هایپر مدیا | مرکز جامع خدمات رسانه ها / نگارش روزنامه |
|
|
اندازه فونت |
|
پرینت |
|
برش مطبوعاتی |
|
لینک خبر | جابجایی متن |
|
نظرات بینندگان |
محمد خالدالبرادعی نقش این مرد چیست؟
آن روزها که «محمد خالدالبرادعی»، ریاست آژانس بینالمللی انرژی اتمی را برعهده داشت و گاه و بیگاه برای پیگیری پرونده هستهای ایران، با مقامات ایرانی به مذاکره میپرداخت، گاهی به نعل میزد و گاهی به میخ؛ با این همه با زبان بیزبانی، تلاش میکرد تا به مقامات ایرانی بفهماند، برای اینکه بهانهای بهدست غربیها ندهید، با آژانس همکاری کنید. شاید به همین دلیل بود که علاوهبر اینکه نتوانست رضایت دستگاه دیپلماسی ایرانی را فراهم کند، مغضوب دستگاه سیاست خارجی ایالات متحده هم واقع شد و جای خود را به فردی مطیعتر سپرد.
پس از آن و در بستر ناآرامیهای مصر تلاش کرد تا حضوری پررنگ در عرصه سیاسی کشورش داشته باشد و به همین منظور خود را بهعنوان یکی از نامزدهای انتخابات آتی ریاست جمهوری مصر مطرح کرد؛ اقدامی که با استقبال خوبی در میان مردم و جریانهای سیاسی مصر مواجه شد و در عینحال خشم رژیم مبارک را برانگیخت. البرادعی برای دوری از این خشم بار دیگر مصر را ترک کرد و اقدامات خود را خارج از مصر پی گرفت.
البرادعی این روزها درحالی دوباره به مصر بازگشته است که حرفهای زیادی را پشت سر خود بههمراه آورده؛ از اینکه او یک عامل غربی برای کنترل و انحراف انقلاب مردم مصر است تا اینکه او یک عروسک ایرانی است و از سوی ایران حمایت میشود! با این همه باید منتظر ماند و دید تا این پیرمرد 69 ساله مصری، که برنده جایزه صلح نوبل نیز هست، چه جایگاهی در انقلاب مردم مصر خواهد یافت. او هرچند سخنران ماهری نیست و دار و دستهای هم در مصر ندارد، اما شاید در قحطی رهبری انقلاب در مصر، مورد توجه قرار بگیرد!
حسن رحیم پور ازغدی
یک انقلابی که محافظه کار شد
پیشتر با فصلنامه «کتاب نقد» مشهور شد؛ مجلهای که در بحبوحه بحثهای میان جریانهای شبه روشنفکری و جریانهای دینی درخشید و وی یک تنه آن را منتشر میکرد و بعضا چند مقاله با قلم خود و با اسمهای مستعار، در برخی شمارههای آن مینوشت. پس از آن به عرصه سخنرانیهای گسترده در محافل دانشجویی وارد شد و به ایراد بحثهایی انتقادی علیه شبهروشنفکران و متحجران دینمدار پرداخت. جلسه مناظره او با «محسن کدیور» در دانشگاه صنعتی شریف از رخدادهای فکری بود که وی را بیش از پیش مطرح کرد.
«حسن رحیمپور ازغدی» در سالهای حاکمیت شبهروشنفکران، به یکی از مطرحترین سخنرانهای جریان انقلابی ایران در مواجهه با جریان شبهروشنفکری بدل شد تا مورد هجمه همه جانبه و زیرپوستی این جریان قرار بگیرد؛ او سخنرانی حکومتی نامیده شد که همواره از تریبونهای رسمی، برای مطرح کردن خود، بهره برده است. در پایان همین سالها بود که رحیمپور از سوی رهبری انقلاب به عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی منصوب شد، تا امیدهایی در میان جریانهای دانشجویی انقلابی و عدالتخواه برای بیرون آمدن این شورا از رخوت و سستی عارض شده برآن بوجود بیاید؛ امیدهایی که بهتدریج رنگ باخت و به زعم برخی رحیم پور خود به همان رخوت و سستی شورا مبتلا شد. شاید به همین دلیل بود که رحیمپور ازغدی دیگر همچون گذشته در محافل فکری حضور نیافت و مانند دهها مسئول فرهنگی دیگر جامعه ایرانی، سرگرم جلسات طرح و بررسی و... شد! با اینهمه بهنظر میرسد استعفای غیرمنتظره چندی پیش رحیمپور ازغدی از شورای عالی انقلاب فرهنگی، نشانهای تازه از بیرون آمدن وی از لاکی باشد که او در چندسال گذشته، گرفتار آن شده است؛ لاکی که ظاهرا به این سادگیها از روی دوش سایر مقامات فرهنگی کنار نمیرود.
امین متوسلزاده
اخلاق خیلی ساده است
در دنیای حرفهای شده فوتبال که همهچیز در آن نرخی پیدا کرده و قابلخرید و فروش شده است، شاید تنها این آیین جوانمردی است که میتواند مرهمی بر زخمهای ناشی از بیاخلاقی حاشیههای این ورزش پرطرفدار بگذارد؛ حاشیههایی که این سالها و بهویژه در فوتبال ایرانی بر متن غلبه یافته و فوتبال ایرانی را با ناکامی مواجه کرده است. زیبایی آیین جوانمردی ایرانی در این میان زیبایی خیرهکنندهای در میان جوانمردان جهان دارد و شاید به همین دلیل است که کار زیبای «امین متوسلزاده»، بازیکن فصل گذشته مقاومت سپاسی و فصل جاری راه آهن، در لیگ نهم فوتبال ایرانی، جلوهای جهانی یافت و متوسلزاده بهعنوان جوانمردترین بازیکن فوتبال جهان در 2010م، انتخاب شد.
امین متوسلزاده در بازی فصل گذشته تیمهای مقاومت سپاسی و استیل آذین، در حالیکه میتوانست گل برتری تیم مقاومت سپاسی را وارد دروازه استیل آذین کند، به علت مصدومیت دروازهبان حریف، توپ خود را به اوت فرستاد تا در پایان، مقاومت سپاسی بازنده میدان ورزشی باشد! متوسلزاده پس از دریافت جایزه خود در مراسم باشکوهی که در هتل بیورویج پالاس شهر لوزان سوییس برگزار شد، هفته گذشته به ایران آمد؛ در حالیکه همچون تقدیری که در پایان فصل گذشته لیگ نهم از او شده بود، علاقهای به مادی دیدن کار خود نداشت. او آن روز چنین گفته بود: «اخلاق خیلی ساده است و نیازی به تجلیل ندارد. مردم خودشان بهخوبی این مسائل را تشخیص میدهند و نیازی به تعریف و تمجید نیست.» (irib.ir)
قبل از 1400، مقدمات اعزام انسان به فضا مهیا میشود
«محمود احمدینژاد»، رییسجمهوری، در مراسم افتتاح بزرگترین آزمایشگاه سازه و تأسیسات فضایی ایران با اشاره به اینکه «امروز روح جمعی تمدنساز و فرهنگساز ملت ایران بیدار شده و همه جهان را تحتتأثیر قرار داده و در عرصه فضا دستاوردهای خوبی بهدست آورده است»، گفت: «دانشمندان جوان ایرانی نشان دادهاند که دستیابی به بالاترین سطح ممکن در عرصه فضا شدنی است و با برنامهریزی انجام شده حتی قبل از افق پیشبینی شده در سال 1400، مقدمات اعزام انسان به فضا در کشورمان مهیا خواهد شد.» (farsnews.com)
سوریه باثبات است، چراکه با آمریکا روابط دوستانه ندارد
«بشار اسد»، رییسجمهوری سوریه، در گفتوگو با روزنامه وال استریت ژورنال، با تأکید بر اینکه این حرکتهای مردمی نشاندهنده نیاز به تغییر است، گفت: «حاکمان عرب باید تلاشهای بیشتری را برای حل مشکلات اقتصادی و خواستههای سیاسی مردم خود انجام دهند.» اسد افزود: «اوضاع سوریه مستقر و با ثبات است، چراکه این کشور با آمریکا روابط نزدیک و دوستانه نداشته و در مقابل رژیم صهیونیستی ایستاده است.» (asriran.com)
انتساب من به جریان فتنه، اهانت به جامعه روحانیت است
«سیدابوالحسن نواب»، معاون سیاسی جامعه روحانیت مبارز، در گفتوگو با خبرنگاران که به مناسبت استعفایش از مدیریت مرکز خدمات حوزههای علمیه برگزار شده بود، گفت: «بنده در سال گذشته و درباره انتخابات با هیچ مرجع تقلیدی حتی یکبار هم ملاقات نکردم. من معاون سیاسی جامعه روحانیت بوده و هستم و انتساب من به جریان فتنه اهانت به جامعه روحانیت است.» نواب افزود: «اعتقادم به آقای رفسنجانی هیچگاه دوگانه نبوده و مانند برخیها نبوده که یک روز از طرفداران وی باشند و امروز مخالف او شده باشند؛ من از اول انقلاب وی را در حد کمتری از مقام معظم رهبری که آن موقع رییسجمهوری بودند قبول داشتم.» (mehrnews.com)
هاشمی جزو سران فتنه نیست، اما امتحان موفقی نداد
«محمدرضا باهنر»، دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین و نماینده مردم تهران، در سخنانی درباره «اکبر هاشمی رفسنجانی» گفت: «نظر کسانیکه میگویند آقای هاشمی از سران فتنه است را قبول ندارم. این نظر را ظلم به آقای هاشمی میدانم. آقای هاشمی جزو سران فتنه نیست، اما آقای هاشمی در جریان فتنه امتحان موفقی نداد و به روز نبود. بهموقع عمل نکرد. بهموقع در میدان نبود. بهموقع موضع نگرفت. بهموقع در صحنه نبود تا از کلیت نظام دفاع کند یا برخی از این رفتارها را محکوم کند. از آقای هاشمی توقع بیشتری میرفت.» (mashreghnews.ir)
شورای عالی سینما بزرگترین خیانت به سینما و ملت است
«مهدی کلهر»، مشاور سابق ریاست جمهوری، در نشست نقد و بررسی وضعیت جشنواره فیلم فجر در فرهنگسرای رسانه، با انتقاد شدید از تشکیل شورای عالی سینما گفت: «شورای عالی سینما بزرگترین خیانت به سینما و ملت است... زیرا من معتقدم مردم بهمراتب انقلابیتر از دولت هستند و دخالت دولت در تولید، سفارش فیلم سینمایی درست نیست... امروز بعضی از وزرا و مدیران در دورههای گذشته به جرم ضدانقلاب بودن یا در زندان هستند و یا به خارج رفتند چه تضمینی وجود دارد که مدیران امروز که در بعضی امور هستند در آینده اینگونه نباشند.» (ilna.ir)
ارشاد در دوران صفار هرندی بسیار بدتر از زمان اصلاحات بود
«وحید جلیلی»، روزنامه نگار، در نشست نقد و بررسی وضعیت جشنواره فیلم فجر در فرهنگ سرای رسانه، با اشاره به وضعیت فرهنگی دوره اصلاحات و دوران «محمدحسین صفار هرندی» گفت: «هرچند به دوران اصلاحات ایرادها و اشکالات بسیاری وارد است اما باید بگویم که وضعیت وزارت ارشاد در دوران صفار هرندی بسیار بدتر از زمان اصلاحات بود و آنقدر که در دوره صفار هرندی به روشنفکران رانت داده میشد در دوره اصلاحات به آنها توجه نمیشد.» (tabnak.ir)
فوتبال، برای سیاستمدارانمان، ابزاری است برای سرگرمی
«مجید جلالی»، سرمربی تیم فوتبال فولاد خوزستان در گفتوگو با خبرآنلاین، در تحلیل دلایل عدم موفقیت فوتبال ایران گفت: «تا نگاه سیاستمدارانمان به فوتبال عوض نشود، همین هستیم که بودیم. فوتبال برایشان ابزاری است برای سرگرمی مردم. پول خرج میکنند که مردم سرگرم باشند. فوتبال مثل سینماست، مثل تئاتر و تلویزیون. برایشان حتی بعد اقتصادی هم ندارد که بگویند از این پولی که هزینه میکنند، عایدی هم داشه باشند. میگویند بیشترین هزینه را بکنیم که مردم سرگرم شوند و این میشود دلیل اصلی بختهایمان. با یک برد جوگیر میشویم و با باختها افسرده. کار ساختاری هم نمیکنیم.» (khabaronline.ir)
رو در رو
با ناکامی دوباره تیم ملی فوتبال ایران، بار دیگر بحثهای تازه درباره علتهای شکستها و ناکامیهای فوتبال ایران آغاز شده است. در این میان نوک پیکان انتقادها متوجه «علی کفاشیان»، رییس فدراسیون فوتبال، است و آنکه بیش از همه انتقاد میکند، طبق معمول «محمد دادکان»، رییس اسبق فدراسیون فوتبال است. سخنان اینبار دادکان برخلاف گذشته با واکنش جدیتر کفاشیان مواجه شد.
با ناکامی دوباره تیم ملی فوتبال ایران، بار دیگر بحثهای تازه درباره علتهای شکستها و ناکامیهای فوتبال ایران آغاز شده است. در این میان نوک پیکان انتقادها متوجه «علی کفاشیان»، رییس فدراسیون فوتبال، است و آنکه بیش از همه انتقاد میکند، طبق معمول «محمد دادکان»، رییس اسبق فدراسیون فوتبال است. سخنان اینبار دادکان برخلاف گذشته با واکنش جدیتر کفاشیان مواجه شد.
محمد دادکان
مسئولان ورزش، افرادی حرف گوش کن میخواهند
دادکان با انتقاد از فضای حاکم بر فوتبال و ورزش کشور، گفت: «متأسفانه امروز مسئولان ورزش، افرادی را میخواهند که بذلهگو، گوش به حرف و غلام باشند. امروز اگر اینطور باشید میتوانید در ورزش فعالیت کنید.» دادکان افزود: «کفاشیان قصد نداشت، وارد فوتبال شود. به او گفتند برای ریاست فدراسیون فوتبال کاندیدا شو تا با انتخابش بهتر بتوانند برای فوتبال تصمیمگیری و اعمالنظر کنند. آقای کفاشیان که خودش میگوید، من نمیتوانم در فدراسیون فوتبال یک لیوان را بیاجازه جابهجا کنم، چطور میتواند فدراسیون را اداره کند؟» (parsfootball.com)
علی کفاشیان
فوتبال کشور بهخاطر منیت تعلیق شد
علی کفاشیان، رییس فدراسیون فوتبال، هم در «برنامه نود» در پاسخ به دادکان گفت: «آقای دادکان صحبت از استقلال در فدراسیون فوتبال میکنند، اما زمانیکه ایشان رییس فدراسیون فوتبال بود، وقتی قصد داشتند آقای شاهرخی را سرمربی تیم ملی فوتبال کنند، آقای مهرعلیزاده رییس وقت سازمان تربیت بدنی، به ایشان دو هفته فرصت داد تا برانکو، سرمربی تیم ملی شود. زمانی هم که وحید هاشمیان برای تیم ملی بازی نمیکرد، آقای مهرعلیزاده تأکید کردند این بازیکن باید به تیم ملی بازگردد که من به دفتر آقای دادکان رفتم و دستور آقای مهرعلیزاده را به ایشان ابلاغ کردم که همان زمان با هاشمیان تماس گرفت و درخواست کرد به تیم ملی بازگردد.»
کفاشیان سپس در سخنانی کنایهآمیز با یادآوری اینکه فوتبال کشور بهخاطر منیت دو نفر تعلیق شد و هرکدام از آنها این فوتبال را بهسمت خود میکشیدند، افزود: «ما باید واقعیتها را بگوییم و نباید استقلال یک فدراسیون را زیر سئوال ببریم. اینها که مدعی هستند، فدراسیون در زمان آنها مستقل بوده، حقیقت را بگویند. البته آنها این حق را دارند که پاسخ مرا بدهند، خوشبختانه آنها همیشه خوب حرف میزنند!»
کفاشیان همچنین گفت: «قطعا اگر فدراسیون روی پای خود بایستد و تأمین درآمد کند، استقلال خواهد داشت. در ورزش کشور فقط فدراسیون فوتبال نیست که پاسخگوی سازمان تربیت بدنی است؛ همه فدراسیونها باید پاسخگوی باشند.» (football3.ir)
شیخ عبدالکریم حائری یزدی
در ۱۲۳۸ش، در قریه مهرجرد میبد، از توابع اردکان یزد، متولد شد. در ششسالگی یکى از بستگانش، بهنام میرابوجعفر که خود عالم و در کسوت روحانیت بود، با مشاهده استعداد و نبوغ او، عهدهدار تحصیلش شد و او را به اردکان برده و به مکتب سپرد. در ۱۸ سالگی به عراق رفت. چندسالی در کربلا در محضر آیتالله فاضل اردکانی بود و پس از آن با راهنمایی استادش به سامرا و به محضر میرزای شیرازی رفت. بعد از ارتحال میرزای قمی و در شرایطی که ایران بهسوی تباهی میرفت، علما به فکر ایجاد حوزهای در قم افتادند. با اقامت کردن وی در قم، بنیان حوزه علمیه قم توسط او نهاده شد و با گامهاى بزرگى که برداشت، این حوزه بهتدریج رشد کرد و در ردیف بزرگترین حوزههاى علمیه جهان تشیع درآمد. شیخ «عبدالکریم حائری یزدی» سرانجام در اواسط بهمن 1315ش، وفات یافت و در جوار مرقد حضرت معصومه (سلامالله علیها) به خاک سپرده شد.
شهید علی محمودوند
در ششم تیر 1343ش، در تهران به دنیا آمد. تحصیلاتش را تا پایان دوره راهنمایی ادامه داد. با آغاز جنگ تحمیلی در 1361ش، و در 16 سالگی به جبهه رفت و در عملیات رمضان شرکت کرد. کارش را با گردان تخریب لشکر 27 محمد رسولالله (صلیالله علیه و آله و سلم) شروع کرد و در عملیات والفجر مقدماتی همراه گردان حنظله، به منطقه فکه رفت و از ناحیه دست مجروح شد. در عملیات والفجر هشت، پایش را از دست داد و با وجود 70 درصد جانبازی (شیمیایی، موجی، قطع پا و 25 ساچمه در دست) بازهم از میهن اسلامی دفاع کرد. در سال 1367 ازدواج کرد و صاحب دو فرزند شد. «علی محمودوند» پس از عضویت در سپاه، در 1371ش، با تکیه بر تجربیات خود از دفاع مقدس گروه تفحص شهدا را تأسیس کرد و در نهایت در عصر روز 22 بهمن 1379ش، در حین تفحص شهدا با سجده خونین بر خاکهای فکه بوسه زد و به شهادت رسید. پیکرش را طبق وصیتش در قطعه 27 بهشت زهرا به خاک سپردند.