هایپر مدیا | مرکز جامع خدمات رسانه ها / نگارش روزنامه |
|
|
اندازه فونت |
|
پرینت |
|
برش مطبوعاتی |
|
لینک خبر | جابجایی متن |
|
نظرات بینندگان |
روزگار اين سردار روحاني/ امین کمالزاده
1260؛ تولد میرزا کوچکخان
میرزا کوچکخان فرزند ارشد مردی به نام «میرزا بزرگ» بود که در محله «استادسرای» رشت به دنیا آمد؛ نزدیک 130 سال قبل. میرزا بزرگ نام این پسر را یونس گذاشت. پدر یونس به تحریر انشا مسلط بود، به همین دلیل به میرزا بزرگ مشهور شد و فرزندش به «میرزا کوچک».
1273؛ درس و مدرسه
یونس چند سال در مدرسه «حاجی حسن» صالحآباد و مدرسه جامع رشت، ادبیات عرب، منطق، فقه و اصول خواند. مدتی هم در یکی از حجرههای طبقه اول مدرسه نایبالصدر در بازار زرکشان سکونت داشت. مقدمات درسها را در مدرسههای علمیه رشت خواند و بلافاصله بعد از آن، سطح عالیه صرف و نحو، معانی، بیان و منطق را شروع کرد.
1283؛ پای درس علما
میرزا کوچکخان جنگلی در 23 سالگی عالیترین درسهای حوزه علمیه - کفایه الاصول - را نزد آیتالله سید عبدالوهاب صالح ضیابری آموخت. در این دوران شعر هم میگفت.
14 مرداد 1285؛ صدور فرمان مشروطیت
عینالدوله صدر اعظم مستبد مظفرالدینشاه بهقدری به مردم سخت گرفت که آنها به علما و روحانیان پناه بردند. عینالدوله عزل شد. مشیرالدوله صدر اعظم جدید تأسیس عدالتخانه و بازگشت علما از قم و دستور تشکیل مجلس شورای ملی را صادر کرد. این دستور در تاریخ به فرمان مشروطیت مشهور است. میرزا از اولین کسانی بود که در صف مدافعان مشروطه اعلام حمایت و آمادگی کرد.
شهریور 1286؛ تقسیم ایران
بین محمدعلیشاه و مجلس اول شورای ملی اختلافهای زیادی وجود داشت. در همین گیر و دار قرارداد 1907 بین روسها و انگلیسها امضاء شد؛ ایران را به سه منطقه تقسیم کردند: شمال برای روسها، جنوب سهم انگلیسیها و خارج این دو قسمت، منطقه بیطرف.
2 تیر 1287؛ به توپ بستن مجلس
محمدعلیشاه قاجار از همان روزهای اول به فکر براندازی مجلس و لغو فرمان مشروطیت بود. بهانه درست و حسابی وقتی جور شد که به جان محمدعلیشاه سوءقصد شد. با همین بهانه، مجلس و آزادیخواهان و مشروطهطلبان را بهدست کنل لیاخوف - افسر روسی - به توپ بست. در این اتفاق، 300 نفر از آزادیخواهان کشته و 500 نفر زخمی شدند. مشروطیت دو ساله به پایان رسید و دوره استبداد صغیر شروع شد.
در این روزها، میرزا کوچکخان مثل بسیاری از تجددطلبان در قفقاز بود. اقامت در تفلیس و بادکوبه، او را با دنیای نوین آشنا کرد.
1288؛ حضور رسمی میان آزادیخواهان
میرزا کوچکخان در گیلان به صف آزادیخواهان پیوست و به قصد سرکوبی محمدعلیشاه و نابودی استبداد روانه تهران شد. قزوین باب تهران به حساب میآمد و برای فتح تهران و نجات مشروطه، ابتدا قزوین فتح شد.
1288؛ اعتراض به تندروی مشروطهخواهان
میرزا در جریان مشروطه بود و از رهبران آن به حساب میآمد اما همیشه با مشروطهخواهان تندرو مخالف بود. میرزا هم در زمان نهضت مشروطه و هم در دوره نهضت جنگل، به اصول و معتقدات دینی پایبند بود. وقتی برای فتح تهران از رشت میآمد، مقابل بعضی تندرویهای روشنفکران مشروطهخواه گفت: «من این مبارزه را مشروع نمیدانم.»
24 خرداد 1288؛ ورود مشروطهخواهان گیلانی و بختیاری به تهران
با ورود مجاهدان گیلانی از قزوین و مجاهدان بختیاری از راه اصفهان، تهران فتح شد و محمدعلیشاه قاجار سقوط کرد و به سفارت روسیه پناهنده شد. آرام شدن اوضاع، شرایط را برای دوره دوم مجلس شورای ملی فراهم کرد.
1289؛ تحصیل در حوزههای علمیه تهران
بعد از فتح تهران توسط نیروهای مشروطهخواه، میرزا کوچکخان مشغول تحصیل در حوزههای علمیه محمودیه، مروی و صدر در تهران شد. میرزا در این مدرسهها پای درس شیخ عبدالنبی نوری، میرزای شیرازی، سیدحسن مدرس، شیخ محمدحسین یزدی و سیدعبدالرحیم خلخالی نشست و تلمذ کرد.
1285 تا 1295؛ شرکت در درس خارج فقه و اصول
دوره تحصیل سطح در مدرسه، که بیشتر درسهای آن فقه و اصول بود، 12 سال طول کشید. میرزا 10 سال درس خارج فقه و اصول خواند.
11 مرداد 1288؛ شهادت شیخ فضلالله
آیتالله شیخ فضلالله نوری به جرم مخالفت با مشروطه غیرمشروعه بهدست مشروطهخواهان به شهادت رسید. عدهای از علما بعد از اعدام شیخ فضلالله نوری راهشان را از مشروطه جدا کردند و گفتند مشروطه را به تباهی بردند. اما میرزا هنوز امیدوار بود که مشروطه به اهدافش برسد. میرزا پیرو خطمشی مدرس بود که دیانت را عین سیاست میدانست.
26 تیر 1290؛ نبرد ترکمنصحرا
روسها برای سرکوب مشروطه، محمدعلیشاه را برگرداندند که وارد ترکمنصحرا شد و از میان آنان هم طرفدار جمع کرد. میرزا همراه گروهی از انقلابیون روانه جنگ با او در منطقه «گمش تپه» گرگان شد و در آنجا تیر خورد و مدتی در بادکوبه در یک بیمارستان بستری شد، از همینجا میرزا را به روسیه فرستادند. محمدعلیشاه دستور داد میرزا را طعمه ماهیهای دریا کنند. کاپیتان کشتی زیر بار این کار نرفت و از طبیب کشتی خواست او را مداوا کند و پس از بهبودی به بادکوبه بردند.
1290؛ بازگشت میرزا به گیلان
میرزا پس از مداوا در بادکوبه و تفلیس به گیلان برگشت؛ همان زمانی که غائله محمدعلیشاه در گمش تپه به پا شده بود.
آذر 1290؛ تحصن و تبعید از رشت
همزمان با تحصن علما در سفارت عثمانی، میرزا هم در شهر رشت، متحصن شد. روسها بعد از انقلاب مشروطه و قبل از جنگ جهانی اول، چند نفر از آزادیخواهان گیلانی را اعدام کردند. میرزا را هم همراه چند نفر از آزادیخواهان رشت و بندر انزلی به دستور سرکنسول روس به پنج سال تبعید محکوم کردند. میرزا در تهران سکونت یافت و همین، مقدمه شکلگیری نهضت جنگل شد و میرزا پایههای آن را پیریزی کرد.
1291؛ ادامه تحصیل در حوزههای علمیه
میرزا کوچکخان پس از اینکه توسط دولت روسیه به تهران تبعید شد؛ درسهای حوزوی را در حوزههای علمیه تهران ادامه داد.
1293؛ ایران در جنگ جهانی اول
با وجود اعلام بیطرفی دولت ایران در جنگ، بخش عمده ایران اشغال شد. نهضت جنگل به رهبری میرزا کوچکخان جنگلی در شرایطی شکل گرفت که تمام سرزمین ایران آماده قیامهای آزادیبخش برای رهایی ایران از سلطه بیگانگان بود. نهضت جنگل با بروز جنگ جهانی اول در همین سال شکل گرفت.
خرداد 1294؛ بازگشت به رشت
میرزا در این سال با دخالت حاج سیدمحمود روحانی اجازه گرفت در گیلان در منزل خود سکونت یابد.
مرداد 1294؛ تشکیل هسته اولیه نهضت جنگل
میرزا پس از توافق با تشکیلات اتحاد اسلام از تهران عازم گیلان شد و هیأتي مخفی به نام اتحاد اسلام با حضور مجتهدان گیلانی به رهبری آیتالله سید عبدالوهاب صالح ضیابری برای مبارزه با اشغالگران خارجی و دولت مستبد شکل داد. به این ترتیب، هسته اولیه نهضت جنگل در «نرگستان» تشکیل شد. رهبر این کمیته میرزا کوچکخان بود و تا پایان سال 1296 بخش وسیعی از گیلان، قسمتی از مازندران، طارم، آستانه، طالش، کجور و تنکابن زیر نفوذ کمیته اتحاد اسلام درآمد. این کمیته «نهضت جنگل» و «حزب جنگل» نامیده شد و مرکز تأسیسات نظامی جنگل «گوراب زرمیخ» بود.
1295؛ اولین نبرد و پیروزی میرزا کوچکخان.
30 آبان 1295؛ میرزا برنده نبرد کسما.
روزهای آخر سال 1295؛ جنگ مالکوان.
خرداد 1296؛ شروع انتشار روزنامه جنگل.
خرداد 1296؛ شکست و عقبنشینی جنگلیها در جنگ ماسوله.
شهریور 1296؛ بازپسگیری حوزه استحفاظی
بعد از شکست جنگلیها در ماسوله، میرزا دوباره نیروهایش را جمع و جور کرد و پس از تجدید سازمان و قوا، دوباره فومنات و کسما را تصاحب کرد.
تیر 1296؛ انحلال روسیه تزاری و دستور خروج روسها از ایران و یکهتازی انگلیسیها در مناطق شمالی ایران.
1296؛ مذاکره هیأت انگلیسی با اتحاد اسلام
انگلیسیها برای دستیابی به ذخایر نفتی قفقاز و بهدست آوردن منابع دریای خزر مجبور بودند از گیلان عبور کنند. ژنرال «دنسترویل» فرمانده قوای انگلیس با هیأت اتحاد اسلام مذاکره کرد. پیغام دولت انگلیس این بود که اگر میرزا اجازه عبور قوای انگلیسی را بدهد، آنها هم حکومت میرزا را به رسمیت میشناسند. میرزا قبول نکرد و گفت: «برای من و همکارانم تشکیل یک حکومت مقتدر زیر نفوذ شما مقرون به افتخار نیست.»
خرداد 1297؛ شکست سخت جنگلیها در جنگ منجیل و کشتار عدهای از مجاهدان به دست انگلیسیها.
تیر 1297؛ جنگلیها به زرادخانه انگلیسیها در رشت که در جاده «چمارسرا» به پسیخان قرار داشت، شبیخون زدند.
22 مرداد 1297؛ امضای قرارداد آتشبس میان انگلیس و سران نهضت جنگل در منطقه «صفه سر».
مرداد 1297؛ روی کار آمدن وثوقالدوله با فکر از بین بردن نهضت جنگل. تطمیع و تفرقه در میان سران جنگلیها.
18 اسفند 1297؛ انتخاب تیمورتاش به استانداری گیلان
وثوقالدوله (نخستوزیر)، تیمورتاش را با اختیارات تام به استانداری گیلان فرستاد. عبدالحسین تیمورتاش معروف به «سردار معظم خراسانی» مردی بیرحم، فاسد و دائمالخمر بود. وثوقالدوله از فرستادن چنین کسی به گیلان هدفی جز سرکوب نهضت جنگل نداشت.
اسفند 1297؛ خیانت نفر دوم نهضت، حاج احمد کسمایی و همکاری وی با دولت وثوقالدوله.
چهارم اردیبهشت؛ تسلیم و شهادت دکتر حشمت
دکتر ابراهیم حشمتالاطباء فریب وعدههای مقامات نظامی را خورد و به پشتوانه اماننامه آنها با 270 نفر از یارانش تسلیم شد. وی را به دستور تیمورتاش اعدام و در محله «چلهخانه» دفن کردند.
تیر 1298؛ اعلام حکومت نظامی
تیمورتاش حکومت نظامی را که از قبل اعلام کرده بود، تمدید کرد: «هر خانهای که در آن جنگلیها منزل کنند، سوزانده میشود و صاحبانش تنبیه خواهند شد. افرادی که برای جنگلیها آذوقه تهیه کنند، فورا اعدام و داراییهایشان ضبط میشود...»
17 مرداد 1298؛ امضای قرارداد 1919
انگلیسیها با استفاده از خلأ حضور روسها قرارداد 1919 را طرح و امضا کردند که با مخالفت شدید نیروهای انقلابی و مذهبی از جمله جنگلیها مواجه شد.
24 شهریور 1298؛ تقلیل قوای جنگلیها و ارسال اماننامه رییس قزاقان روسی به میرزا که با مخالفت وی روبهرو شد.
28 اردیبهشت 1299؛ اشغال انزلی به کمک ناوهای روسی ارتش سرخ و عقبنشینی انگلیسیها بدون هیچ مقاومتی.
28 اردیبهشت 1299؛ مذاکره میرزا با روسها در انزلی.
«راسکول نیکف» فرمانده ناوگان شوروی در دریای خزر در بندر انزلی با میرزا مذاکره کرد. میرزا با روسها در این موارد به توافق رسید: 1- تأسیس حکومت جمهوری انقلابی در گیلان؛ 2- عدم مداخله شوروی در ایران؛ 3- عدم اجرای اصول کمونیسم و ممنوعیت تبلیغات کمونیستی در گیلان.
14 خرداد 1299؛ ورود جنگلیها به رشت.
16 خرداد 1299؛ اعلام حکومت جمهوری و سالگرد دکتر حشمت.
25 خرداد 1299؛ تصرف قزاقخانه رشت توسط انقلابیون جنگل.
خرداد 1299؛ تشکیل حزب کمونیست ایران.
18 تیر 1299؛ ارسال نامه و نماینده به سران حزب کمونیست.
18 تیر 1299؛ خروج میرزا کوچکخان از رشت برای اعتراض.
22 تیر 1299؛ صدور فرمان احمدشاه برای حمله قوای دولتی به گیلان.
8 مرداد 1299؛ نامه مهم میرزا کوچکخان به لنین در اعتراض به جنایتهای کمونیستهای روسی و ایرانی در گیلان.
15 مرداد 1299؛ آتش زدن بازار رشت توسط دولت کمونیستها.
19 مرداد 1299؛ کودتای کمونیستی در رشت.
27 مرداد 1299؛ تصرف منجیل توسط قوای دولتی.
31 مرداد 1299؛ تصرف رشت توسط قوای دولتی.
5 شهریور 1299؛ تصرف دوباره رشت توسط کودتاگران کمونیست با پشتیبانی روسها و وقوع «فاجعه مهاجرت».
21 شهریور 1299؛ شهادت شیخ محمد خیابانی به دست قوای دولتی در تبریز.
اول مهر 1299؛ ورود قزاقها به رشت برای دومینبار.
29 مهر 1299؛ تصرف دوباره رشت توسط بلشویکها.
14 آبان 1299؛ ارسال پیام آشتی کودتاگران پشیمان به میرزا کوچکخان.
16 آبان 1299؛ پاسخ میرزا به نامه کودتاگران.
اسفند 1299؛ حمایت آیتالله مدرس از نهضت جنگل.
1299؛ سفر مخفی میرزا به لنکران برای آشنایی با کمیته انقلابی
اعضای کمیته انقلابی از لنکران برای میرزا، نامه همکاری و کمکرسانی فرستاده بودند. میرزا قبل از اینکه جواب نامه را بدهد، خودش پای پیاده به لنکران رفت تا اوضاع را از نزدیک ببیند.
3 اسفند 1299؛ کودتای 1299 رضاخان و سیدضیاء.
اردیبهشت 1300؛ خیانت مجدد شوروی به نهضت جنگل، مذاکره سازش با انگلیس.
26 اردیبهشت 1300؛ آشتی میرزا با کودتاگران پشیمان.
اردیبهشت 1300؛ ورود حیدرخان عمو اغلی به عرصه جنگل.
اردیبهشت 1300؛ ماجراجویی احسانالله خان.
اردیبهشت 1300؛ نامهنگاری روتشتاین (وزیرمختار شوروی) و میرزا.
مرداد 1300؛ کمیته جدید انقلاب به ریاست میرزا کوچک.
مهر 1300؛ واقعه ملاسرا، کشف خیانت خالوقربان و عمو اغلی.
5 آبان 1300؛ آخرین نامه میرزا به دوستش «میرآقا عربانی» و گلایه از ناپایداری بعضی دوستان.
12 آبان 1300؛ حمله رضاخان به رشت برای سرکوب نهضت جنگل.
آذر 1300؛ حرکت میرزا بهسوی خلخال برای تجدید قوا.
11 آذر 1300؛ شهادت میرزا کوچکخان در کوههای تالش.
میرزا کوچک خان در سرمای کوههای تالش و در برف و یخبندان کشته شد و سر او را برای رضاخان به تهران آوردند