دزد با چراغ آمده است/روحالله رجائي
اين پرونده محصول يك نگراني است. حاصل يك حيراني است كه چطور بعضي از ما دل سپرده ايم به آدم هايي كه تيغ هاي شان را براي مان تيز كردهاند و ما همين طور فقط نگاه ميكنيم. «فارسي وان» حكايت دزدي است كه با چراغ آمده است تا گزيده تر برد كالا... حق داريد اگر بپرسيد كه مگر چند نفر ماهواره دارند و چند نفر اصلا پاي «فارسي وان» مينشينند؟ نكته اين جاست كه جنگ نرم اتفاقا اين بار هم شاخ دارد و هم دم. وقتي بچههاي ما ياد ميگيرند كه بعد از آب خوردن، ليوان هاي شان را به هم بزنند كه: «به سلامتي»، وقتي خيانت زن و شوهر به هم به رابطه طبيعي و عاشقانه آدمها تعبير شد، وقتي شوخيهاي توي ميهمانيها به سمت كنايههاي جنسي رفت و ما هم همين طور نشستيم و نگاه كرديم، اگر اين جنگ نرم نيست پس چيست؟ اگر كانون خانواده را تهديد نميكند پس دارد چه كار ميكند؟ آيا براي اين است كه اوقات فراغت ما را پر كند و همين؟
حالا شما بگوييد «فارسي وان» را فقط عده كمي ميبينند! نگراني وقتي بيشتر ميشود كه خطر بيخ گوش مان باشد و آن هايي كه دست شان ميرسد و بايد كاري بكنند، بگويند مسئلهاي نيست!
اين پرونده ميخواهد بگويد «فارسي وان» يا هر چيزي شبيه آن، تهديد است و اصرار دارد نگراني خيليها را به نحو شايستهاي منعكس كند. هراس من اين بوده كه نكند اين پرونده به ضد خودش تبديل و تبليغي شود براي «فارسي وان». به خيليها اميدي نيست و تنها اميد اين است كه اين پرونده دست كم هشداري باشد براي آن ها كه «ويكتوريا» را ميبينند و هيچ حواس شان نيست.
اگر اين اتفاق نيفتاده، ما كارمان را درست انجام نداده ايم. شما لطفا صورت مسئله را پاك نكنيد و حواس تان به زندگي تان باشد كه دزد اين بار با چراغ آمده است...