هایپر مدیا | مرکز جامع خدمات رسانه ها / نگارش روزنامه |
|
|
اندازه فونت |
|
پرینت |
|
برش مطبوعاتی |
|
لینک خبر | جابجایی متن |
|
نظرات بینندگان |
به کدام سو ميرویم؟ / حامد نعمتاللهی
به مدت 18 روز، تمام دنیا در تب و تاب رخدادهای مصر بود. اما با وجودیکه ظاهرا در این زمینه صحبتهای زیادی شده است، اما آینده قاهره همچنان مبهم است. در این مطلب، خلاصهای از نظرات هشت نفر از خبرهترین کارشناسان آمریکایی منعکس شده است:
به مدت 18 روز، تمام دنیا در تب و تاب رخدادهای مصر بود. اما با وجودیکه ظاهرا در این زمینه صحبتهای زیادی شده است، اما آینده قاهره همچنان مبهم است. در این مطلب، خلاصهای از نظرات هشت نفر از خبرهترین کارشناسان آمریکایی منعکس شده است:
سه تغییر در مواجهه اوباما با خاورمیانه
استفن سستانوویچ*
بهنظرم احتمال سه تغییر در مواجهه دولت اوباما با خاورمیانه وجود دارد.
اول، بحران مصر خاورمیانه را مجددا به اولویت اول سیاست خارجی آمریکا تبدیل کند. اوباما بهصورت مداوم با این چالش روبهرو خواهد بود: آیا بهخوبی توانایی کنش با واقعیتهای جدید منطقه را دارد؟
دوم، سرانجام رژیم حسنی مبارک، مستقل از چیزی که رخ خواهد داد، بررسی شرایط داخلی تمام کشورهای منطقه را تبدیل به نگرانی اصلی سیاست آمریکا خواهد کرد. جنگ و مبارزه با تروریسم، هرچقدر اهمیت داشته باشد، اما دیگر اولویت دوم خواهد بود. آیا چنین اولویتبندیای باعث خواهد شد که عناصر نامطلوب، قدرت را در قاهره بهدست نگیرند؟ (و علاوهبر آن در امان، ریاض و صنعا). برخی از بزرگترین تصمیمهای مبتکرانه لازم است تا باعث تقویت عناصر مطلوب شود. از برخی تصمیمات هم اجتناب خواهد شد زیرا از تحقق شرایط تقریبا دموکراتیک جلوگیری خواهد کرد.
در پایان نیز، زلزلههایی مانند رخدادهای قاهره، همواره باعث احساس نیاز به تجدیدنظر در برنامهها میشود: راهبردهای بزرگ، مفاهیم گستردهتر. اوباما اولین رییسجمهوری نیست که از مشاورینش درخواست یک راهحل تاریخی برای ترسیم مواجهه جدیدش، خواهد کرد. این مسأله، قابلفهم و منطقی است. اما نیل به نتایج همواره آهسته است و معمولا رضایتبخش هم نیست. در همینحال، نیاز به نگاه بلندمدت، هیچگاه منافاتی با جوابگویی به نیازهای روزمره ندارد.
* محقق مطالعات روسیه و اوراسیای شورای روابط خارجی آمریکا و نماینده ویژه وزیر خارجه در شوروی سابق.
نیازی به نگرانی نیست
استیون سایمون*
با توجه به رخدادهای اخیر، چطور و به چه میزان در سیاست خارجی آمریکا درباره خاورمیانه، تجدیدنظر صورت خواهد گرفت؟ جواب این سئوال بستگی به میزان ارتباط متقابل جهان عرب دارد. با پذیرش این مطلب که تغییراتی که در مصر صورت میگیرد، باعث تغییر در روابط دوجانبه با آمریکا میشود، سئوال این است که آیا تغییرات در دیگر کشورهای منطقه نیز به همین نحو خواهد بود؟ در اسراییل، بهنظر میرسد که از هماکنون شاهد دوران گذاری هستیم که باعث کاهش نفوذ آمریکا خواهد شد. احتمالا این درست است که اگر مصر بخواهد پیمانش با اسراییل را لغو کند، دولتهای باراک اوباما و بنیامین نتانیاهو دارای مواضع مشترکی خواهند بود. در لبنان، انتقالی در حال رخدادن است که در آن حزبالله و تأثیر ایران گسترش یافته است. بهنظر میرسد احتمال کمی وجود دارد که تظاهرات جدیای در سوریه رخ دهد که باعث تغییرات اساسی شود. اما اردن بهخوبی این قابلیت را دارد که ویروس مصر را بگیرد. عربستان سعودی قبل از این هم در سالهای 2003 و 2004 سابقه پشت سر گذاشتن یک انتفاضه را دارد. با توجه به قیمت بالای نفت، مسئولین پادشاهی تلاش کردهاند که با افزایش پرداختها، مانع از وقوع ناآرامیهای جدید شوند. همین مسأله شامل حال دیگر کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس، بهجز بحرین نیز میشود. با این وجود، راهپیماییهای شیعیان از ماهها قبل در جریان بوده است.
در یمن، دو نوع مخالفت از مدتها قبل در جریان بوده که ارتباطي با ماجراهای مصر ندارد. در مجموع دلایل بسیار زیادی برای افسردگی و اضطراب وجود دارد، اما نباید ترسید.
*محقق ارشد در مطالعات خاورمیانه شورای روابط خارجی آمریکا
شرایط پس از مبارک، پیچیده است
آرون دیوید میلر*
طرز اداره کشور و سیاست جدیدی بهوجود خواهد آمد، سیستمی که بازتر و مسئولتر نسبت به افکار عمومی و نظرات متفاوت در این کشور 80 میلیون نفری است که مدتهاست از این مسائل بیبهره بودهاند. و طبق تعریف، این تنوع - چه بهصورت ملیگرایی سکولار یا جهتدهی اسلامگرایانه - نسبت به قبل، پذیرش بسیار کمتری درباره مسائل مختلف نسبت به سیاستهای آمریکایی خواهد داشت و نسبت به این سیاستها انتقاد بسیار بیشتری ابراز خواهند کرد.
بهطور خلاصه، فضای سیاسیای که تصمیمسازان آمریکایی سالهاست از آن برخوردار بودهاند، از بین خواهد رفت. طنز تلخ این ماجرا آنجاست که این نتیجه یک انقلاب ایدئولوژیک ضدآمریکایی نخواهد بود، بلکه نتیجه خواست مردم برای ارزشهای ناب آمریکایی است: آزادی بیان، دولت پاسخگو، و شفافیت. درباره موضوعاتی همچون صلح اعراب و اسراییل، مبارزه با تروریسم و بازدارندگی در برابر ایران، هرکسی که در مصر بر سر قدرت بیاید، بهطور بیسابقهای براساس منافع خودشان به ماجرا نگاه خواهند کرد. منافعی که منعکسکننده نظرات مردم و نخبگان مصری است که دیگر ارزشی برای منافع آمریکا قائل نخواهند بود.
روابط آمریکا - مصر، ناهمواریهایی را طی کرده است. اما این معامله شیطانی - که شما از سیاستهای آمریکا حمایت کنید و ما در مقابل تا حدودی این اجازه را میدهیم که هر طور که مایلید بر کشور حکمرانی کنید - دیگر وجود ندارد. اگر صلحنامه میان مصر و اسراییل را کنار بگذاریم (که تا زمانی که نیازهای هر دو کشور را پاسخگو باشد، برقرار خواهد بود)؛ این معامله موجب نشده بود که صلح، امنیت در منطقه و - همانطوری که هماکنون میبینیم - ثبات در قاهره بهوجود آید. به هر حال، توافقات جدیدی باید حاصل شود و مابقی را نیز شاهد خواهیم بود.
اما کمربندهایتان را محکم کنید، برای آمریکا روزگار سختی خواهد بود، نه تنها در مصر، بلکه علاوهبراین در قسمتهای دیگر دنیای عرب.
*محقق سیاست عمومی در مرکز وودرو ویلسون که سالهای سال، مسئولیت مذاکرات صلح خاورمیانه در وزارت خارجه آمریکا را بر عهده داشت.
وظیفه سنگین اوباما در برقراری توازن
نیکولاس برنز*
معمای اوباما این است که بهنظر میرسد منافع امنیتی، و مسئولیتمان در برابر ارزشها، با هم در تناقض باشند. همانطوریکه وی بارها گفته است، آمریکا نمیتواند این بحرانی را که با سرعت بسیار بالا در حرکت است، هدایت یا کنترل کند. در نتیجه، رییسجمهوری باید تلاش کند که به تمام منافع دست یابیم و باید در حال مذاکره برای آیندهای غیرقابلپیشبینی، پیچیده و همراه با پیچ و خمهای خطرناک باشد.
نکتهای که از قضایا متوجه شدهام این است که رییسجمهوری، که با تمام وجود در تلاش برای رسیدن به آرمانها در دنیاست، هیچ گزینهای برای دستیابی به هر دو هدف ندارد. به همین دلیل است که در برخی از قسمتهای مسیر، وی مجبور خواهد شد یکی از آنها را انتخاب کند.
اما چه نتیجهگیریای درباره نحوه بازی آمریکا در شرایط مصر میتوان گرفت؟ ای کاش اوباما ساکتتر بود و بیشتر در پشت صحنه دیپلماسی تلاش میکرد تا طرفهای درگیر را به یک انتقال آرام به مصر جدید مجاب کند. علاوهبراین، با روند جاری رویدادها، این نیاز احساس میشود که آمریکا با محمد البرادعی، دیگر اصلاحطلبان و حتی برخی از اعضای اخوانالمسلمین ارتباطی برقرار کند تا در دولتی که بعد از مبارک در مصر بر سر کار خواهد آمد، از رخ دادن بدترین شرایط (بهعنوان مثال لغو صلح با اسراییل، برقراری روابط خوب با ایران و خاتمه همکاریهای نظامی آمریکا - مصر) پیشگیری شود.
با وجود تمایلات برخی از منتقدانی که سابقه کار اجرایی ندارند و با نیازهای دولت آشنا نیستند، در خصوص بحرانهایی مانند بحران مصر، گزینههای واضح و سادهای وجود ندارد. اوباما، در مرکز توجه کشمکشی بینظم و خطرناک در بیثباتترین منطقه دنیا، این توان را نداشت که یکی از دو وضعیت ذکر شده را انتخاب کند. وی تلاش کرد که خود را در مرکز قرار دهد، زیرا نیازهای منطبق با آرمانهای آمریکا و منافعاش در آنجا یافت میشود.
*27 سال در وزارت خارجه آمریکا کار کرد که عمدتا در نقش معاون سیاسی بود و هماکنون در دانشگاه هاروارد مشغول به تدریس است.
باید مجددا اولویتمان آزادی باشد
الیوت آبرامز*
نگرانیام این است که با توجه به رخدادهای در حال جریان در مصر و بهصورت گستردهتر در خاورمیانه، سیاست خارجی آمریکا تغییر نکند. زمان آن فرارسیده است که «رئالیزمی» را که مدتها طبق آن اعتقاد داشتیم دیکتاتورها ثبات میآورند، برای همیشه کنار بگذاریم. آن چیزی که سالها و حتی دهههاست بهعنوان ثباتی که آنها میآورند، بلاها و نفرینهایی را بهدنبال دارد. هنگامی که سیستم تغییر میکند، فرهنگ مدنیای بر جای میگذارد که شدیدا ضعیف شدهاست؛ احزاب میانهروی بیسروسامان، تضعیف شده و فاقد رهبر برجسته هستند. به مدت 30 سال، حسنی مبارک به ما گفت با وی همراهی کنیم تا اخوانالمسلمین قدرتمندتر نشود. همزمان با اینکه مرکز قدرت از هم فروپاشید و صحنه را ترک کرد، اخوانالمسلمین تبدیل به اصلیترین محل تجمع مخالفین رژیم شد. واضح است که نباید اینطور باشد. در عالم نظر، دیکتاتورها میتوانند یک گسترش آرام ولی مداوم در فضاي سیاسی بهوجود بیاورند و دموکراسیای با ثبات بر جای بگذارند. اما عملا چنین چیزی رخ نخواهد داد. حاکمان مستبد «روشنفکر»، موجوداتی خیالی هستند و حاکمان مستبد واقعی بیشتر بهدنبال دزدیدن ثروتها و زمینه چینی برای جانشینی پسرانشان هستند. همچنین این بحران، خط بطلانی است بر فرضیه دیگری که میگفت: همهچیز در منطقه بر محور اختلافات اسراییلی - فلسطینی است. چیزیکه در تونس تا مصر و تا یمن و ماورای آن شاهد هستیم، هیچ ربطی به اسراییل و یا فلسطینیها ندارد. یا اینکه حل مشکل دو کشور، باعث رضایت مردمی که علیه زینالعابدین بن علی (تونس) یا مبارک یا علی عبدالله صالح (یمن) نمیشد، زیرا که درخواست معترضین بر مسائل داخلی کشورها متمرکز بود. سیاست آمریکا باید معطوف به حمایت از آزادی باشد؛ در این راه لازم است با تمام قدرت از نفوذ خود برای مقابله با نظامهایی مانند سوریه و ایران استفاده کنیم و بهصورت عملیاتی از تلاشهایی که در تونس، مصر و هر جای دیگر برای ساخت احزاب دموکراتیک، حمایت از حقوق بشر و حرکت بهسوی سیاستهای با ثبات دموکراتیک صورت ميپذيرد حمایت کنیم.
* محقق برجسته در مطالعات خاورمیانه شورای روابط خارجی آمریکا.
بهترین و مطلوبترین سناریو
دانیل کورتزر*
هر دولتی که از زمان ریاستجمهوری رونالد ریگان بر سر کار آمده، مجبور بوده که موازنهای میان منافع آمریکا و معامله با دولتی که ارزشهایش با ما منافات دارد، برقرار کند؛ هنگامیکه شرایط کنونی مصر را بررسی میکنیم، معتقد هستم که مهمترین هدف دولت اوباما، باید حفظ این رابطه – برای منافع آمریکا، صلح در خاورمیانه و شرایط یک متحد - باشد.
محتملترین و بهترین سناریو این است که یک دولت اصلاحطلب که در یک چهارچوپ انعطافپذیر عمل میکند، توسط ارتش بر سر کار بیاید. اما برای اینکه ارتش بتواند در موضع قدرت باقی بماند و این روند بهصورت صلحآمیز انجام شود، مجبور به دادن امتیازهایی خواهد شد. ناآرامیهای کنونی در مصر باید این درس را به ارتش داده باشد که شرایط دیگر به حالت قبل قابل بازگشت نخواهد بود. باید به دولت آینده این اجازه را بدهند که درباره فساد اداری، گسترش آزادیها، افزایش مشارکت سیاسی و سیستم سیاسی شفافتر؛ اقداماتی انجام دهد. در برابر آن، ارتش اطمینان حاصل خواهد کرد که هر گونه افزایش آزادیها بهنحوی صورت خواهد گرفت که از کنترل خارج نشود. اما به این معنا نخواهد بود که با این اصلاحات مخالفت کند. در این سناریو، زمان و شرایط برای ترمیم روابط آمریکا - مصر وجود خواهد داشت. هر دو طرف، با نوعی نگرانی درباره همدیگر، وارد عصر پس از مبارک میشوند. زیراکه اعتماد فیمابین دچار خدشه شده است. کلمات و علائم با دقت خاص و با بدبینی، مبادله خواهد شد. اما بهدلیل منافع بنیادینی که باعث شده سه دهه در کنار هم باشیم، حتی با وجود بحران پیش آمده، به احتمال زیاد روابط ادامه خواهد داشت و ترمیم میشود.
اما اگر این تحلیل اشتباه بود، چه رخ خواهد داد؟ پیامدهای اضمحلال کامل نظام مصر و/یا قطع روابط واشنگتن و قاهره، برای آمریکا شدیدا چالشبرانگیز و خطرناک خواهد بود.
*سفیر سابق آمریکا در مصر و رژیم صهیونیستی؛ استاد دانشگاه پرینستون.
مصر به چهچیزی نياز دارد
زلمای خلیلزاد*
بر اساس تجربه شخصیام از عراق و افغانستان، متوجه شدهام که غالبا آمریکا تمایلی ندارد که گامهای لازم برای ایجاد یک فضای رقابت دموکراتیک در کشورها برداشته شود.
تاکنون، بحثهایی که درباره مصر صورت گرفته، معطوف به خطرناکی یا امیدآفرینی رخدادها بوده است. برای پاسخگویی به این سئوال، باید مشخص شود که آیا انتقال پس از مبارک موفق خواهد شد که نظم بهتری برقرار کند؟ و این تا حدودی بستگی دارد که شرایط شکننده کنونی چگونه مدیریت شود.
شرایط کنونی، بسیار شکننده است و این موقعیت را در اختیار داریم که با تشویق به برداشتن گامها و ایجاد ساختارهای مناسب، در شکلگیری آینده نقش داشته باشیم. تصمیمسازان غربی و بهخصوص آمریکایی باید تمرکز خود را بر مهندسی انتقال مطلوب قرار دهند.
مسأله فوق بهسادگی انجام نخواهد شد، بهخصوص که مخالفین پراکنده هستند و از رهبری منسجم برخوردار نیستند. در نتیجه با خروج مبارک، آنها نظرات متفاوتی درباره مسائل کلیدی خواهند داشت. با اینحال، اقدامات آمریکا و متحدان دموکراتیکاش در اروپا میتواند به رسیدن مردم مصر به منافعشان با تشکیل یک نظم دموکراتیک، کمک کند.
بحران در مصر - و پس لرزههای آن در سراسر خاورمیانه - نشان میدهد که آمریکا و دموکراسیهای اروپایی باید در منطقه نقش فعالتری بازی کنند و از اصلاحات پشتیبانی کنند تا نظمی دموکراتیک برقرار شود. به عنوان گام اول، باید تعامل با دوستانمان (مانند اردن و کشورهای دیگر) را افزایش دهیم و به آنها کمک کنیم تا برای اصلاحات طرحریزی کنند تا با اجرای آن مانع از تکرار مسائلی شوند که در مصر رخ داد.
بهصورت کلیتر، باید از جامعه مدنی و رسانههای جدید در منطقه حمایت کنیم، چه در کشورهای دوست و چه در کشورهای دشمن.
*سفیر سابق آمریکا در افغانستان، عراق و سازمان ملل؛ مشاور کنونی مرکز مطلعات راهبردی و بینالملل (CSIS).
زمانی برای تفکر
توماس پیکرینگ*
هنگامیکه گرد و خاک بخوابد، دوستان جدیدی در خاورمیانه خواهیم داشت. آنها از داخل سیستم خودشان سر بر خواهند آورد و امیدواریم که بیشتر دموکراتیک باشند تا مستبد. در مصر، شرایط به این سمت حرکت میکند. باید مناسبات جدیدی را با آنها برقرار کنیم. برای ایجاد همبستگی باید بر ارزشهای مشترک تأکید کنیم. همچنین باید با روش همکارانهتر، بازتر و همراهانهتری با آنها و دیگرانی که تحت تأثیر مصر قرار گرفتهاند یا خواهند گرفت، عمل کنیم.
موقعیت جدید ما را وادار میکند که جدیتر درباره روند صلح خاورمیانه عمل کنیم. نیاز است که آمریکا حقیقتا مانند یک تسهیلکننده عمل کند. یکی از راهها (البته نه تنها راه) برای انجام این کار، این است که برنامههایمان را بهصورت منسجمتری تهیه کنیم و تأثیرات آنها را در نظر بگیریم. نمیتوانیم در طرفهای حاضر در مذاکرات تغییراتی صورت دهیم، زیراکه هر کدام از آنها بهدنبال منافع ملی خود هستند و رویدادهای اخیر خاورمیانه تنها باعث تشدید آن میشود. اما میتوانیم روی طرفها فشار وارد کنیم تا به راهحلی عادلانه و متوازن دست یابند. باید هم در فلسطینیها و هم در اسراییلیها این آمادگی را ایجاد کنیم که در این راه مجبور به دادن امتیازاتی هستند. همچنین میتوانیم در زمانیکه مسائلی، اختلافبرانگیز بوده و مانع از پیشروی مذاکرات میشوند، اعمالنظر کنیم تا از دستور کار خارج شوند. باید خودمان را در این شرایط قرار دهیم و فعالیت کنیم تا به نتیجهای واقعبینانه برسیم.
پس یکی از دستاوردهای رویدادهای مصر، این است که حتی در مناطقی از دنیا که به نظر میرسد در حال حاضر ساکن و ساکت هستند، ما (آمریکاییها) باید سیاستهایی را پیش بگیریم که بیشتر معطوف به پیامدهای بلند مدت دیپلماسیمان برای تغییر و اصلاحات باشد تا پیامدهای کوتاه مدتی که ناشی از بحرانهایی است که مانند شرایط کنونی رخ میدهد.
* طي پنج دهه کار در وزارت خارجه، سفیر آمریکا در سازمان ملل، روسیه، هند، رژیم صهیونیستی و اردن بوده است