هایپر مدیا | مرکز جامع خدمات رسانه ها / نگارش روزنامه |
|
|
اندازه فونت |
|
پرینت |
|
برش مطبوعاتی |
|
لینک خبر | جابجایی متن |
|
نظرات بینندگان |
آشوب صهیونیستی با نقاب اسلامی / کیانوش کیاکجوری
در هفتههای اخیر شاهد موج جدید تغییر و تحولات و خیزش مردمی در منطقه شمال آفریقا بودهایم که اوج آن را در تحولات مربوط به تونس و مصر میتوان ملاحظه کرد. گرچه این خیزش از تونس آغاز شد، اما در حرکت دوم، این دومینوی تغییر، به مصر رسید که نتیجه آن (تا لحظه نگارش این نوشته) فرار حسنی مبارک از این کشور بوده است. این در حالی است که از تحولات مشابهی که در سایر کشورهای اطراف آن، یعنی در الجزایر، اردن و یمن افتاد، نمیتوان به سادگی گذشت. بسیاری از ناظران سیاسی و بین المللی، تحولات مصر را هم از جهت مطالبات
در هفتههای اخیر شاهد موج جدید تغییر و تحولات و خیزش مردمی در منطقه شمال آفریقا بودهایم که اوج آن را در تحولات مربوط به تونس و مصر میتوان ملاحظه کرد. گرچه این خیزش از تونس آغاز شد، اما در حرکت دوم، این دومینوی تغییر، به مصر رسید که نتیجه آن (تا لحظه نگارش این نوشته) فرار حسنی مبارک از این کشور بوده است. این در حالی است که از تحولات مشابهی که در سایر کشورهای اطراف آن، یعنی در الجزایر، اردن و یمن افتاد، نمیتوان به سادگی گذشت. بسیاری از ناظران سیاسی و بین المللی، تحولات مصر را هم از جهت مطالبات مردمی و هم از نظر تقارن زمانی و هم بهلحاظ شکل مبارزه، به انقلاب ایران شبیه دانسته و از این جهات پیوندهایی میان آن دو برقرار کردهاند.
موج بیداری با ماهیت اسلامی
بسیاری از ناظران سیاسی موج بیداری در کشورهای فوقالذکر را با ماهیت اسلامی تعریف کرده و آن را ناشی از تأثیر انقلاب اسلامی ایران در این کشورها میدانند که امواج آن بعد از گذشت 32 سال به تونس و مصر رسیده است. بنابراین با هر عقیده و دیدگاهی، به وقایع امروز مصر نگاه کنیم بیشک رنگ و بویی از انقلاب اسلامی ایران در آن مشاهده ميكنيم. رهبر معظم انقلاب اسلامی در خطبههای نماز جمعه 15 بهمن، فرمودند: «امروز در كشور مصر دارد انعكاس صداى شما شنيده ميشود. آن ریيسجمهوری آمريكا كه در دوره انقلاب ما ریيسجمهوری بود، همين چند روز پيش مصاحبه كرده، گفته اين صداهایى كه در مصر شنيده ميشود، براى من آشناست! يعنى آنچه امروز در قاهره شنيده ميشود، در تهرانِ آن روزهاى رياستجمهورى او شنيده ميشد. اينها را دنيا دارد قضاوت ميكند.»
با هر عقیده و دیدگاهی به مسائل منطقه بنگریم دو پرسش اساسی، درشتنمایی میکند. پرسش اول این که چرا عدهای درصدد برآمدهاند تا از بیان نقش و تأثیر انقلاب اسلامی ایران در کشورهای پیش گفته، خودداری و آن را صرفا یک اعتراض مردمی بر محور مطالبات اقتصادی مطرح کنند؟ و دوم اینکه چرا عدهای میخواهند تا در این شرایط سر از تابوت برآورده و ادعای حیات کنند و به نوعی خود را زنده نشان دهند؟
ترس از انقلاب اسلامی مصر
در پاسخ به دو پرسش فوق، میتوان دو طیف را شناسایی کرد: در طیف اول، افراد و کشورهایی قرار دارند که از شکلگیری انقلابی با ماهیت اسلامی در مصر بیم دارند و در محافل مختلف ابراز نگرانی خود را نشان دادهاند. این گروه که عمده کشورهای عربی و بهویژه کشورهای همسایه مصر و یمن را شامل میشود، از اینکه از ماهیت اسلامی انقلاب مردم مصر سخن به میان آید، نگران به نظر میرسد. بدیهی است، همانند انقلاب ایران، شکلگیری هر ساختار جدیدی، بر اساس اسلام و با ماهیت دینی و روی کار آمدن یک دولت اسلامگرا در مصر، منافع منتفعان کنونی از این کشور را قطع خواهد کرد. این نگرانی کاملا در اظهارات بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی مشهود است که ضمن اشاره به انقلاب اسلامي ايران، احتمال وقوع انقلابی اسلامي و مردمي را در مصر بسيار محتمل دانست. وي اظهار داشت: «اين نگراني وجود دارد كه گروههاي اسلامگرا، با بهرهمندي از بحران سياسي اخير در مصر اداره امور كشور را در دست گيرند كه اين امر در ايران نيز روي داده است.» در همین راستا «سيلوان شالوم» معاون نتانياهو نیز با نگراني و اضطراب در این خصوص گفت: «در مرزهاي اسرایيل، حكومتهاي اسلامي شبيه ايران در حال شكلگيري است.»
«فرانسوا ژقه»، رییس مرکز مطالعات استراتژیک فرانسه، با پیشبینی روند تحولات آینده مصر گفت: «بر اساس برآوردهای ما، حکومت آینده مصر جمهوری اسلامی خواهد بود. مدلی که مصریها بر اساس نیازهای خود بهسراغ آن خواهند رفت، یک نظام جمهوری اسلامی است.» از اینرو، نادیده گرفتن مطالبات و خواستههای واقعی مردم مصر، چشم بستن بهروی واقعیتهاست.
شورش اعتراضی
اما در طیف دوم افراد و گروههایی قرار دارند که عمدتا در داخل کشور حضور داشته و از حمایت قدرتها و کشورهای خارجی معاند نیز بهرهمند هستند. در این گروه میتوان از افرادی مانند میرحسین موسوی و مهدی کروبی و همفکرانشان نام برد. این عده که داعیهدار شورش (نه جنبش) اعتراضی سبز هستند، به نوعی دنبال زنده نگهداشتن این جریان بوده و از هر فرصتی برای اعلام حضور استفاده میکنند. بدونشک، تلاش افرادی مانند میرحسین موسوی و مهدی کروبی، سوءاستفاده و فرصتطلبی از شرایط پیشآمده در مصر و پیوند زدن این تحولات با تفکرات شکستخورده خود است. نگاه واقعگرایانه به تحولات مصر بیانگر شکلگیری محور جدیدی از تغییرات است. این تغییرات نوین، بر پایه خواست عمومی مردم و مطالبات جدید برای پایهریزی یک نظام مردمسالار و قانونیست؛ نظیر اقدامی که مردم ایران طی مشارکت در فرآیند شکلگیری انقلاب و شرکت در انتخابات 32 سال گذشته کردند. پایه و مبنای انقلاب مردم مصر و تونس کنارگذاشتن دیکتاتور از ساختار قدرت، در نظامی صورت گرفته است که اساسا مشارکت سیاسی جهت تعیین سرنوشت سیاسیشان تعریف نشده و قانونی هم جز خواسته دولتهای اقتدارگرا در این کشورها مطرح نبوده است. اما متأسفانه میرحسین موسوی با دیدن مناظر آتشزدن سطلهای زباله در خیابانهای قاهره و صنعا، ماهیت این تحولات را به سوزاندن سطلهای زباله پیوند زده و از عمق آن تنها برداشتی سطحی دارد! اتفاقا با همین رویکرد و برداشت قشری از مسائل بود که شعلهور ساختن تحولات غیرقانونی بعد از انتخابات ریاستجمهوری را در یک همسویی با قدرتهای بیگانه، در دستور کار خود قرار داد. سایت وزارت امورخارجه رژیم صهیونیستی، اخیرا در اعترافی بیسابقه از این وابستگی پرده برداشت و نوشت: «میرحسین موسوی و حسنی مبارک همپیمانان مهم اسراییل در ایران و مصر بودند. همپیمانانی که یکی در سال گذشته، متحمل شکستی سنگین شده و دیگری هماکنون در حال وداع با قدرت در مصر است.»
شگردهایی که رو شد
یکی از شگردهای سیاسی میرحسین موسوی و همفکرانش در اتاق فکر سوخته خود، راهبرد نخنما و شکستخورده سوءاستفاده از مناسبتها برای اعلام حضور و موجودیت خود است. صدور بیانیه در مناسبتهای مختلف، گواهی بر این مدعاست. در همین راستا میرحسین موسوی و مهدی کروبی، ۱۶ بهمنماه جاری با ارسال نامهای به مصطفی محمدنجار، وزیر کشور درخواست مجوز راهپیمایی کردند. آنها در نامه خود نوشتند: «به منظور اعلام همبستگی با حرکتهای مردمی در منطقه بهویژه قیام آزادیخواهانه مردم تونس و مصر علیه حکومت استبدادی در کشورشان، درخواست صدور مجوز برای دعوت به راهپیمایی مردمی طبق اصل ۲۷ قانون اساسی، در جهت حمایت از قیام مردم این دو کشور مسلمان را در روز دوشنبه ۲۵ بهمن ساعت سه بعدازظهر از میدان امام حسین تا میدان آزادی را داریم.»
مواضعی که با موساد هماهنگ بود
اتخاذ مواضع همسوي موسوی و کروبی با رژیم صهیونیستی، واقعیت دیگر تحولاتی است که اوج آن را در دعوت به «تظاهرات سفارشی 25 بهمن» میتوان به وضوح دید. انتشار اسنادی در خصوص کمک رژیم صهیونیستی و آمريكا به عوامل فتنه، هر بهانهای را مبنی بر عدم ارتباط موسوی و کروبی با آنها از بین میبرد. چندی پیش اسنادی را شبکه الجزیره منتشر کرد و در آن مراودات محمود عباس، رییس تشکیلات خودگردان فلسطین، با رژیم صهیونیستی و کمک مالی 50 میلیون دلاری او (با ماموریت از طرف آمريكا) به موسوی را افشا کرد. در همین راستا، سایت وزارت خارجه رژیم صهیونیستی درست قبل از برگزاری تظاهرات سفارشی 25 بهمن، از تمهیدات لازم برای این روز خبر داد و با بیان اینکه راهپیمایی مذکور از ساعت 15 تا 18 در تهران و شهرهای دیگر آغاز میشود، مسیرهای راهپیمایی را تعیین کرد.
برای رونمایی از حقایق پشتپرده اهداف شوم سران فتنه موارد ذیل قابلذکر است:
قانون حق، استناد باطل
استناد میرحسین موسوی و کروبی به قانون اساسی جهت کسب مجوز راهپیمایی، در حالی صورت میگیرد که در پی حوادث بعد از انتخابات ریاستجمهوری و متعاقب تأکید مقام معظم رهبری، مبنی بر تمکین به قانون اساسی و حل اختلافات از مجاری قانونی، نهتنها خود به قانون اساسی اعتنایی نکرده، بلکه در مقابل آن موضع گرفتند و حوادث بعد از انتخابات را رقم زدند.
اعلام حضور با صدور بیانیه در مناسبتهای مختلف، فرصتسازی برای اعلام موجودیت خود و جلوگیری از زدن آخرین میخ به تابوت شورش سبز، است.
پیوند منحرف
تلاش میرحسین موسوی و کروبی جهت پیوندزدن قیام مردم تونس و مصر به شورش سبز، بهنوعی تداوم حرکت غیرقانونی و دادن خط و مشی به مخالفان و فتنهگران، جهت ایجاد اغتشاش و ناآرامی در کشور است.
تعیین روز 25 بهمن بهعنوان روز حمایت از قیام مردم تونس و مصر بیانگر جدا ساختن راه خود از راه ملت بصیر است. چراکه اگر جز این بود، روز 22 بهمن را که نماد استکبارستیزی است، بهعنوان روز همدلی برمیگزیدند.
میرحسین موسوی و مهدی کروبی در حالی در بیانیه خود، درصدد یکسانانگاری میان نظام دیکتاتوری مصر و نظام جمهوری اسلامی ایران برآمدهاند که خود زمانی در برههای از تاریخ انقلاب، تصدی اجرایی امور را در همین نظام بهعهده داشتند. از این گذشته آیا در نظام دیکتاتوری، نظام حاکم فرصت مشارکت سیاسی را به شهروندان خواهد داد تا از مجاری قانونی در زندگی سیاسی خود مشارکت و در سرنوشت سیاسی خود سهیم باشند تا افرادی مانند میرحسین موسوی و کروبی از میان آراء سربرآورند؟
طیف موسوی و همفکرانش، شورش سبز را مقدم بر حرکت انقلابی مردم مصر و تونس و الهامبخش آنان میداند. این در حالی است که خواسته مشروع مردم مصر و تونس، به حقیقت پیوست و پیروز شد، اما خواسته نامشروع طیف مورد اشاره شکست خورد، و به تاریخ پیوست. و این پارادوکس در یکسانانگاری، بیانگر فرورفتن در توهمی خودساخته است. چراکه پیش از این پاسخ خود را به دفعات از مردم دریافت کردهاند.
سرانجام حمایت از مصر و تونس با مدل شورش
جریان فتنه در حالی شعار حمایت از مردم مصر را سر میدهد که میرحسین موسوی، کروبی و همفکرانشان هم در جریان تبلیغات انتخاباتی و هم پس از آن، بارها از گرهزدن سیاست خارجی ایران به مسئله فلسطین و لبنان انتقاد کرده بودند. این در حالی است که در تظاهرات سفارشی 25 بهمن، نهتنها هیچ شعاری در حمایت از مردم مصر و یمن مطرح نشد، بلکه شعار «نه غزه، نه لبنان» را به «هم مصر و هم تونس» پیوند زدند
آتش به روایت ابراهیم
اکران آخرین ساخته سینمایی ابراهیم حاتمیکیا در جشنواره بیستونهم فیلم فجر، گرهای تازه بر اندیشه مخاطبان آثار حاتمیکیا (اعم از موافق و مخالف) افکند و در این میان سئوالی که بیش از همه به اذهان متبادر شد این بود که، آیا ابراهیم حاتمیکیا با ساخت این فیلم مهر تأییدی بر عقبه آرمانیاش زده و یا با ورود به فازی متفاوت و تمایل به گفتمان روشنفکری، تبری از پیشینهاش را در دستور کار قرار داده است.
در پرونده پیشرو، هرچند مجمل اما جهت دستیابی به پاسخهایی برای این پرسش، همت گماردهایم و در این مسیر امید داریم که عینک واقعبینی از دیدگانمان نیفتاده باشد. روایتی اجمالی از فیلم را بخوانید تا در مسیر تحلیلها و نقدها، همراهیتان مؤثرتر باشد.
روایتی كوتاه از فیلم
«گزارش جشن»، داستان بانویی است که در مؤسسهای خصوصی مشغول کاری متفاوت درباره ازدواج جوانان است. بانو شکیب، مدیر مؤسسه ازدواج شکیب، تحصیلات مرتبط با رشته فیزیک دارد ولی علاقهمند به امور اجتماعی است. بانو که خود سالها (20 سال) بهدلایلی از همسرش که یک سردار زمان جنگ است، دور است؛ دغدغه فعالیت برای جوانان با گفتمان امروز را در جهت ازداواج و زندگی آسان دارد؛ در مسیر فیلم، او در برابر سرگردی قرار میگیرد که برای پلمپ مؤسسه از مراجع ذیصلاح دستور قانونی دارد. فیلم، کشمکش بین دو گروه است؛ گروهی که میخواهند مؤسسه شکیب بماند و جشن عروسی از قبل هماهنگ شدهاش را برپا کند و گروهی که نماینده قانوناند و خواستار پلمپ مؤسسه. بانو در کنار خود دختری به نام لادن را دارد. لادن اگرچه سرخود است اما تلاشش برای بقای مؤسسه است و سرگرد نیز مطیع سرهنگی است که دخترش با تعالیم بانو و مؤسسه شکیب قصد ازدواج دارد. سرگرد در نهایت موفق میشود ساختمان داخل مؤسسه را پلمپ کند، اما برای برپایی جشن عروسی در حیاط مؤسسه با لادن همکاری میکند تا اینکه در میانه جشن، سرهنگی که حضور دخترش را در این مؤسسه نمیپسندد، حضور پیدا کرده و جشن را ملغی و سرگرد را توبیخ میکند. درِ حیاط نیز پلمپ شده و مهمانان و اعضای مؤسسه راهی خیابانها میشوند. بانو و لادن به سرکردگی جلو میروند و گویا بر جمعیت آنان افزوده میشود. نیروهای ضدشورش، حاضر شدهاند تا این اجتماع را متفرق کنند. در این بخش از فیلم، با توجه به نحوه متفاوت فیلمبرداری که شباهت به تصویربرداری با موبایل دارد، شورشهای خیابانی پس از انتخابات شبیهسازی میشود. بانو که در حین فیلم اینطور مینمایاند که قانون را میستاید، قصد آن دارد تا جلوی شلوغی اعضای مؤسسه را بگیرد اما لادن مانع شده و بر شلوغی و سر و صدا کردن اصرار دارد. از همینجاست که اختلاف میان بانو و لادن رخ مینمایاند. در پایان فیلم، سرگرد و لادن - سرخوردگان فیلم - مسیری متفاوت و جدا از جمع نصیبشان میشود و بانو در یکی از بوستانهای تهران به نام بوستان پایداری جشن خود را برگزار میکند