارزه خاص دانسته و دین را دارای تئوری حکومت داری دانسته و میداند. حاملان این اندیشه، امام خمینی (رحمتالله علیه)، روحانیت مبارز (روحانیونی که به مبارزه اعتقاد داشتند) و مؤتلفه اسلامی هستند؛ این گروه را اصطلاحا (آرمانگرایان اسلامی) مینامیم.
با پیروزی انقلاب اسلامی، اندیشه مبتنی بر تلفیق دین وسیاست به رهبری امام خمینی (رحمتالله علیه)ونظام مبتنی بر ولایت فقیه، در کشور مستقر شد. لذا دومقوله «رابطه دین و سیاست» و «ولایت فقیه» در مبانی اندیشه (برداشت از دین) و «اقتصاد» و«سیاست خارجی» در بعد رفتاری؛ معیار و شاخص برای ارزیابی جریانهای سیاسی قرار گرفته است. براین اساس:
(آ) جریانهای ملیگرا و چپگرا (کمونیست و حزب توده) با تفکر جدایی دین از سیاست، با گذشت مدت زمان کمی از پیروزی انقلاب اسلامی، با نظام اسلامی به مخالفت پرداختند. با اقتدار نظام جمهوری اسلامی، این جریانها و گروهها اضمحلال تشکیلاتی و سازمانی پیدا کردند ولی افراد آنها از بین نرفتند بلکه با همان عقیده و آرمان در بدنه اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و بعضا سیاسی کشور به فعالیت خود ادامه دادند.
(ب) طیفهای فکری اسلامگرا نیز یک دست باقی نماندند. - طیف لیبرالیسم اسلامی، در سالهای اول انقلاب، مدیریت کشور را در دست گرفت؛ با مرزبندی خود با جبهه ملی هرچند معتقد به جدایی دین از سیاست بود و ولایت فقیه مبتنی بر این تلفیق را برنمیتافت؛ قانون اساسی را پذیرفت. یعنی پذیرش صورت جمهوری اسلامی منهای سیرت و محتوای آن. در بعد رفتاری نیز متأثر از اندیشه غرب، معتقد به اقتصاد آزاد و تعامل مثبت با غرب و به ویژه آمریکا بود.
- رادیکالیسم اسلامی نیز دو دسته شدند. یک دسته با شیوه مبارزه مسلحانه (مجاهدین خلق) و با تفکر جدایی دین از سیاست؛ با ولایت فقیه و نظام اسلامی به مخالفت پرداخته و با اضمحلال تشکیلاتی و سازمانی آنها در پرتو اقتدار نظام، افرادش با همان مبانی فکری در بدنه سیاسی، اجتماعی؛ فرهنگی، اقتصادی وحتی سیاسی کشور به فعالیت پرداختند. دسته دیگر با همراهی انقلاب و اعتقاد به تلفیق دین و سیاست و پذیرش ولایت فقیه، در طیف چپ مذهبی و جنبش دانشجویی به فعالیت ادامه دادند. در بعد اقتصادی، معتقد به دولتی بودن اقتصاد و در سیاست خارجی، مشی تقابل با غرب را با گرایشات ایدئولوژیک دنبال کردند.
- سنتگرایان اسلامی (متحجرین)، اضمحلال سازمانی و تشکیلاتی پیدا کردند اما با همان خاستگاه فکری در بدنه اجتماعی وفرهنگی کشور بهویژه در بعد مذهبی به فعالیت خود ادامه دادند.
- آرمانگرایان اسلامی که خود حاملان اصلی تلفیق دین وسیاست وتئوری ولایت فقیه بودند، در تولید مفاهیم جدید، در بعدحکومت داری:«فقه پویا وفقه سنتی»، در تبعیت از ولایت: «امر ارشادی در برابر امر مولوی»، در بعد فقهی و اقتصادی و قلمرو دولت: «اقتصاد دولتی و شمول گستره دولت بر امور (در قالب بند ج: زمینهای بزرگ، بند الف: زمینهای بایر و موات، بند ب: اموال مصادرهای) در برابر بخش خصوصی و اقتصاد بازار»، پس از انحلال حزب جمهوری اسلامی، منشأ دو جریان فکری و سیاسی در میان آرمانگرایان اسلامی بعد از نیمه دوم دهه شصت شد. یکی، چپ مذهبی که حاملان آن، مجاهدین انقلاب اسلامی، روحانیون مبارز و جنبش دانشجویی بود. بهعبارت دیگر این دسته از آرمانگرایان اسلامی با رادیکالیسم اسلامی منطبق گشتند. این جریان (بهجز مجاهدین انقلاب اسلامی که به ولایت فقیه همانند نهضت آزادی در چهارچوب قانون اساسی معتقد بود) ولایت فقیه را یک موضوع اعتقادی دانسته و خود را پیرو ولایت تعریف کردند. این جریان سیاسی، گفتمان خود را اسلام ناب در برابر اسلام آمریکایی و جنگ فقر و غنا انتخاب کرد.
جنبش دانشجویی نیز در این دهه با گفتمان عدالتخواهانه، چپگرایانه و ایدئولوژیک به سخنگویی تحکیم وحدت با چپ اسلامی همراه شد و با این ساز و کار، مجلس سوم در اختیار جریان چپ اسلامی قرار گرفت. در نقطه مقابل، دسته دیگر آرمانگرایان با محوریت روحانیت مبارز و مؤتلفه اسلامی و تشکلهای همسو، با تأکید بر اقتصاد آزاد، بخش خصوصی و محدود شدن قلمرو دولت، به نام راست مذهبی به فعالیت ادامه دادند.
در اواخر دهه شصت با اصلاح قانون اساسی، منشأ اختلاف بین دولت و رییسجمهوری برداشته شد و نظام سیاسی نیمه ریاستی با تمرکز قدرت قوه مجریه در دست رییسجمهوری، ایجاد شد و دولت سازندگی به ریاست آقای هاشمی رفسنجانی مستقر شد. دولت سازندگی، منسوب به جریان آرمانگرایان اسلامی بود. در نیمه اول دهه هفتاد، اختلاف دیدگاهها در زمینه نوع نگرش به اقتصاد، روابط خارجی و سیاست تنشزدایی و همینطور نوع نگاه به اختیارات ولایت فقیه؛ در میان این طیف از اسلامگرایان بروز کرد و خود به دو دسته تقسیم شدند.
یکی کارگزاران سازندگی که به آنها راست نو در برابر راست سنتی (روحانیت مبارز و تشکلهای همسو) نیز گفته میشود. نگرش فکری کارگزاران سازندگی در رابطه دین و سیاست، اقتصاد، سیاست خارجی و مهمتر مسائل فرهنگی به دیدگاه نهضت آزادی چنان نزدیک شد که تمیز بین دیدگاه این دو گروه، بسیار سخت بود. در این دهه، جامعه اسلامی دانشجویان که در سال 65 شکل گرفته بود فعالتر شد و بسیج دانشجویی در سال 1371 شکل گرفت.
چپ مذهبی که در دهه شصت از طیف آرمانگرایان اسلامی منشعب شده بود در دهه هفتاد با رادیکالیسم اسلامی، منطبق وباجنبش دانشجویی، هماهنگ شد و مواضع چپگرایانه و رویکرد ایدئولوژیک و عدالتخواهانه آنها کاهش پیدا کرد؛ هر چند نقد و انتقاداتی را نسبت به دولت مستقر، بهویژه رویکرد فرهنگی آن وهمینطور ولایت فقیه آغاز کردند و اظهار داشتند که ولایت فقیه در چهارچوب تعیین شده قانون اساسی است. بهعبارت دیگر، این جریان در تعریف نسبت خود با ولایت فقیه به اردوگاه نهضت آزادی و مجاهدین انقلاب پیوست. کارکرد دولت در توسعه ناموزون و گسترش طبقه متوسط، پایگاه این جریان فکری سیاسی را تقویت کرد. بهگونهای که در سال 1376 میزان اشتراک نظر چپ مذهبی، جنبش دانشجویی، مجاهدین انقلاب اسلامی و نهضت آزادی و بخش عمدهای از طبقه متوسط، بهمراتب بیشتر از اختلافنظر آنها بود. این اشتراک دیدگاه، همه آنها را زیر چتر اصلاحات و یا اصلاحطلبان جمع کرد. اگر نوسانات و تغییر مواضع این گروهها را بررسی کنید مشاهده خواهید کرد که ثابتقدمترین گروه در مواضع خود، نهضت آزادی بوده است و در حقیقت این سایر گروهها بودهاند که به اندیشه و منش این گروه، پس از فراز و فرودها ملحق شدهاند. طیفهای ملیگرا، مارکسیست، منافق، خانوادههای معدومین که این تفکر را به خود نزدیکتر میدیدند به این جمع ملحق شدند و در تعریف و داعیهداری اصلاحات، جلوتر از بقیه حرکت کردند.
لذا واقعه دوم خرداد را که نمایش آگاهانه ملت نسبت به تغییر جهتگیری مدیریت اقتصادی کشور و نوعی اعتراض به نابرابری، اسراف، تبذیر و مصرفگرایی تلقی میشد؛ این جریانات با لعاب سیاسی نقد ولایت پوشش دادند. این پیشینه تفکری که در دولت سازندگی آغاز شده بود، در دولت توسعه سیاسی و جامعه مدنی استمرار پیدا کرد. بهعبارت دیگر دولت توسعه سیاسی، استمرار دولت توسعه اقتصادی بود؛ و در حقیقت، تعمیم اندیشه فکری مبنای توسعه اقتصادی در دولت سازندگی در عرصههای اندیشهای و سیاست خارجی.
در اوایل دهه 80، نوعی آشفتگی در آرایش سیاسی جامعه ایجاد شد. این آشفتگی در هر دو اردوگاه، چپ که اینک اصلاحطلبان نام گرفته بود و راست که به اصولگرا معروف شد، مشهود بود. با این تفاوت که طیف اصلاحطلب هم در نگاه اقتصادی، سیاسی و نیز فرهنگی، مشی لیبرال دموکرات را برای خود پذیرفته بودند، و نسبت خود با ولایت فقیه را اندک گروهی از آنها که منکر نمیشدند حداکثر در چهارچوب قانون اساسی قبول داشتند، لذا سعی در حفظ ظاهر جمهوری اسلامی و تغییر ماهیت آن کردند. در طیف اصولگرایان، اگرچه در نگاه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی انسجام بیشتری به چشم میخورد و نسبت خود با ولایت فقیه را اعتقادی و در تبعیت از ولایت فقیه تعریف میکردند. اما در بعد رفتاری، نقدهای درون گفتمانی، بسیار جدی شد. بهگونهای که اولینبار نافرمانی تشکیلاتی، بهسبب بیتوجهی به شورای هماهنگی نیروهای انقلاب در آغاز انتخابات نهم ریاست جمهوری بهوجود آمد. اما هر دو طیف برای خود قدرمشترکهایی داشتند. قدرمشترک نیروهای اصلاحطلب، حذف نیروهای اصولگرا و جلوگیری از قدرتگیری مجدد آنها بود. قدرمشترک در نیروهای اصولگرا، تبعیت از ولایت فقیه بود و برای بسیاری از آنها (نه همه) نفی و رویه 16 سال اصلاحات اقتصادی و سیاسی بود. لذا اختلاف دیدگاه در میان اصولگرایان در این بود که آیا راننده باید تغییر کند، یا تغییر ریل و راننده با همدیگر لازم است؟ چراکه ریلگذاری دوره سازندگی و اصلاحات در روند اداره جامعه، با چهارچوبهای نظری و الگوی رفتاری حضرت امام (رحمتالله علیه) و مقام معظم رهبری و ادامه انقلاب مطابقت نداشت. لذا تقابل سیاسی، بسیار جدی شد. اما آنچه از شدت تقابل در انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری جلوگیری کرد، تفرقه اکثر جریانات سیاسی و نقدهای درون گفتمانی در دوطیف بود. این موانع در انتخابات دهم ریاست جمهوری برداشته شد و تقابل دو جریان، جدیتر وارد عرصه اجتماع گردید. البته باید به این نکته توجه داشت که همواره آنگونه که جناحها و جریانات سیاسی، تحلیل کرده و میکنند، مردم ضرورتا چنین تحلیل و اهدافی را ندارند، هرچند ممکن است در انتخابات و رأی دادن، یکی از آنها را همراهی کنند. لذا در این رابطه چند نکته دارای اهمیت است:
(آ) در وضعیت پیش از انتخابات (پیشینی) دو اراده قوی برای تغییر بهوجود آمد. یکی اراده مردم و گروهها برای تغییر وضع موجود بر مبنای خاستگاه انقلاب اسلامی مبتنی بر تئوری ولایت فقیه و دیگری تغییر این روند؛ که نتیجهاش حضور گسترده مردم در انتخابات شد. این دو اردوگاه کاملا در مقابل همدیگر بودند. در وضعیت پیش از انتخابات سعی داشتند دو اردوگاه را بهصورت تقابل بیت رهبری و بیت حضرت امام (رحمتالله علیه) و در نتیجه تقابل اندیشه امام و رهبری تعریف کنند. لذا در بیانیهها و کوبیدن بر طبل لیبرال دموکراسی، آنهم به نام امام (رحمتالله علیه)؛ نهضت آزادی را هم پشت سر گذاشتند. بر این اساس، حوزه غیرقابلرقابت یعنی نظام سیاسی و پایههای نظری آن یعنی ولایت فقیه را وارد عرصه رقابتی جناحها وگروههای سیاسی کردند.
(ب): «اعتراض» و «انتقاد» به انتخابات، و روند آن، در دو مقطع زمانی از همدیگر قابلتفکیک هستند. یک مقطع، از زمان برگزاری انتخابات تا اعلام نظر مراجع رسمی مسئول در انتخابات (شورای نگهبان) و تنفیذ حکم ریاست جمهوری توسط رهبری انقلاب است. در این مقطع، میتوان گفت اعتراض و انتقاد هرچند بیمورد، حق افراد بوده و هست و حتی اگر با تلاش قانونی، ادعای خود را اثبات و انتخابات را ابطال میکردند ایرادی بر آنها وارد نبود. مقطع دوم، پس از اظهارنظر شورای نگهبان و تنفیذ حکم ریاست جمهوری توسط رهبر انقلاب اسلامی است. اعتراضات و اغتشاشات در این مقطع نمیتوانست معطوف به انتخابات باشد و از آن پس، اعتراضات نه انتخابات؛ بلکه جوهره و اساس نظام اسلامی را هدف گرفت.
(ج): در این میان، نگاه، مواضع و تدابیر رهبری در تحلیل حوادث مهم است. ایشان در صحبت با دانشجویان فرمودند؛ طرحی از قبل بوده، رفتار و گفتار عدهای در داخل، آن را فعال کرد. (طرح بیرونی) در نماز جمعه اظهار داشتند؛ تلاشهایی میشد که سیرت جمهوری اسلامی تغییر کند. صورت، جمهوری اسلامی؛ و سیرت و ماهیت، سکولار (استحاله داخلی) باشد. ایشان وضعیت را جنگ نرم تعریف کردند و در جلسه با اساتید دانشگاه گفتند؛ شما فرماندهان جنگ نرم هستید و در جلسه با دانشجویان گفتند؛ شما افسران جنگ نرم هستید[1].
(د): در تحلیل حوادث و رخدادهای پس از انتخابات، علاوه بر آشفتگی تحلیل در بین جریانها و گروههای سیاسی؛ نخبگان و خواص نیز تحلیل واحدی ارایه نکردند. در نتیجه هر گروه و شخص، متأثر از تحلیل گروهی و یا شخصی خود رفتار میکرد و بر طبل آشفتگی میکوبید. با عدم تمکین نسبت به تحلیل و مواضع رهبری، به موازات تحلیل و تدبیر ایشان؛ راههایی برای برونرفت احتمالی مطرح شد که هر یک بر پایه تحلیلی از شرایط بود. از جمله، طرح آشتی ملی هرچند تا حدودی در کاهش تنش موفق بود اما مسائل را حل نکرد؛ در این طرح، سعی بر این بود که جریان فتنه و به تبع آن اصلاحطلبی حذف نشود اما موفق نبود. دیگری، آشتی محدود حول محور آقای هاشمی رفسنجانی، آقای ناطق نوری... سوم، بازتعریف آرایش سیاسی، با فرض عدم موفقیت دو گزینه بالا و حذف اصلاحطلبان. چهارم، سکوت، با یک نگاه کلان ملی و سکوت داخلی، با وجود وضعیت اقتصادی نامناسب و مشکلات خارجی؛ برای جلوگیری از وضعیت بدتر از یک طرف و اینکه دولت در رابطه با رفع تحریمها و مسأله هستهای بتواند کاری بکند. این استراتژیها با تحلیلهای متفاوت از وضع موجود جواب میدهد. اما وقتی حوادث، محصول طراحی و جنگ نرم باشد، نگاه آشتی ملی جواب نمیدهد.