هایپر مدیا | مرکز جامع خدمات رسانه ها / نگارش روزنامه |
|
|
اندازه فونت |
|
پرینت |
|
برش مطبوعاتی |
|
لینک خبر | جابجایی متن |
|
نظرات بینندگان |
آماده باش برای مبارزه با مختار ثقفی!
همزمان با پخش نسخه عربی مختارنامه از شبکهای «آی فیلم، نیروهای امنیتی عربستان برای جلوگیری از تکثیر نسخه عربی سریال مختارنامه، به حال آمادهباش درآمدهاند.
سایت تابناک با بیان این خبر نوشت: «علت اصلی مخالفت برخی از وهابیان با این سریال، بیان جنایات یزید بن معاویه در شهادت امام حسین (علیهالسلام) و به آتش کشیدن کعبه و حمله خونبار به مدینه منوره میباشد. پیش از این شبکه العربیه، تلاش زیادی کرده بود تا عبدالله بن زبیر را بهعنوان صحابه پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله و سلم) و یا یکی از اعضای عشره مبشره، نزد اهل سنت مطرح و از او حمایت کند؛ ولی بر اساس اسناد مسلم تاریخی عبدالله بن زبیر، نه از اعضای عشره مبشره بهحساب میآید و نه از اصحاب خاص حضرت رسول اکرم (صلیالله علیه و آله و سلم) محسوب میشود. از سویی بنابر گزارشهای دریافتی، با وجود تلاشها و سرمایهگذاریهای فراوان، گروههای تندروی وهابی هنوز نتوانستهاند اندیشمندان جهان اسلام را برای موضعگیری علیه این سریال تاریخی، تحریک کنند.»
مخدری به نام شبکههای اجتماعی
«امروز صاحبان شبکهها تحت تأثیر عقاید مادیگرایانه کار را تا جایی پیش بردهاند که زندگی دوم را بهصورت طبیعی در فضای مجازی تعبیه کردهاند. مثلا در سایت secondlife، هرکس میتواند با ساخت شخصیت خود در فضای مجازی، در زندگی مجازی میلیونها کاربر این سایت از سراسر دنیا حضور یابد. این زندگی دوم بهگونهای است که فرد در فضای مجازی کار میکند، پول در میآورد، درس میخواند، خانه و لوازم میخرد، کارهای روزمره را انجام میدهد و حتی کاندیدای انتخاباتی میشود و در نهادهای حکومت حضور مییابد. تبدیل این واقعیتها در فضای مجازی اینقدر دقیق صورت گرفته است که طبق برآوردها اعضای این سایت، بهطور متوسط روزانه پنج ساعت در آن حضور مییابند.»
سایت بولتن نیوز با بیان این مطلب، به قلم «محمدحسین آزادبخت»، افزود: «دور شدن از زندگی اجتماعی و گذراندن بخش زیادی از زمان در شبکههای مجازی، در حقیقت عاملی است که افراد را از حضور در زندگی طبیعی و واقعی باز داشته و در محیطی مجازی فرو میبرد؛ بهطوری که افراد معتاد این زندگی دوم میشوند.»
تحریمها بهانهاند
«سالهای سال است که مسئولان صنعت هوایی کشور، پشت سنگر ستبر تحریمها پنهان شدهاند و با پیش کشیدن اینکه امکان خرید هواپیماهای جدید وجود ندارد، خود را مبرا از مسئولیت و پاسخگویی میدانند... اکثر مردم نیز این توجیه را از آنها میپذیرند.»
سایت عصر ایران با بیان این مطلب، نوشت: «اگر تحریمها علت تامه فرسودگی ناوگان هوایی ما هستند و مسئولان سازمان هواپیمایی و شرکتهای دولتی هواپیمایی و در رأس آنها هما به بهانه تحریمها، همچنان ملت را سوار هواپیماهای 37 ساله میکنند و به کشتن میدهند، چگونه است که در همین کشور و با همین شرایط، برخی شرکتهای بخش خصوصی، توانستهاند ایرباسهایی با مدلهای بالای 2000 وارد کشور کنند؟!»
پایان کار دومین دیکتاتور
تونس، نام کشوری در شمال آفریقا و جنوب دریای مدیترانه است که از غرب با الجزایر و از شرق و جنوب با لیبی هممرز است. پایتخت این کشور شهر تونس است. کشور تونس در ۱۹۵۶م، استقلال خود را بهدست آورد و از سلطه استعمار فرانسه رهایی یافت. «حبیب بورقیبه»، اولین رییسجمهوری و حاکم مطلقه این کشور بود که...
تونس، نام کشوری در شمال آفریقا و جنوب دریای مدیترانه است که از غرب با الجزایر و از شرق و جنوب با لیبی هممرز است. پایتخت این کشور شهر تونس است. کشور تونس در ۱۹۵۶م، استقلال خود را بهدست آورد و از سلطه استعمار فرانسه رهایی یافت. «حبیب بورقیبه»، اولین رییسجمهوری و حاکم مطلقه این کشور بود که بهدنبال یک دوره اعتراضات محدود و خیابانی مردم، پس از 31 سال استبداد و حکومت با مشت آهنین، در سال 1987م، بهدست «زینالعابدین بن علی»، افسر عالیرتبه پلیس، سرنگون شد. بن علی نیز پس از 23 سال دیکتاتوری و خودکامگی و اختناق در شرایطی مشابه، در نیمه ژانویه 2011 (24 دی 1389) سرنگون شد و به عربستان سعودی گریخت.
در خصوص علت شکلگیری حوادث تونس، نظرات مختلفی ذکر شده است که هر یک از منشور متغیر خاصی، به تحلیل قضایا نشستهاند. اما واقعیت حوادث تونس را میتوان در محورهای ذیل دید:
- انسداد سیاسی و حاکمیت یک دولت خودکامه، فقر و بیکاری، اقتصادی ناکارآمد و... در شکلگیری تحولات اخیر تونس نقش مهمی داشتهاند. ساختار فرسوده و کهنه تونس، دیگر توان پاسخگویی به تحولات بهروز مردم این کشور را نداشت. این در حالی است که همواره از حضور نیروهای جوان با افکار نو در ساختار بسته این کشور جلوگیری بهعمل آمده است.
- با توجه به اینکه بیش از 90 درصد از مردم تونس مسلمان هستند، اما سختگیریهای شدید دولت این کشور، در زمینه فرائض مذهبی و دینی مردم، دلیلی بر شعلهور شدن آتش خشم دینی مردم تونس بوده است. واقعیت این است که اکثریت قریب به اتفاق مردم تونس مسلمان هستند و بسیاری از آنان حجاب اسلامی را از مسلمات دینی میدانند و به همین دلیل بسیاری از تونسیها متدین، ناچار شدند دختران خود را برای ادامه تحصیل به سایر کشورها اعزام کنند و یا بهصورت خصوصی و در منازل به سوادآموزی فرزندان خود بپردازند. نهتنها زنان با حجاب از ورود به دانشگاه، مراکز آموزشی، بهداشتی و مؤسسات عمومی منع شدهاند، بلکه حتی از تردد زنان با حجاب در خیابانها نیز بعضا ممانعت بهعمل میآمد.
- فساد خانواده بن علی یکی از محورهای شعار مخالفان و معترضان بود. لذا بنمایه این تحولات را میتوان ناشی از فسادی دانست که هیأت حاکمه در آن غرق شده بود. فرزندان بن علی و داماد وی متهم هستند که سرمایههای کشور را به دیگر کشورهای عربی، از جمله دبی منتقل کردهاند. شاید همین انتقال سرمایه به کشورهای عربی موجب شد تا رییسجمهوری فراری تونس، به ریاض نقل مکان کند تا از این طریق در کنار ثروتهای خود باشد.
گفتوگو با حجتالله جودکی
حاکمیت سیاسی هنوز دست نخورده است
درباره وقایع تونس، گفتوگوی کوتاهی را با «حجتالله جودکی»، پژوهشگر و مورخ، انجام دادهایم که از نظر شما میگذرد:
درباره وقایع تونس، گفتوگوی کوتاهی را با «حجتالله جودکی»، پژوهشگر و مورخ، انجام دادهایم که از نظر شما میگذرد:
چرا بن علی تونس را ترک کرد؟
اعتراض مردم تونس بیش از یک ماه پیش شروع شده و ادامه یافت و سرانجام به ثمر رسید. بن علی اگرچه اعلام کرد که صدای اعتراض مردم را شنیده و وعده داد انتخاباتی آزاد را در سال 2014م، برگزار میکند؛ اما نتوانست در برابر اعتراضهای مخالفان مقاومت کند و در نهایت فرار کرد. فرار دیکتاتور بههمراه خانوادهاش و بردن بخشی از ثروت این کشور، یعنی طلاهای آن، به این معنی است که دیگر به کشور باز نمیگردد؛ چراکه اگر قرار بود برگردد، طلاهای این کشور را با خود نمیبرد.
چرا به عربستان رفت؟
هیچکدام از کشورهای غربی و عربی به او پناه ندادند. اگرچه بن علی توقف کوتاهی در شرمالشیخ داشت، اما در نهایت به عربستان رفت. این کشور هم او را به شرط اینکه فعالیت سیاسی نکند، پذیرفت و پناهندگی داد.
تأثیر این تحولات بر کشورهای عربی چیست؟
مهمترین تأثیر، الگو گرفتن کشورهای همسایه تونس، از تحولات اجتماعی این کشور است. امروز پنجمین خودسوزی اعتراضی در این کشورها رخ داد؛ یعنی اعتراضهای زیادی در پی تحولات تونس در کشورهایی مانند الجزایر، مصر و موریتانی صورت گرفته است. امروز هر حادثهای که در جایی رخ بدهد، قطعا در نقاط دیگر نیز تأثیر خواهد گذاشت. زیرا بحث فکری است و فکر هم سیال است و مرز ندارد، میتواند همهجا را درنوردد. به تَبَع حادثه تونس، تظاهراتی نیز در اردن، الجزایر، مصر و مراکش اتفاق افتاد. مردم کشورهای همسایه با این تحولات همدردی میکنند، زیرا در راستای فطرت آنان یعنی مبارزه با دیکتاتوری و رسیدن به آزادی و عدالت اجتماعی است و این جزیی از خواسته مردم است و بهطور قطع ادامه خواهد یافت.
آینده این تحولات را چگونه میبینید؟
مشکلی که در حال حاضر وجود دارد این است که حاکمیت سیاسی و اقتصادی تونس، دستنخورده باقی مانده است. محمد الغنوشی اعلام کرده است که دولت تونس در خونهای ریخته شده، دست نداشته است. اما یوسف القرضاوی اعلام کرد که بقایای نظام استبدادی باید از این کشور برچیده شود. نکته دیگر اینکه ما نخستین نمادهای دینی را در میان مردم تونس دیدهایم؛ یعنی پخش اذان از یکی از شبکههای تونس و برقراری نماز جماعت در پایان یکی از راهپیماییهای اعتراضی مردم این کشور. گرچه این تحرکات اندک بوده است، اما مهم تلقی میشود.
افزون بر موارد بالا، عکسهایی از دیکتاتور تونس در حال برگزاری حج عمره در عربستان، منتشر شده است که این امر حاوی دو نکته است: اول اینکه با این اقدام قصد دارند چهره این دیکتاتور را تطهیر کنند و دوم این نکته را به مردم القا کنند که وی فرار نکرده است و به کشور بر خواهد گشت. از طرفی هم برخی تبعیدیهای تونس اعلام کردند که به این کشور برمیگردند؛ این امر نیز خیلی مهم است، زیرا آنها میتوانند وضعیت تونس را بهبود بخشند و حداقل در رهبری اعتراضات مؤثر واقع شوند.
واکنش غرب به این تحولات چه بوده است؟
ببینید، یک سانسور خبری در زمینه تحولات مربوط به تونس در جریان است و این سانسور به غرب و سیاستهای آنان برمیگردد. زیرا این اتفاقات در جایی رخ داده است که میتواند مثل سنگی که در آبی افتاده، موجهای زیادی ایجاد کند. در عین حال اولین کسی که به مردم تونس تبریک گفت، اوباما بود و اعلام کرد که از جنبش مردم تونس حمایت میکند.
بازگشت تبعیدی / مجید مرادی
دور بودن از عرصه قدرت و اقامت در غرب و رویارو شدن با دشوارههای نظری اندیشه اسلامی در دوران معاصر، مجال مناسبی برای غنوشی و شماری از هم فکران او فراهم آورد تا با بازنگری در بخشی از مسلمات پیشین، راه خروجی برای بسیاری از این دشوارهها بیابند. آنان با این بازنگریها که قطعا به مذاق سلفیها خوشایند نیست به جریان اسلام در جامعه مدرن چشم امید بستهاند.
دور بودن از عرصه قدرت و اقامت در غرب و رویارو شدن با دشوارههای نظری اندیشه اسلامی در دوران معاصر، مجال مناسبی برای غنوشی و شماری از هم فکران او فراهم آورد تا با بازنگری در بخشی از مسلمات پیشین، راه خروجی برای بسیاری از این دشوارهها بیابند. آنان با این بازنگریها که قطعا به مذاق سلفیها خوشایند نیست به جریان اسلام در جامعه مدرن چشم امید بستهاند.
غنوشی در یکی از نوشتههای اخیرش تصویر تازهای از جریان اسلام معاصر ارائه داده است که آن را تازه نفس و قادر به بقا در فضای کنونی و دارای حرفها و ایدههای تازهای میداند که هنوز جهان مدرن از آن بینیاز نمیتواند باشد. وی میگوید:
«بسیار واضح و روشن است که دیگر به حاشیه بردن و کنار زدن اسلام سیاسى جز با هزینهاى بسیار گزاف، امکان ندارد؛ چه رسد به اسلام دینى و اخلاقى؛ زیرا روىآورى مردم جهان به اسلام، روز به روز افزونتر شده و همه سطوح را درمىنوردد.»
اما سئوال اساسى این است که این وضع بهوجود آمده، زاده چه عوامل، اسباب و شرایطى است؟
جواب غنوشی به این پرسش درخور توجه است و بهرغم طولانی بودن آن بهنظر میرسد که قابل تأمل و درنگ است. وی میگوید: «وضع بهوجود آمده، زاییده عواملى چند است که عبارتند از:
-1 این وضع تازه پس از آن پدید آمد که اسلام معاصر - برخلاف همه ادیان دیگر - توانست شوک مدرنیته را کنترل کند و لذا آنچه را که از مدرنیته با شرایط و نیازهایش همخوانى داشت، پذیرفت و آنچه را که نخواست، نپذیرفت و نظریات و تطبیقهاى مدرنى را پدید آورد که در آن، مبانى اسلام با مقتضیات زندگى مدرن در زمینههاى مختلف اقتصادى، سیاسى و امور اجتماعى، درهم آمیخته شد. بنابراین، پوشش جدید زنِ مسلمان، که تحرک او در جامعه و تعاملش با مردم را تسهیل مىکند، و همچنین بانکهاى اسلامى، که قدرتهاى بحرانزده سرمایهدارى بر سر جذب آن با هم به رقابت برخاستهاند، نمونه این تعامل مثبت میان اسلام و مدرنیته است.
-2 این وضع تازه، پس از آن پدید آمد که اسلامگرایان، همه گروههاى جامعه را در برگرفتند و با دعوت به آزادى فلسطین و بازگشت اخلاق به عرصه سیاست، امید بسیارى از مردم را به خود برانگیختند، در حالىکه آنان؛ یعنى غیرمسلمانان مىدیدند که سیاست و قدرت، آن چنان از اخلاق تهى شده که سیاسیون بیشتر به گروههاى مافیایى شباهت دارند، که به چپاول ارزاق و انحصار قدرت مشغولند و سازوکار انتخابات را - اگر وجود داشته باشد - از هرگونه درون مایه مشارکتى در تصمیمسازى و جابهجایى قدرت تهى کردهاند، در صورتى که اسلامگرایان هر جا دستشان مجال کارى را یافته است، به خدمترسانى به بیشترین گروههاى اجتماعى پرداختهاند، که پروژههاى توسعه، آنها را در میان دریایى از مشکلات و گرفتارىها رها کرده بود.
-3 پس از آنکه جریان اسلامگرایى توانست با مقاومت در برابر اشغالگران صهیونیست و آمریکایى - که دولتها و ارتشهاى عربى در برابرشان تسلیم شده بودند - اعتماد عمومى را به توانایىهاى امت اسلامى بازگرداند، دیگر روشن است که کنار زدن اسلامگرایان از مشارکت سیاسى، جز با هزینهاى گزاف میسر نخواهد بود، چراکه آثار مصیبتبار آن به قربانیان اسلامگرا منحصر نمىشود، بلکه همه ابعاد زندگى را دربر مىگیرد؛ و این همان چیزى است که در الجزایر و مصر و تونس اتفاق افتاده است.
به بیان دیگر، مىتوان گفت که کنار زدن اسلامگرایان بدون کنار زدن دموکراسى و حکومت قانون و استقلال قضایى و آزادى مطبوعات و همچنین نابود کردن هر روزنه امیدى براى دست به دست شدن قدرت؛ ممکن نیست. از اینرو، میزان دموکراتیک بودن و نیز تثبیت هر نظامى، بسته به میزان مشارکت دادن اسلامگرایان در فعالیتهاى سیاسى است؛ زیرا در هر جا اسلامگرایان در انتخابات مشارکت کردند، آن انتخابات مورد توجه و اهتمام قرار گرفت - چنانکه در ترکیه، مغرب، مصر، کویت، اردن و اندونزى اتفاق افتاد - و در هر جایى که اسلامگرایان در انتخابات غایب شدند، آن انتخابات رنگ و بویى نداشته است، چنانکه در تونس دیدیم.»
اکنون فرصت مناسبی برای احیای گفتمان اسلامگرا در تونس فراهم آمده است و نوبت آن رسیده تا بیانیههای دموکراسیخواهانه و سرشار از آموزههای حقوق بشری و آزادی و کرامت انسانی که از تبعیدگاههای غرب صادر شده است؛ از پرده نشینی عالم ذهن به درآید و در عالم عمل و عینیت به تماشای همگان درآید.