هایپر مدیا | مرکز جامع خدمات رسانه ها / نگارش روزنامه |
|
|
اندازه فونت |
|
پرینت |
|
برش مطبوعاتی |
|
لینک خبر | جابجایی متن |
|
نظرات بینندگان |
گفتوگو با پرویز کرمی، مدیرعامل خبرگزاری برنا
اخبار ما گم میشد!
در صحبت از ممنوعیت فعالیت و تأسیس خبرگزاریهای دولتی، برنا اولین سیبلی است که تیرهای انتقاد ممکن است بر آن بنشینند؛ «ممکن است» چون الزاما این اتفاق نمیافتد. قبل از آغاز گفتوگو با پرویز کرمی گمان میکردم، حاصل گفتوگوی ما مصاحبهای پر چالش و خواندنی شود. هرچند برنا خبرگزاری شده و با این مصاحبه هم لغو امتیاز نمیشد! برای خودم دلائلی داشتم که به کمک آنها میتوانستم با او بحثی جدی را شروع کنم و احتمالا پیروز بحث هم باشم. ولی کرمی حرفهایی زد که تقریبا قانع شدم؛ «تقریبا» چون معتقدم مشکل اص
در صحبت از ممنوعیت فعالیت و تأسیس خبرگزاریهای دولتی، برنا اولین سیبلی است که تیرهای انتقاد ممکن است بر آن بنشینند؛ «ممکن است» چون الزاما این اتفاق نمیافتد. قبل از آغاز گفتوگو با پرویز کرمی گمان میکردم، حاصل گفتوگوی ما مصاحبهای پر چالش و خواندنی شود. هرچند برنا خبرگزاری شده و با این مصاحبه هم لغو امتیاز نمیشد! برای خودم دلائلی داشتم که به کمک آنها میتوانستم با او بحثی جدی را شروع کنم و احتمالا پیروز بحث هم باشم. ولی کرمی حرفهایی زد که تقریبا قانع شدم؛ «تقریبا» چون معتقدم مشکل اصلی، اگر چه به کرمی و برنا مربوط نمیشود، اما کماکان سرجای خود هست. براساس قانون، سازمان ملی جوانان نمیتوانسته رأسا شبکه خبری راهاندازی کند، فعالیت خبرگزاری دولتی هم که ممنوع بوده و آنها رسانه میخواستهاند. بنابراین باید از یکی از این دو سد عبور میکردند که البته از سد بزرگتر عبور کردند و مجوز خبرگزاری را گرفتند. مشکلات ایرانی همیشه راهحلهای ایرانی دارند...
اصل ماجرا این است، در حالیکه دولت تأسیس خبرگزاریهای جدید دولتی را ممنوع کرده بود، چنین مجوزی را به برنا داد و مصوبه خودش را نقص کرد. چرا؟
متوجه مسألهای که در ذهن شماست هستم و خب این سئوالی را که شما پرسیدید نمیتوانم خیلی خلاصه جواب بدهم. باید مقدماتی ضروری را توضیح بدهم. این مصوبهای که شما میگویید مربوط به سال 1384 و پایان دولت هشتم میشود که پیرو درخواست وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و با عنوان «آییننامه حمایت از خبرگزاریهای دولتی» تصویب شد. همه حرف این مصوبه این بود که با توجه به رویکرد کلی سیاستهای کشور (خصوصیسازی)، و در شرایطی که ما خبرگزاری دولتی ایرنا را داریم، ضرورتی برای فعالیت خبرگزاریهای دولتی دیگر وجود ندارد و باید از همین ظرفیتهای ایرنا استفاده کرد. این مصوبه البته به قدری تند بود که باید بر اساس آن، ایرنا هم از ذیل نظارت دولت خارج میشد.
حالا چرا ایرنا؟
چون ایرنا زیر نظر یک شرکت مادر تخصصی فعالیت میکرد و طبق قانون همه شرکتهای مادر تخصصی دولتی هم باید واگذار میشدند، البته چند شرکت استثنا شده بودند که این شرکت جزو این استثناها نبود، بنابراین باید شرکت و در نتیجه ایرنا از دولت منفک میشد. در نهایت مجوز باقی ماندن این مجموعه در دولت، از این موضوع استثنا شد.
البته بقیه خبرگزاریها هم با این مشکل مواجه بودند. بر اساس همین مصوبه نهتنها فعالیت خبرگزاری دولتی ممنوع شده بود، بلکه خبرگزاریهایی که از پیش تأسیس شده بودند، باید خودشان را با این مصوبه تطبیق میدادند. در نتیجه فعالیت خبرگزاریهایی مثل خبرگزاری وزارت نفت و وزارت کشاورزی متوقف شد.
سابقه موضوع تقریبا همین مواردی است که شما گفتید، اما میخواهم همان سئوال اول را دوباره تکرار کنم. چرا دولت برنا را استثنا کرد؟
در ادامه همان پاسخ میخواستم به همین نکته برسم. برنا نیز به همین دلیل فعالیت خود را بهعنوان «شبکه خبری» شروع کرد. اما در اسفند سال 1388، سازمان ملی جوانان یک بسته جدید برای توسعه فعالیتهای خود تعریف کرد که یکی از آنها تأسیس یک خبرگزاری برای شناسایی، معرفی و استفاده از توانمندی جوانان بود. این موضوع در هیأت وزیران مطرح و تصویب شد. به این ترتیب برنا خبرگزاری شد.
بگذارید کمی عقبتر برویم. یعنی بپرسیم اصلا چرا سازمان چنین پیشنهادی را مطرح کرد تا به چرایی تصویب آن در دولت برسیم.
چون بیشتر (روی این کلمه تأکید دارم) خبرگزاریها صنفی یا سیاسی هستند و بهصورت تخصصی به موضوع نگاه نمیکنند. آنهایی هم که نیم نگاهی به موضوع جوانان داشتند، به محض بروز هر بحران یا موج خبری سیاسی یا حتی غیرسیاسی، مسأله جوانان را به کلی فراموش میکردند و اخبار ما گم میشد. حرف ما این بود که جامعه ما جوان است و رسیدگی به امور جوانان هم مورد تأکید مقام معظم رهبری و از سیاستهای نظام است. بنابراین سازمان ملی جوانان، بهعنوان متولی این موضوع، نیاز به یک بلندگو داشت تا بخشی از اهدافش را از این طریق دنبال کند. برای همین چنین پیشنهادی به دولت ارائه شد.
خب چرا همین اهدافتان را از طریق همان «شبکه خبری» دنبال نکردید؟ خبرگزاری برای شما چه کاری میکرد که شبکه خبری از عهده آن برنمیآمد؟ یا اصلا چرا همانطورکه در مصوبه دولت تأکید شده بود، از ظرفیت ایرنا یا حتی بقیه رسانهها استفاده نکردید؟
ببینید بهدلیل گستردگی موضوع و تنوع اخبار، واقعا استفاده با واسطه از خبرگزاریهای دیگر ممکن نبود. اتفاقا ما از ظرفیتهای ایرنا استفاده کردیم. چون شبکه خبری برنا یکی از زیرمجموعههای ایرنا بود. اما مشکل این بود که ارتباط متصل و منظمی، چه از نظر شکل و چه از نظر محتوی، بین برنا و سازمان ملی جوانان وجود نداشت. همه امکانات تحریره و فنی در اختیار ایرنا بود. حتی نیروهای برنا نیز با ایرنا قرارداد داشتند. در واقع این نسبت برنا با سازمان ملی جوانان، تفاهم نامهای بود که بر اساس آن مجموعه خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران کار آموزش خبرنگار و تولید خبر برای سازمان را متقبل شده بود. بنابراین مجموعه برنا باید مستقل میشد تا اهداف ما محقق شود.
علاوهبر این مشکلات سازمانی که گفتید، از نظر تخصصی خبرگزاری شدن چه مشکلی را از شما حل میکرد؟ چرا سعی نکردید همین کارها را قالب شبکه خبری ادامه بدهید؟ واقعا اسم و عنوان برایتان مهم بود یا ماهیت و عملکرد؟
ببنید! هر کاری باید شکل و الزامات خودش را داشته باشد. بله، بخشی از این الزامات هم ممکن است نام و عنوان باشد. همین الان بحث ارتقای جایگاه روابط عمومیها در دولت مطرح است. نهایتا این مجموعهها اسم و عنوانی بالاتر پیدا میکنند. شما میگویید اسم و عنوان مشکلی را حل نمیکند، من عرض میکنم اتفاقا ممکن است حل کند. سیستم اداری و دولتی ما بهگونهای است که بعضی از مشکلات را فقط باید از این مسیر حل کرد. ما در سازمان ملی جوانان اجازه نداشتیم خودمان رأسا اقدام به تشکیل همان شبکه خبری هم بکنیم. باید با جایی قرارداد میبستیم که آنجا ایرنا بود. مشکلاتش را هم که گفتم. ما سه سال فعالیت بهعنوان شبکه خبری را تجربه کرده بودیم. از هر نظر به این نتیجه رسیدیم که با این مدل نمیشود کار را ادامه دارد. تلاش کردیم، اما خب مشکلات سرجای خودش بود. مثلا وقتی برنا شبکه خبری بود، نسبت اخبار حوزه جوانان به اخبار عمومی 30 به 70 بود. ما از این وضعیت رضایت نداشتیم. باید سهم جوانان بیشتر میشد. این اتفاق هم وقتی افتاد که برنا خبرگزاری شد. الان این نسبت بر عکس شده و 70 به 30 است.
بسیار خوب؟ سئوال من هم همین است؟ شما چه کار کردید که این نسبت بر عکس شد؟ چرا همین کار را وقتی شبکه خبری بودید نکردید؟ مگر کسی مجبورتان کرده بود که به اخبار جوانان کمتر از اخبار سیاسی و عمومی توجه کنید؟
دوباره تأکید میکنم، مدلی که برای فعالیت ما تعریف شده بود، این وضعیت را بهوجود میآورد. واقعا مشکلات پنهان و پیدایی وجود داشت. اینکه میگویم مشکلات پنهان، یعنی روح حاکم بر مجموعه همسو با اهداف ما نبود. بههرحال مدیران سازمان جوانان و مدیران ایرنا در زمینههایی اختلافنظر داشتند. حکم مدیر برنا را مدیرعامل ایرنا امضا میکرد. مدیر برنا در جلسات سازمان شرکت نمیکرد. همین نبود ارتباط سیستماتیک بین برنا و سازمان باعث شده بود اخبار بیشتر بهسمت مسائلی غیر از حوزه جوانان معطوف شود. ما اصرار داشتیم برنا خبرگزاری شود، چراکه به این نتیجه رسیده بودیم تنها با تغییر مجوز میشود مسیر حرکت را اصلاح کرد و مجموعه را به تعالی رساند.
خب دولت چطور و چرا با این پیشنهاد موافقت کرد؟
چرا و چطور ندارد! چون استدلالهای سازمان منطقی بود، اعضای محترم هیأت وزیران هم پذیرفتند. دقت کنید که بسیاری از وزارتخانهها از مدتها قبل تقاضای تأسیس خبرگزاری داده بودند. خاطرم هست در مقطعی از 23 وزارتخانه، 17 وزارتخانه متقاضی تأسیس خبرگزاری بودند. حتی بعد از منع تأسیس و ادامه فعالیت خبرگزاریهای دولتی، بعضی دنبال این بودند که مجموعه خودشان را استثنا کنند. اما دولت همواره مقاومت کرد. اما در مورد برنا به دلائلی که عرض کردم، اجازه فعالیت بهعنوان خبرگزاری صادر شد. البته شرط مهمی هم گذاشته شد؛ اینکه مزیت اصلی این خبرگزاری پرداختن به حوزه جوانان باشد.
خب حالا که اسما خبرگزاری شده اید، واقعا چقدر خبرگزاری هستید. آن عنوانی را که دنبالش بودید، گرفتهاید و خلاص؟!
بر اساس سایت الکسا، وقتی برنا را تحویل گرفتیم رتبه ما 779 بود، اما الان 198 است. اگر چه بقیه خبرگزاریها از ما بالاتر هستند، اما این تعداد تغییر رتبه برای ما امیدوارکننده است و مطمئنا در آینده اوضاع بهتر هم میشود
پیوند حکمت و هنر
مرحوم محمد مددپور، از جمله متفکرانی بود که در طی سالها تحقیق و پژوهش، دردمندانه به هنر و معارف بشری پرداخت. آنچنان که از آثار و گفتههای او برمیآید، تفکر برای وی، وسیلهای برای رسیدن به مقاصدی غیر از مقاصد انقلابی نبود. انقلابی از این بابت که او و همفکرانش معتقد بودند که «اگرتفکر نتواند قلبها را منقلب کند بهسوی حقیقت، و هنر و همه جلوههای تفکر اگر چنین وظیفهای را نتوانند انجام دهند، این تفکر، تفکر اصیلی نیست». او در عینحال استاد دانشگاهی بود که سالهای زیادی از عمرش را در فهم هنر اسلامی صرف کرده بود و در پی آن بود تا راه خلق هنر دینی بر اساس تفکر اسلامی را پایهگذاری کند که میتوان گفت، تا اندازه زیادی موفق هم نشان داده بود.
از سوی دیگر، محمد مددپور یکی از پرکارترین نویسندگان و پژوهشگران عرصه مباحث نظری، فکری و فلسفهای دهه اخیر است. نقش او در معرفی و بسط آرای سیداحمد فردید نیز غیرقابلانکار است. او خود تأکید میکرد که مرحوم فردید، معلم نظر ماست و امام خمینی (رحمتالله علیه) مقتدای عمل ما؛ مددپور با این دو نحوه فکر و عمل، کارهای تحقیقیاش را شکل داد. مرحوم مددپور با توجه به حکمت هنر و پیوند دادن آن با مباحث روز هنری، از جمله سینما، نقاشی، موسیقی معاصر، افقهای تازهای را پیشروی محققین عرصه هنرپژوهی قرار داد.
مددپور، در حالی که هنوز افکار و ایدههای فراوانی برای پروراندن داشت، در نوروز سال 1384 در اثر برخورد اتومبیلی با او، درگذشت. رسم مطبوعات این است که در سالگرد تولد یا وفات اندیشمندان بهسراغ آنها برود؛ پنجره هم کمی زودتر به استقبال سالروز درگذشت مددپور رفته تا مقام فکری و مرام عملی زندگیاش را پاس بدارد