88
89
|
هایپر مدیا | مرکز جامع خدمات رسانه ها / نگارش روزنامه |
|
|
اندازه فونت |
|
پرینت |
|
برش مطبوعاتی |
|
لینک خبر | جابجایی متن |
|
نظرات بینندگان |
گلایه های شهریار پرهیزگار پدر حفظ و ترتیل قرآن کریم ایران
شبکه قرآن باید تعطیل شودجایگاه قاریان برجسته بسیار پایینتر از شأن آنهاست / سیدعلیاکبر رضوی
از اوضاع قرآنی کشور راضی هستید؟ از برنامهریزیهای کلان، سیاستگذاریها و بودجههایی که تعلق میگیرد، چطور؟
اصلا. کارهای صورت گرفته در حوزه قرآن را کافی و مناسب نمیدانم. اگرچه رقمهای بالای چندین میلیاردی بودجه اختصاص دادهاند که البته جای تشکر دارد؛ اما مهم، خروجی است. از برآیند تلاش همه ارگانهایی که میتوانند و باید برای قرآن کاری کنند، مثل وزارت ارشاد، صدا و سیما، سازمان تبلیغات اسلامی و اداره اوقاف، نتیجهای که باید بهدست آید، ابدا رضایتبخش نیست و زاویه بزرگی با آرمانهای قرآنی یک کشور اسلامی دارد.
شما که سالهاست در فضای قرآنی هستید، فکر میکنید چرا بعد از اینهمه سال قرآن هنوز مأنوس خانههای مردم ما نیست؟ اشکال کار کجاست؟
اگر الان در خیابان از مردم بپرسید، نام سه تا قاری برتر کشور را نام ببرید، نمیدانند. اما اگر بگویید فوتبالیست، یک لیست بلند برایتان عنوان میکنند. من بارها گفتهام، اگر بحث کارشناسانهای باشد، حاضرم روی یک صندلی داغ، در یک برنامه زنده تلویزیونی، جلوی همه مردم، ایرادهایشان را بگویم؛ تمام درددلهایم را. تمام مسئولین بنشینند یک طرف، من هم طرف مقابل. آنقدر برایشان از کمکاریها و اهمالهایشان میگویم که بدانند ایراد کار کجاست. آن چیزهایی را که امام میخواست، رهبری میخواهد و در شأن این مردم خوب است، برایشان خواهم گفت تا ببینند کدامشان را درست اجرا کردهاند! خوب این معلوم است که نوجوان و جوان خواهناخواه میرود بهسمتی که دیگران میخواهند. یعنی بهسمتی که تبلیغات شده و برنامه در موردش پخش میشود. شما فرض کنید یک نفر از صفر بخواهد اعتقاداتش را شروع کند. اگر تلویزیون را روشن کند و ببیند، یک ماه بعد فکر میکنید از قرآن چه اطلاعاتی بهدست میآورد؟ شما برنامههای تلویزیون را اولویتبندی کنید. بگویید اولویت اول چیست؟ دوم چیست؟ همینطور پیش بروید، ببینید قرآن در اولویت چندم قرار میگیرد، آنوقت پاسخ سئوالتان را خواهید گرفت. ببنید تشویقها و حمایتها از چه گروهیاست. الان برخی هنرپیشههای ما از وزارت ارشاد مستمری میگیرند. دلیلش چیست؟ آنوقت یک قهرمان قرآنی ما، نفر اول مسابقات جهانی برای یک وام 10 میلیونی، ماهها به این و آن رو میزد تا به هزار مشکل، بالأخره برایش جور کردیم. یک روایت یا آیه بیاورید که بگویند باید به این جماعت مستمری تعلق گیرد، روایات مربوط به اهالی قرآن را هم کنارش بگذارید. این هم یک پاسخ دیگر! ائمه ما با فرزدق و دعبل چه کردند؟ فرزندانشان را پیش از هر چیز، به چه وصیت میکردند؟ یک دودوتا چهارتا کنید ببینید این بودجههایی که برای فرهنگ ایران اسلامی است، کجاها خرج میشود، در جیب چه کسانی میرود، چگونه خرج میشود تا پاسخ دیگرتان را بگیرید.
اما بههرحال در این سالها بهنظر میرسد در رسانهها، بهخصوص صدا و سیما، بیشتر به قرآن توجه میشود؛ در شبکه قرآن و شبکههای دیگر.
یکی از اشکالات عمده من به همین صدا و سیما است. دعای سحر و مناجات پخش نمیشود، اما برای اینکه یک نفر بیاید از قرارداد چندصد میلیونیاش حرف بزند و مرتب همدیگر را محکوم کنند که حق تو بوده یا نبوده، بیش از سه ساعت از وقت صدا و سیما صرف میشود. آخر این برنامهها چهچیزی به بیننده اضافه خواهد شد؟ چه کمالاتی به او افزوده میشود؟ آنهم در سحرگاه ماه مبارک، از رسانه یک کشور اسلامی. یا مثلا یکسره توی رختکن این تیم و آن تیم، فلانی به فلانی فحش داد، چرا فحش داد، با هم قهرند، تماشاچیها اینطور کردند و... اینها میشود خبرهای اول کشور برای جوانان. در رسانه ملی، رسما میگویند: فقط او روزه نخورد، ما همه روز فلان بازی (در ماه مبارک)، نهار خوردیم! فیلمها و عکسهایشان همهچیز را به مردم فهمانده، بازیکن والیبال میگوید: بازیمان سخت باشد، روزهمان را میخوریم! بعد، فردا از فاصله نسل جوان با دین مینالیم. از ماهوارهای شدن آنها ناراحتیم. شما ببینید، یک سریال که در تلویزیون پخش میشود، چه خوب باشد، چه بد، با بوق و کرنا یک جلسه میگذارند برای تقدیر و تشکر از عوامل و دستاندارکارانش و بعد در تمام بخشهای خبری پخش میشود. سریالهایی که از لحاظ مفهوم، از دید یک کارشناس قرآنی، به بسیاریشان ایراد وارد است. اما شما دیدهاید یا شنیدهاید پنج دقیقه بزرگان قرآنی کشور را، آنهم نه در تلویزیون و اخبار؛ در همان اتاق خودش، جمع کند و از آنها ایده بگیرند؟ فعالیتهای قرآنی را با آنها در میان بگذارند؟ انتقادی از آنها بشنوند.
در مورد شبکه قرآن هم، کاملا مخالفم. پیش از این هم گفته بودم که شبکه قرآن پروژه ناموفقی است و باید تعطیل شود. چرا اگر تلاوت زیبایی هست، اگر نکته ظریف و زیبایی هست، منحصر شود به یک سری مخاطب خاص شبکه قرآن؟ چرا همه مردم نشنوند و نبینند و استفاده نکنند؟! برنامههای قرآنی باید درگیر و در خلال بقیه برنامههای روزمره باشد. مثل اینکه در یک شبکه، هم برنامههای سیاسی نشان میدهند، هم مستند پخش میشود، هم فیلم، هم ورزش، هم برنامه خانواده؛ فقط این وسط قرآن باید حذف میشد و میرفت به یک شبکه دیگر! بعد از جلسهای با حضور مدیران ارشد صدا و سیما، برایم خبر آوردند که وقتی صحبت من در جلسه مطرح شده، گفتهاند: اورا که ولش کنید، اصلا در موردش حرف نزنید! این احترامیاست که به حرف من گذاشتند. یک نفر نیامد بگوید، دلیل شما چیست؟ اصلا چرا این حرف را زدی؟ فقط پاسخشان شد تحریم، شد منطق بیمنطقی و قهر. نه مدرکی خواستند، نه توضیحی! آنوقت خودمان از دنیا مینالیم که تحریم زشت است، این همه برنامه در ماه مبارک پخش شد و اینهمه من دعوت به مناظره و مباحثه کرده بودم. یک نفر نیامد بگوید، ماه قرآن است، بیا از قرآن بگو، از مشکلاتی که بهخاطرش مناظره میخواهی! البته واضح است که هیچکس خوشش نمیآید مقامش به خطر بیفتد، آنهم جلوی مردم.
پس دلیل اینکه شهریار پرهیزگار، کمتر در رسانهها دیده میشود و مردم کم از او باخبرند، علیرغم اینکه از چهرههای مطرح و نام آشنای کشور بهشمار میرود، همین است؟
بله، تا به حال اگر دعوتی از من شده باشد، من رد نکردهام. حتما احساس میکنند من به درد برنامههایشان نمیخورم یا خطری دارم! البته من هم شیفته آن نیستم و اصرارم برای شفافسازی برخی مسائل است. الان خدا را شکر شاگردان ما، جای ثابت در تلویزیون پیدا کردهاند و کمبود ما احساس نمیشود!
با این احوال وضعیت کیفی حافظان و قاریان کشورمان را در عرصه بینالمللی و در مقایسه با سایر کشورها چطور ارزیابی میکنید؟
خدا را شکر ما الان در کشور قاریان و حافظان زبده و مستعدی داریم. در دنیا هم حرف برای گفتن زیاد داریم و دیگر در دنیا یک رقیب جدی برای بزرگان هستیم و تقریبا در دنیا، بعد از مصریها رقیبی نداریم. البته در دنیا بیشتر مسابقات جهانی، بر پایه حفظ است، مثل همین عربستان، تونس، مصر. فقط مسابقات اندونزی و مالزی تخصصی روی قرائت است. از نظر کیفی چه در زمینه قرائت و چه در مورد حفظ، وضعیت ما بسیار عالی است. اما از نظر کمی متأسفانه خلاء بزرگی احساس میشود. یعنی نسبت به جمعیت بالای 70 میلیون نفری ما، تعداد قاریان و بهخصوص حافظان ما، در برابر آنچه باید باشد، خیلی ناچیز و اوضاع خیلی بد است! این مسأله، مشکلاتی هم در پی دارد. از جمله اینکه رقابت کمتر میشود، خلاقیتها محدود میشود و در آینده برای نسل بعد، افراد باتجربه بهقدر کافی نخواهیم داشت.
از میان روشهای متعددی که برای حفظ قرآن وجود دارد؛ اگر کسی برای راهنمایی پیش شما بیاید، کدام شیوه را توصیه میکنید؟
یکی دیگر از نگرانیهای من همین روشهای نوظهور است. میآیند تبلیغ میکنند در مورد حفظ شش ماهه و یک ساله قرآن. بعد مردم کودکانشان را راهی میکنند و آخر کار کودک درب و داغان برمیگردد. قرآن را نمیتواند درست و کامل حفظ کند که هیچ، حتی زدگی و خستگی هم برایش بهوجود میآید و در آینده همان روخوانی را هم پی نمیگیرد. اصولا اول شخص باید بداند که چرا قرآن را حفظ میکند، بعد روش آن را انتخاب کند. کتابهای خوبی هم در این راستا منتشر شده است. اما برخی افراد غیرمحقق و غیرکارشناس آمدهاند کلاس یا برنامهای ترتیب دادهاند و در نهایت نتیجه مطلوبی بهدست نیامده است. در کل اصلا با روشهای یک ساله و حتی دو ساله موافق نیستم، بهنظر من روش سهساله مناسب و مطلوب است. یادگیری و حفظ قرآن باید باشیب بسیار ملایم، بهصورت دقیق و عمقی و با تکرار و تمرین همراه باشد. در غیر اینصورت یا خستگی میآورد یا خیلی زود فراموش میشود. حجم کم و سرعت کم، اما کیفیت و دقت بالا و البته استمرار در یادگیری، مثلا اگر میگوید روزی دو آیه، به آن پایبند باشد، راه صحیحش این است. پیشنهاد مهم من هم این است که کار یادگیری را بهصورت گروههای چند نفری در کنار هم انجام دهید. سه، چهار نفر که کنار هم باشند، هم استمرار بیشتر میشود و هم کیفیت بالاتر میرود.
شعار اصلی دولت دهم، ارتقاء فرهنگ و تمرکز روی فعالیتهای فرهنگی بوده و هست. آیا در این یک سال و چند ماه، چنین شعاری محقق شده؟ آیا تغییر روشنی دیده میشود؟
البته اینکه دولت دوست دارد کار فرهنگی بکند و برنامهاش را دارد، قبول دارم. چه بسا در بخشهای دیگر اقداماتی شده باشد. اما واقعیت مسأله در مورد فرهنگ قرآن چیز دیگری است و آنطور که باید، حرکتی صورت نگرفته و انتقادات ما، همانطور که گفتم به قوه خودش باقی است. احساس من این است که مشاوران قرآنی مناسب یا کافی در اختیار دولت نیست. وگرنه از هزینه کردن ابایی نیست.