هایپر مدیا | مرکز جامع خدمات رسانه ها / نگارش روزنامه |
|
|
اندازه فونت |
|
پرینت |
|
برش مطبوعاتی |
|
لینک خبر | جابجایی متن |
|
نظرات بینندگان |
دشمن، دشمن مسلماني ماست/فريدالدين حداد عادل
چهارشنبه ١٩ خرداد هشتاد و نه قطعنامهاي بر ضد ايران تصويب شد. شورا عليرغم رأي مخالف تركيه و برزيل و رأي ممتنع لبنان در برابر فشارهاي آمريكا، آلمان، فرانسه و انگليس تسليم شد. همزماني اين مصوبه با سالگرد اتفاقات سال پيش و بيتوجهي تأملبرانگيز غرب نسبت به بيانيه تهران و مسئله تبادل اورانيوم در خاك تركيه، اين ديدگاه را پررنگ ميكند كه اين فشارها بر سر فعاليتهاي هستهاي ايران نيست بلكه «جمهوري اسلامي بودن» ايران، معضل جهان كفر است. در اين زمينه توجه به نكات زير حائز اهميت است:
1 - آمريكا از ابتداي انتشار بيانيه تهران با آن مخالفت كرد:
كلينتون در برابر اين اقدام موضع گرفت و چند روز بعد واشنگتن پست در تاريخ ٧ خرداد در مقالهاي به قلم اونمتيوز نوشت كه اين توافقات برخلاف نظر گروه وين بوده و غرب خواستار توقف كامل چرخه سوخت و غنيسازي است. اندكي بعد واشنگتنپست در مقاله آقاي گلن كسلر ديدگاههاي متحيرانه تركيه و برزيل را منتشر كرد. در آن نوشته از قول آموريم وزير خارجه برزيل نقل شده بود كه اوباما در گفتوگو با اردوغان و لولاداسيلوا موافقت خود با معاوضه 1200 كيلو اورانيوم سه و نيم درصد را در قبال 120 كيلو اورانيوم بيست درصد اعلام كرده است. سلسوآموريم با تعجب به خبرنگاران گفته است: «ما آن چه را كه بر سر آن توافق كرده بوديم، انجام داديم.» وي افزوده است: «آمريكاييها نگفته بودند اگر نتوانستيم جلوي غنيسازي بيست درصد را بگيريم، معامله را متوقف كنيم.»
علاوه بر اينكه حتي برزيليها هم منطق برنامههاي آمريكا را نميفهمند، ميتوان اين گزينه را فعال كرد كه غرب احتمال دستيابي به توافق را نميداده است ولي وقتي با وقوع آن مواجه شده، بدون منطق جهان فهم، از ادامه سياستهاي خشن بر ضد ايران، ابا ندارد. آمريكاييها در حاشيه حمله اسراييل به ناوگان آزادي از پاسخ به اين سوال كه چرا اين گام مثبت ايران مورد توجه غرب قرار نگرفته است، فرار كردند. اين اعتراض حتي به مطبوعات غربي هم كشيد و اسكات پيترسون در كريستين ساينس مانيتور نوشت: «اميدواريم در اين شرايط، آمريكا اهميت تلاشهاي ايران را بفهمد.»
2 - چرا آمريكا چنين سياستي را در پيش گرفته است؟
آمريكا همه ظرفيتهاي ضدنظام بالقوه و بالفعل داخل ايران خود را فعال كرده ولي از مردم ايران جوابي نگرفته است. اگر ما را به چالش تحريم نكشاند، چه كار كند؟! به گروههايي كه اميدوار بودند جبهه داخلي و خارجي ضدانقلاب بتواند لطمهاي به انقلاب بزند، چه جوابي بدهد؟ چه هديهاي از اين بهتر كه در سالگرد فتنه، دشمن ما را تحريم كند و بكوشد نظام را به چالش بكشاند؟ آمريكاييها كه در قبال اسراييل، اندكي رويه خود را تغيير دادهاند و گهگاه از مواضع دولت اشغالگر فلسطين در بعضي امور انتقاد ميكنند، بايد رابطه عميق خود با اسراييل را ثابت كنند. لابي يهوديها در آمريكا بيش از سيزده سال است كه تنها راه مهار ايران را حمله نظامي ميداند و سران كاخ سفيد را به ناتواني در خنثي كردن جهش اتمي ايران متهم ميكند. آمريكاييها نيز نميخواهند دوست خود و عناصر امنيت ملي آن را از دست بدهند. جرج بايدن، معاون رييسجمهور آمريكا، در تماس تلفني ديروز خود (18 خرداد) با حسني مبارك بهطور رسمي عنوان كرده است كه نگراني آمريكا از ايران علاوهبر برنامههاي هستهاي آن، تلاش گسترده ايران در هدايت فعاليتهاي منطقهاياش در حمايت از حزبالله و حماس است. جالب اينكه اورشليم پست با خرسندي گفتوگوي بايدن با حسني مبارك را بهعنوان يك اتفاق مبارك در بيداري آمريكاييها از خواب غفلت در برابر ايران ذكر كرده است.
آيا آمريكا در طول ده سال گذشته دستاورد مهم و راهبردي در منطقه داشته است؟ آيا واقعا آمريكا در عراق و افغانستان به آن چه ميخواست رسيد؟ و آيا از آن چه بهدست آورد سود برد؟
آمريكا پس از اين همه تلاش، ميخواهد موافقت شوراي امنيت را براي قطعنامهاي بگيرد كه بدترين بند آن براي ما صدور مجوز بازرسي كشتيها و هواپيماها و محمولههاي متعلق يا مربوط به ايران است. آيا اين مسئله در بعد كلان برنامه هستهاي ايران فاجعه است؟
3 - اتفاق اين روزها يك درس بزرگ ديگر هم براي ما دارد. ما نبايد به هيچ قدرت خارجي اميد داشته باشيم. لاوروف هفته پيش به چين سفر كرد و مخالفت روسيه و چين با هرگونه اعمال فشار در پروسه رأي گرفتن را اعلام كرد اما در ابتداي اين هفته مدودف پس از ملاقات با مركل نتوانست در برابر فشارهاي او دوام بياورد، وي پس از ملاقات اعلام كرد: «مسكو قصد ندارد هيچ اقدام حائز اهميتي در به تعويق انداختن رأيگيري در شوراي امنيت سازمان ملل متحد انجام دهد.» وزير خارجه چين نيز ضمن هشدار نسبت به لزوم حفظ شرايط خوب براي زندگي ايرانيان در اثر هر اقدام خارجي گفت: «قطعنامه تحريمها بر ضد ايران به معني بسته شدن باب مذاكره با ايران نيست.»
با اين اوصاف آيا اين همه تعامل با نهادهاي بينالمللي مفيد بوده است؟ آيا ميتوان به نهادي بينالمللي اميد بست كه بتواند حق مظلومي را از قدرتي مستكبر بگيرد؟ انسانهاي نفساني، همه بنده نظامهاي دنيايي و غيرخدايياند و فقط ملتهاي خداجوي، حق را درك ميكنند و حامي آن هستند.
4 - بهياد بياوريم كه مقام معظم رهبري از ابتداي مواجهه هستهاي، در پاسخ كساني كه خواهان نرمش ما در برابر غرب بودند، چه موضعي داشتند. رهبري فقط به وحدت بخشي داخلي توصيه كردند و توجه مردم و مسئولين را به فرعي بودن بحران هستهاي و اصلي بودن بحران اسلام خواهي ما براي غرب و استكبار، جلب كردند. ايشان اشاره كردند كه اگر در اين مرحله عقبنشيني كنيم، معلوم نيست در كجا و بر سر چه اصلي باز دوباره به ما فشار وارد نكنند و ما باز براي حفظ آرامش و آسايش خود مجبور به عقبنشيني نشويم.
امروز نيز همينطور است. ايرانيان بايد يك صدا به نداي رهبر خود لبيك بگويند و آماده پشت سر گذاشتن اين گردنه سخت شوند. از همين بخش، سر حمايت كلي رهبري از رييسجمهور نيز هويدا ميشود. احمدينژاد مردي است كه فريادها هر چقدر بلند و كركننده باشند او را نميترسانند. انقلاب امروز بسيار نيازمند مردان شجاعي است كه از آمريكا و هيمنهاش باك نداشته باشند.
5 - درياي آينده براي آنها كه به تكليف عمل ميكنند، هيچوقت آرام و مستعد آسايش نيست! اگرچه آن غوغا و تكاپو نيز لذت و زيبايي خاص خود را دارد. ملت مسلمان ايران در آستانه پروژه بزرگ اقتصادي هدفمند كردن يارانهها و در سالگرد حماسه انتخابات خرداد 1388 و سالگرد فتنه بزرگ آن سال؛ براي عبور از فتنههاي جديد و معضلات داخلي و خارجي چارهاي جز وحدت و چشم دوختن به انگشت اشاره ولي خود ندارد. اگر همه دنيا بر ضدمان هم قسم شوند، وحدت ما مشكلات را از سر راه برخواهد داشت. دشمن، دشمن مسلماني ماست
بازتاب
تعقيب سران فتنه تابع مصالح نظام است
محسن حاكمي: بر هيچ كس پوشيده نيست كه بعد از 22 خرداد، عوامل داخلي و خارجي فتنه چه مي خواستند بر سر نظام جمهوري اسلامي ايران بياورند و از هيچ كاري نيز مضايقه نكردند. تهمت تقلب، تهمت تجاوز، روزه خواري، تغيير تعمدي شعارها، به آتش كشيدن عكس حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب، شعار عليه اصل ولايت مطلقه فقيه، مصاحبه با شبكه هاي معاند نظام، خط گرفتن از بيرون مرزها و كشته سازي و در يك كلام و در يك چرخش سياسي - اعتقادي، ساختن مسجد ضرار و استفاده از نمادهاي مذهبي براي پيشبرد اهداف و صدها كار ديگري كه در اين مقال نمي گنجد. اما ما چه كرديم، دولت مردان سكوت كردند، قوه قضاييه به شدت و حدت به حوادث فقط نگاه مي كرد - تأكيد مي شود - نگاه مي كرد. در مجلس هم اگر سخني بود نه در صدر مجلس مطرح بود و نه در متن، بلكه فقط تعدادي از نمايندگان، در حاشيه نكاتي را مطرح مي كردند.
در اين اوضاع رهبري معظم انقلاب مدام و در تمام سخنان شان ادعاي تقلب و كارهاي ديگر جريان سبز را تذكر دادند و تنها اين مردم بودند كه دائم به صحنه آمده و نگذاشتند سخن رهبرشان به زمين بيفتد. حال سئوال از دادستان محترم عمومي و انقلاب اسلامي تهران اين است كه مصالح نظام يعني چه؟ چه مصلحتي بالاتر از حفظ نظام و برخورد قاطع با سران اين فتنه و مجرمان اصلي آن؛ آيا مصلحت نظام - خدايي نكرده - از بين رفتن نظام است، كه سكوت كرده ايد؟
پنجره 43
پس از 13 سال
هانيه اميري: در بخش سياسي به دولت اصلاحات و جرياني كه بعد از آن در كشور شكل گرفت پرداخته شده و نكات مهمي مطرح گرديده است، اما به نظر چند نكته ديگر نيز در دولت اصلاحات قابل بررسي است.
1) به نوعي مي توان گفت دولت اصلاحات، انقلاب اسلامي ايران را تا چند سال از هر خطري بيمه كرد؛ به دو دليل: اول اينكه هركس حرف خود را مطرح مي كرد و از اين طريق تخليه مي شد و از اقدامات ديگر عليه انقلاب اسلامي صرف نظر مي كرد هرچند كه اقدامات امنيتي عليه جمهوري اسلامي زياد صورت گرفت، اما تصور كنيد اگر تمام كساني كه مي خواستند حرف شان را بزنند، اين اجازه به آن ها داده نمي شد، چه وضعيتي پيش مي آمد. و دوم آنكه با مطرح شدن حرف هاي مخالف عقايد مردم، مردم به صورت غيرمستقيم به يك بصيرت نسبي دست پيدا كردند.
2) دولت اصلاحات، دولتي بسترساز بود و بستري را فراهم كرد تا از دل عملكرد ناقص خودش، گفتمان عدالت و مهرورزي بجوشد، اما اين خصيصه را دولت فعلي ندارد؛ يعني شخص يا گروهي نمي تواند از بستر فراهم شده توسط دولت به نفع خويش استفاده كند. از سوي ديگر دولت اصلاحات بستري را فراهم كرد تا جريان 18 تير به حوادث بعد از 22 خرداد 1388 تبديل شود و افراد نظريه پرداز و مجري 18 تير با بررسي نقاط ضعف ان توانستند به يك شبكه سازي منسجم در 22 خرداد برسند. پس مي توان ادعا كرد كه بستر حوادث بعد از 22 خرداد، در دولت اصلاحات و از حادثه 18 تير 1378 آماده شده است.
پربیننده ترین های پنجره 44
بازنده ها، ادعاي تقلب كردند!
فسادي دامنگير
همه چيز از يك بوفه آغاز شد
سرِنترس و زبانِ سرخ ديالمه
سيد شهيدان عرب
مشترکان جدید
لي فراهاني (اراك)
مرضيه لايق (رشت)
رضا نامدار (مشهد مقدس)
اكبر محسن نيا(سبزوار)
سروناز مهري (ساري)
رضا خسروي (قزوين)
محمد ذكري (اصفهان)
سعيده فتحي (سمنان)
منوچهر مسلم زاده (اهواز)
بهمن حسين پور (شيراز)
حميدرضا توكلي زاده (اهواز)
زهرا فرخ شاد (نطنز)
محمدرضا صالحي (آمل)
سعيد صفايي (فيروزآباد)
مهدي عباسيان (بوشهر)
واقعيت پنهان
آن روز كه پيامبر رحمت(ص)، نداي توحيد سر داد، از نخستين كساني بودند كه دورش جمع شدند، سختيهاي سالهاي دعوت را تحمل كردند و در سالهاي هجرت دوشادوش ساير مردان و ياوران پيامبر(ص) در جنگهاي مسلمانان با كفار شركت داشتند. «طلحه ابن عبيدا...» و «زبير ابن عوام» بي شك دو ياور هميشگي پيامبر(ص) بودند.
دو تاجر
در سالهاي خلافت، اگرچه هر از گاهي در برابر خلفا، شاخ و شانهاي ميكشيدند و به رفتار و كردار آنها اعتراض ميكردند، اما به تدريج از قبل سابقه خود در اسلام و شيخوخيت، در وادي كسب ثروت گام نهادند و به سرمايه داراني بدل شدند كه پرداخت خمس و زكات را توجيه زراندوزي و مال اندوزي خود ميدانستند.
دو مدعي
در طي اين سالها و از هنگامي كه فهميدند قرار است خلافت در ميان قبيلههاي قريش «دست به دست» بگردد، منتظر بودند تا شايد هماي خلافت بر دوش هركدام بنشيند و مزد سالهاي مجاهدت خود را از خداي بگيرند! پس خاطرههاي پيامبر را به فراموشي سپردند و خود مدعي خلافت مسلمين شدند.
دو بيعت كننده
آن گاه كه سيل خروشان مردم بر سر علي(ع) ريختند تا حق پايمال شده خود را در زير سايه او بازپس گيرند، ناخوشي خود را پنهان كردند و در ميان نخستين بيعت كنندگان با علي(ع) قرار گرفتند، شايد اين بار از قبل قوم و خويشي با علي(ع) عهده دار حکمرانی سرزميني از حكومت بزرگ اسلامي شوند. امام علي(ع) رعايت خويشاوندي آنها را نكرد و ضمن واگذاری مناصب به ديگران، بيت المال را به تساوي ميان عرب و عجم، ميان زن و مرد و ميان شيخ و تازه مسلمان تقسیم کرد!
دو بيعت شكن
پس دانستند اگر علي(ع) بر خلافت بماند، سهمي از قدرت و ثروت نخواهند برد و نوبت خلافت به آنها نخواهد رسيد. از این رو به اغواي «معاويه ابن ابي سفيان» بر علي شوريدند و گام در صف دشمنان او نهادند:
«اينان دست اتحاد به هم دادهاند و به خلاف من برخاستهاند، زيرا از حكومت من ناخشنودند... اينان طالبان دنيا هستند، زيرا بر كسى كه خداوند حكومت را بر عهده او نهاده است، رشك مىبرند و مىخواهند كارها را بر مسير جاهليت گذشته اندازند.»(نهج البلاغه، ترجمه آيتي، خطبه 168)
دو بي انصاف
پس بر علي(ع) بهتان بستند و از او حقي را طلبيدند كه خود آن را واگذاشته بودند:
«هر چه كوشيدند، منكرى از من نديدند و ميان من و خود به انصاف داورى نكردند... از من حقى را مىطلبند كه خود آن را واگذاشتهاند و خونى را مىخواهند كه خود ريختهاند.»(نهج البلاغه، ترجمه آيتي، خ 22)
«آيا سابقه من در دين، نادانان را از تهمت نهادن بر من مانع نگرديد؟»(نهج البلاغه، ترجمه آيتي، خ 74)
علي(ع) اما در برابر ادعاهاي ناحق دليل ميطلبد و خطاب به زبير ابن عوام چنين ميگويد: «اگر در ادعاى خود بر حق است، بايد دليل بياورد وگرنه، به جمع ياران من، كه از آنان دورى گزيده است بازگردد.» (نهج البلاغه، ترجمه آيتي، خ 8)
دو كينه جو
علي(ع) و بسياري ديگر، از انديشههاي آن دو و آن چه درباره يكديگر ميانديشند، خبر دارند:
«هر يك از آن دو، فرمانروايى را براى خود اميد مىدارد، نه براى دوستش. اين دو ميان خود و خدا راهى نگشودهاند و پيوندى برقرار نكردهاند. هر يك كينه آن ديگر را در دل مىپروراند و به زودى نقاب از چهرههاي شان برخواهند گرفت. به خدا سوگند، اگر به آن چه مىخواهند دست يابند، هر يك جان آن ديگر را بگيرد و تباه و نابودش سازد.»(نهج البلاغه، ترجمه آيتي، خ 148)
دو ويژگي
پس علي(ع) «عبدا... ابن عباس» را به سمت ايشان ميفرستد و از ويژگيهاي آن دو ميگويد:
«طلحه را ملاقات مكن، كه اگر به ديدارش روى، او را چون گاوى خواهى يافت كه شاخها آخته است. او را عادت چنين است، كه مرتكب كارهاى صعب شود و پندارد كه آسان است... از زبير ديدار كن كه نرمخوىتر است. او را بگوى كه دايىزادهات مىگويد مرا در حجاز شناختى و در عراق به جاى نياوردى؟ چه چيز تو را از آنچه بر تو آشكار شده بود رويگردان کرد؟» (نهج البلاغه، ترجمه آيتي، خ 31)
حق و باطل
آن گاه خطاب به مردم، از فتنهاي تازه درميان مسلمانان خبر ميدهد. فتنهاي كه هر كسي از آن به سلامت بيرون نخواهد رفت:
«اين پرچم را حمل نتواند كرد، مگر كسى كه بينا و شكيبا باشد و جاى حق را بشناسد.» (نهج البلاغه، ترجمه آيتي، خ 172)
و از پيشرفت اهداف فتنه گران بيم ميدهد:
«اگر اين انديشه را كه در سر دارند، به پايان برند، نظام كار مسلمانان از هم گسيخته گردد.» (نهج البلاغه، ترجمه آيتي، خ 168)
و در پاسخ كساني كه او را از مواجهه با ياران و صحابه پيامبر(ص) بازمي دارند، چنين ميگويد:
«من با دو كس پيكار كنم. يكى كسى كه چيزى را ادعا كند كه حق او نباشد و ديگر كسى كه از اداى حقى كه به گردن اوست سر برتابد.» (نهج البلاغه، ترجمه آيتي، خ 172)
«به خدا سوگند همانند آن كفتار نيستم، كه با آواز كوبيدن سنگ و چوب در كنامش، به خوابش كنند، تا بر در كنام رسند و صيادانش، به فريب، به دام اندازند. بلكه به پايمردى يارانى كه روى به حق دارند، روى برتافتگان از حق را فرو مىكوبم.» (نهج البلاغه، ترجمه آيتي، خ 6)