هایپر مدیا | مرکز جامع خدمات رسانه ها / نگارش روزنامه |
|
|
اندازه فونت |
|
پرینت |
|
برش مطبوعاتی |
|
لینک خبر | جابجایی متن |
|
نظرات بینندگان |
بازار قیمت انسان / جواد محدثي
زندگی، صحنه آزمایش است.
و عمرها، فرصت فراگیری و امتحان دادن و جواب گفتن.
برای موفقیت در این آزمون هم جایزه تعیین کردهاند و آن «فلاح» و رستگاری و سعادت ابدی است و قیامت، روز اهدای این جایزه بزرگ است.
هر که «قدر» خود را نشناخت و خود را بهراحتی به این و آن فروخت و به اندک قانع شد و به آسانی «تسلیم» هوای نفس و وسوسه ابلیس گشت، معلوم میشود که از بازار «قیمت انسان» بیخبر است.
تاریخ اسلام، آکنده از کسانی است که در این آزمون شکست خوردند.
نان خدا خوردند و پیروی شیطان کردند.
دم از دین زدند، ولی برده دنیا شدند.
شعار حق دادند، ولی باطل در دلشان خانه کرده بود.
چهرههای تابناک و درخشانی هم بودند که اهل معرفت و بصیرت و وفا بودند و در همه آزمونها موفق گشتند. ولی بازندگان هم کم نبودند که علیرغم آنهمه تابلو و نشانه و آیه و علامت و چراغ و روشنایی، بازهم بیراهه رفتند و در دام و دامن شیطان افتادند. چه در زمان رسول خدا (صلیالله علیه و آله و سلم)، چه در عصر ولایت علوی، چه در حادثه عاشورا که «خندق کربلا» صف حق و باطل را جدا کرد و مرزی میان مدعیان دروغین و صالحان اهل یقین ایجاد کرد.
در کوفه بیوفایی، کمی آنسوتر از «فرات بیداری»، نان حسین خوردن و «زاد یزید» بردن، سبب شد که کسانی نمکگیر آلامیه شوند و بر صاحبان اصلی «ولایت»، تهمت «خروج» زنند؛ صاحبخانه را «خارجی» گفتند و خون جاری در رگهای دین را «هدر» دانستند.
شریحها به مباح بودن خون حسین (علیهالسلام) فتوا دادند و در کنار خوان خائنانه یزید، «هل من یزید»گویان، نعش حریت را زیر سم اسبهای قدرت و ریاست لگدکوب کردند.
نه به دنیا رسیدند، نه به آخرت.
هم این را باختند، هم آن را (خسر الدنیا و الآخره، ذلک هو الخسران المبین).
و... هنوز هم امتحان پابرجاست.
در هر زمان، عاشورایی برپاست و باید تکلیف خود را روشن کرد که آن سوی خندقیم، یا این سو؟
با سپاه مهاجم ابوسفیانیم یا مدافعان جان برکف دین و قرآن؟
با خداییم یا ابلیس؟
خودی هستیم یا بیگانه؟
قبولیم یا مردود؟
اهل سعادتیم یا اهل شقاوت؟
سنت الهی «امتحان» همیشگی و همگانی و همهجایی است و کسی از آن مستثنی نیست. لیکن آزمون هرکس به فراخور ایمانش، ادعایش، جایگاهش، میدان نفوذش و قلمرو حضورش خواهد بود.
خوشا به حال کامیابان در امتحانات الهی!
بایستههای حفظ و گسترش یک انقلاب / دکتر علیرضا زاکانی
تقارن سی و دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ملت رشید ایران با خیزش مردمی در برخی کشورهای منطقه بهویژه مصر و تونس، طلیعهای روشن و امیدآفرین را فراروی نهضت بیداری اسلامی قرار داده و اسباب یأس و ناامیدی دشمنان اسلام و بشریت را فراهم کرده است. این نوید، گامی در جهت تحقق وعده الهی در حاکمیت مستضعفان بر کره خاکی و پیام آشکاری در مسیر پیشبینی امام راحل روشنضمیر ماست که فرمود این قرن، قرن غلبه مستضعفان بر مستکبران خواهد بود.
تقارن سی و دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ملت رشید ایران با خیزش مردمی در برخی کشورهای منطقه بهویژه مصر و تونس، طلیعهای روشن و امیدآفرین را فراروی نهضت بیداری اسلامی قرار داده و اسباب یأس و ناامیدی دشمنان اسلام و بشریت را فراهم کرده است. این نوید، گامی در جهت تحقق وعده الهی در حاکمیت مستضعفان بر کره خاکی و پیام آشکاری در مسیر پیشبینی امام راحل روشنضمیر ماست که فرمود این قرن، قرن غلبه مستضعفان بر مستکبران خواهد بود.
امروز در آستانه شروع سی و سومین سال بعد از تشکیل نظام اسلامی، علیرغم خواست نظام سلطه و همه توطئههای آن بر ضد مسلمانان و مستضعفان جهان بهویژه مردم شریف کشور عزیزمان، میراث گرانبهای امام عظیمالشأنمان در دستان ماست و رساندن پیام آن و فراتر از آن ساختن جامعه و الگویی نمونه بر مبنای آرمانها و شعارهای این انقلاب بر عهده ما گذاشته شده است. برای شناخت و انجام مسئولیتهای خود بهتر است نیمنگاهی به گذشته کنیم و با دقت در شرایط کنونی وظایف خویش را بازشناسیم.
1- با پیروزی مردم شریف ایران اسلامی در سال 1357، امام عزیزمان در دو عرصه داخلی و خارجی و در دو بعد نظری و عملی به پیروزی رسید و حقانیت اندیشه و روش خود را به رخ مخالفان و رقبا کشید. در داخل کشور، امام با طیفی از همراهان و مخالفان رژیم سفاک پهلوی مبارزه کرد. ایشان در دو حوزه اندیشه و روش در برابر باستانگرایی و سلطنتطلبی با حمایت آشکار از شاه، متحجرین و عناصر انجمن حجتیه با تعریف غلط از دین و مسئولیتهای آن و دعوت به سکوت در برابر فساد حکومت پهلوی، جبهه ملی با اندیشه بهظاهر ملیگرایانه محض، نهضت آزادی با اندیشه التقاطی میان اسلام و مکاتب غربی و با خواست استمرار حکومت سفاک محمدرضا و اصلاحات پارلمانتاریستی صرف و رفرمهای حداقلی با حفظ حاکمیت رژیم ستم شاهی، منافقین خلق با تفکر التقاطی از نوع اسلامی مارکسیستی و سرانجام گروههای مارکسیست که روش مبارزه خود را حرکتهای محدود مسلحانه انتخاب کرده بودند؛ با طرح اسلام ناب محمدی (صلیالله علیه و آله و سلم) و در عمل نیز با درسآموزی از روش مبارزه انبیای الهی در آگاهسازی و بیداری تودههای مردم و پیگیری قیام آنها؛ به پیروزی رسید و حقانیت خود و مکتب خویش را به اثبات رساند. در حوزه جهانی نیز در مقابل نظام سلطه و بلوک غربی آن - که با تلاشی قریب 400 سال میکوشید با لیبرال سرمایهداری و با شعار آزادی، مسئولیتهای اجتماعی دین را نفی کند - و همچنین در مقابل مارکسیستهایی که در قالب بلوک شرق با شعار مساوات و برابری به نفی دین میپرداختند، امام با ارایه تعریفی جامع از اسلام، هم عدالت وآزادی را بهدرستی معنا کرد و هم گوهر معنویت و دینداری را فراروی انسانهای آزاده نمایان ساخت و در روش مبارزه نیز بدون اتکا به هیچیک از قدرتهای جهانی، با شعار نه شرقی و نه غربی و نیز با نفی سلطهگری آنان، مستقل بودن در مبارزه را به دیگران آموخت و ارزش و مسئولیتهای دین در حوزه فردی و اجتماعی و همچنین اهمیت خواست و اراده عمومی مردم در هر کشور و گوهر استقلال آنها را نمایان کرد تا جاییکه بهسرعت این انقلاب بزرگ الگویی برای مردم مستضعف و مسلمان شد و منشأ برکاتی همچون نهضت بیداری اسلامی و رشد و آگاهی در بین مستضعفان جهان گردید.
2- به علت اهمیت و اثربخشی کار بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی و ملت غیور و مسلمان ایران اسلامی، بدخواهان و دشمنان داخلی و خارجی در این 32 سال کوشیدند تا به طرق مختلف نظام اسلامی را منقرض، منفعل و یا مجذوب و تسلیم رنگ و لعاب غربی کنند و یا لااقل آن را محدود و درونی سازند. از سال 1357 تاکنون، شکستخوردگان از امام در پیروزی انقلاب که فهرستی اجمالی از نام آنها در بند یک گذشت؛ هر یک و یا با همافزایی با یکدیگر برای انتقام از امام و مردم نجیب ایران اسلامی، انواع دسیسهها و خیانتها و جنایتها را به انجام رساندند و البته سرافکندگی و شکستهای مکرر دیگری را نیز به مدد الهی تجربه کردند تا جاییکه در سال قبل، در پی کار و برنامهریزی درازمدت و تلاشی که بعد از جنگ تحمیلی در زدودن اعتقادات جامعه و در قالب تهاجم فرهنگی و جنگی نرم آغاز کرده بودند یکجا با هم در جبههای متحد شدند و در کنار ریزشهای انقلاب اسلامی که طی 31 سال به مطامع خود نرسیده بودند و یا خسته و بریده از قافله انقلاب جا مانده بودند، قرار گرفته و عناصر انقلابی بیبصیرت را نیز سیاهی لشکر و یا باربر موقت خویش قرار دادند و با قدرتطلبی و قانونشکنی، حریم ارزشهای اسلامی بهویژه ولایت فقیه و مردمسالاری دینی و حقوق مردم بهعنوان صاحبان واقعی نظام و کشور را نادیده گرفتند و در حق اسلام، ملت مسلمان و رهبری عالیمقام آن خیانت، ظلم و جفا روا داشتند و به خیال خود با فتنهگری، امید خلاصی از کابوس همیشگی انقلاب اسلامی را داشتند که به لطف خداوند بزرگ مجددا نیز سیاهرویی و سرافکندگی نصیبشان شد و البته با افزون شدن بار ظلم و گناه خود، طعم شکست و سرافکندگی جدیدی را تجربه کردند و صد البته برای ما نیز تجربه و افتخاری دیگر به یادگار گذاشتند.
3- کوتاه سخن آنکه امروز پرچم جبهه حق در جهان، در دستان پرتوان ملت مسلمان ایران و به رهبری خلف صالح امام بزرگوار است که بیشک استمرار و دوام آن، نفی نظام سلطه را در پی خواهد داشت و از اینروست که وجود ما به منزله نبود غارتگران جهانی است و دوام آنها، توطئه و مزاحمت همیشگی برای ما خواهد داشت. استمرار و حضور ما نیز با ساختن معنوی و مادی کشور و تلاش برای زمینهسازی و تحقق تمدن اسلامی میسر خواهد بود؛ امری که بر پایه وحدت و حضور همه آحاد ملت و با تبعیت و پشتیبانی از ولایت فقیه و با تکیه بر اندیشه اسلام ناب محمدی میسر میشود. در این راستا اصولگرایان در حکومت بهویژه در دولت و مجلس وظایف سنگینتری دارند که عدم توجه به آنها با دعواهای بیحاصل سختی کار را بیشتر و راه رسیدن به اهداف متعالی انقلاب اسلامی را سختتر میکند. لذا باید کوشید با همتی مضاعف با تبعیت از رهبر فرزانه انقلاب، اختلافات را کنار گذاشته و با تلاش و کاری صدچندان، با خدمت به مردم شریفمان، کشور را بسازیم و بدخواهان را ناامید کنیم. انشاءالله
از انقلاب ایران تا انقلاب مصر
در عصر رستاخیز اسلامی، در میان کشورهای اسلامی، سرزمین قبطیان تنها کشوری است که شباهت بسیاری به سرزمین پارسی دارد:
1. مصر همچون ایران از تمدنی کهن و باستانی برخوردار است؛ هرچند پارسیان در حفظ و نگاهداری هویت ایرانی خود موفقتر از مصریان بودهاند.
2. مصر به مانند ایران که بر سر تنگه استراتژیک هرمز نشسته است، کانال بسیار مهم سوئز را در دل خود جای داده است و همچون ایران در منطقهای استراتژیک و بسیار مهم قرار گرفته است.
3. مصر مشابه ایران از منابع طبیعی غنی و ثروت خداداد سرشار برخوردار است و یکی از مهمترین تأمینکنندگان مواد غذایی در میان کشورهای عربی است.
4. مصر از پتانسیل جمعیتی خوبی در میان کشورهای اسلامی برخوردار است و به مانند ایران، جمعیتی بیش از 70 میلیون دارد که اکثریت مطلق آنان را مسلمانان تشکیل میدهند و از این نظر از نقطه قوت خوبی برای مواجهه با تجاوزات خارجی برخوردار است.
5. سرزمین مصر همچون سرزمین ایران، پرورش دهنده متفکران و مبارزان بزرگی بوده و چهرههای شاخصی چون شیخ «محمد عبده» و «حسن البنا» را در تاریخ معاصر خود دیده است.
6. مصر به مانند ایران که پایگاه اصلی شیعیان جهان بهشمار میرود، پایگاه اصلی جهان سنت محسوب میشود و اگر کانون تربیت علمای بزرگ شیعی در ایران و در شهر قم قرار دارد، مدرسه کهن و بزرگ الازهر نیز کانون تربیت علمای سنی است.
7. در سرزمین پارسی و در میان مصریان، شبه روشنفکران جهان سومی نزدیک دو قرن است که عَلم غربگرایی بلند کردهاند؛ با وجود این، در هر دو سرزمین، اسلامگرایی و اسلامخواهی با عبور از غربگرایی، روندی رو به رشد در سطح و عمق داشته است.
برخلاف آن چه پنداشته میشود، هیچ یک از کشورهای دیگر اسلامی دارای همه این ویژگیهای مهم و اساسی نیستند:
1. عربستان سعودی بهعنوان یکی از مدعیان جهان اسلام، از اختلافات درونی هرچند خاموش، اما بزرگ رنج میبرد که در هر لحظه امکان منفجر شدن دارد؛ اختلافات ناشی از مشاجرات عمیق مذهبی، بهعلت تندرویهای جریان سلفی، رقابتهای میان شاهزادگان سعودی و حسادتهای ساکنان حجاز و مناطق شرقی، بهدلیل زیادهخواهیهای ساکنان نجد. اندیشه سیاسی برخاسته از نجد عربستان بهعلت تندروی و تحجر مذهبی، از پتانیسل لازم برای تبدیل شدن به یک مدل فراگیر برخوردار نیست و هرچند در یک دهه گذشته، با دوپینگ دلارهای نفتی سروصدایی در جهان به راهانداخته است، اما با همان سرعت دوران افول را سپری میکند. و سرانجام این که سرزمین سعودی از پتانسیل جمعیتی مناسبی برخوردار نیست.
2. ترکیه با وجود تبدیل شدن به یک قدرت صنعتی و اقتصادی، فاقد یک مدل فکری اسلامی است و اصولا یکی از نکات تعجببرانگیز تاریخ چندصد ساله امپراتوری عثمانی، عدم تولید اندیشه سیاسی و فلسفی است.
از اینروست که انقلاب مصر، برخلاف آن چه تلاش میشود تا نفی شده یا پوشیده بماند، از ویژگیهایی نزدیک به انقلاب ایران برخوردار است و از اهمیتی به اندازه آن. پیروزی تمام عیار انقلاب مصر میتواند نتایج بسیار مبارکی برای جهان اسلام بههمراه داشته باشد:
1. دومین بال جهان اسلام در کنار بال ایرانی، برای گسترش رستاخیز اسلامی، به حرکت در میآید و به تدریج بادهای آن شمال آفریقا و سایر کشورهای عربی را به جنبش در میآورد.
2. اسراییل، بهعنوان بزرگترین خطر معاصر جهان اسلام، ضربهای هولناک میخورد، چراکه عملا حلقه جریان سازش گسسته میشود و حلقه مقاومت اسلامی محکمتر و نیرومندتر از گذشته ادامه مییابد.
3. اسلام سنی میانهرو با گرایشهای تقریبی، اسلام متحجر سلفی را به عقب میراند و راه برای نزدیکی میان شیعیان و اهل سنت، بازتر میشود.
با این همه انقلاب مصر در این شرایط حساس، به علت نداشتن یک رهبر هوشیار و کاریزماتیک، با خطر شکست یا انحراف روبهروست:
1. دست نامرئی جهان سرمایهداری صهیونیستی، جریان تکفیری را به جان گروههای مختلف مردم بیندازد و با به راه انداختن حمام خون در میان مردم، راه را برای زدن برچسبهای مختلف به انقلابیون اصیل بازکند و همچون الجزایر دست به سرکوب دوباره جریانهای انقلابی بزند.
2. شبهروشنفکران غربگرا و وابسته، با سوءاستفاده از وضعیت موجود و حمایت جهان غرب، زمام قدرت را در دست بگیرند و واسطه انتقال قدرت به پنجه آهنین دیگری در مصر شوند