هایپر مدیا | مرکز جامع خدمات رسانه ها / نگارش روزنامه |
|
|
اندازه فونت |
|
پرینت |
|
برش مطبوعاتی |
|
لینک خبر | جابجایی متن |
|
نظرات بینندگان |
فعالیتهای مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و همایش روز جهانی فلسفه در گفتوگو با غلامرضا اعوانی
از نظر تا عمل / سیدحسین امامی
یکی از مهمترین فعالیتهای مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، برگزاری همایش روز جهانی فلسفه بود، در مورد نحوه میزبانی ایران توضیح میدهید؟
میزبانی همایش روز جهانی فلسفه در ایران، نتیجه سعی و تلاشی بود که بنده در مجامع بینالمللی انجام دادم. وقتی که روز جهانی فلسفه در سال 2002 تشکیل شد، تقریبا همه ساله در ایران و مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، همایشها و نشستهایی برگزار میشد، وقتی که روز جهانی مؤلانا بود، یونسکو کنگره یک روزهای را تشکیل داد و دکتر محمدعلی موحد و بنده در آن شرکت کرده بودیم و اولین مقاله علمی این کنگره را بنده ارائه دادم. بنده از این فرصت استفاده کرده و درباره روز جهانی فلسفه تحقیق کردم و مشخص شد که روز جهانی فلسفه، هر ساله در یک کشور برگزار میشود و همه کشورهای عضو یونسکو هم این روز را بهطور جداگانه و ملی، برگزار کرده و جشن میگیرند. با آقای «پیرسانه» که معاون فرهنگی اجتماعی یونسکو در آن زمان بود، دیداری داشتیم - او تقریبا متصدی برگزاری این کنگره و شخصیتی بسیار علمی بود که دکترای فلسفه و علوم اجتماعی داشت و بسیار قابل احترام بود و سال گذشته در کنگره روز جهانی فلسفه که در روسیه برگزار شد جزو سخنرانان کلیدی بود - از ایشان تحقیق کردم و ایشان گفت که این کنگره را به دو شکل برگزار میکنیم: یکی به شکل بینالمللی و دیگر اینکه همه کشورها بهصورت ملی، این همایش را برگزار میکنند.
از ایشان سئوال کردم که اگر ما تقاضای میزبانی کنیم چه برخوردی با تقاضای ما میشود؟ وی گفت شما تقاضای میزبانی بفرستید، بررسی میکنیم؛ بنده وقتی به ایران برگشتم شرح مفصلی درباره وضعیت و سابقه و جایگاه فلسفه در ایران نوشتم و برای آقای پیرسانه توضیح دادم که این جریانهای فلسفه، هنوز در ایران حیات مستمر دارد، یعنی بهصورت مسألهمحور و نه فقط تاریخی، حیات دارند و ایشان پاسخ دادند که این تقاضا را بررسی میکنند و اگر احتمالا تأیید شود در سال 2012 این همایش به میزبانی ایران برگزار میشود. بالاخره با رایزنیهای صورت گرفته، تصویب شد که این همایش در ایران برگزار شود و از ما خواستند که موضوع همایش را معرفی کنیم. این اقدامات زمانی بود که ایتالیا برگزارکننده همایش روز جهانی فلسفه بود و هنوز ایتالیا که قرار بود در همان سال این همایش را برگزار کند، موضوع همایش را مشخص نکرده بود. در همان سال با حضور بزرگان فلسفه کشور که حدود بیست نفر بودند در حدود سه چهار جلسه، درباره موضوعات مختلف بحث شد تا اینکه موضوع «عمل و نظر» انتخاب شد و این موضوع را با ارسال نامهای به آقای پیرسانه اطلاع دادیم و ایشان هم قبول کرد و گفت موضوعاش خیلی خوب و فوقالعاده است، منتها گفت در این همایشها موضوعی را انتخاب میکنیم که با زندگی روزمره مرتبط باشد بنابراین موضوع «فلسفه نظر و عمل» با توجه به چالشهای جهان امروز انتخاب و 12 محور هم معرفی و انتخاب شد.
لیست40 نفرهای از افرادی که در محورهای مورد انتخاب، دارای مطالعه بودند از یونسکو گرفته شد، از این تعداد افراد، برای حدود30 نفر نامه ارسال شد و از این افراد هم حدود 10 تا 12 نفر به این همایش آمدند. به اعضای مختلف FISB هم نامه ارسال کردیم و عدهای از آنها هم آمدند و استقبال کردند. به تمام انجمنهای فلسفه در سراسر دنیا که عضویت FISB را دارند و به همه هیأتمدیرههایشان هم نامه نوشتیم و فراخوان دادیم. به انجمنهای بینالمللی که وابسته به این موضوع بودند نیز نامه نوشتیم و مرتب هم نامهنگاری کرده و مکاتبات زیادی در این ارتباط انجام شد. اگر مکاتبات ما را در این دو سال ببینید تعجب میکنید! این دعوتها، کار دو سال و نیمه بود. همچنین مراکز، پژوهشگاهها، پژوهشکدهها و دانشگاههای مختلف با هم همکاری کردند.
چگونه شد که یونسکو حمایت خود از برگزاری همایش روز جهانی در ایران را قطع کرد؟
میزبانی همایش روز جهانی فلسفه کار مهمی بود، ایران چندمین کشوری بود که میزبانی این همایش را به عهده میگرفت و مخالفتهایی از سوی کشورهای مخالف و حتی از مخالفین ایران در خارج، از همان ابتدا آغاز شد و نامههای زیادی نوشتند و تبلیغات زیادی انجام دادند. در پارلمان اروپا و روزنامههای کشورهای آلمان، فرانسه و آمریکا این مخالفتها را بیان کردند؛ از طرف دیگر ما هم در داخل کشور کار را محکم کردیم. از ابتدا همه فعالیتهای ما علمی و فلسفی بود، بهخاطر عظمت شأن فرهنگ و تمدن و فلسفه ایران، تردیدی در دل راه ندادیم و در حد توان خود از هیچچیز فروگذار نکردیم.
کنشها و واکنشها، روز جهانی فلسفه را واقعا جهانی کرد، خوشحالیم که ایران نهتنها این میزبانی را انجام داد بلکه روز جهانی فلسفه را به عالم شناساند و شأنی پیدا کرد و در آخر کار، مخالفان هم نامهها به یونسکو نوشتند و خیلی از عوامل پنهانی هم بر این فضا اضافه شد و رییس یونسکو هم در این اثنا عوض شد و خانمی هم که بهعنوان معاون یونسکو انتخاب شده بود از این جریان خبری نداشت. دو هفته مانده به برگزاری همایش، ایشان به ایران آمد و اصلا در جریان نبود و به سبب توطئههای مخالفان، میگفت باید تعداد مرد و زنهای سخنران برابر باشد. به هر تقدیر یونسکو همکاری نکرد و بنده فورا نامهای به همه افراد شرکتکننده نوشتم و همه از حضور در ایران استقبال کردند. آقای دکتر غلامعلی حدادعادل هم که بهعنوان رییس این همایش انتخاب شده بودند خیلی کمک کردند و کارها انجام شد و اتفاقا عدهای از مدعوین هم که فهمیدند یونسکو این همایش را تحریم کرده، به ایران آمدند و شرکت کردند، حتی از خود مرکز یونسکو هم چندین نفر آمدند. بنابراین با کمال قدرت این همایش بزگزار شد و فقط چند نفر از یونسکو نیامده بودند
فلسفه عطش انسان برای دانستن / دکتر غلامعلی حدادعادل
شما به كشوری سفر كردهاید كه با تاریخ كهن چندهزارساله خود، وارث یكی از چند تمدن بزرگ تاریخ بشر است، ملتی كه تاریخ خود را با جوهر عقلانیت و معنویت و خداپرستی و دینداری و عدالتخواهی و صلحطلبی نگاشته است. شما میهمان ملتی هستید كه در دامن خود دانشمندان و حكیمان و عارفان و فیلسوفان و شاعران بزرگی پرورش داده است.
ایران كشوری است كه چراغ فلسفه هرگز در آن خاموش نشده است، چراغی كه امروزه نیز روشنیبخش فضای فكری و علمی و معنوی كشور ماست. شما به كشور «ابن سینا» سفر كردهاید و او همان كسی است كه بزرگترین فیلسوف قرون وسطای اروپا، یعنی «سن توماس آكویناس» در كتاب معروف «الهیات» خود موسوم به «سوما تئولوژیكا» (Somma Teologica) بیش از 400 بار با ارجاع به آثار او، از وی یاد میكند. شما به كشوری سفر كردهاید كه فلاسفه اسلامی امروز آن میتوانند با افتخار، سلسله استادان خود را با ذكر نام، نسل به نسل و عصر به عصر، بدون هیچ حلقه مفقودهای، تا هزار سال پیش، به گذشته برگردانند. جمهوری اسلامی ایران امسال نیز مانند سالهای گذشته، روز جهانی فلسفه را جشن میگیرد و گرامی میدارد و خوشوقت است كه امسال جشن روز جهانی فلسفه را با موضوع «فلسفه، نظر و عمل» در سطحی بالاتر و مقیاسی بزرگتر و با حضور دهها شخصیت ارجمند فلسفی از كشورهای مختلف جهان و صدها استاد و دانشجوی فلسفه از دانشگاهها و حوزههای علمیه ایران برگزار میكند.
همه ما میدانیم كه بسیاری از مردم كه معنی و فایده رشتههای مختلف علوم و مهندسی را میدانند، وقتی سخنی از «فلسفه» به میان میآید، میپرسند فلسفه چیست و چه فایدهای دارد و فیلسوفان چه میكنند و چه میگویند؟ در پاسخ به این سؤال میتوان گفت فلسفه كوششی است برای فرونشاندن عطش انسان برای دانستن، عطشی كه هیچگاه قطع نمیشود. اما آن «دانستن» كه فیلسوف در پی آن است، دانستن رابطه یك امر جزیی با یك امر جزیی دیگر نیست كه این روش علم تجربی است. فیلسوف به امور عالم نگاه كلی و عمیق دارد. معنی «دانستن» برای فیلسوف، آگاهی از ریشه و بنیاد و شالوده امور است. فیلسوف، ذهنی ژرفكاو و چشمی ژرفنگر دارد و میكوشد تا از ظاهر امور و اشیاء بگذرد و به باطن آنها برسد. فیلسوف در مطالعه هر امری از امور این عالم و هر شأنی از شئون بشر میكوشد تا از شاخه بهسوی ریشه سیر كند و از نتیجه به مقدمه پی برد و از فرع به اصل برسد. كسی كه به انسان و جهان با چشم فلسفی نگاه میكند، چهبسا كه در بسیاری از اموری كه عموم مردم، حتی دانشمندان علوم تجربی و ریاضی، آنها را مسلم میپندارند، شك كند و بسیاری از آنچه را كه دیگران در آنها شك میكنند، مسلم بداند.
با این همه، فلسفه را نباید صرفا یك ورزش ذهنی و تفنن عقلی به حساب آورد و فلسفه را نباید یكسره مشتمل بر سخنان تعجبانگیز دانست. فیلسوفان بزرگ، متفكرانی هستند كه انسان در كانون توجه آنان قرار دارد و به سرگذشت و سرنوشت انسان میاندیشند. ابن سینا فلسفه را «كمال بخشیدن به نفس آدمی» میداند، از طریق «تصور امور و تصدیق حقایق نظری و عملی به اندازه توانایی آدمی» و كانت، غرض اصلی از فلسفه خود را یافتن پاسخ این پرسشهای اساسی میداند كه؛ «چه میتوانم بدانم»، «چه باید بكنم؟»، «به چهچیز میتوانم امیدوار باشم؟» و بالاخره «انسان چیست؟».
اگر در دنیای ما، به فرض كسانی باشند كه معتقد باشند جهان امروز، جهانی بهسامان است و انسان معاصر میتواند با خاطری آسوده در این جهان زندگی كند، پیداست كه چنین كسانی نیازی به فلسفه ندارند. اما همه كسانی كه از جنگ و تجاوز و بیعدالتی و ناامنی و خشونت در جهان امروز رنج میبرند و همه كسانی كه شاهد گرسنگی صدها میلیون نفر و بیماری درمانناپذیر دهها میلیون نفر هستند و از ویرانی بنیادهای اخلاقی و متلاشی شدن بنیان خانواده و بر هم خوردن تعادل محیط زیست احساس خطر میكنند، با اضطراب و دلواپسی در پی یافتن علت و علل این همه نابهسامانیاند. آنها از خود و از متفكران جامعه خود، به صورتی جدی میپرسند: كجای كار ما در «نظر» و «عمل» و «رابطه میان نظر و عمل» عیب دارد كه با همه تعریفها و تعارفها، صلح از جهان ما رخت بربسته است؟ آنها میپرسند: چرا در دنیای ما فاصله میان «نظر» و «عمل» این همه زیاد شده است و چرا رهبران كشورهای قدرتمند جهان، قول و فعل یا نظر و عملشان با هم نمیخواند و حتی عملشان با نظرشان متضاد است؟ چه اشكالی وجود دارد كه در دنیای ما «نظر» حتی آنجا كه پذیرفته میشود، به عمل منتهی نمیشود؟ برای اینگونه كسان عنوان «فلسفه، نظر و عمل» كه موضوع این همایش است، معنایی عمیق و اهمیتی بهسزا دارد.
اگر فلسفه كه میدان گسترده تعقل و تفكر و استدلال است، نتواند به انسان برای خروج از اینهمه نابهسامانی و آشفتگی كمكی كند، از این همه فكر كردن و سخن گفتن و خواندن و شنیدن و گرد هم آمدن و نشستن و برخاستن چه سودی میتوان حاصل کرد؟ فیلسوفان ممكن است با هم اختلافنظر داشته باشند و البته كه دارند؛ اما با یكدیگر دشمن نیستند. آنها تلاش میكنند با ایجاد فضای مناسبی برای گفتوگو، مانع خشونت و دشمنی شوند. اگر مسائل بشر امروز با بحث و منطق و استدلال و تفكر و تعقل حل نشود، مسلما در میدانهای جنگ و در مجامع رسمی سیاسی بینالمللی حل نخواهد شد؛ چنانكه شصت و چند سال از پایان جنگ جهانی دوم و آغاز تأسیس سازمانهای بینالمللی میگذرد و از این سازمانها بهرهای نصیب دنیا نشده است.
در همایش بینالمللی «فلسفه، نظر و عمل» این سخن عارف و حكیم بزرگ فارسیزبان مولانا را به خاطر بسپاریم كه میگوید: «بر اندیشه، گرفت نیست و درون، عالم آزادی است». پس بیایید اندیشه كنیم. بیایید با هم اندیشه كنیم. بیایید برای همه اندیشه كنیم
بخشی از سخنرانی دکتر حداد عادل در مراسم گشایش «روز جهانی فلسفه»
تفکر و سیاست / دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی
فیلسوفان به این جهت که نباید پیش داوری داشته باشند، بهترین گزینه برای گفتوگو هستند. البته یک فیلسوف میتواند معتقد باشد اما باید معتقدات خود را در کناری گذاشته و بعد وارد بحث شود، چراکه با پیش داوری نمیتوان فیلسوف بود.
پرسش و جهانی بودن دو ویژگی برجسته فلسفه است و از بهترین خصلتهای ذاتی فلسفه، پرسش است. کسی که پرسش ندارد فیلسوف نیست، اگرچه تمام کتابهای فلسفی را نیز خوانده باشد. بنابراین جایی که پرسش نیست، فلسفه نیست. البته نه هر پرسشی، بلکه باید پرسش، پرسش جدی درباره بنیادیترین مسائل هستی باشد. انسان با پرسش واقعی، وارد گفتوگو میشود و فرد با دیگران و یا با خود میتواند گفتوگو داشته باشد، چراکه مونولوگ نیز نوعی دیالوگ است.
با این وصف کسانی که پرسش بنیادی ندارند فیلسوف نیستند و باید تأکید کنم که در فلسفه، پرسش بنیادی، صرفنظر از منافع زودگذر مطرح است.
جهانی بودن را من دومین خصلت فلسفه میدانم. فلسفه، جهانی است. ممکن است یک سرزمینی در این حوزه بیشتر کار کرده باشد، اما فلسفه، جغرافیا ندارد و به قوم و سرزمینی خاص محدود نمیشود. برخی میگویند که فلسفه از یونان آغاز شد، اما من با دلایل قطعی ثابت میکنم که فلسفه از ایران آغاز شد، چراکه افلاطون تحت تأثیر حکمت ایران بوده است.
ایران و یونان دو تمدن بزرگ بودند که در 2 هزار و 500 سال پیش با اینکه بین آنها سه جنگ خونین به راه افتاد، اما روابط فکری و فلسفیشان همواره برقرار بود. در عینحال اسلام، تفکر را تقویت کرد و قرآن بهعنوان برجستهترین کتاب آسمانی، انسان را به تفکر و تدبر خوانده است. ملت ایران در طول تاریخ اهل حکمت بوده و هیچگاه چراغ فلسفه در این سرزمین خاموش نشده است.
اغراض سیاسی در همایش روز جهانی فلسفه
من معتقدم حواشی بهوجود آمده در مورد برگزاری روز جهانی فلسفه در ایران، آلوده به اغراض سیاسی است. جای این کنگره در ایران است، چراکه ایران مهد حکمت بوده است، نه در برخی کشورها که اصلا نمیدانند فلسفه چیست. فلسفه یک عالم دارد چون پرسش از حقیقت است و حقیقت یکسان است. اما بهدلیل جلوههای لامتناهی که دارد، برداشتهای زیادی از آن میشود، پس باید از میان آن به یک حقیقت رسید. البته فلسفه راه خود را میرود و نه پوزیتیویستها و نه اهل دین، هیچگاه نباید به فلسفه دستور دهند و برای آن تعیین تکلیف کنند. کسانی که دم از تغییر جهانی میزنند، باید بدانند که این امر مستلزم تغییر انسان است. انسان قبل از تغییر دادن جهان، باید خود را تغییر دهد؛ انسانی که تغییر نکرده، هرگز نمیتواند عالم را تغییر دهد. فلسفه ارتباط فکری مرکب است، یعنی انسان هم با خود و هم با جهان ارتباط دارد. انسان باید هر لحظه خود را تغییر دهد در غیر این صورت مرده متحرک میشود.
از این حیث، کل عالم مسبوق به یک اندیشه است و هیچچیز بدون اندیشه آفریده نمیشود. راه گفتوگوی درست این است که فیلسوفان (نه فیلسوفان مضاف، چون این فلسفه جهانی نیست) فلسفه مطلق جهانی، گفتوگو کنند و راه را به دیگران نشان دهند