هایپر مدیا | مرکز جامع خدمات رسانه ها / نگارش روزنامه |
|
|
اندازه فونت |
|
پرینت |
|
برش مطبوعاتی |
|
لینک خبر | جابجایی متن |
|
نظرات بینندگان |
عبور از خط/دكتر حميد پارسانيا
1-هویت تاریخی
هر فردی در جهانی متولد و با مجموعه معانی تحقق یافته تاریخ خود مواجه می شود؛ این معانی از مسیر آگاهی، اراده، و رفتار انسان های قبل از او تحقق یافته و در فرآیند جامعه پذیری، مجموعه آن ها به حریم شخصیت فرد وارد می شوند. چنان که هویت فرد متناسب با همان مجموعه شکل می گیرد و در صورتی که شخصی از پذیرش مجموعه معانی ای که در قلمرو تاریخ و فرهنگ مربوط به او وارد شده اند سر باز زند، نظام اجتماعی با ابزار ها و امکانات تشویقی و تنبیهی خود درصدد کنترل او برمی آید.
کسی که معانی فرهنگی و تمدنی را درونی کرده و هویت و شخصیت او مطابق آن ها شکل گرفته باشد، به عنوان عامل و کارگزار نظام، نیازها و لوازم درونی مربوط به آن مجموعه را دنبال می کند و تحولات و تغییراتی را که به تناسب آن نیازها مورد نیاز باشد، پی می گیرد.
در صورتی که یک فرهنگ در طی تطورات تاریخی خود، مراحل و مراتب طولی داشته و در عبور از این مراحل، با تضادها و کشمکش های درونی نیز مواجه است. فردی که شخصیت و هویت او در چهارچوب نظام معنایی آن شکل گرفته است، به تناسب نسبتی که با آن فرهنگ پیدا می کند و جایگاه و نقشی که در آن به دست می آورد، استعداد و شخصیت خود را در جهت بسط مراحل تاریخی آن به کار می گیرد.
2- کرانه های فرهنگی
درباره نسبتی که فرد با محیط تاریخی و فرهنگی خود برقرار می کند، به تناسب دیدگاه های انسان شناختی متفاوت نظرات گوناگون مطرح است.
دیدگاه هایی که فرد و هویت او را به جامعه و یا ساختار آن تقلیل می دهند، ابعاد شخصیتی فرد را از مرزها و کرانه های نظام معنایی موجود و یا اقتضائات و مناسبات مربوط به آن نمی توانند فراتر بدانند. نوآوری ها و تحولاتی که بر این اساس برای افراد تصویر می شود، همواره از افق نیازها و الزامات وضعیت موجود شکل می گیرد.
دیدگاه هایی که فرد و شخصیت او را به ساختار و نظام اجتماعی تقلیل نمی دهند و نگاه خرد به مسائل اجتماعی دارند و سطوح مختلف پدیده های اجتماعی را به رفتارها و کنش های او باز می گردانند، در صورتی که هویت فرد، و نظام معرفتی و انگیزشی وی را به افق معنایی خاصی محدود کنند، قدرت تحرک، گزینش و خلاقیت افراد را از دامنه مجموعه معنایی که برای او تصور کرده اند و در نتیجه از مرز های نظام و ساختاری که براساس آن مجموعه ساخته می شود، نمی توانند فراتر ببرند.
تنها آن دسته از رویکرد های انسان شناختی عبور از کرانه های تاریخی هویت افراد و اشخاص را ممکن می دانند که خلاقیت و فعالیت آدمی را به یک نظام معنایی خاص محدود نکنند و امکان عصیان، نسبت به همه آن چه را که فرد، از یک مقطع تاریخی خاص تحصیل کرده و با آن هویت و شخصیت خود را شکل داده است، ممکن بدانند. افرادی که از این ظرفیت انسانی خود استفاده کنند، موفق به عبور از مرز های تاریخی هویت خویش می شوند. این افراد با عبور از یک جهان، در خدمت معانی و صور جهانی قرار می گیرند که به حریم آن وارد می شوند، و کنش ها و رفتار های آنان افق جهان جدید را ترسیم می کند.
3- خط های هویتی
در صورتی که انسان ظرفیت عبور از جهانی که شخصیت نخستین او در آن شکل گرفته است و امکان ورود به جهان های دیگر را داشته باشد، آیا نسبت ذات و حقیقت او با جهان هایی که در آن زندگی کرده و یا از آن ها عبور می کند، یکسان است و یا آن که او به رغم تطورات هویتی، تاریخی ای که دارد، نسبتی واحد و یکسان با همه آن ها ندارد، و اگر او نسبتی واحد با همه جهان ها ندارد، دلیل آن چیست؟
برخی از دیدگاه های اگزیستانس و همچنین رویکرد های پراگماتیستی که اراده و یا انگیزه آدمی را عامل مطلق و تعیین کننده برای ایجاد معانی و ساختار های متناسب با آن ها می دانند، هویت را نیز پدیده ای صرفا تاریخی می شمارند که در دامن معانی و کنش های انسانی شکل می گیرد. از این دیدگاه معانی، پدیده های صرفا انسانی هستند، که در تعاملات انسانی به طور مستمر و مداوم، تولید و بازتولید می شوند. فرد در تعامل همیشگی با مجموعه ای از معانی بوده که با مشارکت دیگران ساخته و پرداخته است و تعامل افراد در چهارچوب اقتضائات جهان موجود شکل می گیرد و گاه با عبور از مرز های جهانی که ساخته اند، آفاق جهان های دیگر را آشکار می سازد. بر این اساس، مجموعه معانی و هویتی که فرد در دامن آن ها پیدا می کند، حقیقتی فراسوی عمل و رفتار تاریخی انسان ندارند.
این دیدگاه به رغم منزلت و جایگاهی که برای انسان در ساختن و پرداختن جهان های مختلف تصویر می کند، همه این جهان ها را محصول کار و اراده انسان ها دانسته و هیچ یک از آن ها را مشتمل بر ارزش، آرمان و یا حقیقتی نمی داند که راهی را فراسوی انسان بگشاید.
در نتیجه، میزان و ملاکی را نیز برای سنجش و داوری بین آن ها نمی تواند در نظر بگیرد و به همین دلیل، جهان های مختلفی که از این رهگذر پدید می آید، در واحد های فرهنگی و تمدنی مستقل از یکدیگر، صورتی قیاس ناپذیر پیدا می کنند، یعنی گرچه هر سیستم و نظام معنایی، به تناسب ساختار درونی خود دارای اجزایی است که در قیاس با یکدیگر قرار می گیرند ولکن مجموعه های معرفتی و اجزای آن ها در سطح کلان، جهان های متفاوت قیاس ناپذیری را تشکیل می دهند، به گونه ای که هنجارها، ارزش ها، آرمان ها و معانی و مفاهیم بنیادین هیچ یک از آن ها، قابل انتقال به دیگری نبوده و با موازین دیگری در معرض داوری قرار نمی گیرد.
4- تشویش و دوگانگی هویتی
در انسان شناسی اسلامی، اولا: هویت انسان به ساختار اجتماعی او تقلیل پیدا نمی کند، یعنی فرد، یک ظرف خالی و تهی نیست که به حسب جایگاه اجتماعی و تاریخی معنا و هویت خود را پیدا کند.
ثانیا: ابعاد معرفتی و وجودی انسان به حسب ذات او نظیر دیگر حیوانات نیست تا به نوعی خاص مقید شود و ابعادی محدود داشته باشد، بلکه صورت های متنوعی پیدا می کند و به همین دلیل، پیامد های اجتماعی آن به یک جهان اجتماعی خاص مقید نمی شود.
ثالثا: به رغم توانمندی انسان بر عبور از مرز های جهانی که در آن متولد شده و ورود به جهان های گوناگون، نسبت او با همه جهان ها یکسان نیست.
دلیل ادعای سوم این است که انسان گرچه از مسیر اراده و عمل با مجموعه معانی مختلف در عرصه جهان اجتماعی متحد شده و از این طریق در تحقق بخشیدن به آن ها سهیم می شود و لکن اولا همه این معانی بافته های انسانی نیستند و ثانیا، گرایش وجودی انسان نسبت به همه معانی یکسان نیست.
انسان به حسب حقیقت و فطرت خود قبل از آن که با پدیده های تاریخی ای ارتباط داشته باشد که از مسیر عمل و اراده او شکل گرفته اند، و قبل از آن که با موجودات مقید و محدود ارتباط و تعامل داشته باشد، با هستی نامحدود و مقدسی ارتباط دارد که به دلیل تعالی و نامحدود بودن خود، همه جا حضور دارد و در نتیجه از خود انسان به انسان نزدیک تر است. انسان برخی از مفاهیم و معانی و برخی از گرایش ها و تمایلات را از طریق این ارتباط که ارتباطی بی تکیف و بی قیاس با رب الارباب است، به دست می آورد. این دسته از معانی که از ارتباط مستقیم همه انسان ها با خداوند واحد حاصل می شود، سرمایه مشترک بشری است که هم امکان تعامل و گفت وگوی انسان ها را با خدا صرف نظر از این که در کدام جهان زندگی می کنند، فراهم می آورد و هم ظرفیت تصور آرمان ها و ارزش هایی را به وجود می آورد که آدمی را به سوی جهان معنوی و قدسی راه می برد، جهانی که انسان به حسب ذات و حقیقت خود متعلق به آن است.
براساس این دیدگاه، انسان گرچه با ورود به جهان های مختلف، هویت های متفاوتی پیدا می کند، و گرچه توان عبور از خط های مرزی هویت های گوناگون را دارد، ولکن این هویت های تاریخی، الزاما مطابق با آن هویتی نیست که آدمیان از طریق ارتباط مستمر خود با خداوند سبحان در جست وجوی تحقق تاریخی اش بوده و طالب آن هستند. تشویش و اضطراب پدیده ای تاریخی است که در اثر گسل بین هویت فطری و حقیقی انسان با هویت فرهنگی و تمدنی آن به وجود می آید
اولين سانتريفيوژ را به ايران آوردم / فرشاد مهدی پور - مرتضی بیات
انتهاي منطقه دارآباد تهران، درست جايي كه شهر به پايان مي رسد، نقطه آغاز بيمارستان شهيد مسيح دانشوري است؛ محل وعده براي گفت و گو با دكتر علي اكبر ولايتي؛ سياستمداري كه پرونده اصلي شماره 39 پنجره به او اختصاص يافته است.
آنچنان كه خود ولايتي مي گويد (و بيشتر از زبان محسن رضايي شنيدهايم) او به دليل نداشتن حجت شرعي در انتخابات سال گذشته نامزد نشده است؛ هر چند كه اصلاح طلبان پيغام داده بودند كه اگر او نامزد شود، ديگر كسي به ميدان رقابت ها وارد نخواهد شد.
مصاحبه با تأخير آغاز مي شود و ولايتي ترجيح مي دهد كوتاهتر و جزييتر پاسخ دهد تا به سئوالات بيشتري جواب داده باشد. با اين همه، پرسشهايي بي پاسخ مي ماند و پاسخهايي بدون چالش. اما حرفهاي تازه ولايتي درباره مجادلات سياسي دهه 60، برنامه اتمي ايران، نحوه پايان جنگ، پشت صحنه انتخابات دوم خرداد، نامزدي هاشمي رفسنجاني در انتخابات 1384 و حوادث پس از انتخابات سال گذشته، خواندني و شنيدني است.