هایپر مدیا | مرکز جامع خدمات رسانه ها / نگارش روزنامه |
|
|
اندازه فونت |
|
پرینت |
|
برش مطبوعاتی |
|
لینک خبر | جابجایی متن |
|
نظرات بینندگان |
سخن اسلام از زبان مسيحيت /دكتر محمدرضا زائری
برخی از جذاب ترين آثار علمي و ادبي كه در مدح و ستايش ارزش هاي اسلامي و تجليل از پيامبر اكرم و ائمه اطهار عليهم السلام منتشر شده، توسط نويسندگان مسيحي به رشته تحرير درآمده است. اين گونه آثار علاوه بر جلب توجه مسلمانان و شيعيان، براي غير مسلمانان و غير پيروان اهل بيت نيز بسيار مفيد و تأثيرگذار بوده است. (1)
اگر از آثار منتشر شده توسط مستشرقين منصف و صادق بگذريم، بسياري از اين نمونهها را در نوشتهها و سرودههاي مسيحيان شرقي – خصوصا انديشمندان و نويسندگان و شاعران لبناني – مييابيم.
پس از دوره بيداري فكري و عصر نهضت در منطقه خاورميانه، حركتهاي گسترده فكري و فرهنگي از سوي مسيحيان عرب صورت گرفت. سال هاي پاياني قرن نوزدهم و سال هاي آغازين قرن بيستم اوج درخشش و شكوه اين گونه آثار است. بسياري از اين آثار به شكل مستقيم درباره اسلام و ارزشهاي اسلامي و قرآن كريم و شخصيت رسول گرامي اسلام و اهل بيت او عليهم السلام نگاشته شده است. از كساني چون جرجي زيدان كه تاريخ تمدن اسلامي او مشهور است گرفته تا كساني چون امين ريحاني و جبران خليل جبران و ميخاييل نُعيمه و امين نخله و... هركدام به نوعي نسبت به اين موضوع اثر يا آثاري از خود به جاي گذاشته اند.
بدين ترتيب، علي رغم همه نغمههاي مخالف اسلام و عملكردهاي نادرست مدعيان اين دين آسماني و بزرگ، به مرور جرياني در ميان انديشمندان و اهل فكر و روشنفكران مسيحي وجود داشته كه ارادت و احترام خود را به پيامبر اسلام و اهل بيت ابراز كنند. گاه برخي نمونهها از اين آثار چنان شوق انگيز و شورآفرين است كه تأليف آن ها توسط غير شيعه باوركردني نيست.
گرچه فراوانند روشنفكران و نويسندگان و حتي كشيشهاي برجسته مسيحي كه هر سال در مجالس عاشورايي شركت ميكنند و به ايراد سخن ميپردازند، ولي اگر بخواهيم مشهورترينها و فعال ترينها را ياد كنيم، از نويسندگان و شاعران مسيحي لبناني كه درباره اسلام و قرآن و رسول ا... صلوات ا... عليه و اهل بيت آثاري دارند و هنوز هم در قيد حيات هستند، بدين افراد ميتوان اشاره كرد ( بايد توجه داشت كه طبيعتا سطح هنري و كيفيت آثار و شرايط فكري و شهرت همه اين افراد يكسان نيست):
ادموند رزق: وزير و نماينده سابق مجلس كه سال ها در مجالس حسيني روز عاشورا سخنراني كرده است و كتابي به نام «اسلاميات» دارد. وي سال ها قبل از انقلاب به ايران سفر داشته و نشان فرهنگي ايران را دريافت كرده است.
رشاد سلامه: فرزند بولس سلامه شاعر معروف غدير و جانشين سابق دبير كل حزب كتائب، پيش از اين نماينده لبنان در سازمان فائو بوده و سال هاست در مجالس ديني شيعيان سخنراني ميكند.
جوزف هاشم: وزير سابق و از چهرههاي مهم حزب كتائب كه راديو صوت لبنان را براي اين حزب راه اندازي كرد. وي كه به پيشينه شيعي و سيادت خاندان خود افتخار ميكند، چندين قصيده حماسي درباره اميرمؤمنان و امام حسين و حضرت زينب عليهم السلام دارد كه آن ها را در قالب كتاب علويات منتشر كرده. او سال ها نيز استاد ادبيات عرب بوده است.
جرج جرداق: شاعر و اديب برجسته و صاحب مجموعه پنج جلدي « امام علي، صداي عدالت انساني» مشهورترين كتاب نوشته شده درباره امام علي عليه السلام. وي همچنين كتاب ديگري با نام «روائع نهج البلاغه» دارد.
جرج زكي حاج: شاعر و نقاش و نويسنده، استاد دانشگاه لبنان كه قصيده خود درباره امام حسين عليه السلام را در قالب كتاب كوچكي به چاپ رسانده است.
ريمون قسيس: استاد ادبيات و شاعر مقيم زحله كه كتابي با نام « علي امام فقيه و حكيم» دارد.
جرج شكور: شاعر و استاد ادبيات عرب كه علاوهبر كتابهاي متعدد به تصحيح آثار و ديوانهاي متعددي اقدام كرده. وي وصي ادبي سعيد عقل شاعر بزرگ لبنان است. او تاكنون يك كتاب به نام حماسه امام علي و يك كتاب به نام حماسه امام حسين منتشر ساخته و اخيرا قصيده طولاني زندگي پيامبر اكرم را به پايان برده است.
جوزف حرب: استاد دانشگاه و شاعر معروف كه در شعر معاصر عربي جايگاه ويژهاي دارد. وي سال ها پيش منظومهاي بسيار زيبا با عنوان «بكائيه رأس الحسين» سروده است.
ويكتور كك: از اساتيد قديمي دانشگاه و نويسنده و محقق توانمندي كه به عشق ايران و زبان فارسي مشهور است. او حدود 50 سال پيش از دانشگاه تهران در مقطع دكتري فارغ التحصيل شده و از آن زمان به تأليف آثار مربوط به ايران و ادبيات عرفاني فارسي مشغول است. وي چند قصيده درباره اميرمؤمنان و امام رضا عليهما السلام دارد.
ميشل كعدي: استاد دانشگاه و نويسنده كه پايان نامه دكتري خود را سال ها پيش در واتيكان به زبان فرانسه درباره اميرمؤمنان نوشت و بعدها خلاصهاي از آن را به صورت مستقل به زبان عربي منتشر كرد.
جورج طربيه: استاد دانشگاه و فعال فرهنگي كه علاوه بر آثار قابل توجه در حمايت از فلسطين، دو قصيده خواندني درباره امام حسين و كربلا منتشر كرده است.
شايد بتوان گفت اين گونه آثار كه از زاويه ديد يك مسيحي و در فضايي متفاوت از قرآن و بعثت و غدير و كربلا سخن گفتهاند، هم از نظر ادبي به دليل ويژگيها و خصايص شان يك گونه ادبي مستقل به شمار ميآيند و قابل بررسي و تحليل و مطالعه هستند، و هم از نظر ديني يك گواهي و اقرار زنده بر فضايل و حقايق جاودان اسلام و تشيع محسوب ميشوند و ارزش عرضه و معرفي جدي دارند.
تكريم و تجليل هوشمندانه و حساب شده از اين افراد به شكلهاي گوناگون (معرفي در نشريات و صدا و سيما، ساخت فيلم مستند، مصاحبه، ترجمه آثار، خريد كتاب هاي شان، سخنراني و شركت در همايش ها، ديدار مهمانان ايراني لبنان با آن ها و...) علاوه بر اينكه اداي شكر واجب از سوي پيروان اهل بيت است، موجب تشويق و تشجيع آنان و ديگران و باعث رشد و توسعه اين گونه فعاليتها و ايجادانگيزه براي روشنفكران و هنرمندان مسيحي است و با توجه به نقش و جايگاه فرهنگي اجتماعي لبنان در ميان كشورهاي عربي و ارتباط اين افراد با بدنه جامعه مسيحي و تأثيرگذاري آنان در جامعه مسيحي حتي به شكل مستقيم در روابط سياسي و جايگاه جمهوري اسلامي و روابط خارجي نظام نیز مؤثر است.
در سال هاي گذشته، خوشبختانه فعاليتهاي ارزندهاي توسط رايزني فرهنگي جمهوري اسلامي در لبنان انجام شده و به نظر ميرسد اهتمام بيشتر به اين حوزه ميتواند حتي در مخاطب مسيحي داخل ايران هم تأثير به سزايي داشته باشد. يكي از پيشنهادهايي كه هنوز عملي نشده نام گذاري كوچه افشين در خيابان استاد نجات اللهي قبل از كليساي مركزي ارامنه (هم سفارت لبنان و هم بنياد نهج البلاغه در اين كوچه قرار دارند) به نام استاد جرج جرداق بوده است كه تا مراحلي هم پيش رفته و نيازمند اقدام جدي و سريع شوراي شهر تهران قبل از فوت ايشان است.
در عين حال تكريم و تجليل از درگذشتگان نيز بي شك داراي همين تأثير و اهميت هست. بزرگداشت چهرههاي برجستهاي از جمله بولس سلامه، سليمان كتاني، نصري سلهب، خليل فرحات و... علاوه بر اداي دين به آنان كه در فضاي مسيحي نام حق را بزرگ داشته و به مصداق «ذكر علي عباده» به عبادت مشغول بودهاند باعث ميشود خانواده و بازماندگان آن ها دريابند كه قدم گذاشتن در اين راه پيش از آنكه در آخرت با پاداش الهي روبه رو شود، در همين دنيا مورد تقدير قرار خواهد گرفت.
سال ها پيش در هنگام اكران يك فيلم ديني طي يادداشتي در روزنامه جام جم پيشنهاد كرده بودم كساني كه همواره از كم كاري نهادهاي مسئول در زمينه آثار ديني شكايت دارند و به توليدات نامطلوب و غير مناسب انتقاد ميكنند، يك بار به جاي دعا و نفرين برخيزند و بليت سينما بخرند و با حمايت عملي و عيني خود نشان دهند كار ديني مخاطب دارد و بدين ترتيب كارگردان و فيلمبردار و نويسنده و نقاش و شاعر و ناشر و روزنامه نگار و... را تشويق كنند تا براي اين بازار و اين مخاطب كار كند. زيرا « اگر امروز از چنين حركت هايي استقبال شود، فردا در توليد محصولات جديد اثر خواهد گذاشت» (2)
يك نويسنده يا شاعر مسيحي وقتي از معجزه قرآن كريم سخن ميگويد (3) يا مشهورترين كتاب در مدح و ستايش اميرمؤمنان را تأليف ميكند (4) يا در سوگ سيدالشهداء مقتل ميسرايد (5) يا از انتظار امام زمان عليه السلام ميگويد (6) به اندازه كافي فداكاري كرده و گاه در محيط فرهنگي و اجتماعي خود دچار آزردگيها و مشكلاتي ميشود. اگر ما در مقابل براي حمايت مادي و معنوي اين جريان نكوشيم و كاري نكنيم چگونه ميتوان انتظار داشت اين مسير ادامه يابد و استمرار داشته باشد.
دكتر معن حيدر، استاد شيعي دانشگاه بوئنوس آيرس، در حاشيه تجليل از آنتوان بارا نويسنده كتاب امام حسين در فكر مسيحي (7) ميگويد: «ما براي اين متفكرين آزادانديش چه كرده ايم؟ چگونه موضع گيريهاي آزادانه آن ها را قدر دانسته ايم ؟ به چه شكلي غير از تحسين و تعجب از آثارشان آن ها را تشويق و دلگرم ساخته ايم؟ كمترين كار چه براي اشخاص و چه براي مؤسسات و نهادهاي ديني، خريد چند نسخه از آثار آن هاست براي توزيع و اهداء «تا بدين ترتيب بر شمارگان چاپ اين آثار افزوده شود و كار رونق بيشتر گيرد و به چشم آيد و به دست ديگران برسد» يا تماس مستقيم با ايميل يا تلفن يا آدرس پستي آن ها و قطعا اين كار از نظر روحيه دادن و برقراري ارتباط بسيار مؤثر است.
اين گونه حمايتها و تقديرها از چنين نويسندگان و شاعراني بيش از آنكه تصور ميكنيم، تأثير و اهميت دارد و علاوه بر آنكه به مصداق «من لم يشكر المخلوق لم يشكر الخالق» اداي وظيفه سپاس گزاري است، بدون ترديد در ايجاد فضاي مناسب تر براي اين گونه آثار و تشويق ديگر شاعران و نويسندگان مسيحي نقش دارد و هر يك از ما را در سطح و جايگاه خاص خود در توليد و عرضه آثار جديد در اين زمينه سهيم ميسازد
(1) دانشمند برجسته شيعي مغرب ادريس هاني صاحب كتاب مشهور «در مكتب امام حسين شيعه شدم» ميگويد: «كتابي كه در آغاز اين تحول در من بسيار تأثيرگذار بود و مرا دگرگون ساخت، اثر نويسنده مسيحي لبنان «نصري سلهب» بود.» متأسفانه اين گونه آثار كمتر به فارسي و ديگر زبانها ترجمه شده اند.
(2) كتاب حكايت بيروني، محمدرضا زائري، انتشارات جام جم، تهران، 1383
(3) امين نخله نويسنده و شاعر برجسته لبناني علاوه بر اين بارها در آثار متعدد خود به صورت مستقل يا در ضمن كارهاي ديگر از اسلام و قرآن كريم و حضرت امير عليه السلام سخن گفته است.
(4) كتاب «امام علي صداي عدالت انساني» اثر جرج جرداق، همچنان مشهورترين كتاب در مورد شخصيت و تاريخ امير مؤمنان در سطح جهان به شمار ميآيد.
(5) بولس سلامه، شاعر معروف غدير، تمامي ماجراي كربلا را به شكل تفصيلي روايت كرده و مقتل سالار شهيدان را به شكلي بسيار سوزناك و اثر گذار سروده است.
(6) سليمان كتاني نُه جلد كتاب در مورد پيامبر اكرم و اهل بيت (تا امام كاظم عليه السلام) تأليف كرد و همچنين پيش از مرگ كتابي درباره شخصيت امام خميني نوشت.
(7) اين نويسنده سوري مقيم كويت با اين كتاب دچار مشكلات فراوان شد، اما همچنان بر مواضع شگفت و حيرت انگيز خود در تجليل و تكريم اهل بيت رسول خدا پاي ميفشارد.
فيلم ممنوعه؛ داريم يا نداريم؟ /مهدی یمینی
از قدمهاي بزرگ معاونت سينمايي وزارت ارشاد در دولت دهم، اعمال سياست رفع توقيف بود كه طي اين فرآيند يك دوجين فيلم – از «پنجمين سوار سرنوشت» ايرج قادري كه 30 سال پيش توسط معاديخواه توقيف شده بود تا «تسويه حساب» ميلاني كه يك سال پيش صفارهرندي توقيفش كرده بود – روانه پرده سينماها شدند و همين قدم اول، واكنشهاي شديدي را برانگيخت تا جايي كه علم الهدي خطيب صريحاللهجه نماز جمعه مشهد از اين اقدام به نمايش «فيلمهاي ممنوعه» تعبير و مسببين را تهديد كرد و بلافاصله شمقدري نامه سرگشاده تندي خطاب به علم الهدي نوشت و تذكر آيين نامهاي گرفت، اما كوتاه نيامد و در جلسه اخيرش با كارگردانان سينما پاسخهاي صريح تري به علم الهدي داد و گفت اصلا فيلم ممنوعه نداريم و آن چه هست اختلاف سليقه است.
تفسير گفته شمقدري اين است كه سليقه بعضيها در گذشته توقيف بعضي فيلمها بود و سليقه بعضيها اكنون رفع توقيف آن فيلم هاست. حال اگر اين اظهارات را مبناي سياست سينمايي اين دوره بدانيم، در سالهاي آتي سنگ روي سنگ نخواهد ماند و هركس در هر مقام و جايگاهي سعي خواهد كرد به نحوي از انحاء سليقه خود را اعمال كند.
اعلام اين كه «فيلم ممنوعه نداريم» توسط مقامي كه خود را تنها مرجع تصميم گيري درباره سينماي كشور ميداند، پيش از هر چيز، پيامي روشن است به آن دسته از تهيه كنندگان، كارگردانان و فيلم نامه نويساني كه بسيار شايقاند خارج از ضوابط، چهارچوبها و محدوديتهاي محتوايي گذشته به توليد و عرضه فيلم اقدام كنند و چه بسا از هم اينك قلمها و قدمهاي خود را براي عبور از خط قرمزهاي 30 ساله به حركت درآوردهاند.
اما شمقدري هم كه با اعتماد به نفس عجيب، بر وجود فيلمهاي ممنوعه در گذشته، حال و آينده خط بطلان كشيده است، احتمالا براي انبوه فيلم هايي كه در سالهاي آتي با ظواهر و بواطن به اصطلاح ممنوعه روي دستش خواهند گذاشت، فكري داشته است.
اما حقيقت اين است كه سخن امام جمعه محترم مشهد شايد در مصاديق قرين صحت نباشد كه به نظر نگارنده نيز همين طور است، اما در مبنا سخن سنجيدهاي است. اين بديهي است كه در مقابل علم مفيد و سازنده و هنر مفيد و سازنده، علم و هنر مضر و تخريب كننده داريم و فيلم و سينما نيز از اين قاعده مستثني نيست، اما اين ناتواني ما در 30 سال گذشته بوده است كه نتوانسته ايم در تئوري و عمل (ضوابط و مصاديق) بين فيلم خوب و سازنده و فيلم مخرب و ممنوعه تميز قائل شويم و همواره به دليل ضعف دانش و مديريت، سليقهاي عمل كرده ايم.
در تأييد مبناي سخن خطيب جمعه مشهد اشاره به مصداقي از وجود فيلم ممنوعه كافي است تا صحت ادعاي معاون محترم سينمايي نقض شود. چند سال پيش فيلمي به نام «آفسايد» در همين كشور ساخته شد كه نه تنها تمام مجوزهاي قانوني را از وزارت ارشاد گرفت، بلكه از حمايتهاي مادي و معنوي تعدادي از ارگانها و حتي همكاري خوب نيروي انتظامي و مشاركت حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي برخوردار شد، اما پس از ساخت آقايان تازه متوجه شدند با دست خودشان به ساخته شدن فيلمي مشغول بودهاند كه نه تنها فيلم و سينما بنا به تعريف مرسوم دنيا نيست و فاقد كمترين ارزشهاي هنري و سينمايي است، بلكه يك بيانيه سياسي مستند و تأثيرگذار عليه نظام جمهوري اسلامي و حكومت ديني است. در طول فيلم همواره ذهن مخاطب به شكلي فزاينده در تقابل با مباني انقلاب اسلامي تحريك ميشود و در سكانس پاياني نيز، تماشاچي تهييج شده، به قيام و شورش خياباني عليه حاكمان ديني دعوت ميشود. آفسايد که حقيقتا مصداق بارز فيلمهاي ممنوعه است، به طرز مرموزي پي در پي در جشنوارههاي خارجي حضور يافت و جوايز بيشماري گرفت و براي كارگردانش آن قدر محبوبيت از نوع اپوزيسيوني كسب كرد كه وقتي اين آقا اخيرا در حال توليد فيلم قاچاقي عليه نظام دستگير شد، حتي رييس جمهور فرانسه آزادي اش را از ايران مطالبه كرد.
پاسخ به اين پرسش نيز ميتواند بحث را به نتيجه مطلوب نزديك تر كند كه چگونه در گذشته فيلم هايي در كشور با مجوزهاي پيش و حين و پس از توليد و نظارتهاي چندگانه مراجع مسئول در نهادهاي فرهنگي و قضايي و انتظامي و اطلاعاتي توليد و بلافاصله پس از توليد توقيف شده اند، در حالي كه برخي از همين فيلمها بدون بودجه و امكانات عمومي و حمايتهاي دولتي اصلا امكان توليد نداشتند. فيلم هايي با هزينه حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي و يا كمكهاي مالي بنياد فارابي ساخته و توقيف ميشدند. حتي صدا و سيما هم فيلمهايي ميسازد كه گاه صلاحيت پخش از خود شبكههاي تلويزيوني را هم كسب نميكنند.
مخلص كلام، در كشوري كه ساخت فيلمهاي سينمايي از آغاز توليد تا پايان اكران با هدايت، حمايت و نظارت مراكز و نهادهاي دولتي و حاكميتي ميسر ميشود، اصلا چرا بايد چيزي به نام «فيلم ممنوعه» يا «غيرقابل نمايش» ساخته شود؟
حال اين كه اگر در 30 سال گذشته مباني نظري سينما در نظام جمهوري اسلامي تبيين ميشد، ماهيت حقيقي آن تشريح و افق و چشم انداز سينماي ايران ترسيم ميشد. در اين رهگذر نسبت سينما با همه داشتههاي ما از قبيل دين، آموزش، حكومت، خانواده، سياست، اوقات فراغت، نقد قدرت، نهضت جهاني اسلام و حتي خود فيلم ساز مشخص شده بود. اتفاقي كه در غرب وحشي طي سده گذشته افتاد و اينك سينماي هاليوود به عنوان ابزار اصلي سيطره فرهنگي آمريكا بر دنيا، هم تكليفش با خودش روشن است، هم با مردمش و هم با دنيايي كه ميخواهد حاكميتش را بر آن اعمال كند.
اما سينما در كشور ما براي رسيدن به چنين سرنوشتي در قدم اول نيازمند ايجاد تغييرات اساسي در جايگاه و جغرافياي خود است. تا زماني كه سينماي ايران يك متولي به عنوان معاونت در وزارتخانه پر پيچ و خم ارشاد و بيشمار مدعي رسمي و غيررسمي در ارگانها و نهادهاي كوچك و بزرگ دارد و تا زماني كه يك مديريت كلان كه نگاه استراتژيك و نظرات و تصميماتش تمام حوزههاي سياسي – امنيتي – اجتماعي، فرهنگي – اقتصادي و... (و حتي ديپلماسي با يك نگاه جهاني) را پوشش دهد، سكان سينما را در دست نداشته باشد، سينماي ايران هم چون زورقي بر امواج سرگردان خواهد بود.
ايده خوب تشكيل شورايعالي سينما، اگر با اين مأموريت و با چنين هدف و انگيزه متعالي با جمعي از صاحبان آراء ذيل يك فكر بزرگ تشكيل شود و بتواند نسبت ما، سينما و جهان روبه روي ما را با يكديگر مشخص كند، اولين گام صحيح براي تحقق سينماي ملي ايران برداشته شده است. بايد منتظر ماند و ديد ايده شوراي عالي سينما تا چه اندازه جدي و آن چيزي است كه بايد باشد
اگر در 30 سال گذشته مباني نظري سينما در نظام جمهوري اسلامي تبيين ميشد، ماهيت حقيقي آن تشريح و افق و چشم انداز سينماي ايران ترسيم ميشد. در اين رهگذر نسبت سينما با همه داشتههاي ما از قبيل دين، آموزش، حكومت، خانواده، سياست، اوقات فراغت، نقد قدرت، نهضت جهاني اسلام و حتي خود فيلم ساز مشخص شده بود