هایپر مدیا | مرکز جامع خدمات رسانه ها / نگارش روزنامه |
|
|
اندازه فونت |
|
پرینت |
|
برش مطبوعاتی |
|
لینک خبر | جابجایی متن |
|
نظرات بینندگان |
از لجاجت سبز تا خیانت سیاه/ عبدالحمید همتیار
در هفته گذشته، شاهد بروز مجدد تحرکات ضعیف خیابانی از سوی معدودی پسماندهای جنبش سیاه (معروف به سبز) بودیم؛ که البته متأسفانه باز گردابی شد برای شنای معاندین نظام اسلامی و محملی دوباره ایجاد کرد برای وارد شدن خسارات مادی و معنوی بعضا غیرقابلجبران بر ملت بزرگوار و حاکمیت اسلامی ما. بر خود فرض میدانم که بعنوان برادری کوچک، شهادت عزیزانِ از دست رفتهمان در اقدامات تروریستی روز 25 بهمن را به خانوادههای آنان تبریک و تسلیت گفته و از حضرت حق صبر و اجر برای بازماندگان مسئلت دارم.
در هفته گذشته، شاهد بروز مجدد تحرکات ضعیف خیابانی از سوی معدودی پسماندهای جنبش سیاه (معروف به سبز) بودیم؛ که البته متأسفانه باز گردابی شد برای شنای معاندین نظام اسلامی و محملی دوباره ایجاد کرد برای وارد شدن خسارات مادی و معنوی بعضا غیرقابلجبران بر ملت بزرگوار و حاکمیت اسلامی ما. بر خود فرض میدانم که بعنوان برادری کوچک، شهادت عزیزانِ از دست رفتهمان در اقدامات تروریستی روز 25 بهمن را به خانوادههای آنان تبریک و تسلیت گفته و از حضرت حق صبر و اجر برای بازماندگان مسئلت دارم.
در این نوشتار برآنیم تا با بررسی سیر عملکرد سران این جریان انحرافی و بهتبع آنها سرسپردگان داخلی شان، زوایایی از تغییر استراتژی آنها را روشن کنیم. در طول نوشتار سعی بر این است که به جنبههای حقوقی مربوط به موضوع نیز در کنار دیگر مطالب توجه نماییم. پیش از ورود به مطالب اصلی، لازم به ذکر است که در تحلیل پیش رو، به لحاظ رعایت دستورات دینی و الگوبرداری و تبعیت از عملکرد کریمانه مقام معظم رهبری(دامت برکاته)سعی ما بر این است که از خط افراط دوری کرده و با تسامح و مبتنی بر حقایق بدیهی، تحلیلمان را ارائه دهیم و إلا شاید برخی از تحلیلگران بر این باور باشند که تقسیمبندی سهگانه زیر تساهل است و از اول، حکم آخر جاری بوده است.
1- دوره جهالت و لجاجت
بهنظر نویسنده، این دوره با آغاز فعالیتهای انتخاباتی و اعلام نامزدی کاندیداهای ریاست جمهوری آغاز شد. در این دوره آقایان موسوی و کروبی با ارتکاب اولین اشتباه استراتژیک خود به جریاناتی ورود پیدا کردند که آغاز انحراف آنها بود. برگزاری نشستهایی با جریانهای منحرف و مطرود (ضد!) ملی - مذهبی و مجاهدین انقلاب، اصلاحطلبان تندرو و ساختارشکن، مفسدان اقتصادی از جریانات چپ گرا و قبولی حمایت آنها و شکلگیری حلقههای مشاوره و تبلیغات از عناصر این گروهها از اولین اقدامات جهالتآمیز این دو نامزد بود که سرآغازی شد برای انحرافات بعدی آنان. با به ثمر رسیدن حماسه ملی 22 خرداد و شکست این دو نامزد، عملکرد جهالتآمیز آنان ناگزیر به سرنوشت محتوم هر حرکت جاهلانهای دچار شد و آن، بروز اقدامات لجوجانه، عاری از منطق و عقلانیت از سوی این دو نامزد و طرفدارانشان بود. بیشتر نمود این اقدامات، اصرار و الحاح آنها بر مواضع متعدد ضدقانونیشان است. کنار گذاشتن روش قانونی اعتراض به نتیجه انتخابات و عدم تمکین نسبت به قانون، اصرار بر راه اندازی اعتراضات خیابانی غیرقانونی، که در اکثر مواقع منجر به تخریب اموال و تعدی به امنیت روانی و جسمانی شهروندان میشد و همچنین صدور بیانیههای تحریکآمیز و تفرقهافکن، از مصادیق انحرافی این دوره آقایان بود. یکی از بارزترین نمودهای حقوقی اقدامهای غیرقانونی، تمسک به اصل 27 قانون اساسی و ادعای واهی آزادی مطلق راهپیماییهای اعتراضی است که توسط بسیاری از حقوقدانان، مورد ارزیابی و نقد واقع شد و ما در اینجا به این دلیل که در اقدام خلاف قانون هفته گذشته نیز بر این مسئله پافشاری شد، به بررسی اجمالی این اصل قانون اساسی و آییننامههای اجرایی مرتبط با آن میپردازیم و البته لازم به ذکر است که بهدلایلی که در ادامه اشاره میکنیم، جنس این ادعا در مرحله اخیر (25 بهمن) را با مراحل پیشین متفاوت میدانیم. (لازم به ذکر است تحلیل تفصیلی راجع به این موضوع را در مقاله «تحریف حقیقت چرا؟» در شماره 46 همین نشریه میتوانید مطالعه کنید.) اصل 27 قانون اساسی چنین بیان میدارد:
«تشکیل اجتماعات و راهپیماییها بدون حمل سلاح به شرط آنکه مخل مبانی اسلام نباشد آزاد است.»
با بررسی مشروح مذاکرات خبرگان قانون اساسی میبینیم که غیر از دو قید «عدم حمل سلاح و مخل نبودن به مبانی اسلام» قیود دیگری هم مطرح بوده مثل مخل به امنیت نباشد یا منوط به اجازه وزارت کشور باشد که با توجیه اینکه در قانون اساسی موارد کلی باید گفته شود، اشاره به این موارد را به قانون عادی موکول و این اصل را بدین صورت تصویب کردند. برای نمونه به جملهای از مرحوم آیتالله منتظری اشاره مینماییم. وی در بیان دلیل حذف قید «بر ضد امنیت نبودن راهپیماییها» که اتفاقا توجیه اصلیِ حذف این قید از قانون اساسی و محول کردن آن به قانون عادی میشود، چنین میگوید:
«اگر مخل به امنیت باشد، برخلاف مبانی اسلام هم هست.»
«هیچچیز نمیخواهد، برای اینکه اگر نظم عمومی را به هم بزنند برخلاف مبانی اسلام است.»
همچنین باید گفت قوانین و آییننامههای مربوط به اجرای این اصل قانون اساسی نیز تماما در دوران حاکمیت جریاناتی مصوب شدهاند که خود امروز معترضان اصلی به آنها هستند. چطور میشود افرادی که خود تدوین کنندگان قوانینی همچون قانون فعالیت احزاب سال 1360 و آییننامه اجرایی آن، مصوب سال 1361، با اصلاحاتش، مصوب سال 1379، یا آییننامه چگونگی تأمین امنیت اجتماعات و راهپیماییهای قانونی مصوب 1381 هستند(دوران آقایان موسوی و خاتمی)، امروز تمامی این قوانین را خلاف قانون اساسی و مُلغی اعلام میکنند.
2- دوره تغافل و عداوت
بهنظر نویسنده، این دوره، پس از فروکش کردن اعتراضات تقریبا گسترده خیابانیِ هفتههای اول پس از انتخابات شروع شد و در قالبهایی ظهور کرد مثل حرکات تبلیغی علیه حاکمیت (بیشتر دولت) و ترتیب دادن یا اعلام حمایت از راهپیماییهای ساختارشکن و تخریبی مثل راهپیماییهای نماز جمعه تیرماه تهران به امامت آقای هاشمی رفسنجانی، روز قدس، 16 آذر و تجمعات محدود 22 بهمن سال گذشته. در ذکر پایان این دوره، میتوان به اقدامات شنیع هواداران این جنبش در روز عاشورای حسینی اشاره کرد که منجر به روشن شدن خط دشمنی و نفاق در این جریان، ریزش حداکثری هواداران آنها و افزایش بصیرت آحاد مردم و خلق حماسههایی همچون 9 دی گردید. در این دوره، سران فتنه نسبت به خط انحرافی ایجاد شده، که با نمودهای بیرونی مثل توهین به ارزشهای اسلامی و انقلابی ملت، سلب امنیت عمومی و تخریب گسترده اموال عمومی و خصوصی، هتک تمثال امام راحل و مقام معظم رهبری، ترویج شعارهای استکبارنواز و مستضعفستیز، شعارهای ضداسلامیت نظام و ضدعمود خیمه انقلاب یعنی ولایت فقیه و... همراه بود، به نوعی به تغافل عامدانه دست زدند و حتی سعی بر وارونه جلوه دادن این اقدامات غیرقانونی داشتند.
3- دوره مزدوری و خیانت
پس از بروز حادثه دردناک عاشورای سال گذشته، با روشن شدن کامل فضای دشمنی، جای هیچگونه همراهی با این جریان انحرافی باقی نماند؛ اما دوره جدید فعالیت سران فتنه و قلیل هواداران منافق داخلی آنها آغاز شد. نکته جالب این دوره، حمایت صریح دشمنان نظام و معاندین خارجنشین اعم از منافقین، سلطنتطلبان و اصلاحطلبان رادیکال، از این جریان است که دیگر این گروه را معترض ندانسته و با تبدیل آنان به معارض با خطاب قرار دادن آنان با عناوینی همچون «مخالفین حکومت یا حاکمیت»، بهنوعی به آنان خطدهی کرده و با رهبری این جریان، آنها را به مقابله صریح با انقلاب اسلامی میخوانند. شاخصه بارز این دوره این است که عملکرد و اظهارنظرهای سران فتنه، بهجهت همسویی کامل با مواضع دشمنان نظام اسلامی، تبدیل به خوراک تبلیغاتی ثابت این دشمنان علیه نظام جمهوری اسلامی شده است. در جدیدترین اقدام خائنانه، علیرغم اینکه مردم در حماسه 22 بهمن امسال، حمایت خود را از انقلاب مردم مصر اعلام کردند، سران فتنه 3 روز پس از آن را روز حمایت از این اتفاق اعلام کرده و در اقدامی مضحکانه و برنامهریزی شده، از وزارت کشور درخواست صدور مجوز کردند. استعمال این اوصاف برای این اقدام از این جهت است که اولا استناد به یک حرکت قانونی باید بهصورت کامل و تا انتها قانونی باشد و ثانیا استناد به تمام آن قانون باشد و نه گزینشی.
اگر براساس قانون از مرجعی قانونی درخواست مجوز بهعمل آید، آیا اگر آن درخواست رد شد نباید در مقابل قانون تمکین کرد؟ آیا قوانین و آییننامههای قانونی پیشگفته، تنها الزام قانونیشان «درخواست مجوز برای انجام راهپیمایی» است یا الزامات دیگری هم دارند؟ جا دارد به برخی مواد این مقررههای قانونی اشاره کنیم:
1- تبصره 2 ماده 6 قانون فعالیت احزاب، جمعیتها و... مصوب سال 1360: «برگزاري راهپيماييها، با اطلاع وزارت كشور، بدون حمل سلاح در صورتيكه به تشخيص كميسيون ماده 10 مخل به مباني اسلام نباشد و نيز تشكيل اجتماعات در ميادين و پاركهاي عمومي، با كسب مجوز از وزارت كشور آزاد است.» و ماده 28 آییننامه اجرایی این قانون، مصوب سال 1361: «براي تشكيل اجتماعات و سخنرانيها در ميادين و پاركهاي عمومي بايد طبق ماده 6 قانون احزاب، مجوز كتبي از وزارت كشور دريافت شود.»
2- ماده 6 قانون، سال 1360: «فعاليت گروهها آزاد است مشروط بر اينكه مرتكب تخلفات مندرج در بندهاي ماده (16) اين قانون نگردند.»
ماده 16 قانون مصوب سال 1360: «گروههاي موضوع اين قانون بايد در نشريات، اجتماعات و فعاليتهاي ديگر خود از ارتكاب موارد زير خودداري كنند:
الف ـ ارتكاب افعالي كه به نقض استقلال كشور منجر شود.
ب ـ هر نوع ارتباط، مبادله اطلاعات، تباني و مواضعه با سفارتخانهها، نمايندگيها، ارگانهاي دولتي و احزاب كشورهاي خارجي در هر سطح و بههر صورت كه به آزادي، استقلال، وحدت ملي و مصالح جمهوري اسلامي ايران مضر باشد.
ج ـ دريافت هرگونه كمك مالي و تداركاتي از بيگانگان.
د ـ نقض آزاديهاي مشروع ديگران.
هـ ـ ايراد تهمت، افتراء و شايعهپراكني.
و ـ نقض وحدت ملي و ارتكاب اعمالي چون طرحريزي براي تجزيه كشور.
ز ـ تلاش براي ايجاد و تشديد اختلاف ميان صفوف ملت با استفاده از زمينههاي متنوع فرهنگي و مذهبي و نژادي موجود در جامعه ايران.
ح ـ نقض موازين اسلامي و اساس جمهوري اسلامي.
ط ـ تبليغات ضداسلامي و پخش كتب و نشريات مضره.
ي ـ اختفاء و نگهداري و حمل اسلحه و مهمات غيرمجاز.»
3- آیا جناب موسوی و کروبی به این تعهدات قانونی هم واقف و عامل بودند: ماده 31 آییننامه اجرایی قانون مصوب 1361: «گروه موظف است براي انجام راهپيمايي يا تشكيل اجتماعات، تعهدي مبني بر عدم حمل سلاح و عدم اخلال نسبت به مباني اسلام و امنيت بهوزارت كشور تسليم نمايد.» یا ماده 6 آییننامه چگونگی تأمین امنیت اجتماعات و راهپیماییهای قانونی مصوب 1381: «...همزمان با دريافت تقاضايمجوز - راهپیمایی - نسبت به اخذ تعهد در موارد ذيل اقدام خواهند نمود:
الف- عدم ارتكاب موارد مندرج در ماده (16) قانون سال 1360.
ب- رعايت موارد مندرج در ماده (31) آييننامه مصوب 1361.
پ- كنترل شعارها، اعلاميهها، تراكتها و پلاكاردها.
ت- اجراي مراسم در زمان و مكان قيد شده در مجوز.
ث- انجام سخنراني و ارائه مطالب در چهارچوب مجوز صادر شده.
ج- پيشگيري و اجتناب از توهين و هتكحرمت شخصيتهاي حقيقي و حقوقي.»
و عجبا از این قانونمداری و پایبندی به قانونِ متقاضیان برگزاری راهپیمایی به شیوه قانونی؟! اما آنچه بهنظر میرسد و واقعیات رخداده سیاسی و تحلیلهای بدیهی از این رخدادها، نشان میدهد این است که فعالیت این جریان و سران آنها، از قالب پیشین خود بیرون آمده است. اگر روز عاشورا پرده از نفوذ خط نفاق و دشمنی به این جریان برداشت، باید گفت وقایع 25 بهمن امسال و عملکرد سران فتنه، پرده از خیانت این افراد به نظام و ملت و سرسپردگی آنها به دشمنان انقلاب اسلامی برداشت. حالا دیگر سران و معدود حامیان داخلی این جریان، تبدیل شدهاند به فرمانبران آمریکا و اسراییل و انگلیس و... و تأمینکننده منافع آنان در داخل و خارج کشور. و تأسفبار اینکه این کوچکان درس نگرفتند از سرنوشت بزرگانِ فرمانبریِ از استکبار یعنی صدام و بن علی و مبارک نا مبارک و انشاءالله دیگرانِ همچون اینان در آینده نزدیک؛ که إن ربک لبالمرصاد...
در پایان برای آگاهی بیشتر مخاطبین عزیز، مغتنم است که عناوین مجرمانه ارتکابیافته توسط سران فتنه را که در مقالهای با عنوان «انتخابات به روایت قانون» در شماره 34 همین نشریه مفصلا مورد اشاره قرار دادیم، بهصورت کاملتری اشاره نماییم:
1- جرم محاربه مذکور در ماده 186و 498 و 610 قانون مجازات اسلامی (به سبب اطلاع از انجام اقدامات مسلحانه و وجود قصد براندازی و مقابله با حکومت)
2- مباشرت در برهمزدن امنیت کشور (ماده 498ق.م.ا)
3- مباشرت در جرم اغوا و تحریک مردم به قصد بر همزدن امنیت کشور (ماده 512 ق.م.ا)
4- مباشرت در جرم اجتماع و تبانی برای انجام جرایم بر ضدامنیت داخلی و خارجی (ماده 610 ق.م.ا)
5- در صورت احراز شرایط مذکور در ماده، جرم جاسوسی (ماده 505ق.م.ا)
6- مباشرت در جرم تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی (ماده 500ق.م.ا)
7- مباشرت در جرم توهین به مقام معظم رهبری و معاونت در جرم توهین به امام راحل (رحمتالله علیه) (ماده 514ق.م.ا)
8- مباشرت در جرایم افتراء، هتک حرمت و توهین به مسئولان (مواد 697، 698 و 609ق.م.ا)
9- معاونت در اخلال در نظم و آسایش و آرامش عمومی و ممانعت از کسب و کار (ماده 618ق.م.ا)
10- معاونت در خرابکاری در تأسیسات و وسایل مورد استفاده عمومی (ماده 687ق.م.ا)
گفتوگو با يك عكاس مضروب
منطق اغتشاش
سیدشهابالدین واجدی همان عکاسی است که در آشوب روز 25 بهمنماه در حین انجام کار عکاسی از سوی اغتشاشگران به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت؛ برای روشن کردن ماهیت افرادی که وی را مجروح کردهاند با وی به گفتوگو نشستهایم که در پی میآید.
سیدشهابالدین واجدی همان عکاسی است که در آشوب روز 25 بهمنماه در حین انجام کار عکاسی از سوی اغتشاشگران به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت؛ برای روشن کردن ماهیت افرادی که وی را مجروح کردهاند با وی به گفتوگو نشستهایم که در پی میآید.
«از هفته گذشته که سران فتنه اعلام کردند که قصد دارند برای 25 بهمن حرکتی را در تهران داشته باشند و این حرکت از سوی صهیونیستها و آمریکا مورد حمایت قرار گرفت. متوجه شدم که فتنهگران قصد انجام فتنهای جدید دارند و بهعنوان یک عکاس مطبوعاتی و بسیجی تصمیم گرفتم که 25 بهمن در مسیری که آنها اعلام کرده بودند، حاضر شوم و بهعنوان عکاس به ثبت وقایع اقدام کنم.» «واجدی» درباره محل حضور خود در جریان اتفاقات روز 25 بهمن تهران میگوید:
هیچ شعاری در حمایت از مصر و تونس داده نمیشد
ساعت حدود 14 این روز از سمت میدان امام حسین آمده و مسیر میدان امام حسین به سمت میدان انقلاب را بههمراه یکی از دوستان در پیش گرفتیم، در طول مسیر و در حالیکه سوار موتور بودیم سعی در گرفتن عکس از وقایع و سطلهای زبالهای که آتش زده بودند داشتم و این در حالی بود که عدهای شعارهایی علیه نظام میدادند و هیچ شعاری در حمایت از مصر و تونس داده نمیشد.
اغتشاشگران حمله ور شدند
در ادامه مسیر زمانیکه ما به خیابان نواب نزدیک شدیم، حس کردیم در تقاطع نواب و آذربایجان تعداد اغتشاشگران بیشتر است، در این حین برای لحظهای موتوری که ما سوار بر آن بودیم در ترافیک ماشینهای مسیر گیر کرد و ما از حرکت بازماندیم که در این لحظه دیدیم که عده زیادی در حالیکه سنگ و چوب بهدست داشتند به سمت ما حملهور شدند و رفیق من را بهسمت دیگری کشاندند و موتور او را به آتش کشیدند و من را هم بههمراه دوربینم بهسمت دیگری کشیدند. اغتشاشگران با حملهورشدن به دوستم، سر و کتف او را شکستند و بهشدت با ضربات لگد و چماق مورد ضرب و شتم قرار دادند، این جماعت در ادامه با سنگ و چوب بر سر من ریختند و در آن لحظات فقط من یک سری شعارهایی علیه نظام میشنیدم و اینکه شعار میدادند این عکاس بسیجی مزدور را بکشید؛ در این میان هرچه سنگ و چماق بود به اعضای مختلف بدن من زده میشد.
به بسیجی بودنم افتخار میکنم
جرم من این بود که محاسن داشتم و قیافهام شبیه بسیجیها بود، البته من به بسیجی بودن خود افتخار میکنم و اینکه برای نشریات مختلف کشور عکاسی میکنم و یک عکاس فعال مطبوعاتی هستم. خلاصه تا جاییکه امکان داشت من را مورد ضرب و شتم قرار دادند.
این عکاس متعهد در خصوص نحوه نجات خود از دست اغتشاشگران و فتنهگران گفت:« نجات من تنها لطف خدا و امام زمان بود. بهصورتی که در حین ضرب و شتم، دو نفر از میان جمعیت سعی کردند که من را از زیر دست و پای این اراذل خارج کنند، البته در این حین دوربین عکاسی حرفهای من که حدود 5 - 4 میلیون تومان قیمت داشت و همچنین موبایل شخصی من را غارت کردند و بردند. در این لحظات من فقط خون میدیدم، چون بر اثر اصابت سنگ و چوب، تمام صورت من غرق در خون بود و تمام لباسهای من هم خونی بود. سر من بر اثر جراحات 15 بخیه خورده و صورت و بینی و چشم من نیز کاملا آسیب دیده است و در حال حاضر بر اثر ضرباتی که بر چشم من وارد شده، نمیتوانم یک چشم خود را باز کنم که در تصویر کاملا مشخص است.»