76
77
|
هایپر مدیا | مرکز جامع خدمات رسانه ها / نگارش روزنامه |
|
|
اندازه فونت |
|
پرینت |
|
برش مطبوعاتی |
|
لینک خبر | جابجایی متن |
|
نظرات بینندگان |
قوت و ضعف دیدگاههای فوکو درباره انقلاب اسلامی
اشتباه نکنیم!
هویت مستقل انقلاب اسلامی
درست است که انقلاب اسلامی ایران برداشتهای مدرنیستی از برخی مفاهیم را زیر سئوال برده و برخی برداشتهای پستمدرنیستی را تأیید میکند، اما با اینهمه نمیتوان انقلاب اسلامی ایران را انقلابی پستمدرن خواند. این انقلاب فینفسه هویت مستقلی دارد؛ زیرا از منظر ایدئولوژیک، ارتباطی میان انقلاب اسلامی و مدرنیسم یا پستمدرنیسم وجود ندارد. گرچه پیروزی انقلاب اسلامی ایران، نقدهای وارد بر مدرنیسم را تأیید کرده است، اما این به آن معنا نیست که همه اندیشهها و گزارههای پستمدرنیستی را ثابت میکند.
بهویژه باید به این نکته توجه کرد که پستمدرنیسم هنوز یک اندیشه روشن نیست، قوام و دوام لازم برای تلقی شدن به مثابه یک ایدئولوژی را ندارد و همچنان در سطح نقادی و طغیان علیه مدرنیسم باقی مانده است. البته اندیشمندان بسیاری با گرایش پستمدرن وجود دارند، اما تاکنون نتوانستهاند جهانبینی (هستها و نیستها) و ایدئولوژی (بایدها و نبایدها) کاملی را از دیدگاه پستمدرن ارائه دهند.
بنابراین در یک جمعبندی کلی میتوان گفت تلاش میشل فوکو در معرفی انقلاب اسلامی ایران به غربیها راهگشا بوده و او توانسته است دریچهای برای شناخت جنبههایی از این انقلاب را به جهان غرب که مادینگر است، باز کند. با این حال برخلاف اینکه او گمان میکند انقلاب اسلامی ایران، ماهیتا یک انقلاب پستمدرن است و اندیشه و گزارههای پستمدرنیستی را دقیقا تأیید میکند، توجه به اینکه پستمدرنیسم هنوز ویژگیهای بسیار پراکندهای دارد و اندیشهای منسجم نیست، نشان میدهد نظر فوکو درباره انقلاب ایران کاملا درست نیست. انقلاب اسلامی، هویت و اندیشهای مستقل دارد و نباید در این رابطه دچار اشتباه شد
معرفی بازخوانی علل وقوع انقلاب اسلامی در سپهر نظریهپردازیها
چرا، چگونه، چنین/ نوشته مصطفی ملکوتیان
اگر به یک کتابفروشی بزرگ و بهخصوص حرفهای در زمینه علوم انسانی و اجتماعی مراجعه کنید، تعداد و حجم کتابهای مربوط به «انقلاب» را به مراتب بیش از یک ردیف و حتی بیش از یک قفسه خواهید دید. با آنکه بحث از انقلاب و انقلابها، بهطور سنتی یکی از سرفصلهای عمده در دانش جامعهشناسی و بهخصوص جامعهشناسی سیاسی است، اندیشمندان و پژوهشگران در علوم دیگر، مانند روانشناسی، اقتصاد و حتی فلسفه هم به اظهارنظر در زمینه انقلاب پرداختهاند. این پدیده، دلیل روشنی دارد که همان چندعلتی بودن پدیدههای انسانی و اجتماعی است. طبیعی است که انقلاب هم بهعنوان یکی از برجستهترین و پیچیدهترین رفتارها و کنشهای اجتماعی انسان، از منظرهای مختلفی قابلبررسی و پردازش است.
اگر یکبار دیگر به قفسه کتابهای انقلاب برگردیم، واقعیت دیگری را هم مشاهده میکنیم و آن اینکه اغلب کتابهای موجود در این زمینه، تنها از یک منظر به بررسی مفهوم کلی انقلاب یا یک انقلاب خاص بهطور موردی پرداختهاند. بهخصوص باید به این مسأله دقت کرد که همه کتابهایی که با موضوع انقلاب نوشته میشوند، اصولا درباره یک جنبه از انقلاب سخن نمیگویند. برخی به ریشههای انقلاب میپردازند و به این سئوال پاسخ میدهند که چرا انقلابها رخ میدهند یا اینکه یک انقلاب خاص چرا روی داده است؟ برخی دیگر از کتابها به چگونگی و فرآیند یک انقلاب میپردازند و به همین سیاق، بعضی دیگر به پیامدها، دستاوردها و بازتابهای انقلابها و یا دیگر جنبههایشان توجه دارند. اما همیشه مهمترین سرفصل در کالبدشکافی یک انقلاب، چرایی روی دادن آن است که پرسشهای دیگر همه در ارتباط با آن، پاسخ داده میشوند. با این حال و با توجه به مسائل پیشگفته، بهسختی میتوان همه علل وقوع انقلابها یا تمام ریشههای یک انقلاب خاص را در یک کتاب یافت.
شاید مهمترین حسن کتاب مصطفی ملکوتیان همین باشد که توانسته تا اندازه زیادی بر این کاستی همهگیر در زمینه کتابهایی که به موضوع انقلاب پرداختهاند، غلبه کند و دستکم در مورد انقلاب اسلامی، همه نظریات موجود در زمینه علل وقوع آن را در یک کتاب مطرح و نقد کند.
«بازخوانی علل وقوع انقلاب اسلامی در سپهر نظریهپردازیها»، تقریبا تمامی نظریههای مربوط به انقلاب را، چه پیش از این توسط پژوهشگر یا نویسندهای بر انقلاب اسلامی ایران تطبیق شده باشند و چه نه، در نسبت با انقلاب 1357 به بحث و بررسی - هرچند مختصر - گذاشته است.
ساختار کتاب که از فصل دوم تا هشتم، به ترتیب بررسی دیدگاههای فرهنگی، جامعهشناختی، روانشناختی، اقتصادی، سیاسی، ترکیبی و سایر نوشتهها را دربرمیگیرد، بهخوبی نشاندهنده گستره پژوهش ملکوتیان است. با این حال او متناسب با نقدهایی که در فصل اول کتاب خود بر دیدگاههای نویسندگان غربی و غربمحور، در مورد علل وقوع انقلاب اسلامی، وارد کرده است، در نهایت به برداشت بازسازیشدهای از دیدگاه فرهنگی در تحلیل وقوع انقلاب اسلامی روی میآورد که میتوان آن را دیدگاهی معنوی خواند. البته او نقش سایر عوامل مادیِ اقتصادی، سیاسی، روانشناختی و... را نادیده نمیگیرد و در الگوی پیشنهادی خود، برای بررسی علل وقوع انقلاب اسلامی، به هر یک از آنها سهم و جایگاهی متناسب میدهد.
خواننده کتاب حتی اگر مخالف نتیجهگیری نهایی نویسنده نیز باشد، نمیتواند از کنار گردآوری همهجانبه و دستهبندی و ساماندهی بهجای ملکوتیان در اثر پژوهشیای که دو سال برای آن وقت گذاشته است، به آسانی بگذرد؛ بهویژه اگر دو عامل مهم دیگر را هم در نظر داشته باشد: نخست، قلم روان نویسنده که با وجود پیچیدگی موضوع، متنی قابلفهم را پدید آورده است؛ و دیگر، حجم مناسب کتاب، یعنی حدود 270 صفحه که برای اثری با این ویژگیها، اندک بهشمار میرود و کمک فراوانی به پایینتر بودن قیمت پشت جلد آن نسبت به آثار مشابه میکند. سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول این کتاب را با قیمت 3 هزار تومان به مشتریان خود ارائه کرده است
به بهانه انتشار ویراست دوم کتاب حدیث پیمانه
ریشههای انقلاب و روشهای امام
دکتر حمید پارسانیا در کتاب «حدیث پیمانه» که از منابع درس ریشههای انقلاب اسلامی بهشمار میرود، کوشیده است تا ابعاد معرفتشناختی و اندیشهای گفتمان سیاسی شیعه و جریانهای موازی و معارض با آن را در بستر تحولات تاریخی، فرهنگی و اجتماعی ایران معاصر بشکافد. متن پیش رو حاصل گفتوگوی انتقادی عباس سلیمینمین با پارسانیا درباره همین کتاب است که پیش از این در خردادماه 1387 در پایگاه اطلاعرسانی Khamenei.ir منتشر شده است. با توجه به انتشار ویراست دوم این کتاب در سال 1389 و نظر به اهمیت و ابعاد جالب تو
دکتر حمید پارسانیا در کتاب «حدیث پیمانه» که از منابع درس ریشههای انقلاب اسلامی بهشمار میرود، کوشیده است تا ابعاد معرفتشناختی و اندیشهای گفتمان سیاسی شیعه و جریانهای موازی و معارض با آن را در بستر تحولات تاریخی، فرهنگی و اجتماعی ایران معاصر بشکافد. متن پیش رو حاصل گفتوگوی انتقادی عباس سلیمینمین با پارسانیا درباره همین کتاب است که پیش از این در خردادماه 1387 در پایگاه اطلاعرسانی Khamenei.ir منتشر شده است. با توجه به انتشار ویراست دوم این کتاب در سال 1389 و نظر به اهمیت و ابعاد جالب توجه بحث که هنوز هم موضوعیت دارد، ویراست دیگری از متن این گفتوگو را پیش روی خوانندگان قرار دادهایم.
سلیمینمین: در نگاه اول به این کتاب، ما شاهد نوعی عدم توازن میان اصل انقلاب اسلامی و مسائلی که پیش از انقلاب اسلامی اتفاق افتاده، هستیم. علت چیست؟
پارسانیا: این کتاب بیشتر نظر به ریشههای انقلاب دارد و انقلاب اسلامی ایران را حاصل مواجهه تمدنی اسلام با غرب و شرق و دنیای مدرن دانسته است. این مواجهه یک تاریخ 200 ساله دارد و راهی که در انقلاب طی میشود، حاصل یک تجربه 200 ساله در برخورد با رقیب بوده است. کتاب قاعدتا باید به این تاریخ میپرداخت؛ یعنی جریانهای موجود و تجربیاتی که به این حرکت منجر شده و بهصورت انباشت ذخیره معرفتی این راه را نشان میدهند. بنابراین حجم قابلتوجهی از کتاب، ناظر به مسائل تاریخ معاصر از دوران قاجار به بعد است.
در یک فصل نیز همه تاریخ اسلام از آغاز تا دوران قاجار آمده که زمینه حضور فرهنگ و تمدن اسلامی را در شکل شیعیاش نشان میدهد و اینکه تشیع چگونه بهعنوان یک فرهنگ مستقر شد و قبل از مواجهه با دنیای مدرن، چه مسائلی داشت و برای حل آنها چه راهکارهایی دست و پا میکرد.
فصل پنجم به 15 سال قبل از انقلاب پرداخته که شاید پرحجمترین فصل کتاب باشد. هرچه جلو میآییم، فصلها به فاصلههای زمانی کوتاهتری اختصاص دارند، ولی حجمشان بیشتر است؛ زیرا جریانهای معرفتی- مذهبی عمدتا در این سالها بارور میشوند و بروز آنها را بهصورت جریانهای اجتماعی و فعال شدن فقه سیاسی شیعه در این دهه میتوان مشاهده کرد.
سلیمی نمین: فرمایش شما درباره ریشههای انقلاب اسلامی درست است، اما در عینحال این نهضت، هم بهلحاظ بینشی و هم بهلحاظ روشی، یکسری ویژگیها دارد که من فکر میکنم گذرا به آن پرداخته شده است.
پارسانیا: این مسأله به نوع تحلیلی که کتاب از آن استفاده میکند برمیگردد. این انقلاب، در واقع انقلابِ اسلام و نقطه عطفی در حرکت تاریخی و تمدنی ماست. از ظرفیتهایی که اسلام و تشیع دارد، استفاده کرده است. بارقه انقلاب اسلامی ابتدا در حرکت شیعی جهان اسلام پدیدار شد و خصوصیت امام این است که زبان اسلام است و این ظرفیت را در عالم تشیع بارور کرده است. در واقع تشیع از ظرفیت مرجعیت خود و از فقه سیاسی که وجود داشت و در حوزه آموزشهای دینی مستقر بود، کاملا استفاده کرد. امام نزدیک 70 سال- از زمان مرحوم مدرس- بهصورت فعال در این جریان حضور داشتند؛ یعنی ایشان ناظر است، درک میکند، موضع دارد و نزدیک به مراکز تصمیمساز و تصمیمگیر شیعی است. درست است که ایشان تا سال 40 در جایگاه مرجعیت و راهبری حرکت نمینشینند، اما در دهه 30 در حاشیه مرجعیت، حضور بسیار پررنگی دارند. قبل از آن هم بهعنوان یک طلبه فاضل و ناظر حساس، مسائل را پیگیری میکردند. به همین دلیل وقتی سخن از نواب یا آیتالله کاشانی یا میرزای نایینی گفته میشود، در واقع سخن از امام است. همه اینها جریانهایی هستند که در حوزه روحانیت شیعی و متأثر از عملکرد و ظرفیتهای فقه شیعه و فقه سیاسی تشیع پدید آمدهاند.
به همین دلیل کتاب صرفا به نقل حوادث تاریخی نپرداخته است. پیش فرض من این بوده که خواننده، تاریخ گذشته ایران را میداند و حوادث به اندازه کافی برایش نقل شده است. اگر هم علاقهمند باشد، کتابهای دیگر موجود است. بنابراین بیان حوادث، هدف و مسئولیت ما نبوده است.
سلیمی نمین: در دوره آیتالله بروجردی، امام سکوت میکنند و مرجعیت تامّه ایشان را تقویت میکنند. در ابتدای ورود آیتالله بروجردی به قم، امام بسیار فعالند و از کسانی هستند که آقای بروجردی را به قم آوردند. گاهی از امام در حد نفر دوم تشکیلات آقای بروجردی یاد میکنند. اما بعدها به دلایلی یک مقدار فاصله میگیرند و ترجیح میدهند که سکوت کنند. هم فعالیت و هم سکوت ایشان بر مبنای روش است. ولی ما در کتاب شما روش امام را خیلی پررنگ نمیبینیم.
پارسانیا: برای حرکت امام و خصوصیات اصلی آن، در این کتاب چند ویژگی ذکر شده که مسأله را توجیه میکند. یکی از اموری که در حرکت ایشان نقش محوری دارد، توجه به نقش مرجعیت است. ایشان تا زمانیکه آیتالله بروجردی زنده هستند، ابتدا حمایت میکنند و بعد هم هیچ نوع مخالفت صریحی انجام نمیدهند که تضعیف ایشان از آن استنباط شود. زیرا توجه به این دارند که این جایگاه در آینده چه نقشی میتواند داشته باشد. گام گذاشتن امام به این سنگر، یعنی قرار گرفتن در نقطه مرجعیت و استفاده از آن برای حرکت، نشانه توجه ایشان به نقش این جایگاه است. همچنین تلاشی که برای همراهی مرجعیت با نهضت در جریان سال 1342 از سوی ایشان صورت میگیرد، باید مورد توجه قرار گیرد.
چند ویژگی در اینباره گفته شده است: یکی اینکه امام در سطح مرجعیت قرار میگیرند. دوم اینکه وقتی امام در این افق قرار میگیرند، سعی نمیکنند این نهضت را در اصطکاک با بقیه حرکتها قرار دهند. ایشان واقعا همه جریانهای دیگر را به نحوی تحت پوشش این نهضت قرار میدهند. خصوصیت دیگری که بهعنوان نقطه عطف در تاریخ مبارزات ایران ذکر شده، رویارویی با اصل نظام شاهنشاهی است؛ این ویژگی منحصر به حرکت امام است. مسأله دیگر، جهتگیری ضدامپریالیستی و ضدصهیونیستی ایشان است. هیچکدام از جریانهای دیگر، حتی حزب توده و چپها، مانند موضعگیری امام را در مقابل صهیونیسم و امپریالیسم - که با معنایی که امام ارائه میدهند، ابرقدرت شرق را هم شامل میشود - نداشتهاند.
خصوصیاتی که برای حرکت امام ذکر شده، منحصر به فرد است، اما باید توجه داشت که امام در این بستر نشست و از ظرفیتها استفاده کرد. خصوصیات فردی و شخصی امام بینظیر است، اما نباید چنان با این امر برخورد کرد که زمینههای فرهنگی و تمدنی نادیده انگاشته شود. جدا کردن امام از بستر فرهنگی، تمدنی، معرفتی، فقهی و فلسفی ویژهاش خدمت به امام نیست، قطع کردن ریشههای اوست. بنابراین پررنگتر از شخصیت امام، آن ریشههاست که در این کتاب آمده است.
سلیمی نمین: امام با چه مکانیزمی توانست قدرتمندترین ارتش منطقه را به زانو در بیاورد؟ چگونه توانست در ایران بدون استفاده از هیچ ابزار قدرت رایج و قابلمحاسبه در عرف، بر قدرت آمریکا با امکاناتی که در ایران داشت، فائق بیاید؟ بخشی که شما درباره انقلاب اسلامی آوردهاید، چندان به این سئوالات جواب نمیدهد.