هایپر مدیا | مرکز جامع خدمات رسانه ها / نگارش روزنامه |
|
|
اندازه فونت |
|
پرینت |
|
برش مطبوعاتی |
|
لینک خبر | جابجایی متن |
|
نظرات بینندگان |
گفتوگو با علیرضا معزی درباره مختصات فعالیت خبرگزاریها در ایران
برای آینه و شیشه مجوز خبرگزاری تخصصی میخواستند
برای یک خبرگزاری چه استانداردهایی تعریف کردید؟
مبناسازی ما در سه حوزه بود. یکی، تعریف زیرساختهای یک خبرگزاری به جهت سختافزاری و نرمافزاری.
دوم، مالکیت آن خبرگزاری مهم بود. به این نتیجه رسیدیم که نهادهای دولتی نباید خبرگزاری تأسیس کنند و از طرفی به علت گستردگی کار، یک فرد حقیقی هم نمیتوانست مالک خبرگزاری باشد.
یک خبرگزاری اگر نگوییم در هر استان باید دفتر داشته باشد، اما لااقل خبرنگار استانی باید داشته باشد، این مستلزم داشتن یک توان مالی وسیع است که بتواند حقوق خبرنگارها را بدهد، توانایی تهیه زیرساختها و نیز مکان داشته باشد. وقتی که اینها را ضرب و تقسیم میکردیم، میدیدیم هزینه، هزینهای نیست که یک فرد بتواند از پس آن بر بیاید. در نتیجه خبرگزاری باید ذیل یک مؤسسه آغاز بهکار میکرد. برای مدیران هم حداقلهای فعالیتهای مطبوعاتی و مدیرتی تعریف شد. حتی از نظر ژورنالیستی میتوانست آدم خیلی ماهری نباشد اما حتما باید توانایی مدیریت اقتصادی را میداشت که بتواند کارش را انجام بدهد. نظر ما این بود حتی کسی که مدیر مسئول یک روزنامه موفق بوده الزاما نمیتواند مدیر مناسبی برای خبرگزاری باشد، چون مختصات این دو با هم تفاوت زیادی دارد؛ یک مدیر روابط عمومی یا یک خبرنگار که جای خود را دارد! ما نوشته بودیم که خبرگزاری باید یک هیأت مدیره داشته باشد و آن هیأت مدیره همهشان باید سابقه رسانهای داشته باشند؛ مدیر عامل حداقل باید پنج سال سابقه مدیریت رسانه داشته باشد تا بتواند یک خبرگزاری تأسیس کند.
درباره مدیر خبرگزاری واقعا اینقدر سختگیری لازم بود؟
بله، و حتی بیشتر از این. چون وقتی کسی در یک خبرگزاری عدهای را دور خودش جمع میکند، اگر نتواند کار را ادامه بدهد، هم خودش و مجموعه را دچار یک مرگ زودرس میکند و هم تعداد زیادی خبرنگار، سرخورده میشوند و شکست میخورند. البته خیلی هم سختگیرانه نبود. چون هرگز نگفتیم مدیرعامل خبرگزاری الزاما باید تجربه مدیریتی در خبرگزاری داشته باشد، چون در این صورت تعداد آدمهای واجد صلاحیت به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسید و باید فقط منتظر انشعاب خبرگزاریها میماندیم. در حقیقت یک حد وسطی را در نظر گرفتیم و بیشتر به این فکر میکردیم که کسی از بیرون رسانهها نیاید این کار را انجام بدهد.
چقدر به آن آیین نامه قبلی توجه داشتید؟
در آن آیین نامه، شرایط کاملا حداقلی بود، تقریبا چیزی شبیه شرایط استخدام در ادارات دولتی... بههرحال بعد که شرایط را اعلام کردیم، از آن 70-60 متقاضی، فقط چهار یا پنج نفر برای تکمیل فرم اقدام کردند. خیلیها فهمیدند که چقدر تلقیشان اشتباه بوده است و اگر بروند یک دامنه را ثبت کنند، همان کاری را که میخواهند بکنند میتوانند در قالب سایت انجام دهند و این برایشان خیلی هم راحتتر خواهد بود. خودم با دوستانی که آن زمان پیگیر راهاندازی «برنا» بودند چندبار جلسه داشتم. از آنها پرسیدم دنبال چه هستید؟ مگر شما هر روز چند خبر در حوزه جوانان دارید؟ چرا از بقیه ظرفیتها استفاده نمیکنید؟ اصلا چرا بهجای خبرگزاری، روزنامه راه نمیاندازید؟ این صحبتها واقعا منجر به این شد که نگاه خیلی از دوستان تغییر کند.
این حجم تقاضاها چقدر سیاسی بود؟
البته خیلیها به این نتیجه رسیده بودند که بعضی خلأهای موجود را میتوانند با تأسیس خبرگزاری پر کنند. بهنظرم این موضوع ارتباط مستقیمی با نبود فعالیتهای حزبی در ایران دارد. سابق بر این و در زمان اصلاحات، سیاسیون کاستی احزاب را با تأسیس روزنامه جبران میکردند و حالا با رواج فضای مجازی، این وظیفه بر دوش خبرگزاریها و سایتهای خبری افتاده. برای همین خیلیها تصمیم میگیرند خبرگزاری یا سایت راه بیندازند. ما جلوی رشد بیحساب و کتاب خبرگزاریها را گرفتیم، اما میبینید موج سایتها به راه افتاده است.
احتمالا همه متقاضیان با حرفهای شما توجیه نشدند. کسی اعتراض نداشت؟!
البته عدهای که درخواست مجوز کرده بودند و جدی هم بودند از این سختگیری دلخور شدند. مثلا ایپنا که هنوز به آقای خادم واگذار نشده بود و زیر نظر باشگاه پاس که متعلق به نیروی انتظامی بود فعالیت میکرد یا پانا که وابسته به آموزش و پرورش بود.
شما به گلایههای این سازمانهای دولتی چه پاسخی دادید؟
حرف ما این بود که کشور ظرفیتی به نام «ایرنا» دارد و همه تلاشها برای اطلاعرسانی باید از این مسیر انجام شود. شیوه قبلی، باعث تضعیف ایرنا میشد در حالیکه نهادهای دولتی باید با استفاده از این ظرفیت به تقویت آن کمک میکردند. از طرفی پوشش خبرهای دولتی، وظیفه ایرنا بود و این نهادها میتوانستند در قالب تفاهم نامه با ایرنا همکاری کنند.
شما یک فرصت طلایی برای ایرنا فراهم ساختید، اما بهنظرم ایرنا نتوانست از آن استفاده کند!
شاید اینطور باشد، اما من نمیخواهم همه تقصیرها را گردن ایرنا بیاندازم. بهنظرم قبل از ایرنا این موضوع مربوط به مدیران ما میشود؛ کسانیکه فعالیت در حوزههایی را که خودشان رأسا تأسیسش نکردهاند جدی نمیگیرند. در حالیکه باید بهجای این تفکر، شیوه تعامل با رسانهها را میآموختند.
در آن زمان بحث تدوین قانون خبرگزاری هم مطرح بود. شما با این موضوع مواجه نبودید؟
چرا. همانموقع هم در کمیسیون فرهنگی مجلس هفتم و هم در کمیسیون اجتماعی مجلس هشتم در حال تصویب قانون خبرگزاریها بودند آنموقع آقای سعید ابوطالب بهشدت دنبال تصویب قانون خبرگزاریها بود؛ چیزی شبیه قانون مطبوعات.
ما در آن مقطع به نمایندگی از وزارت ارشاد به مجلس رفتیم و پیشنهاد تدوین قانون جامعه رسانهای را دادیم که کشور و جامعه رسانهای از نبودش ضرر میبیند. به آنها گفتیم نباید یک قانون دیگری تصویب بکنیم که باز ناقص باشد. مسائل زیادی هم مطرح بود. مثلا اینکه اگر یک خبرگزاری تخلف کرد، چه مجازاتی باید اعمال شود. روزنامه را میشود تعطیل کرد - هر چند همین کار هم مناسب نیست و باید ابزار دیگری برای تنبیه متخلف پیدا کرد - اما خبرگزاری را نمیشود تعطیل کرد. این علامت سئوالها یعنی کسی هنوز شناخت درستی از این مجموعهها نداشت و باید با وسواس به این سمت میرفتیم. برای همین به دوستان در مجلس پیشنهاد کردیم تا کار قانون رسانهای جلوتر بیفتد و به این ترتیب اصلا تکلیف رسانهها در این کشور با آن قانون جامع روشن شود.
در آن مقطع به خبرگزاری جدیدی مجوز دادید؟
بله به خبرگزاری آریا و رسا مجوز دادیم. چون واقعا ظرفیتش را داشتند. دیگر بعد از آن، من اطلاع ندارم که چه اتفاقی افتاد. البته بعد از مدتی اساسا هیأت نظارت بر خبرگزاریها منحل و کلیه وظایفش به هیأت نظارت بر مطبوعات داده شد. بعد هم بحث ساماندهی سایتها پیش آمد که اصلا ماجرای دیگری دارد.
جایی هم بهدلیل عدم انطباق با شرایطی که اعلام کرده بودید بسته شد؟
نه، جایی بسته نشد. به خبرگزاریهای موجود هم اعلام کردیم باید خودشان را به این استانداردها برسانند. البته قصد نداشتیم آنها را تعطیل کنیم، چون با چنین نگاهی موافق نبودیم. از این آیین نامه عمدتا استفاده میکردیم تا این خبرگزاریها هم خودشان را مخصوصا از نظر فنی و لجستیک به روز کنند. بیشتر اخطار میدادیم.
تعطیلی خبرگزاری شهر ربطی به این ماجرا نداشت؟
نه. البته خبرگزاری شهر اخیرا متوقف شد. البته ما از آنها خواستیم که حتما بیایند و تقاضای خودشان را بدهند - باید بررسی میکردیم آیا دولتی هستند یا نیستند - که البته سازمان فرهنگی و هنری شهرداری به این نتیجه رسید که بهعنوان خبرگزاری شهر فعالیت نکند. بههرحال در این مرحله شما با مجموعههایی مواجه میشوید که نام خبرگزاری را حذف میکنند و عناوینی مثل شبکه خبری، پایگاه اطلاعرسانی و... را انتخاب میکنند. البته ما حتی در مورد اسم هم سختگیری میکردیم. یعنی حتی اجازه نداشتند از پسوند «نیوز» یا ترکیب آن استفاده کنند.
پس به این ترتیب الان به آن مصوبه دولت بیتوجهی میشود؟
بالأخره از این بیتوجهیها اتفاق میافتد. آن زمان با کسی سر جنگ نداشتیم. خودمان رسانهای بودیم، روزنامهنگاری کرده بودیم و از توسعه رسانهها استقبال میکردیم. اما میخواستیم جلوی یک موج بیهوده را بگیریم و میخواستیم شأن عنوان خبرگزاری هم حفظ بشود.
همچنین میخواستیم از یک اسراف و اتلاف بیهوده انرژی و بودجه جلوگیری کنیم. اما متأسفانه ظاهرا در کشور ما عنوانها خیلی اهمیت دارد. این همان مشکلی است که ما با «دکتر» و «مهندس» شدن داریم. چون عنوان برای ما خیلی مهم است و اگر خود فعالیت اهمیتی داشته باشد در اولویتهای بعدی است. ولی بهلحاظ قانونی هیچ تردیدی نیست که فعالیت خبرگزاری دولتی پس از آن تاریخ یا فعالیت خبرگزاری بدون داشتن آن مختصات، درست مثل این است که کسی روزنامهای بدون مجوز منتشر کند. اما چون فضای سایبر ما فضای کاملا بیقانونی است، شما ممکن است هنوز شاهد تخلفاتی باشید و آب هم از آب تکان نخورد!
کمی برگردیم به عقب. فکر نمیکنید اصرار شما برای شکل نگرفتن خبرگزاریهای دولتی، باعث حذف حمایتهای دولتی از این جریان شد؟
خب بگذارید من هم کمی به عقبتر بر گردم. فکر میکنم بیقانونی مربوط به خبرگزاریها در آن سالها معلول بیتوجهی مسئولان به فضای سایبر بود. این بیتوجهی هنوز هم هست. الان بیشتر اتفاقات در این حوزه دارد به اصطلاح «همین جوری» انجام میشود. اراده جدیای برای شناخت این حوزه در سطح کلان وجود ندارد یا اگر هست منتج به نتیجه نمیشود. الان نه دولت تکلیف و نقش خودش را روشن میکند و نه نخبگان جامعه در این حوزه میتوانند فعالیت و نقشآفرینی کنند.
نباید فراموش کنیم که ما الان با جنگ نرم مواجهیم. اگر واقعا بهوجود جنگ نرم اعتقاد داشته باشیم هم از طرف نهادهای حاکمیتی و هم از سوی متخصصین نیاز داریم که سریعا به تعریف دقیقی از موضوع برسیم. باید بدانیم چه چیزهایی در دست ماست و دشمن چه مختصاتی دارد. باید بدانیم در ایران چقدر مهارتهای سایبر داریم، سربازان این جنگ چه کسانی هستند، چه کسانی دارند نقشآفرینی میکنند و مسائلی از این دست. در اوضاع و احوالی که شما قانون ندارید، فقط و فقط به بازدارندگی فکر میکنید و فقط خودتان را گول میزنید که کارهایی را انجام دادهاید. نتیجهاش این میشود که در یک مقطعی سایت «بالاترین» تبدیل به تهدید بزرگی برای نظام میشود، در حالیکه از نظر تخصصی این سایت بیشتر شبیه یک شوخی و خیلی پیش پا افتاده است. برای مواجهه با چنین فرصتهایی باید دولت از همه فعالان این عرصه در داخل نظام حمایت کند. ما از یک طرف فشار آوردیم که خبرگزاریهای دولتی فعالیت نکنند، اما مصرانه میگفتیم و الان هم میگوییم نقش حمایتی دولت باید خیلی جدی وجود داشته باشد. ارتباط جریان رسانهای نباید با دولت قطع شود، بلکه فقط نباید نسبت خبرگزاریها و دولت شکل انحرافی پیدا کند. دولت باید نقشآفرینی کند و به اعتقاد من گام اول این نقشآفرینی هم تنظیم یک قانون جدی برای فضای رسانهای است.
بهنظر میرسد این بیقانونی از یک سو و آن حمایت نشدنها از سوی دیگر باعث شده، رشد خبرگزاریها در آن سالها تبدیل به رشد سایتهای خبری در این سالها بشود با این تفاوت که بهنظر میرسد حالا این گره خیلی کور شده است.
سایتهای خبری در کشور ما در ادامه همان نقیصه حزب است. قبلا سیاسیون روزنامه راه میانداختند، مدتی بهسمت خبرگزاریها رفتند و حالا سراغ سایت رفتهاند. ضمن اینکه سایت خیلی راحتتر و کم هزینهتر است. شما هر تخلفی هم در آن انجام دهید خیلی راحت میتوانید در فضای رسانهای ردش را گم کنید. الان غالب سایتهایی که ما در ذهنمان داریم و من نمیخواهم اسم ببرم، به مجرد تأسیسشان کسی نمیپرسد که چه کسانی در آن کار میکنند؟ بلکه همه میپرسند چهکسی پشت سایت است! این سایت مال کیست؟!
در حقیقت گسترش و تعدد این رسانهها هیچوقت به فعالیت رسانهای کشور کمک نمیکند، بلکه اینها عمدتا برای فعالیتهای سیاسی تأسیس شدهاند. هیچکدام از این سایتها بر اساس معیارهای حرفهای سایبر تعریف نشدهاند، بلکه از روی دست همدیگر کپی میکنند. بعضیهایشان در حد یک وبلاگ هم نیستند. شما الان بروید روی گزینه «درباره ما»ی این سایتها کلیک کنید. معمولا خالی است! این سایتهای بینام و نشان، باعث آسیبهایی در فضای عمومی و رسانهای میشوند که کمترینش بیاخلاقیها است که اخیرا گلایه مقام معظم رهبری را هم بهدنبال داشت. اگر میخواهیم از این فضا فاصله بگیریم، باید برای گام اول و قبل از هرچیز، دنبال تدوین قانونی برای این حوزه باشیم، قانونی که هم نظارت کند و هم حمایت
گفتوگو با رضا مقدسی، مدیر عامل خبرگزاری مهر
مصوبه وزارت ارشاد را دور زدند
رضا مقدسی با بیش از 23 سال فعالیت رسانهای، حالا مدیرعامل خبرگزاری مهر است. مقدسی پیش از این مدیر مسئول روزنامه خبر، قائم مقام مؤسسه همشهری، سردبیر و قائم مقام مدیر مسئول روزنامه قدس در تهران و مدیرعامل شرکت مطالعات بازرگانی و توسعه ارتباطات مؤسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران بوده است. او به این دلیل که حالا مدیرعامل یک خبرگزاری صاحب نام است و نیز البته بهدلیل تجاربش در مدیریت رسانه میتوانست گزینه خوبی برای این گفتوگو باشد.
رضا مقدسی با بیش از 23 سال فعالیت رسانهای، حالا مدیرعامل خبرگزاری مهر است. مقدسی پیش از این مدیر مسئول روزنامه خبر، قائم مقام مؤسسه همشهری، سردبیر و قائم مقام مدیر مسئول روزنامه قدس در تهران و مدیرعامل شرکت مطالعات بازرگانی و توسعه ارتباطات مؤسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران بوده است. او به این دلیل که حالا مدیرعامل یک خبرگزاری صاحب نام است و نیز البته بهدلیل تجاربش در مدیریت رسانه میتوانست گزینه خوبی برای این گفتوگو باشد.
بعد از تصویب آییننامه دولت، که یکی از مهمترین مواردش منع فعالیتهای غیردولتی است، بسیاری از این خبرگزاریها، فقط اسم و عنوانشان را تغییر دادند. آیا فکر میکنید همه آنچه این مصوبه میخواست همین بود که شأن کلمه «خبرگزاری» حفظ شود؟!
فکر میکنم این هم بود، اما بهنظر میرسد این مصوبه فقط دنبال حفظ شأن و جایگاه خبرگزاریها نبوده است. این شبکههای خبری هنوز هم گاهی از عنوان خبرگزاری استفاده میکنند؛ بنده قائلم که این سایتها با تغییر عنوانشان در واقع مصوبه وزارت ارشاد را دور زدهاند. فارغ از اینکه چه دلیلی داشته، این مشکل به ضعف آیین نامه بر میگردد. چون فقط درباره خبرگزاریها صحبت کرده و چشمش را به روی فعالیت سایتهای خبری بسته است. نتیجهاش این راه فراری است که الان برای سایتها باز شده است. اینکه یک مجموعه فقط اسمش را تغییر بدهد، دردی را دوا نمیکند.
یعنی چهکار کنند؟ باید تعطیل شوند؟!
نه! چرا تعطیل شوند؟ اینکه دستگاههای دولتی برای اطلاعرسانی کارهای خودشان سایت داخلی داشته باشند خوب است. ما بهعنوان فعالان رسانه اصولا باید از گسترش چنین فضاهایی استقبال کنیم. ضمن اینکه وجود این سایتها میتواند دست کم با جایگزینی به جای انبوه نشریات رنگارنگ داخلی، باعث صرفهجویی در هزینهها شود. اما بحث بر سر محدوده عملکرد و شیوه این سایتها است؛ حالا چه آنها که وابسته به نهادهای دولتی هستند و چه آنها که به این نهادها وابسته نیستند. تخلفاتی هم که در این سایتها اتفاق میافتد بهراحتی قابل پیگیری نیست. ما در مورد کذبی که یکی از همین شبکهها با عنوان خبرگزاری علیه ما منتشر کرده بود، دنبال پیگیری حقوقی بودیم ولی به مشکل برخوردیم. چون قانون مشخصی هم درباره آنها وجود ندارد. بعضی از این سایتها حتی در همان سامانه ساماندهی وزارت ارشاد هم ثبت نشدهاند و حداقل نظارت هم بر آنها وجود ندارد. بهنظر من وزارت ارشاد از خودش نسبت به اینها سلب مسئولیت کرده است.