هایپر مدیا | مرکز جامع خدمات رسانه ها / نگارش روزنامه |
|
|
اندازه فونت |
|
پرینت |
|
برش مطبوعاتی |
|
لینک خبر | جابجایی متن |
|
نظرات بینندگان |
درباره کنگره روز جهانی فلسفه/ دکتر غلامرضا اعوانی رييس انجمن حكمت و فلسفه
نکته بسیار مهم و قابل و توجه این است که ایران یکی از پنج یا شش کشوری بود که توانست درسطح بینالمللی به اخذ امتیاز لازم جهت برگزاری این همایش نایل شود. نکته مهمتر این است که ایران نخستین کشور در بین کشورهای آسیایی است که برایش چنین امکانی فراهم شده است
یونسکو از سال2002 روزی را در هفته سوم نوامبر به فلسفه اختصاص داده و آن را روز جهانی فلسفه نامیده است. هدف یونسکو از تأسیس و نامگذاری این روز، ارتقای کیفیت فلسفه در سطح جهان و تشویق تمام کشورها برای پرداختن به فلسفه بوده است. سه سال پیش به مناسبت روز بزرگداشت مولانا جلالالدین بلخی، برای ایراد سخنرانی به یونسکو دعوت شده بودم. در همان زمان من جستوجو کردم که آیا امکان برگزاری این روز در کشور ایران وجود دارد یا خیر؟ با تحقیقاتی که در این زمینه انجام دادم، متوجه شدم که با انجام نامهنگاری و طی مراحل اداری درباره ارائه درخواستمان، امکان برگزاری این روز در ایران وجود دارد. در همان زمان به ایران بازگشتم و با جلساتی که بهطور مفصل در ایران برای روز جهانی فلسفه داشتیم، همچنین درباره تاریخ و سیر فلسفه در ایران، وجود مکاتب مختلف فلسفی، همچنین ظهور فلاسفه بسیار بزرگ در ایران، از فارابی و ابن سینا گرفته تا ملاصدرا، نامهنگاریهای مفصلی با یونسکو انجام دادم و گزارش فعالیتهایمان را به آنها ارائه کردم. بهعلاوه من در این نامهها بر وجود فلسفه بهعنوان یک واقعیت زنده در ایران تأکید کردم و از فیلسوفان و استادان فلسفه نام بردم که فلسفه را به شاگردان متعددی تعلیم میدهند. همچنین از آثار مکتوب و مهمی که فیلسوفان ایرانی از خود بهجا گذاشتهاند، گزارشی ارائه کردم. نامه بنده بررسی شد. در نهایت سال 2012 به ایران اختصاص داده شد، و باز با چانهزنیها و نامهنگاریهای فراوان و متوالی سال 2010 برای برگزاری روز جهانی فلسفه در ایران قطعی شد. از این پس روال کار به این شکل بود که ما باید برای این مراسم موضوع انتخاب کنیم. از همان زمان ما جلسات متعددی با شرکت فلاسفه و متفکران ایران، رؤسای دپارتمانها و دانشگاهها تشکیل دادیم و توانستیم موضوع این همایش را انتخاب کنیم. در سایت یونسکو موضوعاتی که در این همایش تاکنون بدان پرداخته شده، وجود دارد. در همان سال من فهرست تمام موضوعات را از یونسکو گرفتم و سپس با متفکران داخلی جلسات متعددی تشکیل دادیم. در نهایت به اتفاق بر سر عنوان «فلسفه: نظر و عمل» توافق کردیم. از قضا وقتی من این موضوع را به یونسکو ارائه کردم با استقبال روبهرو شد. این محورها بهطور خلاصه عبارتند از: فلسفه و اخلاق، فلسفه و سیاست، فلسفه و خانواده که در ضمن آن به فلسفه برای کودکان پرداخته میشود که بسیار مهم و قابل توجه است، همچنین فلسفه و محیط زیست، دین و معنویت، فلسفه علم و تکنولوژی، فلسفه علم و زندگی روزمره، فلسفه، هنر و ادبیات، فلسفه و آینده و جهانی شدن، فلسفه و حوزه عمومی. از فلسفه و جهانگردی هم بهعنوان بخش دیگری که بسیار جدید است، میتوان یاد کرد. اهمیت تمام این موضوعات از این جهت است که آنها مسائل روز ما بوده و بهطور عمده با آنها درگیریم. پس از اینکه ما آنها را برای یونسکو فرستادیم، دو محور دیگر به آنها افزودند که عبارتند از: «فلسفه، فرهنگ و صلح». چراکه امسال آخرین سال از دهه صلح است و یونسکو امسال را بهعنوان سال «تقارب فرهنگها» نامیده است و قرار شد که این موضوع هم به محورهای قبلی افزوده شود. در نهایت 14 محور تصویب شد و برای آن پانلهایی تشکیل و رؤسای آنها تعیین شد. البته مزایای این امر بسیار است. مثلا این کنگره سبب میشود مسائلی که در سطح بینالمللی مطرح است، مثل «فلسفه برای کودکان»، جای خود را بیشتر در ایران باز کند. وقتی در موضوعات ناآشنا مقالات متعددی ارائه میشود، نتیجه آن آشنا شدن مردم با موضوعات است. نکته جالب این است که در ایران نیز در اکثر موضوعات، پژوهشهای بسیاری شده است، اما آنها منسجم نیست، پراکنده است، افراد یکدیگر را نمیشناسند و با یکدیگر ارتباطی ندارند. اما این کنگره مجال نزدیک کردن افراد را به یکدیگر فراهم میآورد تا بیش از پیش دانش خود را عرضه کنند. با وجود مخالفتهایی که با ایران در سطح جهانی میشود، اما استقبال متفکران غیرایرانی بسیار خوب بوده است. شخصیتهای بسیار برجستهای به این همایش میآمدند که یا خودشان داوطلب شدهاند یا ما از آنها دعوت کردهایم. ما به حدود 400 نفر نامه نوشتیم و از میان آنها 100 نفر را انتخاب کردیم. اساس شکلگیری کنگرههای بینالمللی در هر کشوری این است که کشور برگزارکننده به بهترین وجه، فرهنگ کشور خود به جهانیان را معرفی و عرضه کند. مثلا وقتی روز جهانی فلسفه در کره برگزار شد، ویژگیاش این بود که کشورهای شرقی بهتر میتوانستند داشتههایشان را در فلسفه نشان دهند. ایران در فلسفه جایگاه خاصی دارد و تنها کشور و فرهنگ در میان کشورهای اسلامی است که یک تاریخ مدون فکر و اندیشه و حکمت دارد. شما نمیتوانید هرگز چنین چیزی را در هیچ کشور دیگری بیابید. نکته بسیار مهم و قابل و توجه این است که ایران یکی از پنج یا شش کشوری بود که توانست درسطح بینالمللی به اخذ امتیاز لازم جهت برگزاری این همایش نایل شود. نکته مهمتر این است که ایران نخستین کشور در بین کشورهای آسیایی است که برایش چنین امکانی فراهم شده است. اگر کشوری سرمایه علمی و فرهنگی دارد، باید بتواند این سرمایه را در سطح بینالمللی عرضه کند و این فرصتی بود که ما توانستیم فلسفه و متفکران، داشتهها و آثار خودمان را در سطح جهانی عرضه کنیم و متفکران فرهنگهای دیگر را با فرهنگ خودمان آشنا کنیم. همچنین همانطور که گفتیم توانست به رشد و بالندگی فلسفه در کشورمان کمک کند. تعدادی از فیلسوفان مهم به ایران آمدند. بنده سالهاست که درگیر انجمنها، کنگرهها و نمایشگاههای بینالمللی بودهام. متأسفانه در خارج تبلیغات ضد ایرانی بسیار زیاد است و حتی تصورات کاملا غلطی از ایران دارند. اما وقتی به ایران میآیند و امکانات و همهچیز را از نزدیک مشاهده کرده، مقالات ارائه شده را مطالعه میکنند و با متفکران ایرانی به گفتوگو مینشینند، متوجه میشوند که ایران تا چه اندازه پیشرفته بوده و با بسیاری مکاتب فکری جدید آشنا است و حتی در اینجا پرسشهای بسیار پیچیدهای درباره این مکاتب طرح میشود. در واقع اکثر این افراد که به ایران آمدهاند و با فرهنگ قدیم ما آشنا شده و عظمت فرهنگی ما را مشاهده کردهاند، خودشان به مبلغان فرهنگی ما در خارج از ایران بدل شدند. در هر سمیناری که تاکنون برگزار کردهایم، این برای ما تجربه شده است که افراد مخالف به ایران آمدند و اکثریت قاطع آنها نظرشان عوض شد و کاملا تحت تأثیر ایران و متفکران ایرانی قرار گرفتند. همین مورد یکی دیگر از اهمیتهای برگزاری همایش را نشان میدهد که در اوضاع فعلی که همه علم مخالفت را در برابر ایران برداشتهاند، متفکران کشورها به ایران بیایند تا با متفکران و روشنفکران ایرانی و همچنین فرهنگ غنی این کشور آشنا شوند و تا حد زیادی تغییر جهت دهند
گفتوگو با دكتر غلامعلی حداد عادل درباره زندگی و زمانهاش
فيزيكداني كه فيلسوف شد/ سجاد نوروزی
گفتوگو با رییس پارلمان هفتم و رییس فرهنگستان زبان و ادب فارسی، رنگ و بویی خاص یافت. با او درباره زندگی فرهنگیاش به بحث نشستیم و اینکه چگونه از عالم طبیعیات و فیزیک، رهسپار علوم معقول انسانی شد. روایت حداد عادل در این باب، روایتی خاص و شنیدنی است. او متخصص فیزیک بود، اما جوشش معنوی دروناش، او را به سوی «فلسفه» فراخواند. حال ما مواجه با مردی هستیم که هم فیزیک میداند، هم دانش آموخته فلسفه است و هم از سرشناسان عالم سیاست در ایران. گفتوگو با چنین شخصیت ذوابعادی قطعا امری دلپذیر است. او شمرده سخن میگوید و با تأمل، بهسان فیزیکدانان جوانب امر را میسنجد و مانند فیلسوفان اندیشه میکند. با اینحال، او وقتی از آشناییاش با شهید مطهری و دکتر حسین نصر سخن میگوید، همان جوشش ایام جوانی در چشمانش پدیدار میشود. جوششی که چند صباحی است در عالم سیاست در جریان است. وقتی از او پرسیدیم که آیا از دور ماندن از عرصه دانشگاه و بحث و فحص صرف، ناراحت نیست؛ پاسخ داد که «سیاست» را نیز به اندازه فلسفه مهم میداند. این شما و این روایت حداد عادل از زندگی و زمانهاش.