هایپر مدیا | مرکز جامع خدمات رسانه ها / نگارش روزنامه |
|
|
اندازه فونت |
|
پرینت |
|
برش مطبوعاتی |
|
لینک خبر | جابجایی متن |
|
نظرات بینندگان |
گفتوگو با مصطفي هاشميطباریيس پيشين سازمان تربيت بدني
با سياسيكاری مخالفم نه سياست / عليرضا وهابي
ورزش و سياست به ظاهر دو عرصه جدا از هم هستند كه فاصلهای بعید با يكديگر دارند، اما در عالم واقعيت گاهی اين دو آنقدر در هم تنيده ميشوند به سختي ميتوان آنها را از هم جدا كرد. و بين سياست و سياسيون و ورزش و مديران ورزشي، خطكشي كرد، و مرزي قايل شد.
نه در ايران كه در تمام دنيا ورزش و سياست باهم عجين شدهاند. در ايتاليا برلوسكوني، نخستوزير اين كشور، با ورزش رابطه تنگاتنگي داشت، و دارد و حتي گاهي سياسيون از كارآمدي ديپلماسي ورزشي سخن ميگويند.
هنوز آن جمله دبير كل سازمان ملل در اذهان باقي مانده كه گفت: به فيفا حسوديام ميشود، زيرا اين نهاد قدرتمندتر و محبوبتر از سازمان ملل است.
در همين زمينه با مصطفي هاشميطبا، ریيس پيشين سازمان تربيت بدني، به گفتوگو نشستيم تا نظر او را در مورد حضور سياسيون در ورزش بپرسيم. شخصي كه در دولتهای محمدجواد باهنر و میرحسین موسوی، وزير صنايع بود و در دولت دوم هاشمی رفسنجانی و دولت اول سیدمحمد خاتمی، رياست سازمان تربيت بدني را برعهده داشت. هاشمیطبا كه در انتخابات دوره هشتم رياست جمهوري كانديده شده بود، سابقه رياست کمیته ملی المپیک را هم در کارنامه دارد.
اين مدير سابق ورزشی تعريفي ديگرگونه از سياست و سياسيون و رجل سياسي مطرح ميكند.
نظر شما در مورد حضور سياسيون در ورزش چيست؟ اين اتفاق را مثبت ارزيابي ميكنيد يا منفي؟
كسيكه ميخواهد در ورزش كار كند، بايد اول ورزش را بشناسد و بعد هم به آن علاقه داشته باشد. من منظور شما را از واژه سياسيون متوجه نميشوم. اگر كسي آن دو فاكتوري كه گفتم را داشته باشد و بعد هم از مسايل كشور آگاهي كامل داشته باشد، چه اشكالي دارد كه در ورزش فعاليت كند؟ اگر آگاهي داشتن از مسايل كشور را سياست تعريف ميكنيد كه بحث آن جداست.
تعبير شما از سياسيون چه افرادي هستند؟
يك سياستمدار صرف، به درد ورزش نميخورد. فردي كه بخواهد در ورزش فعاليت حزبي داشته باشد، بدون آنكه ورزش را بشناسد، نميتواند در ورزش موفق شود. رجل سياسي صرف به درد ورزش نميخورند.
رجل سياسي صرف يعني چي؟
يعني اينكه کسی عضو حزبي بوده و بهدنبال سياستهاي آن حزب باشد، بدون داشتن آشنایی با ورزش. چنين مديري به درد ورزش نميخورد. به قول معروف اگر سياسيكار باشد، به درد ورزش نميخورد.
اما محسن صفايي فراهاني يك چهره سياسي و حزبي بود و در ورزش هم تا حدي موفق نشان داد.
صفايي فراهاني به آن معنا سياسي نبود. او بيشتر يك تكنوكرات است تا سياسي؛ سوای اینهم مدير بود و هم ورزشي. كار سياسي هم در ورزش نميكرد. بيشتر از اينكه شما فكر كنيد سياسي بود، به نظر من مدير و تكنوكرات بود.
پس شما مخالف حضور افراد حزبي در ورزش هستيد نه سياسيون؟
اشكالي ندارد آدم از سياست سردربياورد. من با حضور افراد سياسيكار در ورزش مخالفم و مشكلي با حضور سياسيون در ورزش ندارم. به آن معني كه گفتم، سياسيكارها به درد هيچجا نميخورند.
چرا سياسيكارها به درد نميخورند؟
چون آدم بايد كار كند و زحمت بكشد، بدون اينكه بخواهد تبليغ سياسي براي كسي يا جايي كند.
اما خود شما در زمان رياست بر سازمان تربيت بدني، آشنايان به سياست را براي مديريت ورزشي انتخاب ميكرديد؟
آشنا به سياست اشكالي ندارد، همانطور كه گفتم اينكه كسي به سياست آشنايي داشته باشد، ايرادي ندارد.
یعنی شما مديرانتان را بر اساس نگرش سياسيشان انتخاب ميكرديد؟
من اصلا مديران را اينگونه انتخاب نميكردم. اگر كسي لياقت داشت انتخابش ميكردم و اگر لياقت نداشت، مدنظر من قرار نميگرفت. ممكن است در انتخابهايم دچار اشتباه هم شده باشم كه آن بحثش جداست و با برخي نيز به مشكل برخوردم، اما من بر اساس نگرش سياسي مديرانم را انتخاب نميكردم. من عقيده داشتم و هنوز هم دارم كه مديران بايد يك پيشزمينهاي از ورزش داشته باشند. نه اينكه كاملا ورزشي باشند، اما تا حد معقولي آشنايي وجود داشته باشد. حال ممكن است اين مدير شخصا ورزشي هم نباشد. متأسفانه ما در اين زمينه كمبود داريم.
برعكس اين قضيه چطور، يعني حضور ورزشكاران در عالم سياست را چطور ارزيابي ميكنيد؟
چه اشكالي دارد اگر اين اتفاق بیفتد؟ هر آدمي كه علاقهمند باشد ميتواند وارد سياست شود. زماني سياست را بهعنوان مديريت مملكت در نظر ميگيريم و زماني بهعنوان حزب بازي و سياسي بازي. هركدام اينها يك حالتي دارد.
اگر ورزشكاري مدير ممكلت شود اشكالي ندارد؟
چه ايرادي دارد خيلي هم خوب است. بسته به لیاقت فرد موردنظر دارد تا در زمينه ورزش و یا در زمينههاي غيرورزشي كار كند. مثلا برای وزير بهداشت، ورزشكاري كه پزشك هم باشد، چه ايرادي دارد بشود وزير بهداشت؟ همانطور که گفتم من در كل با حضور سياسيكارها مخالفم.
در مورد تشکيل وزارت ورزش و جوانان چه نظري داريد. آيا با اين تصميم، دست دولت براي دخالت در ورزش باز ميشود؟
خير، فكر نميكنم تغيير خاصي صورت بگيرد و قاعدتا كارهاي ورزش، طبق روال قبل پيش خواهد رفت. البته بهنظر من وزارت ورزش بايد در مورد اين رشته باشد و نبايد دغدغههاي سازمان جوانان و مسائل مربوط به آن اضافه ميشد. بهتر است اين بخش (سازمان جوانان) در وزارت ورزش، مانند يك ستاد فعاليت كند
وقتي كه ورزش به مسلخ ميرود / عليرضا دبير
حكايت ورزش و سياست، براي اهالي اين دو عرصه، حكايتي هميشگي و تكراري بوده است. انگار از روزي كه داستان ورزش براي ايرانيان شيرين شد و گفتوگوي عوام الناس در اتوبوس و تاكسي ختم به سياست شد، هم سياسيون به اين انديشه افتادند كه از فراگيري و شهرتآفريني ورزش بهره بگيرند و هم ورزشيها در اين انديشه كه از قبل نزديك شدن سياسيون به خودشان، ماهي هم ميشود صيد كرد و خوشبخت بود. ديگر بماند كه بر نيل به اين دو مقصود، چهها كه پديد آمد و چهها كه نشد. آنچه مقصود اين نوشتار است، يافتن پاسخي براي اين سئوال است كه در نهايت نتيجه ميل طرفين به اين وصلت خير بود يا شر؟ سياه بود يا سفيد؟
نگاه به آنچه براي ديگران به وقوع پيوسته، نه آن كه هميشه درست و مفيد باشد، اما ميتواند دورنمايي از آنچه را كه ميتواند در ورزش ما رخ دهد، حاصل آورد. سياسيها همهجاي دنيا ورزش را دوست دارند. آن را سريعترين راه براي رسيدن به پلههاي بالايي شهرت و محبوبيت ميدانند و ناديدهاش نميانگارند. يكجا اول ریيس باشگاه ميشوند و بعد نخستوزير و يكجا همینکه شاهزاده شدند و بر كرسي خلافت يا نيابت خلافت نشستند، ياد فوتبال به سرشان ميافتد و رياست فدراسيوني را هم به عهده ميگيرند.
خلاصه چندان توفيري ندارد حال و روز ورزش و سياست در كشورهاي توسعهيافته و مدرن يا شيخنشينهاي سنتگرا و بدون ريشه. عروس ورزش همهجاي دنيا خواستگارهاي پروپاقرص خودش را دارد كه كفش آهنين به پا كردهاند و به ضرب چوب و چماق هم از آن گذشت نميكنند، اما مسأله آن است كه در عموم كشورها اهالي سياست چون از ورزش كام گرفتند، حاضر به قبول ناكاميهاي ذاتي آن هم هستند. چون عامل پيروزيشان در عرصه قدرت و ثروت ورزش بود حاضر هم بودند كه پاي شكستها و هزينههاي ورزش بايستند. يعني خلاصه رفيق گرمابه و گلستان بودند.
نمونههاي اين طرز تفكر و نوع رفتار هم كم نيست. از ژاك شيراك كه حاضر بود از پلكان هواپيماي حامل تيم شكست خورده فرانسه بالا برود تا سيلويو برلوسكوني كه ميان تمام دردسرهاي سياسي و اخلاقياش، حاضر است پاسخگوي ناكاميهاي تيم مطبوعش هم باشد. يك جريان رفت و برگشت و حسابگرانه ميان دو عرصه فراگير كه نتيجهاش توسعه و پيشرفت ورزش هم بوده است. كنار تمام نتايج ديگري كه براي طرفين حاصل ميكرد.
داستان اهالي ورزش و سياست در ايران اما چيز ديگري است؛ در طول تاريخ كم نداشتهايم چهرههاي علاقهمند به قدرت و ثروتي را كه فقط «شهرت» كسر داشتند و به همين منظور پاي به عرصه ورزش گذاشتند، اما چون بادي وزيد و آسمان ابري شد، رخت خود را از اين خانه بيرون كشيده و راه ديگر رفتند. آنها حاضر به پرداخت هزينههاي طبيعي مديريت ورزش نبودند و آنچه كه از ظواهر امر برميآيد، فعلا هم رفتاري جز اين نخواهند داشت.
ورزش از نظر آنها مخروبهاي است كه نياز به سرپرستي و هدايتشان دارد و در واقع آنها جان بركفاني هستند كه بيهيچ چشمداشتي حاضر شدهاند تمام اعتبار و آبرويشان را براي آباد كردن اين بيابان حراج كنند! اين همان مصيبت بزرگ ورزش كشور است. ورزشي كه ابزار دست سياسيون بوده و يك روز بايد افول و سقوط را تجربه كند و يك روز ديگر تعليق و تحريم. ورزشي كه قرار بود عامل پيوند ميان آدمها باشد و اين روزها عينيترين نماد گسست و اختلاف شده است. ورزشي كه براي به كف آوردن جايگاهها و پايگاههاي مهم آن چپ و راست به هم ميزنند و كوچك و بزرگ چشم در چشم هم ميايستند، ورزشي كه حال و احوالش با چنين اوضاع و احوالي حتما بهتر از اين نخواهد شد، حتي اگر ریيسش لباس وزارت به تن كند يا كنار دست ریيس دولت بنشيند
گفتوگو با احمد ناطق نوري نماينده مجلس و ریيس فدراسيون بوكس
حضور سياسيون درورزش مثبت بود
شايد تعداد مسئولاني كه سالهايی طولاني در يك سمت فعاليت کردهاند، زياد نباشد، چراكه به مرور زمان افراد جاي خود را به ديگران ميدهند. در اين بين قطعا پيدا كردن مسئولي كه سالها در دو جبهه فعاليت کرده و كماكان نيز به كار خود ادامه دهد، دشوار است.
احمد ناطق نوري جزو معدود مسئولاني است كه در عرصه سياست و ورزش سالهاست كه يكهتازي ميكند. وي كه در شهرستان نور متولد شده در دورههاي اول، سوم، چهارم، پنجم، ششم، هفتم و هشتم مجلس شوراي اسلامي بهعنوان نماينده اين شهرستان حضور داشته و احتمالا براي دوره نه
شايد تعداد مسئولاني كه سالهايی طولاني در يك سمت فعاليت کردهاند، زياد نباشد، چراكه به مرور زمان افراد جاي خود را به ديگران ميدهند. در اين بين قطعا پيدا كردن مسئولي كه سالها در دو جبهه فعاليت کرده و كماكان نيز به كار خود ادامه دهد، دشوار است.
احمد ناطق نوري جزو معدود مسئولاني است كه در عرصه سياست و ورزش سالهاست كه يكهتازي ميكند. وي كه در شهرستان نور متولد شده در دورههاي اول، سوم، چهارم، پنجم، ششم، هفتم و هشتم مجلس شوراي اسلامي بهعنوان نماينده اين شهرستان حضور داشته و احتمالا براي دوره نهم نيز بخت بالايي براي ماندن در جمع اهالی بهارستان دارد.
برادر بزرگتر علياكبر ناطق نوري در حوزه ورزش نيز همين تداوم حضور را در دستور كار قرار داده و از سال 1368 تاكنون رياست فدراسيون بوكس را بر عهده دارد، رياستي كه دوره آخر، چهار سال ديگر نيز تمديد شد! البته معتقد است در حق اين رشته بسيار جفا شده و اگر مرحوم منتظري، صحبتي در مورد اين رشته مطرح نميكرد، برخي بيدليل 10 سال در آن را تخته نميكردند.
ناطق نوري در گفتوگوهاي اخيرش بارها تأكيد كرده كه حضور همزمانش در دو جبهه تداخلي نداشته و از مجلس حقوق ميگيرد و بدون دريافت پول و فقط براي رضاي خدا در ورزش كار ميكند و به همين دليل موافق طرح برخورد با دوشغلهها نيست، چراكه اصولا رياست فدراسيون بوكس را يك شغل نميداند! گفتني است وي در سال 1384، بهعنوان ریيس هيأت مديره شركت امداد خودرو سايپا نيز منصوب شد.
با او همكلام شديم تا از زبان كسي كه سالها در سياست و ورزش حضوري فعال داشته است، به ارتباط بين اين دو مقوله بپردازيم.
قبول داريد سياست تا حد زيادي وارد ورزش ما شده است؟
بله اما فكر نميكنم مسئله عجيب و يا بدي باشد. در تمام دنيا سياستمداران از اهرم ورزش نيز براي اهداف خود استفاده ميكنند و گاهي نيز اين اتفاق، بالعكس رخ ميدهد و اهالي ورزش به سمت سياست ميروند.
اين مسئله باعث موفقيت ورزش ميشود؟
ببينيد ما يك اصلي در ايران داريم كه معتقديم ديانت ما عين سياست ماست. در مورد ورزش هم ميتوانيم همين حرف را بزنيم. از چند منظر ميتوان به اين قضيه نگاه كرد. بهعنوان مثال اگر يك سياستمدار در حوزه قانونگذاري وارد ورزش شود، ميتواند با مصوبات و قوانين مرتبط با ورزش به پيشرفت آن كمك كند.
اما بسياري از اهالي ورزش، موافق حضور سياسيون نيستند و معتقدند ورزش بايد بهدست ورزشيها اداره شود!
هيچكس با حضور ورزشيها مخالف نيست و بسياري از مسئولين نيز از جنس ورزش هستند اما چه اشكالي دارد افراد سياسي از قدرت خود براي پیشرفت مقوله پرورش در جامعه استفاده كنند؟ بيشك پرورش به اندازه آموزش اهميت دارد و همه از هر قشري بايد دست به دست هم دهند تا در اين زمينه بيشتر كار شود.
اگر بخواهيم حضور سياسيون در ورزش را در دو برهه پيش از انقلاب و پس از انقلاب بررسي كنيم، به چه نتايجي ميرسيم؟
قبل از انقلاب هم سياسيها در ورزش بودند و در رأس هرم جاي داشتند، اما معتقدم پس از انقلاب، اين حضور پررنگتر شد. با اين تفاوت كه پيش از انقلاب اهداف خاص خودشان را داشتند و از ورزش و علاقه جوانان به اين مقوله، براي رسيدن به مقاصد خاص خودشان، سوءاستفاده ميكردند، اما پس از انقلاب اسلامي اگر سياسيون وارد ورزش شدند، كاملا مثبت و بهخاطر توجه به خود اين حوزه و جوانان علاقهمند به آن بود. چهرههاي سياسي به نامي آمدند كه واقعا هدفشان خدمتگذاري و پيشرفت ورزش بود. مثلا کسی مثل حسن غفوريفرد كه دكتراي فيزيك دارد، به كمك ورزش آمد و امثال او ميتوانند در اين حوزه بهخوبي فعاليت كنند.
شما به غير از يك دوره در تمامي ادوار مجلس شوراي اسلامي حاضر بوده و هنوز هم فعاليت ميكنيد و از سال 1368 تا امروز نيز در رأس فدراسيون بوكس قرار داريد. براي معرفي شما بهتر است بگوييم سياسي هستيد يا ورزشي؟
نميتوانم قطعي بگويم ورزشي هستم يا سياسي؛ بهتر است اينگونه جواب دهم كه من يك آدم مذهبي هستم كه معتقدم سياستم مثل ديانتم است و البته آلوده ورزش نيز شدهام!
يعني قبلا ورزشي نبوديد؟
چرا بودم. من شخصا بوكس كار ميكردم و به همين دليل تصميم گرفتم وارد اين حوزه شوم تا به آن كمك كنم، چراكه معتقدم بوكس رشتهاي است كه بسيار مظلوم واقع شده است. وقتي آقاي غفوري فرد ریيس وقت سازمان تربيت بدني، از من خواست رياست فدراسيون بوكس را كه 10 سال تعطيل شده بود برعهده بگيرم؛ با كمال ميل پذيرفتم و از آن زمان تا امروز در جهت اعتلاي آن قدم برداشتهام.
احيانا در اين مدت از قدرت خود براي مقاصد سياسيتان هم استفاده كردهايد؟
قطعا خير. هدف ما از روز اول احياي رشته بوكس بود. رشته مظلومی كه بيدليل به آن بيمهري ميشد. در تمام اين سالها هرگز از اهرم قدرت براي مانور دادن استفاده نكردم. ضمن اينكه همانطور كه گفتم، من اگر ریيس فدراسيون بوكس هستم، تا حد زيادي به اين رشته آگاهي دارم.
شخصا در اين مدت بيشتر از مديران سياسي استفاده كرديد يا ورزشي؟
عقيده دارم كه در زيرشاخهها بايد از افراد متخصص استفاده كرد. يك آشنايي ضمني با ورزش، شايد در اين بخش كافي نباشد و افرادي كارايي دارند كه در كار خود تبحر داشته باشند، به همين دليل در زيرشاخههاي فدراسيونها بهتر است از ورزشيها استفاده شود