هایپر مدیا | مرکز جامع خدمات رسانه ها / نگارش روزنامه |
|
|
اندازه فونت |
|
پرینت |
|
برش مطبوعاتی |
|
لینک خبر | جابجایی متن |
|
نظرات بینندگان |
پافشاري برخطا چرخهاي پرهزينه / عباس سلیمینمین
حال چرا جوابيهنويسان محترم كه مدعياند خود را به تجاهل و تغافل نزدهاند اين شورا را با شورايي كه بعد از آغاز تحركات نظامي آمريكا، تشكيل و ظوابطش مشخص ميشود، يكي ميگيرند؟ شوراي دوم برخلاف شوراي اول، حوزه فعاليتش داخلي و نه تعامل و مراوده، بلكه مقابله با شرارتهاي نظاميان آمريكايي در خليجفارس بود. آيا كتمان حقيقت، ارزش تن دادن به بیاعتباري را دارد؟ وقتي خاطرات از زبان دستاندركاران، به صراحت روشن ميسازد كه شوراي اول در فاصله زماني كوتاهي به حاشيه رانده شده و مدتي قبل از آغاز هجمههاي نظامي آمريكا در خليجفارس عملا ديگر وجود خارجي نداشته است، با چه هزينهاي ميخواهيم حقايق را در مورد خودمحوريها پنهان سازيم؟ ناقد در نقد آثار تاريخي، خود را مقيد به طرح موضوعات در چهارچوب روايت راوي ميبيند وگرنه خطاهاي فراوان ديگري از سوي جناب آقاي هاشمي رفسنجاني در دوران تصدي مسئوليتهاي مختلف به ثبت رسيده كه هرگز متعرض آن نشدهايم. متأسفانه محدودنگري موجب ميشود كه ما نتوانيم از تجربههايي كه ملت براي آن هزينه زيادي پرداخت كرده است، بهره لازم را ببريم و مجددا در وادي تكرار گرفتار آييم. اگر شخصيت برجستهاي چون جناب آقاي هاشمي رفسنجاني بپذيرند كه قرار نيست سرنوشت ايران در وجود ايشان خلاصه شود و ايران بدون ما و بعد از ما نيز به حياتش ادامه خواهد داد، بهگونه ديگري با خطاهاي گذشته بهعنوان سرمايه ملت مواجه ميشوند. اگر خودمحوري و عدول از قانون در سه دهه گذشته وجود نميداشت، قطعا برخي بدعتهاي ناشايست در تحولي به عظمت انقلاب اسلامي رخ نميداد. اگر هر يك از دستاندركاران، ضمن دفاع از خدمات شايستهاي كه به اين مرز و بوم نمودهاند، منصفانه ضعفهاي تأثيرگذار در سرنوشت مردم را نيز پذيرا باشند و بر غناي تجربيات مردم بيفزايند، اين ايرادات در عملكرد مسئولان آتي با سهولت بيشتري قابلمهار خواهد بود. وقتي جناب آقاي هاشمي رفسنجاني و اطرافيانشان با تمام توان جلوي آگاهي جامعه از ضعفهايشان را ميگيرند، چگونه ميتوان انتظار داشت كه مردم خودمحوري را در مسئولان اجرايي امروز و آينده شناسايي كنند و ضمن بهرهمندي از توانمنديهاي آنان، وادارشان سازند كه از چهارچوب قانون فراتر نروند. وقتي شخصيت برجستهاي چون راوي محترم به هيچ وجه حاضر نيست نظر همه دلسوزان و در رأس آن، انتقادات فرماندهان جنگ را (كه براي پرهيز از اطاله كلام از تكرار آن اجتناب ميكنم) در اين مورد بپذيرد كه اگر خود محوري در برابر سياست امام در جنگ، دستكم بهعنوان تصميمات بالاترين جايگاه قانوني نبود، دفع تجاوز دشمن زودتر و با توفيقاتي فراتر حاصل ميشد، آيا ميتوان انتظار داشت مديران جوانتر نسل بعدي همچون آقاي احمدينژاد در برابر قانون هيچگونه لغزشي نداشته باشند؟ اذعان به خودمحوريها و دورزدن قانون، در واقع به معني مسدود كردن راهكارهاي خطا براي آيندگان خواهد بود. نكته پاياني آن كه متأسفانه بيش از خودِ شخصيتها، متملقان گردآمده در اطرافشان، كه منافع آنها در مفتوح بودن باب خودمحوري در كشور به بهترين وجه رقم ميخورد، مانع كسب دستآوردهايي از موضع نقد دلسوزانه ميشوند كه يكي از بركات آن، كنترل دقيقتر مسئولان كنوني و جلوگيري از خودمحوريهاي آنها و آيندگان خواهد بود
پشت خاکریز نفس / جواد محدثي
کربلای ما، تنها جبهه جنوب و غرب نبود و نیست.
دشمنان نیز، تنها بعثیان کافر نیستند.
فرصت جهاد هم تنها به آن هشت سال «دفاع مقدس» خلاصه نمیشود. جبهه امروز، به وسعت جهان است.
دشمن هم در شکلها، قالبها و با نامها و عنوانهای گوناگون ظاهر میشود و از ابزار نو و تجهیزات مخربتر استفاده میکند.
ما در کجای این جبهه وسیع قرار داریم؟
شیوه جهاد و دفاعمان کدام است و سلاحمان چیست؟
روزی و روزگاری در این میهن عزیز، کسانی پا در رکاب جهاد گذاشتند که سیراب از «کوثر یقین» بودند و سرشار از عشق به خدا. همه هستی خود را وقف جبهه کردند و تا آخرین لحظه حیاتشان، از «خط امام» عدول نکردند و «میثاق خون» را از یاد نبردند. از «صفا»ی جان تا «مروه» مراد را به هوای کوی جانان، با پای سر دویدند و بهسوی بهشت شتافتند، پیش از آنکه حسرت ماندن در پشت درهای بسته را یک عمر به دل داشته باشند.
یادمان نرود که ما نیز، در تشییع پیکرهای پاکشان، گام برمیداشتیم و با خونشان «عهد استقامت» میبستیم و قول پایداری میدادیم.
امروز، آن قول و قرار و عهد و پیمان بر دوش ماست.
دنیای گسترده ما کربلای درگیری حق و باطل است.
صحنه وفاق به «عهد خون»، فراتر از مرزهای جغرافیایی است.
«خاکریز نبرد»، درون خانهها و کوچهها و محلههاست، بلکه نزدیکتر و درونیتر، در دل تکتک ماست.
چهکسانی خطشکنان جبهههای امروزند؟
و.. چهکسانی در پشت «خاکریز نفس»، کپ کرده و زمینگیر شدهاند و با ترس و لرز، فقط تماشاچی صحنهاند؟
دلبسته به این آب و گلیم و خجلیم/ وامانده ز راه و منزلیم و خجلیم
یک عمر، بدون یک قدم پیشروی/ در خط مقدم دلیم و خجلیم
امروز، «بوقلمون صفتی» شاخصه برخی از بریدگان از آرمانهای انقلاب و اهداف شهیدان است.
چرا از شهیدان یاد کردیم؟
تا یادمان نرود آنهمه ایمان و توکل و اخلاص و خداجویی، در دلهایشان موج میزد. امروز، اگر «غده خودخواهی» را درمان نکنیم، رگ و ریشهاش، همه وجودمان را میگیرد و ما را به کام هلاکت میفرستد.
امروز اگر «چاشنی خداخواهی» را در عمل و مواضع نداشته باشیم، تلاشمان بردی نخواهد داشت.
امروز، جنگی بزرگ است.
ما در کدام میدان و در کجای میدانیم؟ و... چه میکنیم؟
دکتر نصرالله سخاوتی استادیار جامعه المصطفی (ص)
یادداشتی از سرِ کدامین درد!
در شماره 76 مجله پنجره، نوشتهای را تحت عنوان؛ «یادداشتی از سر درد» مشاهده کردم. از آنجا که این نگارنده، با نویسنده محترم آن و برخی از دردهای وی تا حدودی آشنا بودم، نوشته را خواندم تا بدانم، از سرِ کدام یک از دردهای نویسنده برخاسته است. درد دین، درد وطن، درد ملیت، درد پیشرفت، درد پیش نرفت و یا...
اما با کمال تعجب، زمانیکه بر نوشته مروری کردم بیدرنگ متوجه شدم که هیچیک از این دردها، درد نویسنده نیست. ظاهرا درد نویسنده آن است که چرا نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران با آمریکا قطع رابطه کرده است؟! چرا مثل انگلیس، با آمریکا نیز رابطه برقرار نمیشود! از این نکته بسیار متعجب شدم. البته نه از نوشته دوستمان که از اساتید محترم دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم هستند و با ایشان از این قبیل بحثها و گفتوگوها بسیار داشتهام. این تعجبی ندارد کسی که خود مروج بیمبنایی بر سرِ کلاسها و در نوشتههای خود است، از عدم وجود ارتباط با برخی از کشورهای غربی که بهنظر ما منظورش آمریکاست، دم بزند و برای آن دل بسوزاند. لکن جای بسی شگفتی است که چرا مجله وزین پنجره، هر کسی را از پنجره به درون راه میدهد و هیچ حاشیهای هم بر نوشتههای آنان نمیزند!؟
دوستمان جناب آقای مهدی مطهرنیا، با مواضع بسیار شفاف و با گاردی باز، همه حرفها را زده است. «من اساسا بیگانه گریز نیستم...»، «اما در واقعیت همگی رفتارهای سیاسی در بستر قدرت آرامش مییابند. این را نیز همگی میدانیم، ولی بیان نمیکنیم»، «پایانه تمامی التهابهای سال گذشته، به سفارت انگلستان ارجاع داده میشد و میشود، و اگر یکی یا حداکثر چند مورد از موردهای اخیر، درست یا نادرست برای سفارت یک کشور دیگر (!) مطرح میشد و این همه گروه ریز و درشت آن هم از سوی «جناح مطلوب» بر آن صحه میگذاشتند، آیا بازهم این سفارتخانه در فضای گفتمانی ناشی از اینهمه هجمه به سلامت میماند؟»
بالأخره پنجره جان! دانستی که نویسنده محترم این یادداشت، دلش برای قطع رابطه با آمریکا میسوزد، نه برای اینکه چرا ایران رابطه را با انگلیس قطع نمیکند! البته پاسخ این پرسش نیز روشن است. امام امت فرمود: رابطه ما با آمریکا رابطه گرگ با میش است. همچنین حضرتش در گوش ما فرو برد که آمریکا نظیر گاو است. تنها شاخ دارد و به زورش میبالد و مینازد. وگرنه عقل درستی ندارد! بنابراین ما با آمریکا مثل خودش و با انگلیس و دیگر واحدهای سیاسی نیز با منطق خودشان برخورد میکنیم.
از جمله آغاز مطلب مورد اشاره، تمام موضع نویسنده نمایان بود! «من اساسا بیگانهستیز نیستم»! تحلیل این جمله، آیا غیر از این است که من بیگانهپذیر هستم؟
بیگانه بیگانه است. ما هم به هر کجای دنیا برویم عاقبت بیگانهمان میدانند، تنها در کشور خودمان ایران اسلامی بیگانه نیستیم. البته متأسفانه ما ایرانیها، در میان خود هم بیگانه داریم، بیگانههای ایرانی! لکن بیگانهها، ایرانی ندارند. هرچند در بسیاری از دیگر کشورها، به انقلاب اسلامی ایران چشم دوختهاند و با یاد و نام انقلاب ما میخوابند و برمیخیزند، اما آنان بیگانه نیستند؛ آنان خودی هستند.
والسلام علی من اتبع الهدی
اعلان یک گزارش از پیش معلوم / کورش علیانی
روز نهم خرداد 1389، خبری منتشر شد که رژیم صیونیستی به کشتی ماوی مرمره (مرمره آبی) حمله کرده است. ماوی مرمره، اولین کشتی ناوگان آزادی بود که کمکهای انساندوستانهای برای مردم در محاصره غزه میبرد. ناوگان آزادی شامل 663 نفر فعال حقوق فلسطینیان از 37 کشور جهان بود. در این حمله، کماندوهای رژیم صیونیستی دست کم 20 نفر را کشتند و تعداد زیادی از مسافران کشتی را نیز زخمی کردند.
روز نهم خرداد 1389، خبری منتشر شد که رژیم صیونیستی به کشتی ماوی مرمره (مرمره آبی) حمله کرده است. ماوی مرمره، اولین کشتی ناوگان آزادی بود که کمکهای انساندوستانهای برای مردم در محاصره غزه میبرد. ناوگان آزادی شامل 663 نفر فعال حقوق فلسطینیان از 37 کشور جهان بود. در این حمله، کماندوهای رژیم صیونیستی دست کم 20 نفر را کشتند و تعداد زیادی از مسافران کشتی را نیز زخمی کردند.
اما ناوگان آزادی چه بود؟ رژیم صیونیستی پس از پایان جنگ 22 روزه در غزه، دوباره به روش پیشین خود برای تحت فشار گذاشتن و نابود کردن فلسطینیان ساکن غزه رو آورد؛ محاصره. این محاصره نه تنها شامل تبادل تجاری با غزه که حتی شامل خدمات بهداشتی و درمانی و مایحتاج اولیه زندگی نیز میشد. جمعی از فعالان حقوق فلسطینیان، پس از گذشت ماهها از محاصره بیرحمانه مردم غزه، در ترکیه جمع شدند و نه کشتی را با نام ناوگان آزادی، با کمکهای انساندوستانه تجهیز کردند تا به مردم تحت محاصره غزه برسانند. سفر این کشتیها به سمت غزه چیز پنهانی نبود بلکه خبرنگاران رسانههای مختلف که همراه این ناوگان به سمت غزه میرفتند، مدام و مفصل جزییات سفر را به اطلاع همه مردم دنیا میرساندند.
از سوی دیگر، کاروان آزادی، یک کاروان نظامی نبود، کسی در این کشتیها سلاح نداشت و تنها هدف، رساندن آذوقه و دارو و اقلامی از این دست به مردم غزه و در واقع شکستن نمادین محاصره بود. نمادین به این سبب که در عمل، محتویات این ناوگان کوچک نیز نمیتوانست درد جدیای از مردم در محاصره غزه را درمان کند.
رژیم صیونیستی، پس از اعلام خبر حمله، آن را درگیری بین مسافران کشتی و نیروی دریایی این رژیم نامید و اعلام کرد در این درگیری ده کماندوی این رژیم نیز زخمی شدهاند. نیز پا را از این فراتر نهاده و اعلام کرد نظامیان رژیم صیونیستی از خود در برابر حمله مسافران کشتی مرمره آبی، دفاع مشروع کردهاند. این در حالی بود که حمله به کشتی مرمره آبی، در آبهای آزاد رخ داده بود.
رژیم صیونیستی پس از این حمله کشتی را به بندری در فلسطین تحت اشغال هدایت کرد و بعد اعلام کرد از این کشتی تعدادی سلاح سرد کشف و ضبط کرده است. با دقت در تصاویری که این رژیم منتشر کرده است، تعدادی چوبدستی و نیز کاردهای آشپزخانه کشتی را میتوان تشخیص داد.
در همان روز حمله، 4 هزار نفر در گوتبرگ سوئد در حمایت از کاروان آزادی راهپیمایی کردند و احتمالا تنها حدسی که نمیزدند این بود که همزمان در نزدیکی غزه، اسراییلیها اعضای این کاروان را کشتار میکنند.
چند ساعت پس از این واقعه، شورای امنیت سازمان ملل متحد جلسهای تشکیل داد و خواستار تحقیقی بیطرف، سریع، شفاف و موثق در این مورد شد. بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل متحد نیز رفتار خشن رژیم صیونیستی را محکوم کرد و توضیح مقامات این رژیم را خواستار شد.
یک هفته بعد، کمیته اجرایی سازمان کنفرانس اسلامی هم جلسه تشکیل داد و خواهان رفع محاصره غزه شد. رژیم صیونیستی نیز طبق معمول بیانیههای مقامات و مجامع بینالمللی را به چیزی نگرفت.
یکی از مقامات سابق نظامی این رژیم در گفتوگو با رادیو ارتش این رژیم اعلام کرد اگر رجب طیب اردوغان بخواهد با یک کشتی نظامی، خود را به غزه برساند، کشتیش را غرق خواهیم کرد. دیگر مقامات این رژیم نیز درخواست بان کی مون را رد کردند.
بسیاری از کشورهای اروپایی نیز به این حمله واکنشی شدیدتر از معمول نشان دادند و شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در گزارشی 56 صفحهای اعلام کرد که مدارک روشنی در دست دارد که بنا به ماده 147 کنوانسیون چهارم ژنو، میتوان رژیم صیونیستی را تحت پیگرد قانونی قرار داد.
رژیم صیونیستی در نهایت در برابر تمام فشارهای بینالمللی که میدید، تشکیل یک کمیسیون تحقیق مستقل را نپذیرفت و تنها قبول کرد خود کمیسیونی را جهت بررسی این امر تشکیل بدهد. این کمیسیون که در 26 خرداد به ریاست یعقوب ترکل (طورقل) تشکیل شد، در ابتدا پنج عضو داشت؛ یعقوب ترکل (دادستان کل سابق رژیم صیونیستی)، شبتای روزن (استاد حقوق دانشگاه عبری بار ایلان)، آموس هورِو (امیر بازنشسته ارتش رژیم صیونیستی) و دو ناظر بینالمللی.
در طول تحقیقات، روزن در سن 93 سالگی از دنیا رفت و ترکل دو عضو دیگر به این کمیسیون افزود تا نقش دو ناظر بینالمللی را کمرنگتر از پیش کند؛ میگل داچ، استاد قانون مدنی دانشگاه تلآویو و روون مرخاو، یک مأمور سابق وزارت امور خارجه رژیم صیونیستی. پیش از مرگ روزن، میانگین اعضای غیر بینالمللی کمیسیون 85 سال بود که با مرگ او و افزودن دو عضو جدید پایین آمد. حتی روزنامه هَاَرِص نیز این کمیسیون را شبیه یک نمایش مضحک قلمداد کرد.
به هر حال این کمیسیون در روز یکشنبه 8 خرداد، اولین قسمت از نتایج تحقیق خود را منتشر کرد. کمیته ترکل گزارشی 300 صفحهای منتشر کرده است. کمیته اعلام کرده عملکرد سربازان رژیم صیونیستی «مطابق قوانین بینالمللی، قانونی بوده است» و شلیک در دفاع از خویش و مجاز بوده.کمیسیون، استفاده از خشونت غیرضروری را رد کرده و اعلام کرده سربازان رژیم صیونیستی «حرفهای عمل کرده و با حضور ذهنی بینظیر، از خشونت شدیدی که از آنان انتظار میرفته پرهیز کردهاند». کمیسیون گفته «این حرفهایگری آنجا مشهود است که سربازان در حالیکه تحت خشونت شدید قرار داشتهاند، سلاحهای مرگبار خود را با سلاحهایی کمتر مرگبار تعویض کردهاند».
در این گزارش آمده که سربازان از اهداف و جزئیات سفر کشتی اطلاع نداشته و حق داشتهاند با جدیت با این افراد برخورد کنند. بهعلاوه، ممکن بود افراد روی کشتی، مسلح بوده و برای یک حمله مرگبار، آماده و تجهیز شده باشند.
کمیسیون از ارتش بابت واکنش به موقع و تصمیم درست و دفاع مشروع در برابر حمله، تقدیر و تشکر کاملی به عمل آورد؛ چون طبق نظر کمیسیون، آنان مطابق قوانین مقابله نظامی دریایی عمل کردهاند.
صحبت از 300 صفحه متن یک طرفه در دفاع از رژیم صیونیستی، مجالی طولانی میطلبد.
تنها میتوان به واقعیتهایی که در گزارش هیئت تحقیق ترکیهای منعکس شده، اشاره کرد:
1. آغاز حمله با بالگردهای رژیم صیونیستی و از فاصله دور بوده است.
2. در کشتی، سلاح گرمی وجود نداشته و مسافران پس از این که کماندوهای رژیم صیونیستی در مرحله بعد از حمله بالگردها به کشتی ریختند، با چوبدستی از خود دفاع کردهاند.
3. تمام جریان سفر ناوگان غیرنظامی و انساندوستانه آزادی، در رسانهها منعکس شده بود و گفتن این که کشتی برای ارتش رژیم صیونیستی ناشناخته بوده، هیچ معنایی ندارد.
4. نه شهروند ترکیه و شهروندانی از کشورهای دیگر، در این حمله کشته شدهاند؛ این نمیتواند حاصل تعویض سلاحهای مرگبار با سلاحهایی ضعیفتر باشد