هایپر مدیا | مرکز جامع خدمات رسانه ها / نگارش روزنامه |
|
|
اندازه فونت |
|
پرینت |
|
برش مطبوعاتی |
|
لینک خبر | جابجایی متن |
|
نظرات بینندگان |
كانديداي بالقوه
یکی از پایه های مشروعیت نظام جمهوری اسلامی و یا به عبارتی ضمانت لازم جهت اجرای احکام و قوانین مورد نیاز جامعه در پیشبرد برنامه ها و اهداف حاکمیت؛ مقبولیت و حمایت توده های مردمی در چهارچوب قانون اساسی برآمده از انقلاب اسلامی است. با گذشت 31 سال از انتخاب جمهوری اسلامی به عنوان نظام مورد نظر مردم در اولین انتخابات برگزار شده با شعار «جمهوری اسلامی، آری»، هر سال شاهد برگزاری پرشور انتخابات در سطوح ملی، منطقه ای و محلی بوده ایم. در هر انتخابات، متقاضیان کاندیداتوری به منظور ورود به این عرصه حساس، اقدام به طراحی یک نقشه (plan ) و اجرای مرحله به مرحله آن جهت موفقیت هر چه بیشتر در انتخابات با توجه به گستردگی برگزاری آن می کنند.
بدون شک انتخابات ریاست جمهوری از جمیع جهات، حساس ترین و از حیث وسعت گسترده ترین انتخابات نظام و حاکمیت موجود در هر کشوری است. گستردگی حوزه نفوذ و اختیارات بالای ریاست جمهوری در تمامی مسائل کلان سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... می تواند عامل مؤثری در تحریک هر یک از نخبگان آن جامعه به منظور محک زدن شانس خود در به دست گرفتن سکان اول اجرایی هر کشور باشد.
در کشور ما به لطف انقلاب اسلامی، فرصتی بی نظیر در تاریخ ایران به نخبگان جامعه در جهت انتخاب شدن، به عموم مردم در جهت انتخاب کردن مسئول اول اجرایی دولت داده شده است.
هر چهار سال يكبار با نزدیک شدن به فضای انتخابات، نخبگانی که قصد شرکت در این میدان مهم را دارند، به آهستگی فضای سخنان و جلسات خود را به سمت اظهار نظر در مسائل کلان ملی و سیاست های راهبردی و موضوعات مورد علاقه با سمت گیری نیازهای جامعه سوق می دهند.
در طول ماه های منتهي به انتخابات ریاست جمهوری مؤلفه های گوناگونی را می توان در موفقیت و یا عدم موفقیت کاندیداها مورد ارزیابی قرار داد. جلب نظر نخبگان، توجه به خواسته های اساسی مردم، برقراری ارتباط با توده ها، ارائه برنامه شفاف و هدفمند و در نهایت اقبال عمومی جملگی از مؤلفه های موفقیت یک کاندیدای ریاست جمهوری
شمرده می شوند.
از جمله اشخاصی که در ماه های منتهی به چند انتخابات گذشته، آمادگی خود را برای ورود به این عرصه اعلام کرده، دکتر علی اکبر ولایتی است. تجربیات و توانمندی های وی در مسائل کلان سیاسی، فرهنگی و مدیریتی و بر عهده داشتن 16 سال وزارت امور خارجه، قطعا شخصیت ایشان را در میان سایر نخبگان جامعه سیاسی ایران ممتاز و برجسته می سازد.
انتخابات سال 1380:
در انتخابات سال 1380 و در پایان عمر دولت اول آقای خاتمی، زمزمه هایی از حضور دکتر ولایتی در انتخابات ریاست جمهوری در محافل سیاسی و مطبوعاتی به گوش می رسید، هرچند در نهایت این زمزمه ها محقق نشد و اراده وی برای حضور در انتخابات جامه عمل به خود نپوشید. از جمله دلایلی که به نظر می رسد مانع حضور ایشان در انتخابات ریاست جمهوری سال 1380 شد، احتمال پیروزی قطعی آقای خاتمی در انتخابات آن سال و همچنین اعلام حضور تعداد زیادی از افراد متقاضی رقابت با آقای خاتمی را می توان عنوان کرد؛ به طوری که بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 1358، شاهد بیشترین تعداد کاندیداهای ریاست جمهوری در انتخابات سال 1380 بودیم.
انتخابات سال 1384:
در طی چهار سال دوم دولت اصلاحات، جامعه شاهد فراز و نشیب های فراوانی در عرصه های مختلف همچون بحث انرژی هسته ای و مذاکرات پیرامون آن، ارائه لوایح دوقلوی دولت به مجلس، رد صلاحیت قریب يك سوم نمایندگان مجلس ششم، تحصن نمایندگان مجلس و... بودیم؛ بسیاری از این التهابات سیاسی، در نهایت منجر به کاهش آرای اصلاح طلبان و آغاز پیروزی اصول گرایان شد. پیروزی اصول گرایان در دو انتخابات شورای شهر تهران و همچنین انتخابات مجلس هفتم، فضای مناسبی برای حضور آن ها در انتخابات ریاست جمهوری 1384 فراهم کرد.
شورای هماهنگی نیروهای انقلاب که در دوره هشت ساله اصلاحات با تاکتیک «موتور روشن؛ چراغ خاموش» در عرصه سیاسی فعالیت می کرد با دعوت از تمامی کسانی که احتمال می رفت در انتخابات 1384 حضور یابند، در طی جلساتی به بحث و بررسی پیرامون برنامه های کاندیداهای احتمالی، وحدت اصول گرایان و در نهایت بیشترین احتمال موفقیت هر یک از کاندیدا های مطروحه پرداخت. از جمله این افراد دکتر ولایتی بود که حضور خود را تقریبا سریعتر از دیگر افراد حاضر در صحنه انتخابات 1384 اعلام کرد و این موضوع از عزم ایشان برای حضور فعال در این دوره از انتخابات حکایت می کرد. ستادهای وی در اکثر شهرها در چند ماه پایانی انتخابات تشکیل شد و با برگزاری جلساتی خصوصی با نخبگان محلی به رایزنی و زمینه سازی حضور ایشان در انتخابات می پرداختند. سفرهای استانی دکتر ولایتی و اعلام صریح حضور در انتخابات ریاست جمهوری آمادگی ذهنی کافی را در افکار عمومی و همچنین فعالین سیاسی به وجود آورده بود. از طرفی سایر کاندیداها نیز با برنامه های مختلف به آرامی پا در این عرصه می نهادند. از جمله آقای هاشمی رفسنجانی که با برنامه مبهم «شاید بیایم؛ شاید نیایم» وارد عرصه انتخابات 1384 شد. در اوایل حتی افرادی چون دکتر ولایتی گمان نمی بردند که آقای هاشمی رفسنجانی در سن 72 سالگی بخت خود را برای ورود به انتخابات ریاست جمهوری و سکان داری مجدد نهاد ریاست جمهوری بسنجد، دكترولايتي از همان ابتدا اعلام کرد که در صورت کاندیداتوری آقای هاشمی از صحنه انتخابات کنار می رود. در هر صورت آقای هاشمی پس از ماه ها کش و قوس وارد عرصه انتخابات 1384 شد و آقای دکتر ولایتی علی رغم راه اندازی ستادهایش و حضور فعال در این زمینه، عرصه انتخابات را خالی و ستادهایش را تعطیل کرد.
هرچند هنوز هم نمی توان دقیقا مشخص کرد که چرا وی از صحنه انتخابات 1384 کنار کشید، عده ای معتقدند این حرکت در جهت اعتراض به آقای هاشمی بوده است، اما برداشت افکار عمومی جامعه از این حرکت، حفظ احترام پیشکسوتی آقای هاشمی است. این امر موجب سرخوردگی و ناراحتی بسیاری از نزدیکان و فعالان ستاد ایشان شد و بیشتر افراد فعال در ستادهای دکتر ولایتی به سمت دیگر اصول گرایان حاضر در صحنه انتخابات متمایل شدند.
بعد از انتخابات 1384 و با توجه به شکست آقای هاشمی از آقای احمدی نژاد بسیاری از صاحب نظران گمان می بردند که وی آقای هاشمی را در انتقادات گاه و بیگاه علیه برنامه های دولت نهم همراهی کند، اما حمایت های تلویحی از اقدامات دولت نهم، همچون قضیه ایستادگی در جهت استیفای حقوق هسته ای و یا ماجرای بازداشت نظامیان انگلیسی و... مشی اعتدال گونه ایشان در رعایت منافع و مصالح ملی، در برخورد با مسائل حساس سیاسی اعم از داخلی و خارجی و دوری از تعصبات جناحی و سیاسی را می نمایاند.
انتخابات سال 1388:
در پی نزدیک شدن به انتخابات 1388 بسیاری از اعضای تاد سال 1384 ایشان خواستار حضور وی در این دوره از انتخابات شدند. به دنبال بروز اختلافات و بعضا انشعابات در میان اصول گرایان، تعدادی از اصول گرایان و اصلاح طلبان با طرح شعار وحدت ملی؛ انتخاب یک رییس جمهور اصول گرای دیگر به جز احمدی نژاد را مطرح کردند، اما با مصمم دیدن دکتر احمدی نژاد برای حضور در انتخابات و احتمال رأی آوری بالای وی این طرح ناکام مانده و طراحان این طرح به اهداف خود نرسیدند. هرچند دکتر ولایتی از چندین ماه مانده به انتخابات حضور خود را منتفی اعلام کرد، اما افرادی چون علی مطهری همچنان تأکید بر حضور ایشان در صورت اجماع اصول گرایان را در محافل گوناگون ابراز می کردند. ولی در نهایت اعلام قطعی حضور دکتر احمدی نژاد در انتخابات به تمامی گمانه زنی های موجود پایان داد.
خروج آمریکا/ مسلم تهوري
سالها حضور پررنگ در عرصه سیاست خارجی کشور، او را بدل به سیاستمداری باتجربه و شناخته شده در امور بین الملل کرد. دکتر علی اکبر ولایتی که هم اکنون مشاور عالی امور بین الملل مقام معظم رهبری است، در بحرانی ترین و حساس ترین مقاطع تاریخی، مسئول مستقیم سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بوده و خود دریافته که در مقابل استراتژی های سیاسی آمریکا چگونه باید مقابله کرد و همچنان که در کتاب تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی عراق بر جمهوری اسلامی ایران بدان اشاره کرده، تجربیات سیاستمداران امروز می تواند چراغی فراسوی سیاست ورزان فردای کشور قرار بگیرد.
دکتر ولایتی به روشنی دریافته بود که با نگاهی مختصر به روابط ایران و آمریکا، از جنگ دوم جهانی تا به امروز، انتقال قدرت از یک حزب به حزب دیگر آمریکا، در سیاست اصلی آن ها نسبت به ایران تغییری ایجاد نکرده است. از آن جا که آمریکا به دلایل واضح و مبرهن خواهان آن است که نفوذ خود در منطقه خاورمیانه را بیش از پیش افزایش دهد و کنترل اوضاع را در دست داشته باشد، جمهوری اسلامی ایران را که روزگاری نقش ژاندارم منطقه را برای آمریکا ایفا می کرد، مانع و رادعی در مقابل خود می بیند. چراکه انقلاب ایران با تکیه بر آموزه های دینی و حفظ استقلال و آزادی ملت، بدون گرایش به قدرت های شرق و غرب، گزینه دیگری را مطرح می ساخت. انقلاب اسلامی در پی اثبات آن بود که می توان بدون این که به دامان شرق و غرب پناه برد در راستای حفظ منافع ملی گام برداشت و برگرفته از تعالیم عالیه اسلام نسبت به سرنوشت سایر ملل مستضعف و در زیر یوغ استعمار احساس دین و وظیفه کرد.
دکتر ولایتی به این نکته به روشنی در کتاب دیدگاه های جهانی جمهوری اسلامی ایران اشاره دارد:
«دولت جمهوری اسلامی ایران بنا به جوهر و خصیصه ضدظلم و استکبار خود و سیاست حمایت از ملل مستضعف که از تعالیم عالیه قرآن نشأت می گیرد، بار دیگر اعلام می دارد که با تمام امکانات خود از مبارزات بر حق و مشروع ملت مسلمان فلسطین به منظور بازگشت به فلسطین اشغالی و امحاء و اخراج غاصبان این سرزمین و ویرانی پایه و اساس رژیم اسراییل که مبتنی بر نژادپرستی صهیونیستی است، قویا حمایت می کند.»
و بر پایه همین اصول بود که وزیر امور خارجه سابق هر ساله در سخنرانی هایی که در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد داشت، نسبت به مسئله فلسطین، اشغال افغانستان به وسیله ارتش سرخ و یا درگیری های منطقه آمریکای لاتین و کاراییب اظهار نگرانی می کرد و خواستار حاکمیت سیاسی و حفظ تمامیت ارضی و ایجاد ثبات در آن کشورها می شد. آمریکا که از جهانی شدن انقلاب اسلامی ایران بیم داشت و آن را یک دردسر بزرگ و آلترناتیو در مقابله با ایدئولوژی تک قطبی خود می دانست، درصدد مقابله با ایران برآمده بود و بنا به گفته دکتر ولایتی از زمان شکل گیری انقلاب اسلامی ایران و تأسیس جمهوری اسلامی، سیاست خارجی آمریکا سه استراتژی اصلی در مقابله با ایران داشته است:
1- استراتژی براندازی نظام اسلامی؛ 2- استراتژی غربی کردن ایران و ادغام آن در سیستم جهانی آمریکا؛ 3- استراتژی ملی گرایی ایران و حمایت از آن.
به دیگر سخن، آمریکا در پی آن بود که نخست با جنگ تحمیلی به مدت طولانی نیروهای انقلابی را سرگرم و گرفتار خود کند تا در سایه آن پایه های اقتصادی، مالی و نظامی جمهوری اسلامی ایران در منطقه تضعیف شود و با گذشت زمان و رحلت بنیان گذار انقلاب در جانشینی رهبری اختلاف حاصل شده، بدین ترتیب زمینه برای براندازی نظام اسلامی فراهم شود و یا طبق نظریه دوم، واشنگتن بر بی طرفی و حفظ تمامیت ارضی ایران تأکید می کرد و خود را از تجزیه ایران که امنیت خاورمیانه را علیه سیاست و منافع آمریکا تغییر می داد و منافع نفتی را به خطر می انداخت، برحذر می داشت و در آخر این که بنا بر نظریه سوم؛ بر استراتژی ملی گرایی ایران در مقابله با اعراب و پیوند و نزدیکی مسالمت آمیز با رژیم صهیونیستی اسراییل تکیه می کرد. از نظر آمریکا و کارشناسان صهیونیستی آن، ایران منهای اسلام همیشه از جنبه تاریخی روی خوش به آمریکا و اسراییل نشان داده است و در صورت براندازی و خاموشی انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران، غیر عرب ها مثل سابق مهره جدیدی برای حفظ منافع غرب در خاورمیانه بوده و ترازوی قدرت را به نفع اسراییل سنگین خواهند کرد.
وزیر امور خارجه سابق ایران معتقد بود؛ سیاست و روش آمریکا در برخورد با اسلام گرایی بی شک کهنه و فرسوده و محکوم به شکست است و آن چه استراتژی و تاکتیک سیاست گذاران آمریکا را در مورد ایران تغییر خواهد داد، وحدت و همبستگی داخل جمهوری اسلامی ایران و مواضع قاطع و حساب شده درازمدت انقلاب اسلامی و رهبری آن است.
دکتر ولایتی در جمع سفرا و کارداران کشورهای اسلامی در مرداد سال 1363، خواهان خروج آمریکا از سازمان ملل متحد شد و توجه سفرای کشورهای اسلامی را به این نکته جلب کرد که کشوری همچون آمریکا که خود مسبب اصلی به اجرا در نیامدن و زیر پا گذاشتن قطعنامه های سازمان ملل متحد است، صلاحیت عضویت در سازمان ملل متحد را ندارد و از آن جا که بسیاری از هزینه های جاری سازمان ملل متحد را آمریکا تأمین می کند، از کشورهای اسلامی خواست به جای هزینه های گزافی که برای خرید تجهیزات جنگی می کنند هزینه های سازمان ملل متحد را متقبل شوند.
وزیر امور خارجه سابق ایران در هشتمین کنفرانس وزرای خارجه کشورهای جنبش عدم تعهد بار دیگر قدرت های بزرگ از جمله آمریکا را هدف حملات خود قرار می دهد و می گوید:
«با تکیه بر توصیه ها و دل بستن به قطعنامه های مجامع بین المللی نمی توان ابرقدرت ها را وادار به گذشتن از منافع خود به نفع منافع عامه بشریت کرد. در غیر این صورت، قدرت های بزرگ با اولویت ها و حقوق کاذبی که برای خود قائل شده اند، همچنان به تجاوزات خود در نقاط مختلف عالم ادامه خواهند داد.»
دکتر ولایتی در راستای حرکت رو به جلو در مواجهه با آمریکا در پی افشاگری و پرده برداشتن از اعمال خلاف قانون و ضدبشری آمریکا در مجامع بین المللی بود. وی به روشنی در تمامی سخنرانی هایی که در مجمع عمومی سازمان ملل متحد داشت، به مسئله اشغال فلسطین و جنایت های صهیونیست ها اشاره می کرد و از این که صهیونیست ها به پشتوانه آمریکا به هیچ یک از قطعنامه های سازمان ملل متحد وقعی نمی نهند، انتقاد می کرد.
آمریکا که طی اطلاعیه ای در تاریخ 22 ژوئیه 1984 جسارت یافته بود در خصوص تعیین حدود و ثغور برای تردد کشتی ها و هواپیماهای بین المللی در محوطه توقف ناوگان این کشور در خلیج فارس، اصول عرف شناخته شده بین المللی در مورد مقررات دریایی و هوایی مقررات کنوانسیون شیکاگو و سایر کنوانسیون های مربوط به حقوق دریاها را نقض کند و با اعلام به اصطلاح «حاکمیت متحرک» حاکمیت مسلم دیگر کشورها به خصوص کشورهای ساحلی را که در اعمال حقوق خود در آب های ساحلی و آب های مجاور آن در دریای آزاد اولویت و امتیاز ویژه دارند، نادیده انگارد که با انتقاد صریح دکتر ولایتی در سی ونهمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد در مهرماه سال 1363 مواجه شد. همچنین رژیم بعثی عراق که با حمایت های آمریکا در جنگ با ایران به سلاح های شیمیایی رو آورده بود، به کرات مورد اعتراض و انتقاد دکتر ولایتی در مجامع مختلف قرار گرفت، از جمله در کنفرانس خلع سلاح سال 1365، وزیر امور خارجه سابق ایران می گوید:
«رژیم عراق طی پیشنهادی برای توجیه جنایت های خود اعلام داشت که نقض حقوق بین الملل را تنها در صورتی متوقف خواهد کرد که جنگ پایان یابد، این به اندازه کافی استهزاآمیز است، زیرا آمریکا که پیش از این کاربرد جنگ افزارهای شیمیایی از سوی عراق را محکوم کرده بود، در این زمان تا آن جا پیشرفت که از عراق پشتیبانی کرده و حتی شورای امنیت را از بحث درباره این موضوع و دریافت گزارش فنی کشتار همگانی مردم سردشت باز داشت. به سخنی دیگر، آمریکا از کاربرد جنگ افزارهای شیمیایی در جنگ چشم پوشی کرده و کنترل آن را تنها در زمان صلح
موجه می داند.»
دکتر ولایتی شانتاژهای تبلیغی بنگاه های خبری امپریالیستی و صهیونیستی در حمایت از عراق را بهانه ای برای حضور نظامی آمریکا در منطقه می داند. وی به درستی اعلام می کند برقراری امنیت در منطقه از طریق همکاری کشورهای منطقه امکان پذیر است و حضور نیروهای خارجی که علایق شان همسو با کشورهای منطقه نیست، تنها باعث توسعه ناامنی می شود.
در آخر این که مواضع صریح دکتر ولایتی که برگرفته از سیاست های کلی نظام بود، باعث شد مورد اعتماد امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب قرار بگیرد. در این راستا مهندس ملکی مسئول ثبت مذاکرات ایران و عراق می گوید:
«در مذاکرات صلح، هیئت عراق همیشه می گفت که باید از بغداد دستور بگیرد، اما برای ما تلکسی آمد که امام فرموده بودند؛ به ولایتی بگویید او در مذاکرات اختیار کامل دارد، به هر ترتیبی که مصلحت می داند، همان طور عمل کند.»