86
87
|
هایپر مدیا | مرکز جامع خدمات رسانه ها / نگارش روزنامه |
|
|
اندازه فونت |
|
پرینت |
|
برش مطبوعاتی |
|
لینک خبر | جابجایی متن |
|
نظرات بینندگان |
فعالیتهای قرآنی فرصتها و تهدیدها / محمد نصیری
فعالیتهای قرآنی در کشور ما به اذعان بسیاری از کارشناسان این حوزه، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، رشد روزافزونی بهخود گرفت و از اینرو در بخشهای مختلف اعم از قرائت، حفظ، تفسیر، مسابقات قرآن کریم و غیره شاهد روند صعودی برنامهها، بودجهها و عملکردها بودهایم، بهگونهای که این فعالیتها در سالهای کنونی در مقایسه با سایر کشورهای مسلمان دنیا نیز از سطح قابلقبول و نسبتا منحصر به فردی برخوردار است.
از این منظر، رشد فعالیتهای قرآنی در کشور بهطور حتم در درجه اول با حمایت و پشتیبانی شخص مقام معظم رهبری و همچنین اهتمام مسئولان دولتی در سالهای گذشته به نقطه مطلوبی رسیده است؛ اما باید توجه داشت که در همین موقعیت بررسی کیفی فعالیتهای قرآنی ـ خارج از شرایط کمی آن ـ در کشور، بهویژه در بخشهای مدیریتی و سیاستگذاری، نشان از فرصتها و چالشهایی دارد که خود هم میتواند بهعنوان نقطه قوت و نیز بهعنوان یک تهدید مورد ارزیابی قرار گیرد.
هماکنون سازمانها، نهادها و مراکز مختلف با مسئولیتهای قرآنی در حوزههای آموزش، پژوهش و تبلیغ و ترویج، در کشور مشغول بهکارند که هر یک دارای سابقه فعالیت و عناصر فعال در حوزه قرآن کریم هستند و از این منظر خود را صاحب حق و مسئول در برابر مردم و نیازهای روزافزون آنان میپندارند. چراکه هجوم تبلیغاتی در عرصههای مختلف و بمباران خبری، بهویژه نسل جوان را دچار یک نوع سردرگمی کرده و شرایطی را بهوجود آورده است که حضور یک جوان در عرصه فعالیتهای قرآنی، میتواند ساحل امنی برای او البته به تلقی مسئولان و کارشناسان محسوب شود.
امروز وضعیت حاکم بر فعالیتهای قرآنی کشور، بدین صورت است که سازمانهای قرآنی متعدد، مؤسسات قرآنی دولتی و مردمی، دانشگاهها، نیروهای مسلح و وزارتخانهها، هرکدام با هدف ترویج فرهنگ غنی قرآن کریم، اقدام به برپایی برنامههای قرآنی اعم از مسابقات و یا کلاسهای قرآنی در حوزه تفسیر و مفاهیم میکنند؛ حال سئوال مستتر در این اقدامات آن است که هر کدام از این مراکز که فعالیتهای قرآنی جزیی و یا کلان را به انجام میرسانند، از کجا الگو میگیرند؟ و برای پاسخگویی به کدام نیاز ، برنامه هاشان را به اجرا میگذارند؟
از سالهای گذشته تاکنون طرح بحث متولی واحد در فعالیتهای قرآنی، همواره باب گشودهای در مصاحبهها، گزارشها و سخنرانیها بوده و هر کدام از مدیران، اساتید و یا صاحبنظران در حوزههای مختلف قرآنی، همواره بر این موضوع تأکید میورزیدند که فعالیتهای قرآنی در کشور باید یک متولی واحد داشته باشد که مسیر و جهت موردنظر را طراحی، تبیین و در نهایت ابلاغ کند تا سایر مجموعهها نیز طبق این طراحی صورت گرفته، برنامههای خود را در پیش گیرند و البته نتیجهای که برای این کار مفروض بود، جلوگیری از موازیکاری و پراکندگی در فعالیتهای قرآنی کشور عنوان میشد.
حال بعد از گذشت چند سال از طرح این موضوع - که زمانی هم سوژه داغ رسانههای فرهنگی و قرآنی بهشمار میرفت - طرح «منشور توسعه فرهنگ قرآنی» به تصویب رسیده و از طریق ریاست جمهوری، به همه دستگاههای ذیربط، از جمله وزارتخانههای فرهنگ و ارشاد اسلامی، علوم، تحقیقات و فنآوری، بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و نیز آموزش و پرورش، ابلاغ شده است؛ موضوع مورد توجه در این مقال نقد و بررسی منشور توسعه فرهنگ قرآنی نیست، بلکه این نکته درخور توجه است که با آمدن این طرح نیز همچنان عده زیادی در حوزههای مرتبط با برنامههای قرآنی، از سیاستهای ناهمگون در بخشهای مختلف، گلایه دارند و بازهم همان مشکل قدیمی در ظاهر بر جای خود باقیست.
از این رهگذر آنچه بهنظر میرسد که عاملی شده تا برخی سازمانهای قرآنی در نقطه تقابل با سازمانهای دیگر قرار گیرند، این است که برخی در اندیشه حذف کسان دیگر سیر میکنند و از سویی برخی همواره در ترس خطر حذف شدن از سوی دیگر رقبا قرار دارند! البته واضح است که این جناحبندی در جامعه قرآنی، به صلاح نیست و یک تهدید محسوب میشود که ضمن ایجاد خلل در انجام وظایف روتین دستگاهها، میتواند زمینههای منفی دیگری را نیز در جامعه ایجاد کند.
همانطور که در ابتدای سطور اشاره شد، نگارنده خود بر این عقیده است که تکثر در فعالیتهای قرآنی نه یک نقطه ضعف، بلکه در صورت مدیریت صحیح یک نقطه اتکا و قوت محسوب میشود و میتواند عامل همافزایی در برنامههای قرآنی و دربرگیری طیف گستردهتری از مخاطبان شود. از این منظر باید توجه مسئولان امور قرآنی را در سطوح مختلف بهسمتی جلب کرد که نتیجه آن سیاستگذاری و تصمیمگیری واحد در عرصه فعالیتهای قرآنی و اجرای متنوع در دستگاهها و نهادهای کوچک و بزرگ باشد.
تا زمانیکه در عرصه فعالیتهای قرآنی از یک سیاستگذاری واحد بهره نبریم و جمعی از علما، استادان، پیشکسوتان و فعالان این عرصه، در این زمینه همفکری نداشته باشند و تصمیمات و در نتیجه عملکردها بهصورت جزیرهای به سرانجام برسند، نتیجهای جز وضع فعلی به بار نخواهد داشت که متأسفانه حتی اسباب دلخوری برخی قرآنیان، از برخی دیگر فراهم شده است و از این حیث هر گروه و جناح که بودجه فراوانتر و امکانات و قدرت بیشتری داشته باشند، بر دیگری غالب میشود و این تکثر در برنامههای قرآنی هم به نوبه خود سردرگمی مخاطبان آن و علاقمندان به مشارکت در برنامههای مختلف را درپی داشته است.
آنچه در این بین رویه درستی بهنظر میرسد، وحدت در عین تکثر است؛ بدین صورت که همه دستگاههای قرآنی کشور با قدرت و قوت قبلی به فعالیتهای خود بپردازند و اما در این وضعیت از یک سیاستگذاری واحد هم بهره ببرند و اینگونه نباشد که اگر یک سازمانی در حوزه برنامههای تبلیغی و ترویجی قرآن در حال فعالیت است، مانع فعالیت دیگر بخشها شود و یا اگر یک نهادی در حوزه آموزش قرآن از سابقه و تجربیات بیشتری برخوردار است، راه را در برابر حرکت سایر سازمانها ببندد.
چالشی که هماکنون جامعه قرآنی کشورمان را تهدید میکند، آن است که هر یک از عناصر قرآنی و یا دستگاهها به نوبه خود به فعالیت در حوزههای مختلف آموزش، پژوهش و یا تبلیغی ترویجی میپردازند و در این مسیر از نهادی هم تبعیت نمیکنند و حتی این اقدامات را لازمه استقلال و هویت خود میشناسند، که البته این خود آفتی است که مانع همافزایی در افکار و امکانات و در نتیجه بازدهی میشود و فرصتی که در این بین برای فعالان قرآنی باقی میماند، ایجاد سیاست واحد در عرصه تصمیمگیری برای فعالیتهای قرآنی است، تا همه اقشار و طیفهای جامعه قرآنی، با نظرات و تجربیات گوناگون حاصل جمع را بهصورت شفاف در اختیار بخشهای مختلف شامل دستگاهها، نهادها، سازمانها و مؤسسات قرآنی قرار دهند و از این طریق بستر مناسبی برای حضور همهجانبه و با توان بالای جامعه قرآنی در پاسخگویی به نیازهای جامعه فراهم شود
گلایه های شهریار پرهیزگار پدر حفظ و ترتیل قرآن کریم ایران
شبکه قرآن باید تعطیل شودجایگاه قاریان برجسته بسیار پایینتر از شأن آنهاست / سیدعلیاکبر رضوی
کافی است در یک خانواده، کمی به قرآن و قرائت آن علاقه وجود داشته باشد، آنوقت بدون شک، نوارهای ترتیل قرآن استاد پرهیزگار، در خانه آنها پیدا خواهد شد. کمتر دانشآموزی است که در مدرسه، سر کلاس قرآن و هنگام آموزش، صدا و لحن زیبای استاد را نشنیده باشد. خلاصه شهریار پرهیزگار، از آن چهرههایی است که دوستشان داریم و فراموششان نمیکنیم، هرچند که چندان در رسانههای جمعی دیده نمیشود، نه در تلویزیون و نه در رسانههای دیگر. برای همین، سراغ او رفتیم تا در گپ وگفتمان، حرفها و درددلهای او را بشنویم.
برای شروع، میخواهیم کمی بیشتر از خودتان بدانیم، اینکه چهچیزی شما را با قرآن مأنوس کرد؟
حدود سالهای 53 یا 54 بود و من 10، 11 ساله بودم. خوب یادم هست که مادرم قرآن میخواند، عاشق لحن و آهنگ قرائتش بودم. چند نوار ترتیل قرآن هم در خانه داشتیم. گاهی به آنها گوش میدادم. بیش از هرچیز دیگری از شنیدن صدای آنها لذت میبردم. گاهی با قاری همخوانی میکردم و یک چیزهایی هم یاد گرفته بودم، البته هیچکدامشان را نمیشناختم و چیزی از قرائت قرآن نمیدانستم. پدرم وقتی این علاقه را دید، دست بهکار شد. از آن به بعد همیشه من را همراه خودش به جلسات قرائت قرآن میبرد و مصر بود که حتی یکی را هم از قلم نیندازم. دوستان خوبی داشت و جلسات قرآنیشان معتبر بود. قاریان خوشلحن و صوتی در آن حاضر میشدند. گاهی در یک هفته چهار جلسه قرآنی میرفتیم. همین شد که در یک برهه کوتاه، شاید شش ماهه، آنقدر پیشرفت کردم که بهراحتی قرآن را روخوانی میکردم. قدری هم قواعد تجویدی، صوت و لحن آموخته بودم. طوری شده بود که از همه همسن و سالانم و حتی بزرگترها بهتر میخواندم و هر جلسه، من بدون نوبت، یکی از قاریها بودم. همینطور سه، چهار سالی زیر نظر اساتید قرائت کارم را ادامه دادم، با تقلید از سبک عبدالباسط شروع کردم و بعد سبک شیخ مصطفی اسماعیل را الگوی کار قرار دادم. یادم هست، هر جلسه پدرم ضبطصوت کوچکی همراهش میآورد، صدای من و تذکر استاد را ثبت میکرد و در خانه برایم تکرار میکرد.
در مورد حفظ چطور؟ از کی شروع به حفظ کردید؟
13، 14 سالم بود و دیگر برای خودم یک نیمچه قاری شده بودم. در همان سالها چند نفر از همشاگردیهایم زیر نظر استاد، قرآن هم حفظ میکردند. اوایل زیاد راغب نبودم، اما کمکم احساس کردم حفظ هم برای پیشرفتم خوب است و همین شد که توانستم وارد فضای حفظ هم بشوم. اما نه کتابی بود، نه نواری، نه جزوهای و نه حتی روشی برای حفظ؛ فقط تا آنجا که یادم است، نوار استاد خلیل الحصری بود. با اینحال حدود سه سال طول کشید تا بحمدالله توانستم لایق حفظ قرآن هم باشم. کمی گذشت، پدرم معتقد بود قاری باید آنچه که میخواند، بفهمد. پیگیریهای او باعث شد تا با شرکت در یکی از کلاسهای زبان عربی، زبان قرآن را هم بیاموزم و در مفاهیم هم در حد خود آگاهتر شوم. پیشنهاد من به قاریان هم همین است. با یادگیری زبان عربی آدم از تلاوت کتاب خدا، لذت چند برابری میبرد. حالا همسر و هر دو دخترم هم با این کتاب آسمانی مانوساند، هر چند شاید مثل من این کار را حرفهای دنبال نکنند، اما در حد قابلقبولی هستند.
ما در کشورمان حافظ قرآن داشتیم. قاریهای شاخص و زبدهای هم وجود داشتند. اما قاری قرآنی که حافظ هم باشد، یا حافظ قرآنی که مهارت صوت و ترتیل هم داشته باشد، نداشتیم یا حداقل در سطحی که در مسابقات بتوانند مطرح باشند و مقام بیاورند، کسی نبوده. اما این مسأله در سال 1366 همزمان برایم به وقوع پیوست و در مسابقاتی که به میزبانی ایران برگزار میشد، توانستم در حفظ کل قرآن و ترتیل، همزمان مقام اول را کسب کنم. از آن سال به بعد بود که تب این مسأله، یعنی حفظ و قرائت بهصورت همزمان، خیلی داغتر شد و شاهد این بودیم که جوانان زیادی برای یادگیری مراجعه میکردند.