هایپر مدیا | مرکز جامع خدمات رسانه ها / نگارش روزنامه |
|
|
اندازه فونت |
|
پرینت |
|
برش مطبوعاتی |
|
لینک خبر | جابجایی متن |
|
نظرات بینندگان |
یازده سپتامبر اطلاعاتی آمریکا
«ساختار امنیت در ایالات متحده تابع مکتب امنیتی سوم یعنی مکتب اپورتونیسم است. این مکتب، یک امنیت تهدید محور را رقم میزند و همواره میبایست تهدید را به فرصت تبدیل کند. مشکل اینجاست که اگر تهدید نبود چه باید کرد؟ باید تهدید را بهوجود آورد. مثل تهدیدی که در واقعه 11 سپتامبر وانمود شد. خودزنی 11 سپتامبر، دستاوردهای استراتژیک بسیاری از جمله گسترش و آرایش جدید جهانی ساختار امنیتی آمریکا، وضع قوانین و محدودیتهای امنیتی و دخالت در مسایل امنیتی سایر کشورها را، برای ایالات متحده بههمراه داشت. دستاورد خودزنی اطلاعاتی ویکی لیکس چه میتواند باشد؟»
سایت مشرق در تحلیلی به قلم «اسماعیل ارجمندی» با بیان این مطلب، دستاوردهای این اقدام را چنین برشمرد: «1. قانون میهنپرستی سایبری؛ این قانون، امکان برخورد آمریکا با اقدامات سایبری علیه آمریکا را فراهم میکند؛ 2. قانون قطع سایبری؛ این قانون به رییسجمهوری آمریکا این حق را میدهد که بهطور غیرطبیعی و به یکباره، اینترنت جهانی را قطع کند؛ 3. اعمال سانسور در فضای سایبر؛ 4. نظارت متمرکز، شدیدتر و گستردهتر بر فضای سایبر.»
فضله انداختن در ديگ نذري ملت
«چند روز پس از صحبتهای نماز جمعه گذشته رهبری، صحبتی از یکی از مسئولین اسراییلی منتشر شد مبنی بر اینکه فرصت ایران بایستی سوزانده شود. هنگامی که خبر تجمع 25 بهمن منتشر شد، یکی از راههای سوزاندن این فرصت مشخص شد. دوشنبه 25 بهمن که اخبار را از شبکه بیبیسی و الجزیره انگلیسی پیگیری میکردم، بنابر عادت همیشگی به سمپاشیهای خود نیز پرداختند. تا آنجا که حتی قیام مردم مصر را متأثر از جنبش توهم سال پیش بهحساب آوردند!»
سایت الف در یادداشتی با قلم «حامد محسنی» درباره تجمع سبزها در 25 بهمن با اشاره به مطلب فوق، نوشت: «پس از صحبتهای بیدار کننده رهبری و تظاهرات باشکوه و دهها میلیونی 22 بهمن امسال، این گروه اندک خودفروخته میخواستند به بهترین وجه، نقش فضله موش را ایفا کنند.»
نقشه رهایی غرب از چالش خاورمیانه
«دغدغه حفظ منافع استکباری در منطقه، آمریکا را فعلا به این نتیجه رسانده است که با کمک جوسازی رسانهای، هرچند در ظاهر خود را حامی مردم نشان داده و بر ترک قدرت امثال مبارک اصرار ورزد.»
سایت تابناک در تحلیلی به سیاست ایالات متحده در مواجهه با اتفاقات مصر اشاره کرد و با اشاره به مطلب فوق، نوشت: «در راستای این اهداف، اتاق فکر غرب به رهبری آمریکا و صهیونیستها و عوامل وطنی آنان در تلاشند تا سه ضلعی همسان انگاری، تقابلسازی و امیدبخشی را در داخل کشور اجرا کرده و فرصت تاریخی جمهوری اسلامی ایران را بهعنوان نماد یک حکومت مترقی در ایفای نقش مناسب خود در تحولات منطقه بسوزانند.»
حواشی فیلمی که قرار بود درباره امام باشد
در میان تعداد زیاد فیلمهای امسال جشنواره بینالمللی فیلم فجر، فیلم «فرزند صبح»، به کارگردانی «بهروز افخمی»، از بعضی جهات فیلمی منحصر به فرد است: اول این که ساخت این فیلم مدت زمان زیادی طول کشیده و هزینه زیادی صرف آن شده، بهگونهای که از هزینه 2 میلیاردی و بعضا بیشتر، برای آن سخن گفته میشود، دوم اینکه کارگردان آن در موارد مختلفی این فیلم را اثر خود ندانسته و بهنوعی ضعفهای آن را متوجه دیگران کرده، و سوم این که این فیلم علیرغم اینکه توقعات زیادی را برانگیخته بود، با به پرده رفتنش، انتقادهای زیاد و شدیدی را متوجه سازندگان و سرمایهگذاران آن کرد.
فرزند صبح، فیلمی است که به زندگی کودکی امام خمینی (رحمتالله علیه) و در بخشی دیگر، به دستگیری امام در 15 خرداد میپردازد. در این فیلم «عبدالرضا اکبری» نقش امام در میانسالی را بازی میکند و بازیگران دیگری همچون «هدیه تهرانی»، «محمدعلی کشاورز»، «آتیلا پسیانی»، «محمدرضا شریفینیا»، «الیکا عبدالرزاقی» و «فرهاد قائمیان»، نیز در آن حضور دارند. شریفینیا نقش «سیداحمد خمینی» و تهرانی نقش دایه امام را بازی میکنند. تولید این فیلم به پیشنهاد و حمایت مالی مؤسسه حفظ و نشر آثار امام و به تهیهکنندگی «محمدرضا شرفالدین»، از مهرماه 1383 آغاز شد و در سال 1389 پایان یافت. با اینحال بهدنبال پذیرفته شدن این فیلم در بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر ۱۳۸۹، افخمی در نامهای خطاب به «مهدی مسعودشاهی»، دبیر جشنواره، نوشت: «چنانكه پيش از اين گفتهام تدوين مورد تأييد من كه بهوسيله سيفالله داد انجام شده بود، دور انداخته شده و فيلم مجددا تدوين شده است... براي چندمينبار تأكيد ميكنم كه تدوين، صداگذاري، موسيقي و دوبلاژ فرزند صبح را تأييد نميكنم و يقين دارم كه فيلم فرزند صبح در تمام جنبههاي صدا و گفتار و تدوين و تصوير ضايع و خراب شده است. تصوير فيلم هم بهدليل فيلمبرداري سوپر 35 ميليمتري، با قاب كامل قابل چاپ در ايران نيست و هر لابراتواري كه اين فيلم را براي نمايش چاپ كند، مسلما قابهاي ناقص و تركيببنديهاي مغلوط و زشتي را از آنچه ما فيلمبرداري كردهايم تحويل خواهد داد... از طرف ديگر به شما هشدار ميدهم كه شنيدهام نتايج كار آقايان شرفالدين و ارگاني، به هيچوجه در شأن امام (رحمتالله علیه)، نيست چنانكه ممكن است خداي نكرده وهن شخصيت آن عزيز و حتي تمسخر لهجه و رفتار مردم خمين بهحساب آيد.»
با اینهمه بسیاری از منتقدین سینمایی هنوز انتقادهای تند و تیزی را متوجه افخمی میکنند و همچنین بسیاری از دوستداران امام خواستار توضیح مؤسسه حفظ و نشر آثار امام درباره سرمایهگذاری بر روی چنین فیلم ضعیفی شدهاند؛ هرچند مؤسسه حفظ و نشر هنوز توضیح قانعکنندهای در اینباره ارائه نکرده است
گفتوگو با رضا برجی
این فرزند شب هم نیست!
به مناسبت نمایش فیلم «فرزند صبح» در جشنواره بیست و نهم فیلم فجر گفتوگویی با «رضا برجی»، مستندساز و منتقد سینمایی، انجام دادهایم که توجه شما را به آن جلب میکنیم
به مناسبت نمایش فیلم «فرزند صبح» در جشنواره بیست و نهم فیلم فجر گفتوگویی با «رضا برجی»، مستندساز و منتقد سینمایی، انجام دادهایم که توجه شما را به آن جلب میکنیم.
نظر شما درباره هزینه 2 میلیارد تومانی این فیلم چیست؟
شما در رقم اشتباه میکنید. رقم خیلی بیشتر از اینهاست. فیلمی که ساخت آن 10 سال طول بکشد آیا 2 میلیارد برای آن هزینه شده است؟ آیا 2 میلیارد آنموقع با 2 میلیارد امروز برابر است؟
با این هزینه انجام شده، فیلم چگونه بود؟
فرزند صبح اصلا فیلم نبود. پیشنهاد دادم که این فیلم را برای 10 نفر روانشناس نمایش دهند و نظرشان را در رابطه با کودکی که به این شکل تا 10 سالگی بزرگ شده، بدهند و بگویند آینده این کودک چه میشود؟ آیا شما یکبار خنده این کودک را در فیلم دیدید؟ اصلا کمدیترین بخش این فیلم، آزار و اذیتی بود که به خانواده میرساند: مثل دیدن جنازه، تیراندازی. آیا امام این بود؟ آیا یک بچه 12 ساله میتواند 60 ثانیه زیر آب بماند؟ بعد کارگردان ادعا میکند که امام من این بود. اشتباه میکنی که میگویی امام من این بود! اگر اینگونه باشد پس من هم بیایم شخصیت حافظ را بسازم و بعد بگویم که حافظ من این است. کسی دیگر هم بیاید شخصیت مولوی، آیتالله بروجردی و غیره را بسازد و بعد بگوید که مولوی و آیتالله بروجردی من این است.
اصلا چه لزومی دارد که در فیلم یک بچه سر جنازه آورده شود؟ آیا میخواهد بگوید که امام از بچگی با خون و خونریزی آشنا بوده است؟ با نمایش اینها چهچیزی قرار است گفته شود؟ آیا این فرزند صبح است؟ این فرزند شب هم نیست، فرزند تاریکی است! فرزند صبحی که ما میگوییم، کسی است که در چهار سالگی پدرش را به شهادت رساندند و از همانموقع یک نیروی عجیبی در او بیدار شد.
شاید بهزعم برخی، قرار است نوعی عاشقپیشگی به تصویر کشیده شود!
شما فکر میکنید که این بچه، عاشقپیشه است؟ بچهای که در این فیلم نقش ایفا کرد، اصلا نرمال نبود. افخمی بچه عاشقپیشه ندیده؟ بچه عاشقپیشه یک ساعت مینشیند و مثلا رفتن مورچهها را نگاه میکند و برای آنها نان میریزد.
پس چرا فیلم اینگونه از کار درآمده است؟
میتوان گفت، آنچه در دل فیلمساز است، به فیلم او هم منتقل میشود. من یک روز سه حلقه فیلم به شهید مرتضی آوینی دادم و وی هر سه را در سطل آشغال انداخت. از او پرسیدم چرا این فیلمها را دور انداختی؟ گفت خودت میدانی. یادم آمد که آن روز نمازم قضا شده و وضو هم نداشتم! معلوم است، وقتیکه بیرون باشی، چه اتفاقی میافتد. کسیکه مست است دنیا را چگونه میبیند و کسیکه هوشیار است دنیا را چگونه میبنید؟ هر کسی از پنجرهای دنیا را میبینید. بهروز باید بگوید امام را از چه پنجرهای دیده است؟ اگر امام این بوده که غیرمنطقیست و اگر اینجوری باشد که هر کسی امام خودش را داشته باشد، باید 75 میلیون امام بسازیم. آقای افخمی! قرار شد امامی بسازی که بگویی شروع صبح است. این امام، صبح و خورشید و گرما را به ایران آورد. آیا این بچه، همان کسی است که گرما را به ایران آورد و این عشق را در ایران رواج داد؟
بازیگران انتخاب شده، مناسب این فیلم بودند؟
من هیچیک را مناسب نمیدانم. بهنظر من، امام یک بچه بشاش است که گاهی کمی هم شیطنت میکند، شخصیتی است که میتوانسته نسبت به یکسری چیزها حساس باشد. امام چنین شخصیتی داشته. بهعنوان مثال، در بخشی از این فیلم، صحنه خداحافظی مادر با فرزندش را نشان میدهد. در این صحنه، مادر و فرزند فقط هم دیگر را نگاه میکنند. آیا مادری که میداند فرزندش شش یا هفت ماه دیگر میخواهد بیاید، در حالیکه پدر این کودک هم شهید شده است، اینگونه با او خداحافظی میکند؟ آقای افخمی کجا این شیوه خداحافظی را دیده است؟ در آمریکا یا انگلیس اینگونه خداحافظی میکنند. اینجا ایران است. آیا روحالله به این شکل با مادر خود خداحافظی میکرده.
گفتوگو با رضا برجی
این فرزند شب هم نیست!
فکر میکنید چرا آقای افخمی این فیلم را اثر خود نمیداند؟
بهروز افخمی یک اخلاقی پیدا کرده است که بعد از ساختن فیلم میگوید مال من نیست. اینکه علتش چیست، نمیدانم! نمیدانم چه اتفاقی برای فیلمسازان قدیمی افتاده. بهروز کسی است که در 20 سالگی، کوچک جنگلی را ساخته، پس در 50 سالگی باید فیلم بهتری بسازد. نه این که فیلمی بی در و پیکر بسازد. معلوم است که شخصیتپردازی نکرده.
یکی از اهداف جشنواره فیلم فجر، نمایش فیلمهای ارزشی است که میتواند پشتوانهای برای تحقق اهداف بزرگ کشور باشند. این فیلم توانسته است این هدف را محقق سازد؟
این فیلم؟! مرتضی آوینی میگفت که جشنواره فجر نباید هیاهوی بسیار برای هیچ باشد. این درست نیست که فیلم را بسازید، اما بعد ادعا کنید که این فیلم من نیست، اگر فیلم شما نیست، چرا داخل سالن سینما آمدید؟ چرا نمیگویید که فیلمهای سنپطرزبورگ و شوکران، فیلم من نیست. چرا هر فیلمی را که کمی خوب از آب در نمیآید میگویید مال من نیست؟
چرا از این فیلم نهتنها تعریفی نشد، بلکه مورد توجه و نقد هم قرار نگرفت؟
جریان روشنفکری ما، روشنفکری واقعی نیست. اینها که میبینید در روزنامه نقد مینویسند، روشنفکر نیستند. آنهایی هم که سکوت کردند، باید سکوت کنند. این فیلم چیزی ندارد که از آن بتوان دفاع کرد. واقعا یک چیزی در این فیلم پیدا کنید که بتوان گفت قابلدفاع است. میخواستند کودکی امام را بسازند اما آنچه که در این فیلم به نمایش درآمد، کودکی امام نبود. افخمی داستانهایی درباره کودکی امام شنیده است، اما این داستانها را باید در سینما درست پرورش میداد. این صحنه که امام با تیرکمان مأمور را میزند، میخواست نشان دهد که امام خیلی انقلابی بوده که مأمور را میزده است؟ این در حالی بود که حاضرین در سینما با دیدن این صحنه، میخندیدند، در صورتیکه باید فیلم طوری ساخته میشد که تمام سینما برای آن دست میزدند.
فکر میکنید چهکسی باید پاسخگوی این هزینههای هدر رفته تماشاگران داخل باشد؟
با دیدن فیلم فرزند صبح، سالن مسخره میکردند و سوت میزدند. آنهایی که هزینه این فیلم را دادند و بالأخره در حین ساخت فیلم، حداقل نصف فیلم را دیده بودند، باید جوابگو باشند. باید جوابگوی پول بیتالمال باشند. پولی که صرف ساخت این فیلم شد، پول کارگر، کارمند و غیره بود. آیا پول را باید به یک نفر بدهند که اینگونه آن را آتش بزند. آیا این فیلم را میخواهند در سینما نشان دهند و بعد از آن مردم بیایند بگویند که امام ما تا 12 سالگی اینگونه بود؟ اگر این کار را بکنند، خیانتی بزرگ به کل بشریت کردهاند. من به 85 کشور رفتهام، در هر جاییکه رفتم هنگامی که نام امام خمینی (رحمتالله علیه) برده میشد، از او به احترام یاد میکردند.
گفتوگو با جواد طوسی
نوع روایت اشکال اولیه دارد
«فرزند صبح» به کارگردانی «بهروز افخمی» که در جشنواره فیلم فجر امسال به نمایش درآمد، انتقادهای زیادی را برانگیخته است. گفتوگویی را با «جواد طوسی»، منتقد سینما، درباره این فیلم انجام دادیم که از نظر شما میگذرد.
«فرزند صبح» به کارگردانی «بهروز افخمی» که در جشنواره فیلم فجر امسال به نمایش درآمد، انتقادهای زیادی را برانگیخته است. گفتوگویی را با «جواد طوسی»، منتقد سینما، درباره این فیلم انجام دادیم که از نظر شما میگذرد.
شما نیز مانند بسیاری از منتقدین معتقدید «فرزند صبح» کار خوبی از آب درنیامده است؟
اساسا نزدیک شدن به چنین روایتپردازی غیرخطی و غیرکلاسیک و ساختارشکنانه در مورد یک شخصیتی که یک جایگاه تاریخی پیدا کرده است چه تأثیری میتواند در جذب مخاطب داشته باشد؟ بنابراین من با نوع زاویه دید اولیه، که برای روایتپردازی فیلم در نظرگرفته شده، مشکل دارم. به هر حال یک مقطعی از تاریخ زندگی یک شخصیت مهم جامعه ما در دستور کار آقای افخمی قرار گرفت. آیا او میتواند با همان نگاه ساختارشکنانهای که در مورد ساخت فیلم غلامرضا تختی داشت، بیاید همین نسخه را در مورد شخصیت امام خمینی به کار ببرد؟ حتی اگر افخمی بر اساس گفتههای خود میآمد نظارت لازمه را در مرحله تدوین به کار میبرد و یک فیلم سروشکل داری را از نظر ابعاد و زبان سینما به کار میبرد باز هم نمیتوانست آن خواسته مخاطبین اصلی و واقعی این شخصیتِ محوری را جوابگو باشد. نوع نگاه و زاویه دید در این فیلم، شخصی است.
نظر شما درباره روایتی که افخمی از امام(رحمتالله علیه) دارد چیست؟
در روایتپردازی، با این که آقای افخمی از روش کلاسیک تبعیت نکرده است ولی در این فیلم شیطنت هم دیده نمیشود. یا نخواسته مخدوش کند. مقطع مورد نظر را فقط کمی شخصی نگاه کرده است. . شاید به نوعی دارد میگوید که پیش درآمد یک رهبر مذهبی، هوشمندی لازم در جهت کشف و شهود نسبت به دنیای پیرامون است.
بهنظر برخی، کودکی که در فیلم به تصویر کشیده شده، غیر واقعی است، نظر شما چیست؟
بله، بحث من هم همین است. یعنی یک نوع نگاه انتزاعی و بیشتر متکی به فرم را برای شخصیتی در نظر گرفته ایم که در این فرمالیسم نمیتواند زیاد موضوعیت داشته باشد. اساسا خیره شدن به چنین شخصیتی با چنین جایگاه تاریخی و آن سیر اجتماعی که یک حرکت تاریخی سیاسی و اجتماعی را رقم زده، اقتضا میکند که کارگردان از یک اصول خطی و بی واسطه تبعیت کند. حالا هر مقطعی باشد؛ چه کودکی، چه نوجوانی و چه جوانی. . میبایست در توافقات اولیه، شرایط دیگری برای نگارش فیلمنامه پایهریزی میشد. یعنی اگر دیده میشد که آقای افخمی نمیتواند با آن نوع شکل فیلمنامهنویسی کنار بیاید، باید منتفی میشد. مضافا این که در این پروسه، اختلافاتی بین او و تهیه کننده پیش آمده است و همچنین یک سفر طولانی به کانادا برای آقای افخمی پیش آمده و نتوانسته بهخاطر این سفر، در مراحل بعدی تدوین حضور داشته باشد. به هر حال، اینها لطمه خود را زده است، اما جدای از همه اینها، نوع روایت در اینجا اشکال اولیه دارد.
آقای افخمی چندبار مطرح کردهاند که فیلم نامه را من نوشتم اما فیلم مال من نیست. نظر شما چیست؟
این تناقض وجود دارد. من تعجب میکنم. اگر افخمی میخواست یک موضع دفاعی داشته باشد باید معقولانهتر برخورد میکرد که بتواند برای افرادی که روند ساخت فیلم را پیگیری میکردند، باورپذیر باشد. این نسخه از یک ضرب آهنگ کند، برخوردار است. پرسش اساسی این است که حتی اگر پیشدرآمدی برای واقعیت عینی شخصیتمحوری وجود داشته باشد، اینچنین زبان و ساختار و شیوه اجرایی چقدر میتواند نقطه ارضا شونده بعدی برای این حجم انبوه تماشاگر فیلم باشد؟ اگر پاسخ منفی است اساسا ضرورت چنین انتخابی چه بوده است. لازم بود که آقای افخمی، گردش و ساخت این فیلم را کمی آسیبشناسی واقعبینانه کند. به هر حال در ساخت چنین فیلمهایی، چه از نظر سرمایه و چه از نظر انگیزه اولیه، باید فیلمنامهنویس، کارگردان و تهیهکننده دیدگاه و دغدغهمندی مشترکی نسبت به ذات محوری اثر داشته باشند. وقتی این امر نمیتواند استمرار داشته باشد، قاعدتا باید با یک نگاه حسابشده مراحل شکلگیری چنین فیلمی را برنامهریزی کنیم تا نتیجه کار اگر چندان درخشان نشد لااقل آبرومندانه باشد تا بتوانیم در محافل مختلف از آن دفاع کنیم.
انتخاب بازیگران برای این فیلم مناسب بوده است؟
حقیقتا خیر. جدا از موجهای منفی - که بخشی مبتنی بر واقعبینی است و بخش دیگر خارج از واقعبینی - که بیش از حد دارند به این اثر وارد میکنند، من فارغ از تمام این مسائل باید بگویم که حتی انتخاب بازیگر هم چندان همگون نبوده است. مثلا رابطه مادر و فرزندی به نمایش درآمده نمیتوانست باورپذیر باشد. این امر، قدر مسلم هدف عوامل نبوده، اما فیلم چنین نتیجهای را رقم زده است.
فکر میکنید میتوان از زوایه نگاه روشنفکران، تصویری کاریزماتیک از امام ارائه داد؟
در جامعهای مثل ایران که عملکرد روشنفکران ما در دوران معاصر در کانون سوءتفاهم قرار داشته، من نتوانستهام یک ارتباط خیلی بیواسطه با حوزه روشنفکری برقرار کنم و ببینم که آیا از کانون و نقطهنظر روشنفکرانه میتوانم به شخصیت کاریزماتیکی مثل امام خمینی (رحمتالله علیه) نزدیک بشوم و با زبان روشنفکرانه چه از نظر ساختارشکنی در روابط و چه از نظر نگارش فیلمنامه به آن بپردازم؟ در حقیقت، جنس و ظرفیتپذیری چنین شخصیتی که سیر حضور تاریخیاش در یک ارتباط مردمی شکل گرفته، دشوار است. این امر به عقیده من راه به خطا رفتن است و به یک گسست تبدیل میشود.
فکر میکنید چرا جریان روشنفکری در مواجهه با این فیلم سکوت کرده است؟
بخشی از مسئله این است که اگر بخواهند از منظر آسیبشناسی به این حوزه نزدیک شوند، پاسخش یک مقدار به خودشان برمیگردد و نمیخواهند در موقعیتی قرار بگیرند که خودزنی کنند.
اعداد
11
«حسين نادري»، معاون آموزشي وزير علوم، تحقيقات و فنآوري، گفت: «ما از نظر رشد توليد مقاله در جهان اول هستيم و اين رشد 11 برابر ميانگين جهاني است.» به گزارش ایرنا، نادری همچنین افزود: «ايران در حالي اكنون به رتبه نخست از نظر رشد توليد مقالات علمي در جهان دست يافته است كه اوايل انقلاب اسلامي سالانه تنها 450 مقاله ISI توسط دانشمندان ايراني منتشر ميشد.»
24
«مهدی غضنفری»، وزیر بازرگانی، ضمن ابراز امیدواری از برابری صادرات و واردات طی پنج سال آینده، گفت: «پیشبینی میشود که میزان صادرات غیرنفتی تا پایان سال جاری به 24 میلیارد دلار افزایش یابد.» وي افزود: «صادرات 5/21 میلیارد دلاری (بدون احتساب میعانات گازی) و صادرات 6/25 میلیارد دلاری (با احتساب میعانات گازی)، نشاندهنده تحقق 150 درصدی و 180 درصدی هدفگذاریها است.»
23
نظرسنجیهای جدید توسط یک نهاد دولتی روسیه نشان داد یک چهارم روسها هنوز هم بر این باورند که خورشید به دور زمین میچرخد. به گزارش خبرآنلاین، نظرسنجیاي که هفته گذشته، توسط نهادهای دولتی روس منتشر شده نشان میدهد، 23 درصد مردم روسیه معتقدند زمین مرکز منظومه شمسی است و 55 درصد معتقدند که منشأ همه رادیواکتیوها انسانی است و 29 درصد نیز معتقدند که نخستین انسانها در زمان دایناسورها وجود داشتهاند.
6
به گزارش برنا به نقل از الوطن، یک زن آمریکایی در شهر بوستن، در مدت کمتر از 10 دقیقه، بچهای شش کیلوگرمی بهدنیا آورد. دکتر «اماندا بایرون» پس از به دنیا آوردن این نوزاد، گفت: «این کودک سنگینترین بچهای است که تاکنون از طریق زایمان طبیعی به دنیا آمده است.» وی در ادامه افزود: «این زایمان تعجب من و تمام پرستاران را برانگیخت؛ مخصوصا زمانیکه فهمیدیم در میان بستگان این زن و شوهر وی، فرد تنومندی وجود ندارد.»