هایپر مدیا | مرکز جامع خدمات رسانه ها / نگارش روزنامه |
|
|
اندازه فونت |
|
پرینت |
|
برش مطبوعاتی |
|
لینک خبر | جابجایی متن |
|
نظرات بینندگان |
آنچه من از پنجره دیدم جان استوارت میل/ترجمه امید مهدینژاد
حلقه ریاست
و اما دیگر داریم کمکم به بخش هیجانانگیز ماجرا میرسیم. به حلقه ریاست پنجره. حلقهای که در آغاز چندان مرموز بهنظر میرسد که بیاختیار شما را به یاد باندهای خطرناک مافیایی میاندازد، اما وقتی به آن نزدیک میشوی میبینی هیچ خبری هم نیست.
فرشاد مهدیپور سردبیر پنجره است. روزنامهنگاری که از وقتی دانشآموز بوده، پا به عرصه روزنامهنگاری نهاده است. از همینرو به اندازه یک پیرمرد کارکشته خبره، تجربه و ادعا دارد. حدس میزدم مهدیپور باید سردبیری بسیار باجذبه باشد. دستگاه قهوهساز و شیشه نسکافه و کافیمیت روی میزش این نظر مرا تأیید کرد. وقتی با او صحبت میکردم آنقدر دقیق و حسابشده حرف میزد که احساس کردم در یک جلسه مذاکره دیپلماتیک نشستهام. اگرچه در همان جلسه امید مهدینژاد وارد شد و با او شوخی ناجوری کرد، اما این نیز ذرهای از جذبه بینظیر مهدیپور را کم نکرد. اینهم از نکات جالب است. بهعلت تشابه اسمی، خیلی پیش میآید که مهدیپور را مهدینژاد و مهدینژاد را مهدیپور صدا کنند. مهدینژاد از اینکه او را مهدیپور صدا کنند خوشحال میشود، اما مهدیپور دستور داده است از حقوق هرکس که او را به اشتباه مهدینژاد صدا کند، دههزار تومان کم کنند. تازه این در حالی است که مشخص شود در این کار عمدی نداشته است. مجازات اشتباه عمدی اخراج همیشگی از پنجره است.
فرید حداد عادل همانطور که از نامش پیداست فرزند غلامعلی حداد عادل است. حداد عادل و علیرضا زاکانی هر دو نماینده مجلس شورا هستند و از اعضای طیفی که اصولگرا خوانده میشوند. همین نکته کافی است تا بدانیم پنجره از کجا آب میخورد و چرا رو به جهنم باز میشود.
7
خداحافظ پنجره، خداحافظ تهران
حالا سوار هواپیمایی هستم که تهران را به مقصد اوگاندا ترک میکند. بعد از بازدید از پنجره، دو هفته در تهران ماندم. حالا شنیدهام دفتر پنجره دیگر در ابتدا یا انتهای بلوار نیست. پنجره بلوار کشاورز بسته شده و همان پنجره در ساختمانی در یکی از خیابانهای فرعی محله یوسفآباد باز شده است. سعی میکنم از پنجره هواپیما تهران را ببینم. اما جز لکه یک لکه سیاه بزرگ چیزی پیدا نیست. حتی از برج میلاد هم که نماد تهران جدید است اثری نیست. به این فکر میکنم که پنجره در این لکه بزرگ چه جایی دارد. به این فکر میکنم که آیا پنجره خواهد توانست در محله بورژوانشین یوسفآباد هویت اصولگرایانه خود را حفظ کند یا در مناسبات دیگرخواهانه مستحیل خواهد شد. به این فکر میکنم که شاید در همین لحظه که من و 31 مسافر دیگر اوگاندا در حال اوج گرفتن از زمین هستیم، یک جوان مثبت ایرانی از متصدی دکه روزنامهفروشی یک شکلات میخواهد. و من خوابم میبرد
بازی جدی است!/ محمد سیدغراب
با توجه به رشد تکنولوژی در دنیای مدرن و صادرات انواع مختلف آن به اقصی نقاط جهان، بهنظر میرسد که این واردات تکنولوژیک در کشورهای به اصطلاح کمتر پیشرفته، فقط به مسائل فنی محدود نشده است، و در دیگر عرصههای موجود، از جمله عرصههای فرهنگی؛ این امر به دلیل تفوق فنی غرب، پذیرفته شده است و کسی در این موارد بهطور جدی فکر نمیکند که، بالأخره تکلیف ما با این تکنولوژی جدید در حوزه مسائل فرهنگی چیست؟ آیا تکنولوژی فارغ از ارزشها و عناصر فرهنگی غرب است و اصولا یک پدیده تکنولوژیک ربطی به مسائل فرهنگی ندارد؟ اگر پاسخ منفی است، آیا راه درست در مواجهه با تمدن و تکنولوژی برخاسته از آن، نفی تمام عناصر وارداتی دنیای مدرن است؟ یا اینکه پذیرش مطلق آن؟ و یا راه سومی را که پذیرش مشروط عناصر تکنولوژی غرب است، باید برگزینیم؟ اگر راه سوم را برگزیدیم، حال با چه معیاری باید عناصر وارداتی فرهنگی را بسنجیم و آنها را قبول و یا رد کنیم؟
اینها سئوالاتی است که بهصورت کلی در مواجهه با پدیدههای فرهنگی وارداتی با آن مواجه هستیم، که یکی از نتایج مهم آن در جهان معاصر، توجه به این سئوال است که باتوجه به گستردگی پدیدههای فرهنگی وارداتی در کشورمان، «چه کسی فرزندانمان را تربیت میکند؟» بیشک باتوجه به شیوع بازیهای رایانهای (در کل این پرونده بازیهای رایانهای، فقط محدود به بازیهایی که با رایانه شخصي انجام میشود، نیست و شامل همه انواع کنسولهای بازی اعم از پلیاستیشن، Xbox، سگا، بازیهایی موبایل و سایر کنسولهای دیگر بازی نیز میشود)، در جهان و به تبع آن در کشورمان، یکی از منابع مهم و تأثیرگذار در بحث تربیت نسل فردای ایران، بازیهای رایانهای هستند. این رویکرد فرهنگی به عناصر فرهنگ وارداتی و پاسخ به سئوالات کلیدی بالا، در بحث بازیهای رایانهای، خود را بهصورت جدی در لابهلای مصاحبهها و مقالات این پرونده نشان میدهد. هریک از دوستانی که ما را در این پرونده یاری کردهاند، باتوجه به دیدگاهشان در مورد سئوالات بالا، به فراخور حال و بحثی که در مورد بازیهای رایانهای داشتهاند، پاسخی را که بهنظرشان راهگشای این برخورد فرهنگها بوده است، بیان داشتهاند که در ادامه شاهد آنها خواهید بود. در آستانه عید نوروز و با توجه به گرایش بیشتر نوجوانان به انجام بازیهای رایانهای در این ایام به خوانندگان محترم توصیه میکنم از این منظر مطالب این پرونده را مطالعه کنند تا جذابیتهای آن برایشان بیشتر روشن شود.
لازم به ذکر است که هدف نشریه پنجره از این پرونده، پیچیدن یک نسخه برای همه افراد نیست؛ بلکه ما در این مقال اندک و باتوجه به فضای محدودی که در اختیار داشتهایم، سعی کردهایم دیدگاههای مختلف و بعضا متضاد در این زمینه را بیاوریم تا خواننده گرامی بتواند در این تضارب آرا و نظرات، راه برخورد با این پدیده فرهنگی را باتوجه به رسول درونی خویش پیدا کرده و با شنیدن این سخنان، از بهترین آنها، تبعیت کند.
باشد که انشاءالله این امر سبب شود که لااقل اندکی در سئوالات کلیدی مطرح شده تأمل کرده؛ و موضع خویش را در قبال پدیدههای عمیقتر و اثربخشتر برخورد فرهنگها (گفتوگوی تمدنها و یا جنگ تمدنها) مشخص کنیم