هایپر مدیا | مرکز جامع خدمات رسانه ها / نگارش روزنامه |
|
|
اندازه فونت |
|
پرینت |
|
برش مطبوعاتی |
|
لینک خبر | جابجایی متن |
|
نظرات بینندگان |
درباره برادران مسلمان / یاسر عسکری
لااقل دو کتاب مفید برای شناخت جنبش اخوانالمسلمین مصر، در دسترس مخاطبان است.
اول، کتاب «تاریخ جمعیت اخوانالمسلمین، ازآغاز تا امروز» نوشته دکتر ریچارد میشل، با توضیحات صالح ابورقیق و دکتر ابوالسعود و ترجمه استاد سیدهادی خسروشاهی در دو جلد که از سوی مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه منتشر شده است.
این کتاب نتیجه تحقیقات پروفسور ریچارد میشل، استاد تاریخ در دانشگاه میشیگان آمریکاست که پس از پنج سال اقامت در مصر و پژوهش و کاوش علمی، درباره تاریخ و اندیشه بزرگترین جنبش سیاسی مصر، منتشر کرده است. کتاب منابع و مستندات فراوانی دارد و نشان میدهد که نویسنده تا چه حد محققانه کار کرده است. استاد خسروشاهی این کتاب را از روی متن عربی آن ـ که توسط انجمن اسلامی آمریکا ترجمه و چاپ شده است ـ به فارسی درآورده است که شامل توضیحات تکمیلی و اصلاحی دو تن از شخصیتهای برجسته اخوانالمسلمین، استاد صالح ابورقیق ـ عضو مکتبالارشاد اخوان و نفر دوم اخوان، پس از شهادت حسن البناء و مدیر مرکز مخطوطات عربی و سازمان فرهنگ و علوم مصر ـ و دکتر محمد ابوالسعود، اقتصاددان عضو اخوان و مقیم آمریکا، است که چاپ انگلیسی کتاب، فاقد این توضیحات است. توضیحات استاد خسروشاهی نیز که با چند دهه تحقیق و مشاهده عینی چگونگی پیدایش و استمرار حرکت اخوانالمسلمین در مصر و جهان اسلام، در ترجمه فارسی این کتاب ذکر شده بر غنای کتاب افزوده است.
کتاب در دو جلد منتشر شده که جلد اول آن، از سه مقدمه و پنج فصل و جلد دوم هم از شش فصل تشکیل شده است. نویسنده در چهار فصل اول جلد اول کتاب، به تاریخ پیدایش جمعیت اخوانالمسلمین، نحوه تأسیس این جمعیت و سیر آن میپردازد و در فصل پنجم و پایانی جلد اول هم به انحلال این جنبش سیاسی دینی، توسط دولت مصر میپردازد. در جلد دوم، نویسنده در فصل ششم و هفتم، سازمان و تشکیلات اخوانالمسلمین و آموزش و ارتباطات این جنبش انقلابی را تحلیل میکند. نویسنده در فصل هشتم، به بررسی دیدگاههای اخوانالمسلمین درباره صوفیه، تاریخ مصر، احزاب، سیاست، سرمایهداری، تمدن غربی، استعمار و... میپردازد. راهحلهای این جنبش اسلامی سیاسی در خصوص بازگشت به اسلام و اصلاح جامعه اسلامی و حکومت به تفصیل در فصول نهم و دهم توضیح داده میشود. پایان بخش کتاب هم ارزیابی نویسنده از این جنبش و آینده سیاسی آن است.
جلد اول این کتاب در بهار 1386 منتشر شد و در تابستان 87 به چاپ دوم رسید. جلد دوم نیز در زمستان 1387 منتشر شد.
و کتاب دوم، كتاب «اخوانالمسلمين، بزرگترين جنبش اسلامي معاصر»، تأليف دكتر اسحق موسيالحسيني، که این کتاب نیز با ترجمه استاد سیدهادی خسروشاهی است و از سوی انتشارات اطلاعات منتشر شده است.
این کتاب، جلد سوم از مجموعه حرکتهای اسلامی معاصر و ترجمه کتاب «الاخوانالمسلمون، کبری الحرکات الاسلامیه المعاصره» است که نيم قرن پيش در سال 1955م، در بيروت به چاپ رسيد و سپس براي بار دوم در سال 1956م، با تجديد نظر و اضافات به زبان انگليسي روانه بازار کتاب شد.
این كتاب بهخاطر دقتنظر و بیطرفی محقق و نزدیکی نگارش آن به دوران تأسیس و شکوفایی فعالیت اخوانالمسلمین در جهان عرب، از اهمیت و ارزش خاصی برخوردار است و به عقیده مترجم اندیشمند آن، در کنار کتاب «جمعیت اخوانالمسلمین» پروفسور ریچارد میشل، از مهمترین منابع درباره شناخت و تاریخ شکلگیری حركت اخوانالمسلمین است. کتاب اخیر هم با نام «تاریخ جمعیت اخوانالمسلمین، از آغاز تا امروز» به همت مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه منتشر شده است.
موسيالحسيني، این کتاب را در دو بخش نگاشته است. در بخش نخست به زندگی و اندیشهها و سیر فکری امام حسن البناء، رهبر اخوانالمسلمین، و همچنین اصول دستآوردهای اخوانالمسلمین پرداخته شده است و در بخش دوم، روابط اخوانالمسلمین با شخصیتها و گروههای مصری مورد بررسی قرار گرفته. تحقیق در چگونگی روابط اخوانالمسلمین با ملک فاروق، ارتش مصر، محمد نجیب و کمونیستها، جمال عبدالناصر و... محورهای اصلی بخش دوم از این کتاب هستند.
مترجم نیز این کتاب را برای درس «آشنايي با حركتهاي اسلامي معاصر و انديشه و عملكرد آنها» در دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران و همچنين دانشكده روابط بينالملل وزارت امور خارجه، تدريس ميكرد و كتاب را بيشتر براي استفاده از دانشجويان، ترجمه و منتشر کرده است. پس مخاطبان کتاب، نخست دانشجويان و در مرتبه بعد، همه علاقهمندان به آشنايي با حركتهاي اسلامي معاصر هستند.
این كتاب در 298 صفحه، برای نخستینبار در سال 1375 از سوی انتشارات اطلاعات منتشر شد و تاکنون چندینبار تجدیدچاپ شده است.
چه کار خوبی شد / محمدسرور رجایی
از زمانيكه خاطرم ميآيد، نام «آقاي خميني» را به ياد داشتم. تازه مكتب ميرفتم، كه انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني به پيروزي رسيد. از همان سالها، هم جهاد اسلامي مردان مجاهد افغانستان، در برابر متجاوزين روسي و عمالشان، آغاز شد. پدرم هر شب راديو را بيخ گوشش میگرفت و اخبار پيروزي انقلاب ایران را با شادی گوش ميكرد.
از همان بچگي سر زبانمان «الله اکبر، خميني رهبر» بود. گاهي هم نزديك غروب در سر كَرتهاي گلمحمد، در منطقه قلعه شاده كابل، سرود «ايران ايران رگبار مسلسلها» را با بچههاي كوچهگي خود دستهجمعي ميخوانديم، بي آن كه مفهومش را بفهميم. هرچند بعدها ميترسيديم كه بخوانيم. وقتي بزرگ شدم و پايم به پايگاه جهادي باز شد و از همان طريق به مناطق مختلف كشورم سفر کردم، هرجا كه رفتم عكسي از امام ديدم. هيچ خانهاي را در هيچ منطقه شيعهنشين نديدم كه عكسی قابگرفته از امام نداشته باشد. تصاوير امام در اندازههاي مختلف زينتبخش تکيهخانهها و مساجد نيز بود و از الزامات مبارزاتي و اجتماعي بهشمار ميآمد. امروزه اگر كسي دنبال عكسهاي اول انقلاب حضرت امام (رحمتالله) باشد، در بعضي از خانههاي شيعيان افغانستان، در مناطق مركزي، قديميترين و نايابترين عکسهای امام را ميتوان يافت که آذينبند ديوار خانههاي كاهگلي و فقيرانهشان است. خانهها اگرچه محقر و گلي هستند، ولي حضور معنوي و نگاه نافذ رهبران مذهبيشان برازندگي و بزرگي روح ساكنانش را بيان ميكنند.
محمد حكيم جمشيدي برادر شهيد عبدالرحيم جمشيدي، از شهداي افغاني هشت سال دفاع مقدس ایران است، او سال گذشته به ایران آمده بود و صحبتی مفصلی با هم داشتیم. وقتی از آشنایی او و برادر شهیدش عبدالرحیم جمشیدی با انقلاب اسلامی ایران پرسیدم گفت:
عموي من زمان شاه ايران آمده بود و در برگشت از ایران، به رسم سوغاتی راديویی آورده بود. آنزمان راديو در روستاهاي ما نبود و از عجايب روزگار بهشمار ميرفت! عمويم، پدرم و ديگران هر شب در منزل ما جمع میشدند و به اخبار گوش ميدادند. يكشب موج راديوي افغانستان را که خبر ميگفت گوشمیدادیم، گوینده خبر ناگهان گفت كه امروز امام خميني وارد ایران شد و ايران را گرفت! پدرم خوابيده بود، بلند شد و گفت: «صداي رادیو را بلند كن، ببینم چه شد.» عمويم همزمان كه صداي راديو را بلند ميكرد، گفت: «امام خميني ايران را از پيش شاه گرفته.» پدرم با خوشحالي گفت: «به به، چهكار خوبي شد.» آن زمان من و عبدالرحيم كوچك بوديم، از پدرم پرسيديم: «حالا كه امام خميني ايران را از چنگ شاه بيرون كشيده، چه ميشود؟» پدرم گفت: «حالا ايران يك كشور اسلامي ميشود. امام خميني خودش يك مجتهد است و آدم بسيار خوبی است...»
پدرم اين حرفها را براي ما به بیان يك قصه ميگفت. قصهای که هیچوقت فراموشش نخواهم کرد.